اینم از روز ولنتاین ما

1393/03/24

سلام به بچه های سایت من از حرف های مسخره رد می شم البته همه ی اسم ها به جز مال خودم واقعی هستند
من صدرا هستم 19ساله از ارومیه قدمم اندازه ی زرافه ووزنمم مثل ماکرونی نیس( مثل بقیه ی داستان ها)
قدم تقریبا ۱۸۲و وزنمم ۷۸ کیلوه دنبال مردم هم نمی رم ببینم به قیافم چه نمره ای می دن حالا هرچی
این خاطره مال زمانی یه که سوم دبیرستان می خوندم اون موقع توی این آموزشگاه قلم چی با یه دختر هم سن و سال آشنا شدم اسمش مهدیه بود مثل خودم سبزه بودلی از این دختر های جلف نبود در سته که جلف نبود ولی چادری هم نبود با مانتو می گشت .اون موقع منم برای خودم خر خونی بودم و همیشه اسمَمَم همیشه پیش رتبه های برتر بود
یه روز که رفته بودم کارنامه رو بگیرم دیدمش (مهدیه رو)و خیلی ازش خوشم اومد باهزار بد بختی افتادم دنبالش وخونه اش رو که زیاد هم دور نبود پیدا کردم وآمعرش رو درآوردم ،حتما می گید خرخون ها از این کار هانمی کنن ولی مگه من آدم نیستم خوب منم ازش خوشم اومد دیگه،حالا
اون هم زرنگ بود ولی نه در حد من ومن همیشه از اون بالاتر بودم با بدبختی تونستم باهاش دوس بشم پدر و مادرش معلم بودن و خرپول نبود و خیلی ازش خوشم اومده بود وبهش قول ازدواج داده بودم ولی مشکل از روز دوستی ما شروع شد و من حسابی افت کردم و پشتیبانم همش به خونمون زنگ می زد و قضیه رو به پدر مادرم فت و من به مهدیه گفتم که یه مدت باید کمتر بیرون بریم ومن باید درس می خوندم وباشانس توی امتحان های ترم نمرات خوب گرفتم.
گذشت و من کنکور داشتم بابام گفت که اگه رتبه ی خوب بیارم با وام برام یه پرشیا می خره ومن دندون پزشکی تبریز در اومدم البته به خاطر مشکلاتم با پدر مادرم ارومیه روانتخاب نکردم
توی تعطیلات قبل از رفتن به دانشگاه حسابی با مهدیه صمیمی شده بودم و عشقم بهش زیاد ترشده بودلی موقع دانشگاه ماهی یه بار می اومدم شهرمون
وباید توی خوابگاه درس می خوندم وزودمی خوابیدم پس کمتر زنگ و اس بازی می کردم فکر کنم بعد از یه مدت روز ولنتاین بود براش کادو خریدم ولی دیدم دیگه مهدیه باهام مثل اول نیس واحساس می کردم که داره یه چیزی رو ازم مخفی می کنه و بهم نمی گه خیلی بهش اسرار کردم و نمی گفت پنجشنبه بود وقرار بود صبح زود بریم بند (یه منطقه توی ارومیه اس) اون جا پیچیدم توی یه جاده ی خاکی ویه ۱۰ کیلو متری رفتیم بهد زدم کنار و بهش گفتم که باید بهم بگی وگرنه توی همون جا ولش می کنم توی اون راه یه ماشین هم نبود البته نقشم بود و گفت که چون من رو کمتر می دیده احساس کمبود می کرده و با یه پسره توی کوچه شون به نام سروش دوس شده و اونم بهش کلک زده وفکر نمی کرده که این دختر باشه به زورپرده اش رو زده وبعد هم ولش کرده اینم از ترس عابروش شکایت نکرده وبه کسی نگفته بود
منم تا این حرف ها رو شنیدم یکی زدم تو گوشش وبهش فحش می دادم دیگه حالم دست دم نبود بدنم می لرزید خودمم گریم گرفته بود که کسی که ان قدر دوستش داشتم این کار رو کرده بود وبا یکی دیگه سکس کرده بود حالا هرطور
دیگه به جای عشق ازش متنفربودم یه ۱۰_۱۵دیقه ای توی ماشین بی صدا نشستیم وحرفی هم نمی زدیم
باز هم تهدید قبلی که اگه بهم نده ولش می کنم گریه کرد و
گفت چرا از من همچین چیزی می خوای مگه ما هم دوس خداشتیم مگه قرار ازدواج نداشتیم؟
غلط کردی تو اگه من رو دوست داشتی هیچ وقت نمی رفتی پیش اون عوضی تااو ن کار رو بکنه
بعد هم زیپ شلوارم رو کشیدم پایین وباهزار بدبختی تونستم کیرم رو از توش درآرم امان از دست این شلوار های لی !!!ولی نمی خورد گردنش رو گرفتم وسرش رو آوردم سمت کیرم با گریه یکمی بهش دهن زد ولی حالش بد شد وهرکاری کردم نخورداز ماشین پیادش کردم واز توی صندوق حصیرآوردم وپهن کردم بعد لختش کردم وکیرم رو گذاشتم دم سوراخ کونش چون می خواستم درد کشیدنش رو ببینم از کون می خواستم بکنم ولی مگه می رفت هرچقدر زور زدم نرفت ان قدر زور زدم که دیگه نای زور زدن برام نموند وبی خیال شدم گذاشتم دم کسش و یه تف زدم کردم تو خیلی دردش اومد وخودش رو جمع کرد ولی برام مهم نبود محکم تلمبه می زدم بعد از نمی دونم چند دیقه آبم اومدکشیدم بیرون وریختم روی صورتش ویه تف همرجردم روش بعد با موبایل ازش چند تا عکس گرفتم وبرای گرو شورتش رو هم برداشتم ولباس هاش رو پرت کردم سمتش اصلا نمی تونست لباس بپوشه خودم تنش کردم وبا دستمال کاغذی صورتش رو پاک کردم ولی قیافش خیلی خراب بود برای کادو براش یه ادکلن ویکمی لوازم آرایش خریده بودم دادم بهش و یکمی وضعش رو درست کرد بعد بردمش سرکوچه شون و ولش کردم ودیگه بهش زنگ نزدم البته اون یه چندباری زنگ زد اس داد ولی من جوابش رو ندادم .اینم از روز ولنتاین ما!!!از این روز متنفرم

ولی الان با این که ازش بدم می یاد ولی دلم براش تنگ شده به نظر شما باید چی کار کنم؟؟؟؟راهنمایی کنید

نوشته:‌ صدرا


👍 0
👎 1
49644 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

422588
2014-06-14 08:17:54 +0430 +0430

ریدی به هیکل دختره حالا میگی چه کار کنم؟! الانم اگه دوستش داری برو باهاش ازدواج کن و چشم پوشی کن و اگه میخوای بری بکنیش ترو خدا جنده اش نکن گناه تو اونموقع بیشتر از اون میشه …

0 ❤️

422589
2014-06-14 08:18:09 +0430 +0430
NA

احسان هات، در حالیکه دستی به موهایش میکشد، میفرماید:

فقط تا قد و وزن خوندم

اینم از کامنت ما

0 ❤️

422590
2014-06-14 11:26:24 +0430 +0430
NA

azizam feshare rozegar baes shode ta ba,kasi dge dost beshe,az in etefagh begzaro kenaresh bash ta abad,age vaghean doset dare va dosesh dari

0 ❤️

422591
2014-06-14 11:53:42 +0430 +0430
NA

ميگم تو رتبه اول بودي و بهش اسرار !!! كردي؟
آخه چرا حرفي ميزني كه اين ملت بيكار بيان مسخرت كنن؟
6002_0.png.gif

0 ❤️

422592
2014-06-14 14:19:49 +0430 +0430
NA

به قول احسان هات فقط تا سن !!! خوندم :))

0 ❤️

422594
2014-06-14 18:17:03 +0430 +0430

انسان ممكنه الخطاس اونم جون ازت دور بوده اين اشتباهو كرده
ببخششو باش ازدواج كن

0 ❤️

422595
2014-06-14 18:48:37 +0430 +0430
NA

ای تو روحت بیشعور.همین کارا رو میکنی که اینده زن خودت هم …

0 ❤️

422596
2014-06-14 19:28:20 +0430 +0430
NA

خواهردختره رو بگاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا

0 ❤️

422597
2014-06-15 05:21:20 +0430 +0430
NA

این ک نمیشه تاچشم تورودورببینه بره بااین واون دوست بشه.اگه باهاش ازدواج کنی مدام بهش شک میکنی،اگه واقعادوسش داری ومطمعنی ک بهت خیانت نمیکنه باهاش ازدواج کن.

0 ❤️

422598
2014-06-15 05:56:19 +0430 +0430
NA

آقای دکتر … با این سوادت ادبیات رو اصولا باید بالای 90 زده باشی
شرط میبندم سیکل هم نداری
اینم هست…
“از ترس عابروش شکایت نکرده”
روانی

0 ❤️

422599
2014-06-15 06:00:56 +0430 +0430
NA

مادر جنده تو که خرخونی !
گوساله اصرار نه اسرار
پفیوز دروغگو

0 ❤️

422600
2014-06-15 06:23:28 +0430 +0430
NA

به اندازه کافی دوستان قهوه ایت کردن. آخه اگه آرزوی پزشک شدن داری، تلاش کن نه خیال پردازی

0 ❤️

422602
2014-06-15 06:55:25 +0430 +0430

کسکش دروغ گو…کیرم دهنت

0 ❤️

422603
2014-06-15 11:44:00 +0430 +0430

تف انداختي و ريدي به يارو! حالا ميگي بنظرتون چي کار کنم؟! dash1 خب اين دفعه به نيت ازدواج بکشونش به بيابون و به اتفاق رفقا و بچه محلها سکس گروهي رو هم به تجربيات اون جنده اضافه کن!
حالا خودمونيم! در غيابش، با شورتش چند دفعه صنايع دستي رفتي؟ ROFL

0 ❤️