باز شدن کونم در روز دوشنبه

1392/05/11

سلام دوستان
این خاطره بر میگرده به چند سال پیش کاملا واقعیست خیالتون راحت باشه من کامرانم و اونموفع 32 سالم بود و در یک هتل بزرگ ماساژور بودم اینو بگم که من کارم رو حرفه ای انجام میدادم و مشتری زیاد داشتم من از بچگی حس عجیبی به کیر داشتم یعنی واقعا دوسش داشتم ولی هیچوقت نمی تونستم بروزش بدم هم خجالت میکشیدم هم با وجود همه تمایلم جلوی خودمو میگرفتم توی مشتریهای من همه جوری بود هم ایرانی هم ژاپنی و انکلیسی و غیره و هر کدوم در موقع ماساژ حالتهایی داشتند بعضی خوبشون میبرد بعضی با کیرم بازی می کردن یا در حین ماساژکیرمو در میا وردن و میخوردن تا اینکه یه روز یه مرد میانسالی اومد پیشم برای ماساژ و من شروع کردم به ماساژه اون که دیدم دستمو که روی بدنش میکشم به خودش میپیچه و تکون میخوره اینحالت رو میشناختم بعد کمی دستشو اورد و کشید روی کیرم و شروع به مالیدن کیرم کرد بعد از کمی مالیدن کیرمو از توی مایوی من در آورد و شروع کرد به خوردنش و از من خواست که کونشو بمالم و منم شروع کردم به مالیدنش تا اینکه آبم اومد و اون هم ابش اومد و رفت بعد از اون دیگه هر هفته روزهای دوشنبه میومد پیشم و اینکار تکرار میشد تا اینکه یه روز وقتی داشت کیرمو میخورد دستشو از پشت کرد توی مایوی من و کونمو مالید حس خوبی پیدا کردمو همینطور که مالش میداد شروعکرد با انگشتش سوراخمو مالیدن وای حس عجیبی داشتم هم کیرمو میخورد و لذت میبردم هم اینکه کونمو میمالید ازم خواست که کیرشو بمالم با اینکه خیلی دلم میخواست ولی اینکارو نکردم و اون رفت دوشنبه بعد که اومد دوباره همون کارها تکرار شد و اینبار من واقعا دلم میخواست که کیرشو در بیارم و بمالمش واسه همین دستمو توی شرتش کردم و کیرشو گرفتم و در اوردم و شروع به مالیدنش کردم یه لحظه احساس کردم که خیلی دلم میخواد که بخورمش واسه همین بود که خم شدم روش و کیرشو کردم توی دهانم و مشغوله لیسیدنو مکیدنه کیرش شدم که توی دهنم شروع کرد به سفت شدن و کلفت شدن وای چقدر خوشمزه بود و خوردنی با ولع کیرشو ساک میزدم و اونم با سوراخه کونم بازی میکرد و انگشتشو میکرد توش، اونقدر کیرشو خوردم که داشت آبش میومد بهم گفت که آبش میاد الان ولی من دلو نمیخواست درش بارم حتی به قیمت اومدن آبش توی دهنم و خوردن آبش تا اینکه آبش اومد و ریخت روی لبام ولی نخوردمش این گذشت تا اینکه هفته بعد یکشنبه شب بود که رفتم حمام و حسابی خودمو تمیز کردم شاید این فرصت خوبی بودکه خواسته چندین سالمو حالا بهش برسم کونمو و سوراخموخیلی صافو تمیز کردم که واقعا نرم شده بود و خواستنی ، فرداش که رفتم اونجا اونهم سر ساعت همیشگی اومد نگفتم که اسمش چی بود اسمش ناصر بود وحدودا 48 سال داشت با موهای بور و چشم آبی خوشکلو خوش قیافه بود ،اونروز هم تا از در اومد تو زود دستشو اورد و کیرمو گرفت و مالید و نشست جلوی پاهام و کیرمو خورد و شروع کرد به مالیدنه کونم که متوجه شد چقدر تمیزه گفت وای چیکارش کردی چقدر نرمو صافشده منم بی اختیار از دهنم پرید گفتم واسه اینکه تو بیشتر لذت ببری اینکارو کردم یه نگاهی بهم کرد منو برگردوند مایوی منو کشید پایین دو طرفه کونمو گرفت باز کرد و سرشو چسبوند به کونم و شروع کرد سوراخمو لیسیدنو با زبونش روش میکشید و سعی میکرد که زبونشو توش بکنه منم داشتم لذت میبردم چشمامو بسته و لیسیده شدن کونم حشری شده بودم و دلم میخواست ادامه بده بیشتر که بلند شد و منو از پشت بغل کرد و کیرشو چسبوند به کونم و کیرشو فرستاد لای کونم و گردنمو میخورد داشتم از لذت اینکارش میمردم که در گوشم گفت : بهم میدی میزاری بکنمش الان واقعا میخوامت ، منمصورتمو بر گردوندم طرفش و توی چشماش که پر شهوت بود نگاه کردم و گفتم آره سعی کن ازم لذت ببری هر طور که دوست داری منم خیلی میخوام در کنار تخت ماساژم یه تخت یکنفره برای استراحت خودم داشتم ناصر گفت که بریم روی اون تخت هر دوی ما لخت بودیم وخوابیدیم روی تخت و همو بغل کردیم من کیرشو گرفته بودم و میمالیدم و اونم داشت با انگشت کونمو باز میکرد از روغن ماساژ به کونم و انگشتش میمالید و توش میکرد که راحتتر باز بشه و چون من قبلا از چیزای مختلفی برای لذت بردن استفاده کرده بودم و توی کونم کرده بودم خیلی زود کونم بازه باز شد به ناصر گفتم که من آماده ام و ازش خواستم که زودتر شروع کنه و منو بکنه چون دیگه تحمل ندارم و کیر میخوام اونم منو سریع به حالت سگی در اورد و سر کیرشو به سوراخمو مالید و با یه حرکت و خیلی راحت کیرشو تا ته توی کونم کرد ،وای چه لحظه ای بود همون لحظه ای که همیشه میخواستم و منتظرش بودم رسید و حالا کیر بزرگ و کلفت ناصر تا ته توی کونم میرفتو میومد و داشت با لذت واسم تلمبه میزد داشتم دیوونه میشدم میدونستم کیر لذت داره ولی نمیدونستم اینقدر آخه اون چیزایی که میکردم توش به نرمی و گرمی کیر نبودن و حس نداشتند ولی حالا یه کیره گوشتی داغ و پر ار احساس داشت منو میکرد با تموم وجود داشتم لذت میبردم از ناصر خواستم سفت تر منو بکنه و من داشتم از کون دادن به یک کیر کلفت که همیشه میخواستمش لذت میبردم ناصر هم همش قربون صدقه ام میرفت و از کونم تعریف میکرد و میگفت چه کونه نرمی داری و چقدر توش داغه دیوونم میکنه از بس که اخو اوف میکرد ازش خواستم که آرومتر سر و صدا کنه کسی نفهمه توی این اتاق چه اتفاقی داره میوفته ، کمر ناصر سفت بود و تعجب کردم با اینکه داشت خیلی لذت میبرد ولی 20 دقیقه طول کشید تا آبش اومدبا اینکه من دوست داشتم بیشتر طول بکشه چون سیر نشده بودم و هنوز جا داشتم که کامل سیر بشم ولی آبش اومد و ازو پرسید که کجا خالی کنم که ازش خواستم ادامه بده و آبشو توی کونم خالی کنه اونم بعد چند تا تلمبه آبش اومد و ریخت توی کونم و این لحظه هم بهم خیلی حال داد چون آبش خیلی داغ بود و حس عجیبی بود ازش خواستم درش نیاره تا تو کونم کوچیک بشه اونم نگه داشت و خوبید رویمن تا کوچیک شد و درش اورد صورتشو بوسیدم و ازش تشکر کردم اونم گفت خیلی لذت بردم ومیخوام بیشتر با هم باشیم و بریم خونه که راحت باشیم و گفت که تنهاست و با خواهرش زندگی میکنه و منو دعوت کرد که برم خونش و هم خودشو ماساژ بدم و هم خواهرشو منم قبول کردم و از اون به بعد به جز دوشنبه ها که اون میومد پیشم روزهای چهار شنبه هم من میرفتم خونشون و هر دوشونو ماساژ میدادم و که با هم سکسم میکردیم که بعد از چند وقت سکس ما به سکس 3 نفره تبدیل شد و وقتی هم که خواهرش نبود ناصرمنو حسابی میکرد بعد از اون من دیگه با مشترهای دیگه که پیشم میومدند دوست داشتم حالی بکنم که بدون اینکه ناصر بدونه با 2 نفرشون رابطه پیدا کردم باهاشون لذت میبردم ولی ناصر همیشه برام نفر اصلی بود ، امیدوارم که از خوندنش خوشتون اومده باشه در ضمن دوست دارم‎ ‎اگه کسی سن بالا هست واسم پیغام ایمیل بده که با هم دوست‎ ‎بشیم .
ممنون
نوشته: کامران


👍 0
👎 0
159012 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

394708
2013-08-02 16:59:34 +0430 +0430

جمع کن بابا

0 ❤️

394709
2013-08-02 18:01:01 +0430 +0430
NA

اونقت تو ایران این اتفاقا افتاده دیگه؟ کجای ایران ماساژور مرد با مایو ماساژ میده؟ اصلا کجای دنیا با مایو میان بالای سر مشتری؟؟؟؟؟؟؟؟؟ مگر جاهایی که ماساژ با خدمات جنسی باشه که اونم تو هیچ هتل آبرومندی همچین سرویسی داده نمی شده در خارج از ایران،‌اونوقت تو حرومزاده دروغگو ادعا هم کردی که داستانت راسته؟‌راست تا تهش تو کونت نکبت.

0 ❤️

394710
2013-08-02 19:57:24 +0430 +0430
NA

والا روراست و مادبانه بگم بهت باور نمیکنم [( [( [( [( [( [( [( [( [( [( [( [( [( [(

0 ❤️

394711
2013-08-02 21:20:37 +0430 +0430
NA

كيري تؤ دختري يا بسر
:D

0 ❤️

394712
2013-08-02 22:54:52 +0430 +0430
NA

Hichii

0 ❤️

394713
2013-08-03 02:07:59 +0430 +0430
NA

خوب بود بازم بنویس اقا

0 ❤️

394714
2013-08-03 07:26:29 +0430 +0430
NA

داستانو خوندم ولي كاش نميخوندم…!

0 ❤️

394716
2013-08-03 17:32:08 +0430 +0430
NA

من موندم اینا این سوژه های بکرو از کجاشون درمیارن !!!
برو با این دوبیتی یه مدتو خوش بگذرون :
دوشنبه شد آهای ناصرکجایی!؟
که ماساژور شده بازم هوایی!
و ناصر خواهر خود را هم آورد
بده بستان کنید با هم سه تایی !..

0 ❤️

394717
2013-08-03 18:35:00 +0430 +0430
NA

هي واي من خيانت توي گي ها هم اين چيزها رعايت ميشه البته تو گي نيستي تو ابنه داري و فقط مفعولي يعني فقط ميكننت تو كسي رو نميكني يارايشگره تو شهر ما بود كه اومنم كوني بود و وسه بعضي مشتريهاش ساك هم ميزد حالا رفته زن گرفته ديگه نميدونم كي كيو ميكنه؟

0 ❤️

394719
2013-08-04 01:26:43 +0430 +0430

گی بود، دیگه ننویس . . . . . . . . . . . . .
بچه کونی دیگه ننویس. ای تف تو روح پرفتوحت. یعنی حالم بهم خورد. آبمنی کفتار تو تک تک سلولهای مغزت. دیگه ننویس.
شعری برای تو بچه کونی دوشنبه ها:

قدیما سکس، مال جمعه ها بود
همیشه کیر ما جمعه هوا بود
خودم با گوش خود این را شنیدم
که کونت هر دوشنبه‌ها به گا بود

0 ❤️

394721
2013-08-04 03:47:48 +0430 +0430
NA

كسي پايه گي هست خصوصي بده

0 ❤️

394722
2013-08-04 21:04:39 +0430 +0430
NA

خاک بر سرت
گی

0 ❤️

394723
2013-08-05 17:58:29 +0430 +0430
NA

حالمو به زدي با اين داستان نوشتنت!کوس مغز
به قول تکاورجون ديگه ننويس…

0 ❤️

394725
2013-08-05 18:04:22 +0430 +0430
NA

حالمو بهم زدي با اين داستان نوشتنت!کوس مغز

0 ❤️

394726
2014-01-19 04:25:40 +0330 +0330
NA

كونده شمالي نيست واقعا؟؟؟ يه كوني پر طاقت ميخوام از شمال. نيست؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

0 ❤️

394728
2015-11-04 04:28:42 +0330 +0330
NA

منم کونی ام و سنم بالا است و یک رفیق دارم که ماه یک مرتبه مرا میکنه کاش منم به ایران میبودم که مساژم میدادی

0 ❤️