ایندیانا جونز نجاتم بده

1398/01/31

فاطمه توی نور عصر شیراز که روی تن رنگ پریده اش افتاده بود دست ها و انگشت های کشیده ی سیاهی رو روی صورتش آورده بود و بو کرده بود. بعد لب های نرم و سرخ رو روی انگشت ها کشیده بود. بعد مبهوت و دیوانه از شهوت زبون کشیده بود به انگشت ها. بعد توی دهان برده بود. مکیده بود. دهان سرخ. سوراخی قرمز دور انگشت های سبزه و قهوه ای رفته بود. نفس های گرم رو صاحب دست حس کرده بود. همین دست ها دقیقه ای پیش روی تن نرم و رنگ پریده ی فاطمه سرخی انداخته بود. کون نرم. لغزان که گذر عمر بی لذت ارگاسم حالا تشنه و آماده ی هر لمسی بود.
روی تخت خوابیدم. فاطمه پنجره رو باز می کنه. هنوز حرکات مادرانه اش پیداست. همیشه. از بچگی داشت. حالا کیرمو می بینم. فاطمه تن کمی وارفته ی گذرعمر زده اش رو توی اتاق حرکت میده. « خیلی خوشم اومد». بعد دوباره میاد توی تخت. هنوز اینطوری دیدنش کمی شرمنده ام می کنه. بهش می گم یادته روز اول که چشمی بهت گفتم بهترین کیر دنیا رو بهت میدم؟ یادآوری کیر خیسش می کرد. می گفت زنده ام کردی. مسأله ی کیر من این بود که کلفتی و‌رنگ و وحشی بودنش همه رو به دردی که می داد معتاد می کرد. مثل تصویری برای همیشه میموند توی ذهن. فاطمه بلند شد. بی حرف. روی بدن من خودش رو کشید. کیر من توی دهان. سوراخ سرخ دهان. کیر سیاه من. خورد و سیخ شده حس کردم کلفت تر می شد توی دهانش. نور می ریخت روی ما توی تخت. بلند شد و روی کیر من نشست. دست دور کیر. گذاشت توی کس. « سیر نمیشم ازش. می‌خوام. بمون. یک هفته بمون هرروز کس‌منو بکن».

به تاریخ جملات فکر می کنم حالا. « تو پسر دوستمی. این چه حرفیه». به « دلم برای کیرت توی کسم تنگ شده». رسیده بود. کلمات ویرانگر. کلماتی از جنس ژله. کلماتی از جنس هوا. کلماتی از باد. کلماتی از جنس لگو.‌ آب. « دیگه هیچی نگو. این زشته. حرفم نمیاد». حالا اما تبدیل شده بود به « آخ. محکم بزن. میخوامش. جرم بده».

کون نرم و دایره شکل. سفیدی رنگ پریده روی کیرم. بالا پایین. دست من روی کون. گرفتمش. بالا پایین. زجه ای از دلش بیرون می‌زنه. « آااااخخ. بزن. دست بزن بهم». چیزی از جنس میلی از جایی پنهان. بدن. جمعیتی از زندانی ها، ابدی ها. بچه های عاشق. بچه های کیر دوست. بچه های کس دوست. لذت دوست. بدن زن های چهل ساله، تاریخچه ی سرکوب.
حالا در زندان باز شده بود. « بزن. واااایی. وااایی. آخخ». کیر تا شکم تو رفته. خاطرات سرکوب رو بیرون زده. گرگی شکم بوفالو دریده. سوزنی بر تاول بادکرده. بیرون آمدن. قلبی که در یک تپش خون با فشار بیشتری بیرون بزنه. دو لپ کون. کس خیس. سوراخ کون باز شده میان تپه ی بویناک کون. دره ی محزون کس. سینه ها پرتاب. حرکت. جنبش. روحانی ات. الهی. سیاره هایی که در سینه منظومه می ساختند بر زبان فاطمه. راهی که روی تف هاش روی کیر من می ساخت. برای حرکت مسافران میل. نوشته بود « بیا. بیا یک هفته پیشم باش». تصویری از ساک زدن تند تند توی اتاق خواب خونه اش. در غیاب شوهر. تاریخچه ی تنهایی و غصه. زیبایی ای حرام شده. چشم هامو بستم. توی رویا با شمشیر سنگی رو شکستم و خون و طلا بیرون زده بود. خون و‌طلا و سفیدی لزج. بیرقی از جنجگوها. صدام بزن. صدام بزن. فاطمه داد بزن. بزن. بگو. بگو ایندیانا جونز.‌نجاتم بده.

نوشته: کایوگا


👍 10
👎 12
9356 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

762557
2019-04-20 20:07:10 +0430 +0430

تو سبک خودش عالی بود!
نویسندش هم که عالی تر!

1 ❤️

762558
2019-04-20 20:10:16 +0430 +0430

بعد از ۱۰سال فعالیت در سایت اولین کامنتم میزارم کوس مادرت

0 ❤️

762559
2019-04-20 20:10:30 +0430 +0430

لایک اول بهت
آقای خاص داستان های شهوانی !

3 ❤️

762560
2019-04-20 20:15:18 +0430 +0430

من که چیزی نفهمیدم
یه چیزی بگو که بدرد مردم بخوره ای چلپاسه
رامین دلاوری دارنده شبکه ماهواره ای ایران بی مرز یک شیاد و کلاهبردار است کافیست نام اورا در نت سرچ کنید و زندگی خودرا بر باد ندهید
لطفا اطلاع رسانی کنید

1 ❤️

762561
2019-04-20 20:18:56 +0430 +0430

زیبا بود

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

اما بازم نگرفتم ? یا شما خیلی فلسفی مینویسی یا آنتن دهی من مشکل داره ?

4 ❤️

762650
2019-04-20 22:56:56 +0430 +0430

داستانی از جنس دیگه.قلمی که دستته.یادته با نگاه اول گفتم میدم دستت?قلمو میگم.گرفتی دستت.هرچی میاد تو ذهنتو مینویسی.گنگ و مبهم.داستانی که برای فهمیدنش خودت باید پیشمون باشی تا بفهمیم.تلاش کن داستانت ازین به بعد.سر داشته باشه.ته داشته باشه.خودت کمکش ایندیانا جونز

1 ❤️

762663
2019-04-21 00:17:08 +0430 +0430

کیرم دهنت ادمین جون

1 ❤️

762666
2019-04-21 00:20:16 +0430 +0430

دستت برسه به تخمای آقا هریسون فورد
ای کیر اعضای محترم سندیکای کتک حورها و سیاه لشگر سینما تو قیافت
ننویس جانم ?

0 ❤️

762674
2019-04-21 00:40:38 +0430 +0430

مثه آدم بنویس دیگه عنکبوت،

0 ❤️

762723
2019-04-21 10:44:35 +0430 +0430

جالب

1 ❤️

762724
2019-04-21 10:47:00 +0430 +0430

خوب بود عالی

1 ❤️

762764
2019-04-21 16:56:14 +0430 +0430

سروش فدایت. مرسی خوندی.

1 ❤️

762765
2019-04-21 16:56:38 +0430 +0430

سپیده قربانت. مرسی خوندی. ماچ بهت.

1 ❤️

762768
2019-04-21 17:23:36 +0430 +0430

سینا و پپرونی و صبا مرسسی. ممنونم خوندید.

1 ❤️

762777
2019-04-21 19:03:04 +0430 +0430
NA

تو سبک خودش رید

1 ❤️

762890
2019-04-21 23:07:54 +0430 +0430

فرزانه مرسی خوندی. ولی اگه لازم داری یکی تورو مهم بدونه می تونی جای یه کامنت که توش به من طعنه بزنی یه داستان بنویسی یا هرکار دیگه. باور کن جواب بهتری میگیری. مرسی خوندی

1 ❤️

762891
2019-04-21 23:08:33 +0430 +0430

دیفرنت من همین که می خونی خوشم میاد. مرسی.

0 ❤️

762892
2019-04-21 23:09:15 +0430 +0430

پاشنه طلا دمت گرمه می خونی. ممنونن

0 ❤️

762893
2019-04-21 23:09:41 +0430 +0430

شماره ی ۱۳ ممنونم که خوندی. ماهی

0 ❤️

762894
2019-04-21 23:10:28 +0430 +0430

آیدا مون گرل اگه چیزی می نویسی امیدوارم به سبک خودت برسی و بتونی درک کنی من رو. ممنونم که خوندی. فدایت.

0 ❤️

762895
2019-04-21 23:11:36 +0430 +0430

آس پیک اولین باره شاید چیزی ازمن می خونی. ممنونم. ولی لطفا به من دستور نده. مرسی. :). فقط مطمئن باش بی دلیل نیست. فدات که می خونی.

0 ❤️

762956
2019-04-22 06:53:35 +0430 +0430

ريدي منتها گرمي حاليت نيست

1 ❤️

762984
2019-04-22 11:01:24 +0430 +0430

مثل همیشه گنگ.بابا مردیم ازبس شمارو نقدکردیم
خوب مینویسی ولی گنگ نویسی چیزی اعصاب خوردی نداره
لایک ۹ فقط بخاطر عنوان داستان که خنده داربود

1 ❤️

762992
2019-04-22 11:20:29 +0430 +0430

فرشته جان فدایت. مرسی می خونی. ماچ بهت. ماهی

0 ❤️

763019
2019-04-22 14:07:36 +0430 +0430

با تمام پیچیدگی ها و متن سنگین و پراز ابهام داستان اما نگارش و قلم خوبی از شما میبینم،لایک دهم تقدیم شما

1 ❤️

763123
2019-04-22 21:33:43 +0430 +0430

شیراز فدات. جیگرتو

1 ❤️