باورم نمیشد کون دادم

1397/04/15

سلام
داستان کاملا واقعی می‌باشد پس حالشو ببر.
من
تقریباً ۲۹ سالم بود که با دوست دخترم خیلی بد جور بعد هفت سال کات کردم…
به شدت سرخورده و گرفته بودم در حد دیوانه گی ولی خوب هر روزم شب میشد و من هم داشتم کم کم عادت میکردم و ضمناً به شدت نیاز به سکس داشتم .اصلأ داشتم دیوانه میشدم از بس نیاز داشتم …
یک روز داشتم با گوشیم ور میرفتم متوجه یک پیام تو نرم افزار بیتالک شدم مثل همیشه یک مرد پیام داده بود برای آشنایی های مسخره یا هر چی …
اما این یکی فرق میکرد یک مرد جا افتاده بود پیام زده بود سلام عزیزم!!!
من واقعاً جا خوردم رفتم عکسم و دیدم دوباره دیدم عکس خودم هست و چیز خاصی نیست که بخواد به من گیر بده …اما از خودم بگم که البته پوست سفید قد ۱۸۲ نسبتاً بور و البته کون و ران خیلی پری داشتم …اما مدتها بود به فکر همجنس بازی نبودم اصلأ ولی خوب قدیم زیاد داده بودم البته در حد ساک زدن و لاپایی که خیلی گذشته بود شاید ۱۲ سالی میشد … منم از روی کنجکاوی گفتم شما ؟؟؟؟ خودشو معرفی کرد …گفت متین هستم ! منم با تعجب گفتم امری دارین گفتش که خیلی جذابی خوشم اومد گفتم ممنون ! اولش فکر کردم دختر هست یا مثلاً واسه ضربدری میخواد منو با زنش چون تیپم بد نبود …گفت میشه یک عکس بفرستی ! منم گفتم عکس پروفایلم هست ! گفت نه از اندامت؟ گفتم جاااااان اندام من و میخوای چکار ! با تعجب گفت انگار متوجه نشدی من سنم از تو بیشتره و عکس بدنت و می‌خوام واسه اینکه با هم باشیم … خشکم زد .؟باورم نمیشد کسی تو این سن بخواد من و بکنه خخخخخخ داشتم از تعجب میمردم گفتم ببخشید اشتباه گرفتین … خیلی پررو گفت من می‌دونم بدت نمیاد کاملاً معلومه از تیپت… یک جورایی بهم بر خورد از طرفی هم جالب بود برام که از من چی میخواد …گفت عکس بفرست گفتم واقعا از کجام عکس میخوای گفت از کونت واقعاً وقیح بود منم بیخیال شدم محلش ندادم…
فردا صبحش دیدم پیام گذاشته سلام سعید کونت و می‌خوام …داشتم شاخ در میاوردم فقط ۵ دقیقه بعدش عکس کیرش و برام فرستاد ؟! دیگه داشت قضیه جدی میشد اومدم بلاکش کنم با خودم گفتم اشکالی نداره اسکولش میکنم یکم میخندم …
باز پیام داد سعید واقعاً میخوامت …روزی صد تا پیام میداد عکس از کیرش میذاشت و تحریکم میکرد مثلاً و اینم بگم واقعاً کیرش کلفت بود ودراز ومنم عادت کرده بودم یکسره عکس کیرش و ببینم…
چند روزی گذشت دیدم دست از سرم بر نمی داره داشتم دیگه کم کم باورم میشد از من خوشش اومده از یک طرف هم میگفتم نکنه آشنا باشه بخواد سر کارم بزاره… رفتم یک ایرانسل خریدم گفتم شماره موبایلت و بده بزنگم بهت بیشتر واسه این که بفهمم کیه … اونم قبول کرد و شماره داد یک شماره درست و با یک خط قدیمی …منم با تعجب زنگ زدم …یک صدایی کلفت و مردانه جواب داد بله گفتم سلام …گفت سعید تویی گفتم آره گفت فدات بشم من عزیزم چقدر منتظرت بودم و از این حرفها که عمری خودم به دخترها میزدم …اصرار داشت باید ببینمت منم که اصلاً باورم نمیشد قبول نمیکردم از طرفی واقعاً تحریک شده بودم نمی‌دونم چرا …اینقدر اصرار کرد گفتم باشه فقط در حد دیدن تو ماشین اونم فقط واسه دیدنت اگر نه اهل سکس با مرد نیستم …
گفت باشه عزیزم تو فقط بیا من ببینمت و از این حرفا ولی واقعا لذت داشت اینکه نازم و میکشید و می‌خواست ببینمو این حرفا… خلاصه فردا شبش تو خیابون قرار گذاشتیم زیر یک پل معروف منم با ماشین خودم رفتم ۲۰۶ سفید …ولی ریش هامو تراشیدن و مرتب ولی واقعا نمی‌دونم چرا این کارو کردم …از طرفی هم بدم نمی‌آمد ببینم چی میشه…
رفتم سر قرار داشتم از ترس و استرس و همه چه میمردم …وقتی اومد دیدم یک هیکل درشت و یک تیپ کاملا متفاوت و جالب اومد تو ماشین نشست فقط داشتم میمردم از استرس عین یک جوجه دست یک گربه …خلاصه شروع کرد به صحبت و ازت خوشم اومده و دلم پیشته و از این چرت و پرتا تو دلم می‌خندیدم یک عمر همرو جر دادم حالا یکی میخواد منو بکنه تواین فکرا بودم دستمو گرفت هیچی نمی‌تونستم بگم ولی اون کارش و بلد بود … داشت دستم و ماساژ میداد و از من و بدنم تعریف میکرد و می‌گفت چرا زودتر نیومدی پیشم و از این حرفا … گفت دور بزن بریم خونه من …منم گفتم قرار فقط دیدن بود اونم تو ماشین گفت اکی ولی من حالم خیلی خرابه تو ماشین ارضام کن منم داشتم شاخ در میاوردم دیگه …یهوووو کیرش و در آورد واقعاً بزرگ بود دستمو گذاشت رو کیرش گفت آروم بمال منم تو حرکت بودم تو خیابون …گفتم نمیشه الان گفت حالم خرابه با خودم گفتم یکبار ارضا میکنمش دیگه نمیبینمش راحت میشه…رفتم تو یک فرعی و شروع کردم جرق زدن برایش به شدت تحریک شده بودم و حس خیلی عجیبی داشتم …گفت میشه تف بندازی روش …گفت برایش صاف صاف کردم تمیز تمیز که حال کنی منم سرمو آوردم پایین تا تف بندازم سرمو رو کیرش نگه داشت گفت یک کوچولو بخورش برام گفتم بدم میاد دهنم که باز شد فشار داد سرمو کلاهک کیرش رفت تو ذهنم وااااااای چه حس عجیبی داشتم آروم آروم در کمال ناباوری داشتم ساک میزدم براش اونم دستش رو سرم بودو فشار میداد که در نیارم که کم کم دست شو برداشت و من خودم داشتم ساک میزدم خیلی کیرش کلفت و دراز خیلی هم خوش بو و تمیز واقعاً باورم نمیشد . کیر خودم داشت منفجر میشد واقعاً تحریک شده بودم انگار دیگه دوست داشتم ساک بزنم در میاوردم دوباره میکردم تو دهنم اونم داشت ناله میکرد و می‌گفت نگفتم من جنس شناسم می‌دونم اهلشی میدونستم عاشقت میشم و از این حرفها که گفت دستمال بیار دارم ارضا میشم یک ناله زد و تمام آبش و خالی کرد رو دستام و دستمال …
تموم شد و من واقعاً ساک زدم… اونشب گذشت و شب برام پیام داد سعید دوست دارم واقعا خجالت می‌کشیدم از خودم بلاکش کردم ولی دوام نیاورد بلاک بودنش و پس فردا از بلاک درش آوردم … بعد از ظهر زنگ زد… و دوباره میخواست قرار بزارن اما اینبار خونه … واقعاً دیگه بدم نمی‌آمد هم مطمئن بود هم تمیز هم واقعاً کونم میخارید … قرار شد ۳ روز بعد برم خونش که تنها هم زندگی میکرد … روزش رفتم حمام تمام مو های بدنم و زدم واقعا خوب چیزی شده بوده کونم ول ول میکرد عااااالی …
آدرس داد رفتم اونجا …وارد شدم دیدم با شورت اومداستقبالم و شروع کرد بوسیدنم و می‌خواست لب بگیره اولش نزاشتم اما به زور لب می‌گرفت ازم و کم کم خوشم اومد نزاشت حرف بزنم کیرش و در آورد گذاشت کف دستم که باید بمالش و بخوریش منم که دیگه بدم نمیومد جلوش زانو زدم و شروع کردم به ساک زدن واقعاً حال میداد کیرش لیز لیز بود می‌رفت تا ته حلقم اونم اه اه میکرد منم داشتم لذت میبرم چند دقیقه‌ای تو دهنم تلمبه زدو من داگی گذاشت رو مبل و شروع کرد انگشت کردن من که تا اون روز کون نداده بودم واقعا نمی‌دونستم چی در انتظارم هست …یک ژل داشت که با همون انگشت میکرد من و اول یک انگشت بعد ۲ انگشت …انگشت سوم واقعاً دردم گرفت و اونم گفت باید. عادت کنی ولی واقعا متین وارد بود کونم باز باز شده بود عکس گرفت نشونم داد باورم نمیشد این کون منه …آروم کیرش و گذاشت دم سوراخ کونم کلی هم ژل زد و تف انداخت و با محبت می‌گفت سعید جونم دردت گرفت بگو بکشم بیرون واقعاً حس مفعول بودن لذت داشت خیییییلی …کرد تو کونم درد گرفت خیلی خیس عرق شدم و اه می‌کشیدم اونم آروم آروم میکرد کمتر درد بکشم و اونجا بود حس کردم خوب یا بد واقعاً دوسم داره که خیلی جالب بود برام کم کم داشتم لذت می‌بردم که اونم فهمید و سرعتش و زیاد کرد …منو برگردوند و از روبرو میکرد لب می‌گرفتیم صدای شاپ شلوپ همه خونه رو برداشته بود باورم نمیشد دارم کون میدم اونم به این کیر کلفت آروم آروم میرم و میمالوند اوج لذت بودیم و اونم داشت مثل من آبش میومد ارضا شد همش و خالی کرد تو کونم منم آبم داشت میومد حس عالی داشتم چنان با شدت ارضا شدم تازه فهمیدم کونی بودم و خبر نداشتم … خلاصه که بعد از اونم رابطه داشتیم الآنم داریم خیلی هم با هم خوبیم لذت خیلی خوبی هست این جور رابطه …ممنون از توجه شما

نوشته: سعید


👍 27
👎 15
43132 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

700014
2018-07-06 20:53:22 +0430 +0430

کزشعری بیش نبود. ژانم، ژوما از اولشم اون کیونت خارش داشته.

1 ❤️

700020
2018-07-06 20:58:35 +0430 +0430

خوبه که تهش فهمیدی چی هستی و به خودشناسی رسیدی!
فقط دیگه ننویس…

0 ❤️

700022
2018-07-06 21:01:14 +0430 +0430

عه…اینو ی سعید نوشته!خدا رو چه دیدی…شاید همین سعید هم کلاسی من باشه!!خلاصه ک من به دلم موند ی سعید درست حسابی ببینم…

1 ❤️

700033
2018-07-06 21:10:44 +0430 +0430

این که خودتم میگی کونی هستم خیلی خوبه بعضیا کونی هستن ولی بگی کونی بهشون برمیخوره

0 ❤️

700081
2018-07-06 22:31:52 +0430 +0430
NA

زن ها هنر نمی کنند . بدن رو که بتراشی لباس زنونه هم بپوشی ۹۰ درصد خانومی
میمونه یک شوهر که کاملا"به زن شدن عادت کنی.

0 ❤️

700102
2018-07-06 23:20:36 +0430 +0430

دوست دخترتم حتما بخاطر رفتاریات کیونیانت ولت کرده

0 ❤️

700121
2018-07-07 01:37:14 +0430 +0430

ریدددددددم به همتون همه تو این مملکت کونی شدن ???

0 ❤️

700146
2018-07-07 07:30:52 +0430 +0430

فقط اونجا که گفتی دهنمو باز کردم کیرش رفت تو ذهنم خخخخ کیر تو ذهنت

0 ❤️

700158
2018-07-07 08:54:35 +0430 +0430

طبق معمول داستان گی نماپسند…
نگارشت درحد همون معمول داستانایی بود که فقط میشه باهاش جق زد. اما از این که منت کشیای متینو تصویرکردی خوشم اومد، این ادمای چربزبون واقعن این مدلی ان.
لایک و دیسلایکی هم نمیدم.

0 ❤️

700170
2018-07-07 10:24:10 +0430 +0430

گمونم دوست دخترات هم با دیلدو باهات حال میکردن که با قطع رابطه با هاش حیرون شده یودی

0 ❤️

700187
2018-07-07 11:33:49 +0430 +0430

جوووونم … عالی بود حالشو بردم از دستش نده که این جور فاعلا کم گیر میاد
همه فکر این هستند که یبار بریزند توشو و کات کنند!!!

0 ❤️

700203
2018-07-07 12:44:37 +0430 +0430

پس منم به این نتیجه رسیدم که اکثر کسایی که تو کوچه وخیابون روزانه باهاشون برخورد میکنیم کونی هستن،فقط احتمالا خودشونم خبر ندارن

0 ❤️

700240
2018-07-07 14:56:11 +0430 +0430

alien_alone

اون کسشعری که نوشتی سخنان نیست ابله،سخنه،یه دونس گاگول بیسواد!

تو کلا عادت داری همه جا گه بخوری نه؟اگه گه نخوری میگن لالی؟چطور میتونی انقدر کونی باشی؟واقعا چطور؟

1 ❤️

700255
2018-07-07 16:19:30 +0430 +0430

جالب بود کاملا درک میکنم حستو

0 ❤️

700256
2018-07-07 16:21:36 +0430 +0430
NA

عجب با حال بود کاش منم که سن بالام و کیر کلفت و بزرگی دارم میکردمت

0 ❤️

700381
2018-07-07 23:57:36 +0430 +0430

مزن در کسی را به انگشت/که نکوبند درت را با مشت…
حکایت توعه ک اینقد کونکونک بازی کردی ب قول خودت در اینو اون گذاشتی عاقبتم زمین گردیشو بهت یادآوری کرد و یکی پیدا شد گذاشت درت تا دسته…

0 ❤️

700386
2018-07-08 00:19:30 +0430 +0430

دنبال همچین کسی هستم‌من ،اگه کسی هست بیاد خصوصی پیام بده.

0 ❤️

700482
2018-07-08 10:36:07 +0430 +0430

کوس ننه‌ی جنددت

0 ❤️

700564
2018-07-08 16:36:05 +0430 +0430

هنوزم باورم نمیشه کون دادی!!! واسه اینکه باور کنم بیا یه دور هم به ما بده تا هر دو به از باور به ایمان برسیم.؟؟؟!!!
و ما کون را آفریدیم تا آیتی باشد برای گایندگان

0 ❤️

703371
2018-07-19 02:16:18 +0430 +0430

یه جوری میگی طرف جا افتاده بود انگار خودت جوون 18 ساله بودی
:///

0 ❤️

703829
2018-07-20 17:41:48 +0430 +0430

سلام عزیزم خوبی ؟ داستانت خیلی قشنگ بود دقیقا ماجرات مثل من بود میشه ازت خواهش کنم پستمو بخونی اگه به هم خوردیم بم پیغام بدی ؟

0 ❤️