ایمان و دختر نگهبان

1392/07/04

سلام دوستان من ایمان هستم 19 سالمه
ما یک نگهبان داشتیم که سیگار میکشید یک زنم داشت با یک بچه که دختر بود و اسمش دنیا بود دنیا دختر خوشگلی بود همیشه به هم ریخته بود اما بعضی وقتها که حمام میرفت خیلی خوشگل بود پوست نسبتا بور و مو های خرمایی من وقتی سوم دبستان بودم اون پنجم دبستان بود منم هیچی درباره ی سکس و اینجور چیز ها هنوز نمیدونستم اون میومد خونه ی ما و با هم بازی می کردیم یک بار به من پیشنهاد داد بیا اونجا های هم را بوس کنیم منم گفتم باشه(از روی شلوار)اونجا های همو بوس کردیم حسابی یه چند وقتی بازیمون همین بود منم تا این از روی شلوار تخم و کیرم رو بوس می کرد منم شق میکردم که دلیلش رو نمیدونستم خلاصه مدرسه شروع شد اون رفت کلاس پنجم منم رفتم کلاس سوم اونم حسابی نشست برای درس خوندن که سال بعدش میخواست بره اول راهنمایی تا چند سال بعد که ماقضیه سکس رو فهمیدیم و اینا (در ضمن ما توی اصفهان زندگی میکنیم تا یه روز که من اول راهنماییم تمام شده بود رفتم پیشش بهش گفتم دنیا حالت چطوره و چی کار میکنی و اونم گقت خوبم ایمان کجا قبول شدی و اینا تا من چند روز بعدش بهش گفتم دنیا میای کار قدیم ها رو تکرار کنیم و یاد قدیم ها رو زنده کنیم گفت مگه قدیم ها چیکار میکردیم من با اشاره و این چیز ها بهش فهموندم انداختم بیرون و در را رویم بست منم میدونستم من تاثیر خودم را گذاشته ام یک روز که در خونه رو باز کردم روی کاغذ نوشته بود باشه من کیف کردم رفتم مو هامو زدم و اینا و منتظر یه فرصت خوب بودم تا خونوادمون رفتن مسافرت اونم از قضا دوست مامانش مرده بود خانواده ی اونم به مدت دو روز رفتن شهرستان منم یک کاغذ نوشتم فردا ساعت ده و ربع بیا بالا صبح شد سر ساعت ده و ربع اومد بالا گفتم حالت چطوره واین چیزا (حسابی هم آرایش کرده و حموم رفته اومده بود)و شربت بش دادم و اینا و کم کم ازش لب گرفتم زبونش رو خوردم و این بلوزش رو در آوردم یهو دو تا سینه هلو سر بالا و گوشتی افتاد جلوم یه سوتین سبزم پوشیده بود گوشش رو خوردم گردنش رو اومدم پایین تا رسیدم به سینه هاش از روی سوتین مشت و مال میدادمزبونمو میکردم تو سوتینش و در مییاوردم تا اینکه با کلی زور زبونم خورد به نوک سینش دیگه دیوونه شدم وستین و کشیدم پیاان و افتادم به جون سینه دنیا تا جون در نفس داشتم خوردم اونم آه آه میکرد اومدم پایین تر دور نافش رو لیس میزدم تا رسیدم به شلوار شلوار رو کندم سوتین و شرتش سر هم بود در واقع یه ست سبز بود از روی شرتش کسش رو میمالیدم اونم حسابی آه آه میکرد قبلش هم تا جون در نفس داشت خیس بود پشرتو یه دفعه کشیدم پایین به به یه کس پف کرده تپل جلوم بود زبونم رو تا ته دادم توش تا جایی که دماغم هم داشت میرفت توش و زبونم رو توی کسش می چرخوندم پا شدم گفتم ساک می زنی گفت نه منم با کلی زور راضیش کردم دیدم اگه وایسادنه ساک بزنه خسته میشم نشستم روی مبل (یک جورایی لم دادم)اونم اومد پایین مبل تا میتونست تخم و کیرم رو خورد خیلی خوب میخورد دیگه دیدم آبم داره میاد گفتم دیگه ساک نزن بهش گفتم کون میدی(فکر کردم پرده داره )با اکراه گفت باشه رفتم پشتش یه تف انداختم روی کونش یکی هم روی کیرم و یواش سر کیرم رو دادم تو آخ بلندی گفت منم اول یواش بعد تند کیرم رو عقب و جلو میکردم طوری که تخمام کخ موخورد به کونش شالاپ شولوپ صدا میداد دیدم داره آبم میاد گفتم دهنت رو باز کن باز کرد تند تلمبه زدم تو دهنش همه ی آبم ریخت توی دهنش همش رو تف کرد روی کیرم و کلی فحش بهم داد خسته بودم گفت یک خواهش ازت بکنم گفتم بگو گفت از جلو بکنم چشام چار تا شد گفتم مگه پرده نداری گفت نه سال پیش یکی کردم منم ار خدام شد گفتم باشه خوابیدم اومد روی کیرم نشست خیلی خسته بودم نشست روی کیرم (هنوز کیرم توی کسش نرفته بود انقدر خیسی کسش رو یه زیر کیرم کشید تا آبم اومد بعد اومد کامل نشست تو کیرم منم کیرم شق شق بود یکهو با تمام قدرت نشست روی کیرم تا جایی که بد بخت جر خورد یه دادی زد و پایین و بالا میرفت باتمام قدرت اما آبم نمیومد اوردمش پایین به پهلو خوابوندمش خودمم پشتش خوابیدم پاش رو باز کردم اول یواش بعد تند کامل داشتم تلمبه میزدم که احساس کردم داره آبم میاد اونم تا میتوست آه آه میکرد منم تمام آبمو تو کسش تخلیه کردم اونم همزمان با من ارضا شد و افتاد روی من همینطور که کیرم توی کسش بود یه دوساعتی خوابیدیم بعدش هم با هم رفتیم حموم و یک بار دیگه ارضاش کردم و رفت 15 روز بعدش اونا از اون ساختمون رفتن باباش سیگار رو ترک کرده بود و برگشته بود به شغل سابقش که کارمندی بانک بود و من در حسرت دنیا ماندم تا به حال دوستان اولین داستانم بود امیدوارم خوشتون اومده باشه لطفا فحش ندید

نوشته: ایمان


👍 0
👎 1
72153 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

400036
2013-09-27 17:16:05 +0330 +0330
NA

تلفن نبود که با کاغذ ارتباط برقرار میکردی حالا این هیچ سیگار کشیدن بابای دختره به داستان چه ربطی داشت اصلا به تو چه ربطی داشته اینم هیچ چهجوری زبونتا از روی سوتین رسوندی به نوک سینه طرف چه جوری هان اخه برادر چرا کوس تلاوت میکنی مگه چاقو زیر گلوت گذاشتن که بیای کوس بگیا فوش بشنوی

0 ❤️

400037
2013-09-27 18:43:17 +0330 +0330
NA

نمیدونم کار درستی میکنم واسه این گه نوشته نظر میدم یا نه
چی بود این الان چی بود خدا وکیلی. بابا چرا یه نظارت نمی کنن رو این کس نوشته ها خط به خطش کس شعر بود.
طرف یه دستی این داستانو تایپ کرده با اون دستم جق میزده. کیرم تو کاسه بشقاب چینی جهاز ننت.

0 ❤️

400038
2013-09-27 20:39:07 +0330 +0330

چه میشد گر نگهبان دختری داشت / چه میشد گر برایم نامه میذاشت/چه میشد گر که بابایم و مامان /مسافر میشدند آنهم به تهران /چه میشد گر نگهبان و زنش نیز /روند و تک بماند دختر هیز /چه میشد گر که می آمد به خانه / همان دختر بدون چک و چانه /اگر میشد که قبلا هم به خانه / بده بستانه بوسه بچگانه /دوتایی کرده بودیم، آن دگر هیچ /نمیشد بهر سکسم دست و پا پیچ /خلاصه بعد آن که آمده بود /فراوان کیرمن را ساک زده بود /چو میخواد آب من دیدم بریزه / بهش میگفتم ای دخمل که چیزه ،من عاشق هستم و شهوت پرستم /بده پستان و کونت را به دستم /که از بس جق زدم من دیسک دارم /برای جق زدن من ریسک دارم /خلاصه من بقصد سکس عالی /زبان میبردم از اعلی به عالی /بدو میگفتم ای یار دل انگیز / بده سوراخ کونت را کنم لیز /پس از آن آب من بعد سه ساعت /چو آمد او بگوید باشهامت /که من بی پرده ام جاده به کووسم /بذار آن زیر تخمت را ببوسم /چه عالی ساااک میزد اولین بار /خدایا از بلاهایش نگهدار /عجب سوژه جقی دارم خدایا / بکن گشتم و هم ،چیز الرعایا

0 ❤️

400041
2013-09-28 12:27:17 +0330 +0330
NA

جناب حسین خان تنها؛این گه کجاش قشنگ بود!!

0 ❤️

400044
2013-09-28 16:35:32 +0330 +0330

چقدر دروغ رشد کرده خیلی خسال بافی عمش مثل داستانهای دیگه هستن همش چرت کردین شهوانی رو

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها