باورش هنوزم سخته

1391/05/29

خب از همین اول بگم که شاید خیلیاتون از خوندن این داستان خوشتون نیاد و خسته بشین.چون ماجرای دوتا دختر دبیرستانیه که یکیشون منم و الان 17 سالمه!خیلی وقت بود می خواستم بیام و داستانمونو بنویسم ولی تا امروز نشده بود.
من تا سال سوم راهنمایی یه دختر خیلی احساساتی و ساده بودم.البته چشم و گوشم از همون بچگی حسابی باز بود اما هیشوقت دنبال دردسر نبودم.سال سوم یه ماجراهایی برام پیش اومد که کاملا به یه آدم متفاوت تبدیلم کرد.یه آدم سرد و بی احساس بی اعصاب که خیلی زود از خیلی چیزا خسته می شد.
سال اول دبیرستان معمولا تموم وقتمو با دوتا دوست صمیمیم که از ابتدایی باهم دوست بودیم میگذروندم.کاری هم به کار بقیه نداشتم.توی کلاسای تابستونی یه دختری تو کلاسمون اومده بود.تقریبا اکثر کلاسمون چندسالی با هم هم کلاسی بودیم.
فقط چندتا هم کلاسی جدید داشتیم که یکیشم شقایق بود.از همون اول اصن ازش خوشم نمیومد.همش میگفتم این دختره کیه عین روح میاد و میره نه باکسی حرف میزنه نه یذره میخنده…خلاصه چند وقت از مدرسه ها گذشته بود که یه نامه بم رسید نوشته بود کیانا جون می تونم زنگ تفریح تنها باهات صحبت کنم؟
کلی تعجب کرده بودم.با دوستام خیال کردیم لابد چون تنهاست می خواد باما باشه.زنگ تفریح نشد حرف بزنیم.وقتی میخواستیم بریم خونه یهو اومد بغلم کرد و …منم همینجور خشکم زده بود.
خلاصش کنم خیلی زود رابطمون با هم خوب شد.خیلی با چیزی که فک میکردم فرق داشت.خیلی خوب با همه جور شده بود.از همه تو کلاسمون شلوغ تر بود.منم ازش خوشم اومده بود.بعد یه مدت قرار شد بهم بگه چی شد که یهو اومد سراغ من.بعد کلی من من کردن یه داستان عجیب غریب باور نکردنی برام تعریف کرد.که من شبیه یکی از عزیزترین دوستاشم که سال پیش تو تصادف کشته شده بوده و سر همین ماجرا شقایق یه مدت نرفته مدرسه و…
اصلا برام قابل قبول نبود.هنوزم نیست.ولی خب دیگه مهم نیست.من هنوزم جرءت ندارم اسم اون دخترو جلوش بیارم.اولش ناراحت شدم.فهمیدم به خاطر خودم نیمده سراغم.همون موقع به خودش گفتم ولی قانعم کرد که الان دیگه موضوع اون دختر نیست.کم کم تموم وقتمو با اون میگذروندم.از اون دو تا دوستمم کم کم دور میشدم.خودم اینو نمیخواستم.ولی نمیتونستم قید شقایقم بزنم.
آخر سال رفتیم اردو.یه اردوی 3روزه.من اصلا یادم نیست چرا و چجوری اما رفته بودم تو فکر اینکه لبشو ببوسم.تا قبل اردو هم رابطمون نسبتا با بقیه فرق داشت.همش تو بغل هم بودیم کلی همدیگه رو ماچ میکردیم اما لب…
شب اول اردو تو اتوبوس فقط یادمه کلافش کرده بودم.تا اینکه جلو همه فقط برا یه لحظه لبامون رفت رو هم.البته کسی ندید.هیشکی حواسش به ما بود.جز یکی از دوستام.که اونم دردسری شد.شب شقایقو چندتا بچه ها همشون رو هم روهم رو دو تا صندلی خوابیده بودن.منم کنار همون دوستم بودم که دیده بودمون.همه خواب بودن. ما دوتا بیدار.بم گف:" کیانا خاک تو سرت لبشو بوس کردی؟"خندیدم گفتم نه اتفاقی بود.اونم گف :“آره…”
دقیق یادم نیست اما اون شب حسابی بدجنس شده بود.همینجور که سرمون رو سر هم بود هی دستشو میمالید رو لبام.منم میدونستم دردش چیه اما به رو خودم نمیوردم.تا اینکه خودش شروع کرد.البته کار خاصی نکرد و منم حوصلم حسابی سر رفته بود.بالاخره دعاهام گرفت و شقایق بیدار شد اومد کنارم.فک کنم 3 نصف شب بود.وقتی سرمو گذاشتم تو بغلش فوری خوابم برد.
صب رسیدیم بردنمون چند جا گشتیم و شب رفتیم اردوگاه.یه سالن بزرگ بود با یه عالمه تخت دو طبقه.من به بهونه اینکه تخت بالایی لقه اومدم پایین پیش شقایق.ما از خودامون بود همه بخوابن.ساعت حدودای دو بود خیلی سرد بود زیر پتو بودیم.من یا اونو نمیدونم ولی شروع کردیم لب گرفتن.البته اون هیشکار نمیکرد و فقط من بودم که لبای اونو میمکیدم.حدود دو ساعتی طول کشید اما جفتمون از خستگی تو خواب و بیداری بودیم.فقط یادمه تا لبامو از رو لباش بر میداشتم فوری لباشو میذاشت بین لبام.انقد داغ شده بودیم که تو اون سرما و هوای بارونی خیس عرق بودیم.تا کلی وقت فک میکردم اون شب بهترین شب عمرم بوده…
الان دو سال از اون ماجرا میگذره.ما هنوزم با همیم.دوتا اردوی دیگه هم رفتیم.طبیعتا بعد اون ماجرا خیلی بیشتر به هم نزدیک شدیم.خیلی بیشتر هم به هم وابسته شدیم.
شاید تا اینجا هیچ چیز خاصی نبوده.اما رابطه ما به همین ختم نشد.طی این دوسال یه راه دراز پر شیب و نشیب و طی کردیم.خیلی چیزا رو برای اولین بار تجربه کردیم.خیلی با هم دیگه لذت بردیم.
جالبه که از تقریبا تابستون سال اول مامان من چندتا اس ام اسامونو خوند و فهمید دوستی ما دوتا یه بوهایی میده.واسه همین از همون اول همش نصیحتم میکرد رابطمو با دوستام متعادل نگه دارم.کلا زیاد با شقایق موافق بنود و نیست.شقایقم یه بار تاحالا بیشتر خونمون نیومده.واسه همین تموم رابطه ی ما توی مدرسه بوده وهمون دوتا اردوی دیگه که رفتیم.با همه ی این محدودیتا کارایی کردیم که به عقل جنم نمیرسه.
ولی اینم بگم هنوزم هیچ کدوممون قبول نداره که ما هم جنس بازیم.هم جنس گرا که اصلا نیستیم.چون جفتمون حسابی دلمون شوهر میخاد!!!اولش وقتی همو میبوسیدیم این بهونه رو داشتیم که از علاقه ی زیادیه.اما وقتی پیشرفته تر شد دیگه این دلیل قانع کننده نبود.شاید از رو کنجکاوی شایدم شهوت…نمیدونم.اما اینو میدونم جفتمون تو رابطه با جنس مخالف صد در صد لذت بیشتری میبریم.

اگه دوست داشتین ادامه ی ماجرای ما دوتا رو بدونین بم بگین تا بنویسم.
ببخشین اگه شرت خانوما خیس و کیر آقایون بلند نشد !!!

نوشته: کیانا


👍 2
👎 1
88734 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

330923
2012-08-20 00:14:33 +0430 +0430
NA

خداشفات بده

0 ❤️

330924
2012-08-20 01:32:16 +0430 +0430

نامفهوم بود دیگه ننویس. . . . . . . . . .
خانم کیانا نمیدونم منظورت از این داستان نوشتن چی بود ولی به درد نمیخورد و همینطور الابختکی یه چیزایی بلغور کرده بودی. به عبارتی میشه گفت که تخمی نوشتی و باید شاشید تو این داستانت دیگه ننویس. فحشت نمیدم و امیدوارم که هوس نکنی که بقیه ماجراهای تخمی خودت و شقایق رو بنویسی. باید کامل همه چی رو مینوشتی تا بفهمیم چه مرگته. دیگه ننویس.

0 ❤️

330925
2012-08-20 02:11:56 +0430 +0430
NA

اكه ميخواي با جنس مخالف رابطه داشته باشي و بيشتر حال كني به خودم رو بنداز

0 ❤️

330926
2012-08-20 02:18:13 +0430 +0430
NA

وا نگا ملت كن لب ميگيرن ميان داستانشو مينويسن

0 ❤️

330927
2012-08-20 02:33:07 +0430 +0430

وای چقدر دیوانه افسار گسیخته زیاد شده. نمیدونم شاید هم من اشتباه اومدم تو تاپیک خاطرات دوران مدرسه!!!؟

0 ❤️

330928
2012-08-20 03:04:49 +0430 +0430
NA

تو این سن اقتضا میکنه که شر و ور بنویسی اشکال نداره :exmark:

0 ❤️

330929
2012-08-20 04:08:33 +0430 +0430
NA

bahat 100 darsad moafegham kosghole chizo ferzi dare fekr konam sito eshtebahi omade

0 ❤️

330930
2012-08-20 04:21:28 +0430 +0430
NA

من کیرم شقه تو هم کست خیسه سینکه همیم دوست دارم

0 ❤️

330931
2012-08-20 04:48:16 +0430 +0430
NA

هه هه هه هه!
من فقط یه سوال برام پیش اومده!
منظورت از “راه پر شیب و نشیب” چیه؟
الان اینجا کلمه ی “نشیب” چی معنی میده؟
اگه میخواستی بگی که زندگی سخت و پر از اتفاقیت مختلف داشتی، که باید بگی پر فراز و فرود!!
دخترم، عزیزم، منگلکم؛ لطفا در زبان شیوای فارسی نرین!
مرسی!

0 ❤️

330932
2012-08-20 04:56:20 +0430 +0430
NA

خوب بود ادامه بده…
راستی اگه مکان خواستی برا سکس با شقایق من حاضرم کمکت کنم

0 ❤️

330933
2012-08-20 05:05:23 +0430 +0430
NA

الان این مقاله بوددر مورد سن هم جنسگرائی تو ایران؟
داستان سکسی که نبود
چی بود کیانا جان؟ عمو نکن این کارارو بده

0 ❤️

330934
2012-08-20 05:07:31 +0430 +0430

نویسندکی-نیاز شدیدی به شوهر داشتکی
دوستان سلام!
بابت غیبت چند روزم ازتون پوزش میطلبم
ممنون از محبتاتون!
بریم سراغ داستان:
“ماجرای دوتا دختر دبیرستانیه که یکیشون منم و الان 17 سالمه!”
الان این علامت تعجب چه معنایی داره؟
17 سالته به درک،چرا میای تو سایتی که مناسب سنت نیست؟
خب یه خصوصی میدادی بهم میگفتی کتابمو برات بخونم!
ولی اشکال نداره همین جا برات بازش میکنم
تخم دسته ی آفتابه مستراح
تخم سنگ مستراح
تخم بوگیر مستراح
تخم تهویه ی مستراح
تخم جا صابونی مستراح
تخم مایع دستشویی تو مستراح(مارکش باید DOVE باشه)
تخم بوی مستراح
خب دیگه از بحث مستراح بیایم بیرونو بریم ادامه ی داستانتو بخونیم!
“خلاصه چند وقت از مدرسه ها گذشته بود که یه نامه بم رسید”
از کدوم تخم خری نامه رسید؟
کیر جوکوویچ تو بند بند انگشتات این چه نگارشیه؟
“هیشکی حواسش به ما بود”
هیشکی حواسش به شما بود؟
ناموسا این یعنی چی؟؟؟
هیشکی کیه؟
هیچ کس؟
اون تو اون اردو با شما بچه ها چیکار میکرده؟
حتما یاس هم اون طرفتون بود؟امینم هم صندلی جلو؟ریهانا هم صندلی عقب؟
“من یا اونو نمیدونم ولی شروع کردیم لب گرفتن.”
کییییییییییییییر تو حلقت این یعنی چی؟
گه گیجه گرفتم داستانتو خوندم،الهی گه گیجو بشی!
امیدوارم شاشت بند بیاد،همین طور با شاش باد کنی،بری تو اتاقت،دره اتاقت قفل شه نتونی بازش کنی،بعد منفجر بشی،اتاقتو شاش برداره،شنا بلد نباشی،تو شاش خودت دستو پا بزنی و با شاش خفه شی،برق اتاقت اتصالی کنه،(شاشم رساناس دیگه)همزمان که داری تو شاشت دستو پا میزنیو خفه میشی برق بگیرتت،جزغاله بشی،پودر بشی،پودرت با شاشت مخلوط بشه،بریزنت تو مستراح…
ببین چه سرنوشت بدی در انتظارته :sad:
گورتو گم کن کون بلبلی…

0 ❤️

330935
2012-08-20 05:59:18 +0430 +0430
NA

مهندس گل پسر تو خودت خر کی هستی که داستان نقد میکنی؟تخمم تو دهن مامانت چرا تخم آفتابه؟الاغ این بدبختا بهت رو دادن کس کش چیکار به بچه مردم داری؟تو کی هستی که غلط مردم رو میگیری؟تو خودت اشتباهی به دنیا اومدی!خودت غلط محضی!عقده ای…کونی گم شو دیگه نبینمت.این دفعه لوله آفتابه رو میکنم تو کونت.خوشت اومد ؟یکی بیاد مادر خودتو به فاک فنا بده؟باش تا دفعه بد!!!

0 ❤️

330936
2012-08-20 06:21:33 +0430 +0430

هوووووي amintala
آخه جاكش بي شرف چرا فحش ناموسي ميدي؟
ميخواي فحش بدي به خودم فحش بده حرومزاده
چيه؟فهميدي نويسنده دختره همچين كيري ميخوري؟
ببين چقد اوضات خرابه كه حتي با اسم دخترم خودتو خيس ميكني
اينجا كسي با كامنت كسي كاري نداره؛اگه از كامنتم بدت مياد به كيرم؛نخونش
كامنتاي من طنزه؛قصد بي احترامي به كسيو ندارم؛اينو قبلنم گفتم
با مادرت كاري ندارم
ولي بار ديگه كير بخوري ناموستو آبكش ميكنم؛فهميدي؟

0 ❤️

330937
2012-08-20 06:23:23 +0430 +0430

اقای امین طلا این رو بدون که اینجا که میای باید سرت تو اخور خودت باشه و به کامنت دیگران کاری نداشته باشی وگرنه یهو برمیگردی میبینی پشت شلوارت خیس شده و کاریش هم نمیشه کرد , پس بار اخرت باشه که به کامنت دیگران سرک میکشی ,
اصلا هم شوخی نکردم و اگه ادامه بدی خیلی بد میبینی

0 ❤️

330938
2012-08-20 07:27:05 +0430 +0430
NA

در مورد داستان که واقعا مزخرف بود
بچه جون اینجا قانون داره
تو هنوز شعورت نمیرسه نباید بیای تو سایتی که به سنت نمیرسه
خاطرات مدرسه تو هیچ جذابیتی واسه ما نداره
و اما در جواب کاربر امین طلا
تو یا با نویسنده نسبتی داری یا مفتش محل
به تو چه کی چی میگه
کسایی که اینجاداستان میخونن میدونن که نباید به کامنت بقیه کاری داشته باشن
و هر کسی این حق و داره که داستان و به روش خودش نقد کنه
فقط نویسنده داستان مخاطب نقد نه کاربرای دیگه
پس فوضولی موقوف
در صورت توهین به یه کاربر
مورد لطف دوستان قرار میگیری و اون چیزی که لیاقت توست بهت گفته میشه
من بهت فحش نمیدم ولی هر چی به مهندس گفتی لیاقت خودته
به نفعته تکرار نشه و گرنه بد میبینی

0 ❤️

330939
2012-08-20 07:33:42 +0430 +0430
NA

اقای امین طلابارآخرت باشه راجع به نظرکسی نظرمیدیا!آقای مهندس پیشکسوته اینجاست هرنظریم بده محترمه اون آفتابرم کل بچهای سایت میان میکنن توکونت عوضی!اقامهندس تواعصابتوخوردنکن به نقدات ادامه بده داستانم کموپیش خوندم این خانوم خودش باخودش درگیره نمیدونه همجنس بازه شوهرمیخوادواقعاتکلیفتوباخودت ودیگران بروشن سپاس فراوان

0 ❤️

330940
2012-08-20 07:39:20 +0430 +0430

جناب amintala. . . . . . . . . . . . . . . .
اگه نویسنده داستان هستی پس باید تحمل نقد داستانت رو داشته باشی.
اگه دوست نویسنده داستان هستی پس نظر خودت رو راجع به داستان بنویس و ازش تعریف کن.
اگه هیچ نسبتی با نویسنده نداری پس از نویسنده داستان تعریف کن و نظرت رو در مورد داستان بنویس و بگو دوستات هم بیان مثل خودت تعریف کنن.
در هر سه مورد سرت رو تو خورجین خودت نگه دار و کاری به نظر دیگر خواننده ها نداشته باش. قرار نیست که اگه از داستان خوشت میاد به دیگران که خوششون نمیاد فحش بدی. نویسنده خودش زبون داره و نیازی نیست با انگشت دیگران ماست بخوره. اینجا هم جای بچه های زیر 18 سال نیست که هر وقت کوس و کونشون میخواره بیان تو سایت کوس شعر بگن تا بقیه ماحتتشون رو بخارونن مگر اینکه از قبل سوراخشون رو چرب کرده باشن.
مهندس گل پسر نظراتش همیشه مورد احترام دیگرانه پس بطور کلی خودتو با دیگران چه کار داری؟

0 ❤️

330941
2012-08-20 07:46:23 +0430 +0430
NA

مردک چرا بی احترامی میکنی . اونم به آدم درجه یکی مثل مهندس عزیز.میخای خودتو مطرح کنی.
این راهش نیست.ازقدیم گفتن :فحشارو باد میبره کتکشو خر میخوره
حالا اگه کتک میخوای
میتونیم بزنیم بهت.
دیگه پرو بازی در نیار مردک
تو این سایت یه دونه گل هست
اونم همین مهندسه
با عرعرای تو ارزش مهندس کم نمیشه
پس دیگه درشو ببند که بوی گندش نیاد

0 ❤️

330942
2012-08-20 07:52:04 +0430 +0430
NA

امين طلا بچه كوني مگه تو كونت كرده كس كش.برو جقتو بزن بچه كوني.كس و كونتو يكي ميكنما

0 ❤️

330943
2012-08-20 08:25:19 +0430 +0430
NA

اااا

0 ❤️

330944
2012-08-20 08:29:33 +0430 +0430
NA

ننه امين طلا كه به فاك عظما رفت ولش كنيد باو
آدم كه با زنا زاده كير تو كون نميشه

0 ❤️

330946
2012-08-20 09:51:12 +0430 +0430
NA

رفتی طبقه پایین تخت پیشه هم خوابیدی؟بعد سرپرسته اونجا هیچی بهتون نگفت؟
عجبببببببب!!!

0 ❤️

330947
2012-08-20 11:34:33 +0430 +0430

امیدوارم هر چه زودتر شوهر کنی تا ب راه کج نرفتی

عجب
چرا تو نظرات دیگران دخالت میکنی
شاید یکی بخاد فحش بده
شهوانی سایته ازادیه
اکثرا واسه بخش نظرات میان اینجا
نقدایه دوستان جالبه

0 ❤️

330948
2012-08-20 13:30:22 +0430 +0430
NA

داستانت رونخوندم چون اصولاچندوقته حال وحوصلهءداستان خوندن ندارم.
شایعه شده بودکه1کسکش بیشرفی به اسم امین کون طلابه مهندسمون بی احترامی کرده.
فکرکردم شوخی میکنن.آخه فکرنمیکردم کسی بخوادبادست خودش شرفشوبده دست بچه ها.
دوستان به اندازهءکافی قهوه ایت کردن.
بروکیرمهندس روبخورتاشایدازدلش دربیاد.
دیگه هم صفات خودتوبه کسی نسبت نده جاکش.
فکرکردی اینجاهم مثل کون گشادت بی صاحبه عوضی؟
شانس آوردی که سگ نمیکنم.
دیگه اینوراپیدات نشه بچه خوشگل.
ازحالاهرجای سایت ببینمت کاریت میکنم که بیوفتی به کیرخوردن

0 ❤️

330949
2012-08-20 20:57:26 +0430 +0430

اینو خوب اومدی یاور: امین کون طلا
بچه ها دمتون گرم.

درباره داستان: جالب نبود و بی محتوا این کاری که شما میکنید (لب گرفتن) خیلی از کسانی که با هم دوستن و همجنس هم هستن انجام میدن ، نیاز به داستان سرایی نداشت ولی چون اینکارتون از روی شهوته پس گناهه.
ترک کن کوچولو دیگه هم پاتو توی اینجور سایتا نذار چون مناسب سنت نیستن.

0 ❤️

330950
2012-08-21 01:25:12 +0430 +0430
NA

اسپم شدم!!!
amintala78 بچه كوني

0 ❤️

330951
2012-08-21 01:34:13 +0430 +0430
NA

دوستان نظرات من همش خطاي اسپم ميده!
چه كنم؟

0 ❤️

330952
2012-08-21 01:47:49 +0430 +0430
NA

تخم شناسي تاليف مهندس گل پسر
جلد1- مبحث لوازم و جهاز دستشويي:
تخم آفتابه
تخم دسته آفتابه
تخم لوله آفتابه
تخم تك تك مولكولهاي آفتابه
تخم شيلنگ دستشويي
تخم توالت فرنگي
تخم توالت داخلي
تخم فرچه مخصوص پاك كردن سنگ دستشويي
تخم شير آب گرم وسرد مبال
بي ناموس با اينكه فحش ناموسي حقت بود ولي فحش ناموس ندادم

0 ❤️

330953
2012-08-21 03:57:28 +0430 +0430
NA

بازم بنویس عزیز

0 ❤️

330954
2012-08-21 04:49:39 +0430 +0430

بعضی هاهم مشکلات حاد روانی دارن هااااااا
به این داستان نویس تخمی میگه بازم بنویس خخخخخخخخ
کیرم پس کلت عمه کونی آخه اینم شد داستان؟؟؟
سلام مخصوص من رو به عمت برسون وبهمون بگو به روح هم اعتقاد داری؟؟

0 ❤️

330955
2012-08-21 05:01:17 +0430 +0430

دوستان سلام
ازهمتون منونم؛اميدوارم لياقت اين همه محبت شمارو داشته باشم
مخلص تك تكتونم و ايشالا بتوتم واسه تك تكتون جبران كنم

0 ❤️

330956
2012-08-21 08:13:28 +0430 +0430

داداش yeln72
چاكرتم،سروري
بچه ها لطف دارن؛خيلي با معرفتن

0 ❤️

330957
2012-08-21 09:03:34 +0430 +0430
NA

قول داده بودم هیچ نظری ندم دیگه ولی واسه مهندس که فهمیدم همشهریمه نظر میدم
جوجه که تیم به مولا
دوست دیرم
خاکتم ارای گل گه چ.

0 ❤️

330958
2012-08-21 11:47:57 +0430 +0430
NA

حدس میزنم میشناسمت خانم مثلأ نویسنده. اگه دلت میخواد بفهمی من کیم عضو شو و به من پیام خصوصی بده.من هم مثل توام . فکر کنم بشناسمت.

0 ❤️

330959
2012-08-21 13:52:42 +0430 +0430
NA

بسیار…بسیار…تخماتیک نوشتی

0 ❤️

330960
2012-08-21 14:02:56 +0430 +0430
NA

اینجا برای تو یه بسته منتظرت نشسته بگم چیه اشی مشیه

0 ❤️

330961
2012-08-21 14:51:58 +0430 +0430

ماني جان شمام همشهريمي؟
داداش من مخلصتم؛عزيزي
چرا ديگه نظر ندي؟اگه كسي ناراحتت كرده بگو ها
خودم ازت بجاش عذر ميخوام

0 ❤️

330962
2012-08-21 17:48:29 +0430 +0430
NA

عضو جدید

من خیلی وقته میام داستان (کس شعر) اینجا میخونم اما تازه عضو شدم تا بتونم نظر بدم
بزار یه فحش بدم به نویسنده ببینم چه حلی میده…
کیرم تو داستان کیریت کیری

0 ❤️

330963
2012-08-21 18:44:41 +0430 +0430
NA

پسر جان هیچ دختری تو این سن به هم جنس فکر نمیکنه… همجنس بازی برا وقتیه ک دختر تجربه سکس با پسر رو داشته باشه و در صورت نیازش و عدم پاسخ برای ارضا به سمت همجنس میره … یکم تحقیق بد نیس …

0 ❤️

330965
2012-08-22 07:15:37 +0430 +0430
NA

دیوانه داستانت خیلی دره پیت وآشغال بود
بدم اومد

0 ❤️

330966
2012-08-22 07:52:49 +0430 +0430
NA

همون نقد مهندس گل پسر بخون حال کن نقد فقط نقد مهندس گل پسر

0 ❤️

330967
2012-08-22 08:45:08 +0430 +0430

مصطفی جان شما لطف داري؛ممنونم

0 ❤️

330969
2012-08-22 10:48:56 +0430 +0430
NA

Eeeeeeey khoooooda… chera engad hame kos khol shodan??! In chand vaght be joz 2 3 ta datan baghiye kose sher booodan! Delam vase parichehr tang shode!! :(((((

0 ❤️

330970
2012-08-22 12:45:14 +0430 +0430

باسلام خدمت تمام بروبچه های شهوانی
من میخواستم بگم این نویسنده یا پسره یااگردختره واقعااطلاعاتی دراین موردنداره چون به نظرمن یک دخترحالاتوهرسنی
که میخواهدباشه،اول بایدتجربه یک سکسوباجنس مخالف داشته باشه تابعدکه بایک جنس موافق سکس داشت بتونه این
دوتاروباهم مقایسه کنه ویااینکه بفهمه خودش به کدوم طرف کشش داره واین هم ازشمابعیده چون اگه تجربه سکس باهر
دوجنسوداشتی حداقل تکلیف خودتوروشن میکردی که شوهرمیخواهی یاباشقایق خانم بیشترحال میکنی؟

0 ❤️

330971
2012-08-22 19:14:42 +0430 +0430
NA

ااا

0 ❤️

330972
2012-08-24 08:54:08 +0430 +0430
NA

اره عزیزم یه نسخه برای یکی که به بیماری شما مبتلا شده بود دادم اگر خواستین برین توی پستهای من نگاه کنین اصلا نگران نباش این جور بیماریهای روحی روانی اگه زود درمان بشه علاج داره فقط به شرطی که دیگه ننویسی عزیزم باشه چون اگه ادامه بدی مغزت به دارو عادت میکنه اونوقت اثرش در دراز مدت از بین میره اره قربونت بره مامان جونت دیگه دست به قلم نشو به جوونیت رحم کن اخه حیفه این همه خلاقیت ونبوغ بره توی مستراح البته ببخشیدها نگرانتون شدم فقط پ پپ پپ پپ پ پپبروبوق بزن اژآنا نگیرنت گولی گولی

0 ❤️

660375
2017-10-31 22:21:17 +0330 +0330
NA

باز خوب حداقل یک نفر تواین سایت متوجه شد فرق لزبین با همجنسگرا همجنسباز…چی هست…

0 ❤️