با معراجی ها به معراج رفتیم

1394/09/23

ببخشید اولین بارمه خاطره مینویسم نثرم خیلی قوی نیست - من آرتینم - ارشد آیتی هستم با 182 قد و 90 وزن - ابان ماه سال 92 بود یه خانمی با صدای نیمه جوان که بعدا متوجه شدم اسمش “هستی” هست و 40 سالش هست بهم زنگ زد و گفت الو ببخشید انگار اشتباه گرفتم و منم گفتم خوااااهش میکنم قطع کرد و بعد اس داد ببخشید اشتباه گرفته بودم منم سر صحبت رو باز کردم و اس دادم گفتم ولی صدای جالبی داشتید و دل نشین بود و اونم نوشت لطف دارید و کم کم بحث رو حرارتش رو بالا بردم و یادمه اخرین اس ام اسم نوشتم صداتون خیلی دااغ بود و جداب بود و بعد دیدم زنگ زد یدفعه گفت چجووری بوود هااان چجووری بوووود منم گفتم خیلی پر حرارت بود حرارت بدنش رو پای گوشی حس کردم یدفعه گفت وااای … فهمیدم امپرش خیلی بالاس یه سکس تل دااغ باهاش کردم و فرداش گوشیمو خاموش کردم (به خودم گفتم ولش کن من باید بشینم درسم رو بخونم ارشدم رو معدل بالا تموم کنم ) اوایل اسفند ماه بود که ترم اول امتحاناش تموم شد به سرم زد دوباره اون یکی خطمو روشن کنم همون روزش دیدم چند تا میس کال افتاده بعد که زنگ زدم فهمیدم هستیه گفت کجا بودی من هر روز شمارتو میگرفتم خیلی نگرانت بودم منم بهوونه اوردم که گوشیم گم شده بود و از این حرفا - گفتم خیلی دلم واست تنگ شده بود خدا رو شکر دارم صداتو میشنود یدفعه دیدم اه و اوهش اومد و دوباره یه سکس تل دااغ کردیم و گفت بازم میخوای خاموش کنی گفتم نه عزیزم گفتم که گم شده بود - پیش خودم گفتم کسی که هر روز شمارمو میگرفته حتما منو میخواد -

یه ماه گذشت و ما هر روز با هم ارتباط تلفنی داشتیم و هی میخواست منو ببینه منم میگفتم سمینار دارم نمیتونم تا اینکه 13 فروردین گفتم میخوام ببینمت کلی خوشحال شد و گفت پس فردا خوبه منم گفتم اره گفت بیا کرج مهر شهر … کلی به خودم رسیدم و صبحش راه افتادم تو راه هی اس میزد کجایی میمیرم تا بیای - تا اینکه رسیدم و زنگ زدم گفت الان میام (خونشون نزدیک بود) دربست گرفت و منو دید گفت از عکسات تپل تری که منم گفتم اره یکم بخاطر امتحانا تپل شدم ولی من خانم تپل دوست دارم (تپل بود خودش ولی فربه و پلشت نبود معلوم بود بدنش تو پره) گفت کجا بریم گفتم بریم جایی که غم نباشه - رفتیم یه رستوران و اون ساعت خلوت بود یه گوشه نشستیم و تا پیتزا رو بیارن از همه چی صحبت کردیم و یه دفعه گفت دستتو بده منم دستم پشمالو بود شروع کرد بازی با موهای دستم منم اروم با نوک انگشتام رو کف دستش میکشیدم و نگاهم به چاک سینه 85 اش بود گفتم واقعا معذرت میخوام نمیخواستم نگرانم باشی عمیق نگام کرد گفت هر روز بهت زنگ میزدم گفتم حس خوبی داری پیشتم با نگاه بغض الودی گفت اوهومم گفتم حرارت صدات وجودمو داره ذوب و خیس میکنه گفت واسه من خیلی وقته خیسه داشت دیوونه میشد لباشو اورد نزدیک من دوربینای سقفو با اشاره نشونش دادم گفت تو وجودم بووست کردم … وقتی اومدیم بیرون گفت خیلی بدی داغم کردی نمیتونستم کاری کنم حتی دستمو یه دفعه گرفت سر راه یه کوچه تنگ بود میخواست اون تو ازم لب بگیره تا خواستیم بریم دیدیم یه نره خر اونجاس گفت ولش کن - رفتیم بهم گفت اینجا ماشینا تا مترو میبرن و خدافظی کرد - سوار مترو شدم عطر دستاش تو دستام مونده بود و هی بو میکردم دیدم اس داد گفت کجایی رسیدی عزیزم زودتر برس منم گفتم عطر دیوونه کننده ات تو دستام مونده انگار پیشمی و تا رسیدم خونه اس دادم رسیدم و زنگ زد و دیوونه وار سکس تل کرد یه ماه دیگه گذشت و دوباره باهاش قرار گذاشتم این سری گفتم بریم سینما راحت تریم دربست گرفتیم و رفتیم و داشت فیلم معراجی ها رو اکران میکرد گفتم دو تا بلیط بده یارو مادر جنده انگار فهمید واسه چی میخوایم بگیریم مارو تو سینمای تاریک برد صندلی های گوشه که چراغ داره نشوند گفت همینجا باید بشینید منم کولمو گذاشتم جلوم اونم کیفشو جلوش گذاشت - یکم که گذشت دیدیم خلوته اروم دستام که تو دستاش بود رو تکون دادم با انگشتام کف دستاشو لمس کردم حرارت اتیش وجودشو حس میکردم اونم محکم دستمو گرفته بود با موهای دستم بازی میکرد و رو دستشو رون پام میکشید یه دفعه برد سمت خشتکم دیوونه شده بود دکمه های شلوارمو باز کردم بتونه راحت باشه دستشو برد رو شرتم شروع کرد مالیدن کیرم که از استرس جمع شده بود حسابی سیخ شد و درش اورد شروع کرد با سرش بازی کردن و مالیدنش - کیرم خیس شده بود و انگشتاشو خیس کرده بود منم دیگه دااغ دااغ بودم به حالتی که میخوام در گوشش چیزی بگم صورتمو بردم نزدیک لپش بودسش کردم گفتم دوست دارم عزیزم یکم سینه هاشو مالیدم زیاد نمیشد دستم بمونه اونجا تابلو میشد بردم دستمو رو خشتک شلوار لیش دکمه هاشو اونم باز کرد 4 تا انگشتمو کردم تو شلوار زیر مانتوش تا رسیدم به در بهشت (شورتش) انگشتمو کردم تو کوسش دیدم واای خیس خیسه لباش گاز میگرفت تندتند نفس میکشید ولی نمیزاشت صدایی از خودش در بیاره چشاشو بسته بود فقط نفس میکشید منم تند تند انگشتمو تو کسش کردم تا اینکه با دهن و چشمای بسته تو گلوش صدای "آاااه " دراورد فهمیدم ارگاسم شده انگشتمو دراوردم تا ته کردم دهنم اب کسش خیلی خوب بود کسش مثل کسای جنده های خیابونی نبود بوی گوه بده حس میکردم انگشتامو از یه چیز صورتی و خوشمزه اوردم بیرون بعد که فیلم تموم شد رفتیم بیرون تخمام از درد ارضا نشدن داشت می ترکید تا خدافظی کردم و رسیدم خونه زنگ زدم و گفت دوست داشتی کسی نبود و کیرتو تا ته میخوردم واست و از این حرفا و سکس تل دااغی کردیم چند سری دیگه رفتیم بیرون تا اینکه کم کم سر یه قضیه هایی رابطمون کمرنگ شد و متاسفانه به سکس کامل نرسید (داستانش خیلی طولانیه حوصلم دیگه نمیاد بگم ) ولی از این ناراحتم با این که خودم بارها واسه دوستام وقتی خونه مجردی داشتم مکان گرم و نرم جور میکردم هیچ دیوسی تو رفیقام واسم مکان جور نکرد و بعد اینکه درسم تموم شد و دیگه شهریه لازم نبود بدم خونه ای که از پدر مادرم داشتم و واسه شهریه اجاره دادم بودم پس گرفتم و دیگه به هیچ احدی از اون دوستای کونیم اجازه ندادم که بیان پیشم.

نوشته:‌ آرتین


👍 2
👎 0
25643 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

525405
2015-12-14 21:24:43 +0330 +0330

اولم
جالب بود منم تجربه توی این مایه ها داشتم فیلمش هم اسمش
" امروز " بود با بازی پرویز پرستویی تا پرویز داد میزد زید منم اه میکشید
خخخخخخخخخ

2 ❤️

525436
2015-12-15 01:43:48 +0330 +0330

دوست عزیز اول باید داستان اخراجی ها به مخرج میروند رو میوشتی بعد این رو_معلومه از فیلمو سینما سر در نمیاری هأإاإأإاأ""پخخ

1 ❤️

525446
2015-12-15 07:23:25 +0330 +0330
NA

بهترین کار رو کردئ افرین

0 ❤️

525490
2015-12-15 18:56:14 +0330 +0330
NA

فقط کوس گفتی

0 ❤️

525744
2015-12-18 09:04:57 +0330 +0330

این چی بود دیگه؟

0 ❤️