سلام به دوستان خوب شهوانی. این داستان که مینویسم کاملا واقعیه و شاید برای شما هم اتفاق بیفته.
بچه که بودم یه بار یه نفر که از خودم بزرگتر بود منو راضی کرد و کونم کرد که خیلی درد داشت و به خاطر پاره شدن کونم ضعف نمودم و بیهوش شدم. وقتی 1-2 ساعت بعد بحال آمدم دیدم که تنهایم و از سوراخ کونم خون و آب سفید رنگ که در آن وقت نمی دانستم که چیست، خارج می شد. منم همبشه لذت اون کون دادن رو داشتم و همیشه خیار، بادمجون و غیره چیزها با به کونم درو کرده و خود ارضایی می کردم. خیلی دلم می خواست که یکی رو پیدا می کردم که میشد بهش اعتماد کنم، ولی چون می ترسیدم و تا سالیان زیادی دیگه تکرار نشد. تا شش سال پیش یعنی ماه اخیر 1389. یادم رفت بگویم الان بین 40 و 50 سالمه. بدنم سفید بیمو تو پره و خیلی شبیه بدن زن هاست. همیشه پشتم را به آئینه کرده و از کون خودم لذت می برم و حشری می شوم. بالاخره مقاومت رو کنار گذاشتم و یکی از پسران حدود 25 تا 28 ساله را از طریق نمرات و یاد داشت های تحریر شده در تشناب ها دریافت نمودم که نامش را تمیم میگفت و در جواب یادداشت من نوشته بود که میخواد کونم کند و در صورت تقاضا دو طرفه نیز هست. با شماره موبایل اش تماس گرفتم و بخاطر اینکه بپذیرد در مورد سکس دوطرفه با او صحبت نمودم که جوابش مثبت بود. تمیم رو وقتی سر قرار دیدم فهمیدم که کونم باز هم لذت کیر را خواهد چشید. وقتی دیدمش یک پسر چهارشونه و هیکلی و عینک سفید به چشم میکرد. تیپشم خوب بود. اونم خجالتی یود. بطور کوتاه حرف زدیم و به نسبت نبودن مکان مناسب داخل یکی از تشنابهای عامه شدیم. هردوی ما همزمان شلوارمان را پایین نمودیم و کیر و کون خود را برهنه کردیم. چشمایم روی کیر سفید کلفت و درازش سر میخورد که نیمه راست کرده بود و آنرا بدستم گرفتم و مالیدمش که کاملاً راست راست شد و اما چشمان او روی رون ها و کونم سر می خورد و می درخشید و او نیز کیر و کونم را نوازش میکرد بعد از چند دقیقه بهش گفتم که اول میکنی یا میدی. گفت به زانو شو اول میخام بکنمت و من نیز از خدا چنین چیز میخواستم. من که قبلاً خودم را تخلیه کرده بودم و اماده کون دادن بودم حالت داگی را بخود گرفتم و قنبل کردم و او با کیر شق و راست راست اش در پشتم قرار گرفت. خودم نیز از شوق زیاد راست راست کردم. اینم بگم که موهای کونم را که خیلی کم مو است قبلاً زده بودم. یواش دست خود روی کونم می کشید و یه کیر 22 سانتی کلفت و خوش تراش به سوراخم مالیده شد. معلوم بود غرق لذت شده بودم و حلقم خشکیده بود، دیدم داره با سوراخم ور می ره. بعداً با انگشت خودم سوراخم را تف زدم. احساس لذتم لحظه به لحظه بیشتر می شد. کیرشو می مالید در سوراخم وهی سرشو درو می کرد و در می آورد. ترسم ریخته بود خجالت ها هم تموم شده بود. یواش یواش کلفتی کیرشو تو کونم حس کردم. داشت تا نصفه می کرد و بعد تمام اون کیر رو فرو کرد و تلمبه می زد. عرق مرده بود و منم واقعا مست شده بودم و لذت می بردم. چند حالت مختلف رو انجام دادیم. خلاصه چنان تلمبه می زد که چشماش خمار شده بود و با هر تلمبه زدن خایه هایش در باسنایم خورده و صدای تلپ تلپ آن بالا گرفته بود که لذتش را چند برابر بیشتر میکرد. بالاخره تلبمه زدنش آهسته گردیده و تمام کیرش را تا بیخ آن به سوراخم درو کرد و در حالیکه نبضان سر کیرش را احساس میکردم آبش را کاملاً بداخل کونم تخلیه نمود که لذتش هنوزم دیوونه می کنه منو. چون وقتی واقعا حشری میشم خود ارضایی هم آرومم نمیکنه. تمیم کاری کرد که من عاشق دادن شدم و تا ماه قوس 1394 بیشتر از 48 بار کونم کرد و از آن به بعد به بهانه های گوناگون از پیشم کناره گری میکند و فکر میکنم دیگر نمیخواهد بگایدم نمی دانم چه کار کنم و حالا هفته 1-2 بارفقط با خیار و بادمجون کونم را یخ میکنم که نمیشه.
قیوم
نوشته: قیوم
آفرین… هیچ کاری در دنیا لذت بخش تر از کون دادن نیست. ابومعقد سمائی
جهنم… بالاخره عاقبت بخیر شدی.
اما بنظرم بهتر بود داستانت رو میفرستادی مجله زن روز …قسمت …بر سر دوراهی …شما بگویید چه کنم؟!!
حالا که اینجا فرستادی …نمی تونم بهت بگم از درد ناله ات چه کنی…اما بهت میگم چکار کنی که در این صنعت چه جوری رتبه بیاری و برای خودت پخی بشی و ارتقا مقام بگیری و به درجه ابنه چاقالی برسی…
همانطور که میگن قالی باید چوب بخوره تا اصل و نسب دار بشه …شماهم برو خودت رو بحالت غش بازی یا انتحاری بنداز تو حیاط فیضیه …! تا ابنه درون بشکه معروف …شب و روز تحت فشار بی امان قرار نگیره و بعمل نیاد …که بهش درجه مرشدی ابنه چاقال نمیدن…
کس کش چلغوز .افغانی.ریدم به دهان مادریت.با این داستان نوشتنت.
همزمان که مادرت شرتش را پایین نمود در یکی از تشنابهای عامه تهران ، کیرم درون کسه ننه ات برفت و آب کیرم را درون کسش فرو ریختم و آب درونش سر خورد و درخشید و از عرق لذت مادرت تو به جهان فرود آمدی کسکش
ننویس
اینجا یاد داشت های تحریر شده تشنابه نیست جاکش
تشنابهای کابل با کاسه های آبش از عمود درون کس قیفی ننت
فقط اومدم بگم خسته نباشی استاد، ب امید موفقیتهای بیشتر در آینده ای ن چندان نزدیک 🙄 🙄
از کاربرای محترم خواهش میکنم به شهروندان افغانستانی توهین نکنن استدعا میکنم
چرا وقتی میخواین به کسی توهین کنین افغانی صداش میزنین؟
خوب هر کشوری ادم بد وخوب هم داره لطفا یاد بگیریم به ملیت همدیگه احترام بزاریم
اخه چرابعد از سالها استعدادت کشف نشده بود یا به نبوغ پنهانت پی نبرده بودن اخه یه ادم چقدر باید تحمل و صبر داشته باشه امیدوارم تو راهی که قدم گذاشتی موفق و موید باشین شما اینده سازان این سایت هستین
منم الان نوزده سالمه و شش ساله که ندادم. باید زودتر بدم تا مثل تو حسرت نخورم توی سن بالا
فوق العاده بود ترکیدم ازخنده
تا آخرش رو با لهجه خوندم 🙄
ولی دمت گرم کن خودته هر جور حال میکنی بده به هیچ کسی هم ربطی نداره
عالی بود بازم بنویس
انجمن حامیان قیوم
قیوم یه سوال اخه اون کسخل برا تو 50ساله چطوری کیرش بلند شد در ضمن من که نفهمیدم کجا کردت