بدنبال آتو از همسرم

1397/02/04

سلام سینا هستم ۳۵ ساله مدت ده ساله که ازدواج کردم و همسرم هم ۳۰ ساله با هیکلی پر که نه چاق است و نه لاغر و چهره ای زیبا با موهایی صاف به رنگ خرمائی . گفته های من قصه نیست بلکه واقعیتی است که احساس نارضایتی در ان ندارم.
از پنج سال پیش نمیدانم که چرا دلم میخواست یه سوتی و یا یه آتو از زنم داشته باشم . و اصلا به این فکر نمیکردم که بخواهم باآتو گرفتن از زنم بخواهم صدمه ای به او بزنم و یا یک درخواست نامتعارف از او داشته باشم. شاید در ذهن خودم یک فانتزی پر هیجان میخواستم بوجود بیارم ان هم به تنهایی .
تا اینکه دو سال پیش همسرم گفت که خیلی علاقه دارد تا بینی اش را عمل کند . پس از یک هفته اصرار نهایتا قبول کردم و حداکثر مبلغی که میتوانستم به او بدهم سه میلیون تومان بود ، به او هم گفتم که مطلقا بیشتر ندارم که بدهم. از چگونگی و رفت و آمد مریم و عمل بینی اش خوداری میکنم تا شما خواننده عزیز خسته از جریانات معمولی نشید و از اصل ماجرا ادامه میدهم.
ساعت نه شب بود که با خستگی فراوان به خانه امدم و پس از نظافت شخصی برای صرف شام و گفتگوی معمولی تو ام با مهر و محبت مثل شبهای قبل نشستیم . در حین خوردن غذا از همسرم پرسیدم تا چند وقت این چسب باید بر روی بینی تو باشد. او گفت فردا وقت دکتر دارم و از دکترم میپرسم .و قبل از انکه با مخالفت من روبرو شود گفت اصلا نیازی نیست که مرا به مطب دکتر برسانی، خودم میروم آخه دفعه پیش آنقدر غرغر کردی و از ترافیک شکایت کردی با وجود درد شدیدی که داشتم واقعا طاقتم طاق شده بود و خیلی خودم را کنترل کردم تا چیزی نگویم که باعث ناراحتی تو بشه . من خودم میروم و تو هم به کارت برس. با گفتن این حرف افکارم بد جوری به هم ریخت و تا صبح خواب درستی را نتوانستم انجام دهم. شب را گذراندم و صبح با صورتی پف کرده به محل کارم رفتم. در طول روز تصمیم گرفتم تا به این شک و شبهه پایان دهم . ساعت پنج بعداز ظهر بود که ماشینم را در خیابان شانزدهم در گاندی دور از چشم همسرم پارک کردم و پیاده به خیابان چهاردهم گاندی حرکت کردم در مجاورت ساختمان ان دکتر که مطبش در ان ساختمان بود پشت درختی بصورت پنهانی به انتظار ایستادم ساعت نزدیک هشت شب شده بود و خبری از همسرم نبود و من هم واقعا دیگر قدرت ایستادن رادر خود نمیدیدم و ناامید از آمدن مریم و با یک لبخند تلخ به خاطر حماقت خودم سعی میکردم که خودم را آرام کنم . در این افکار بودم که یک پراید ایستاد و همسرم با پردداخت مقداری پول به طرف ساختمان حرکت کرد فهمیدم که آژانس بوده ساعت پنج دقیقه به هشت بود من هم با فاصله به داخل ساختمان رفتم و بیرون از درب ورودی مطب بلاتکلیف بودم که وارد مطب بشوم یا نه. در این سردرگمی بودم که منشی دکتر بیرون آمد من هم با دستپاچکی سلام کردم و گفتم من شوهر مریم هستم او گفت شناختم ، و خانم شما برای ویزیت پیش دکتر رفتن گفتم اگر اجازه بدین من هم بروم داخل او گفت پس چند لحظه صبر کنید تا به دکتر اطلاع دهم گفتم نیازی نیست شما بفرمایید تا دیرتون نشه من چندین بار با خانمم امدم و اطاق دکتر را بخوبی میدانم کجاست و خودم را کم کم به داخل رساندم و ان منشی بخاطر اطمینان از من تشکر و خداحافظی کرد. به سرعت یک نگاهی به اطراف انداختم ودر زیر میز خانم منشی مخفی شدم ثانیه ای طول نکشید که صدای باز شدن دراطاق دکتر مرا به وحشت انداخت و پس از بازدید از آبدارخانه به مریم گفت که من و تو تنها هستیم و هیچ جای نگرانی نیست و به اطاقش رفت و در را هم بست صدای قفل درب را هم شنیدم. از زیر میز بیرون آمده و پشت درب بسته رفته و بدنبال روزنه ای بودم تا بتوانم از داخل اطاق با خبر شوم ولی هیچ سوراخی را پیدا نکردم ناچارا گوشیم را در اوردم و اول سایلنتش کردم و ضبط صوتی آنرا فعال کردم تا یک مدرک صوتی داشته باشم . صدای دکتر را بلند وواضح میشنیدم که میگفت میدونی چرا مجددا از تو خواستم تا یکبار دیگه با من سکس کنی و در ادامه گفت فقط به این خاطرکه واقعا از هیکل و نوع سکست خوشم امده و مزه شیرین با تو لذت بردن را زیر دندانهایم باقی مونده مریم گفت بخاطر ان تخفیفی که به من دادی قرار ما یکبار بود دکتر وسط حرفش پرید و گفت مطمعن باش که این بار آخره و دیگر تکرار نخواهد شد. مریم گفت که من اصلا تو نخ این کارها نیستم و تا قبل از آمدن پیش شما من به شوهرم وفادار بودم دکتر گفت حالا به جای این صحبتها یهتره که شروع کنیم و از همدیگه لذت ببریم قبل از انکه سرایدار درب شاختمان را قفل کنه و به منزلش بده . بعد از چند لحظه صدای ملچ و ملوچ و اه اه دکتر کامل شنیده میشد متوجه شدم که مریم داره ساک میزنه تمام وجودم را خشم گرفته بود و نمیدانستم چه واکنشی انجام دهم بیاد ان افتادم که همیشه دلم میخواست که یک آتو از مریم داشته باشم که با ضبط صدایشان به هدفم نزدیک میشدم نا گفته نماند که خودمم یه جورایی شده بودم و کیرم نیم خیز شده بود و شورتم را خیس کرده بودم بعد از چند دقیقه دکتر گفت که لباسهایت را در بیار و بصورت نشسته لبه تخت ، پاهایت را بالا نگه دار پس از کمی زمان صدای اه اه زنم که برام اشنا بود در امد و مدام میگفت بکن بکن محکم بکن تند تند بکن تا ته بکن قربون اون کیر خوشگلت برم . در این مدت ده سال زندگی دقیقا همین حرفها را در موقع سکس از مریم میشنیدم و برام تازگی نداشت. بعد از چند دقیقه صدای جیغ کوچکی از مریم شنیدم و متوجه شدم که مریم ارضاع شد و بدنبال ان صدای ، های های دکتر نشان از ارضاع شدنش را میداد . مریم گفت چقدر خوبه که ابت را داخل نریختی چون تا خونه اعصابم را خورد میکرد و تمام بدنم را خیس. من هم به آرامی از مطب خارج شدم وبا ضبط صدای خودم صحه بر این صوت سکسی گذاشتم و گفتم من سینا هستم ساعت هشت و نیمه شب در تاریخ ۵/۴/۹۵ خیابان چهاردهم گاندی در مطب دکتر فلانی متخصص و جراح زیبایی حضور داشته و از صدای سکس مریم همسرم با دکتری که جراحی بینی اش را انجام داده بود صدا برداری کرده تا بتوانم این عمل همسرم را به اثبات برسانم تمام . و به سرعت بطرف ماشینم دویدم . در طول راه فقط به این فکر میکردم که مواظب رفتارم باشم و خودم را کنترل کنم پس از بیست دقیقه از امدن من به خانه ام مریم هم امد ، به او گفتم چرا دیر کردی و گفت خیلی ترافیک بود معذرت میخوام واقعا خسته شدم. من هم باتمسخر به او گفتم خسته نباشی .
بیشتر از یک هفته نتوانستم طاقت بیارم و درشبی بصورت شفاهی و کوتاه به مریم گفتم که من میدانم که با دکتر بینی ات سکس کردی ، ان هم دو بار ، پس از یک حالتی شبیه برق گرفتگی مریم مرا دیوانه خطاب کرد و منکر شد ولی با توضیحات و گوش کردن صدای ضبط شده به سکوت عمیقی فرو رفت. و تا چند روز هیچگونه صحبتی با من نکرد من از این سکوتش عصبانی شده بودم و انتظار انرا داشتم که اظهار پشیمانی و معذرت خواهی بکند و یا اینکه برای بخشیدنش تلاش کند ولی فقط سکوت کرده بود و هیچ نمیگفت.بعد از سه روز برای سکس به طرفش رفتم و بعد از مالیدن سینه هایش به او گفتم همانطور که کیر دکتر را ساک میزدی کیر مرا هم ساک بزن یک نگاهی به من انداخت و رفت بطرف شلوارم بعد از دو سه دقیقه ساک زدن گفت که من چه کار کنم تا تو مرا ببخشی و دیگر هیچ حرفی از این اشتباه من نزنی ، گفتم هر درخواستی داشته باشم انجام میدهی ، گفت مجبورم . من هم از او خواستم که برای سکس کردن با دوستش سهیلا را راضی به این کار بکند و یا خواهرش را . به تندی گفت آخه این خواسته تو برام خیلی سنگینه ، سهیلا که شوهر دارد وسط حرفش پریدم و گفتم تو هم شوهر داشتی و در ادامه گفت آخه من چطوری خواهرم را راضی کنم که با تو سکس انجام دهد .گفتم خود دانی وبرای رهایی از این کاری که بخاطر تخفیف از دکتر انجام دادی مجبوری که یکی را انتخاب کنی. تا ان زمان هیچ وقت به این فکر نکرده بودم که بخواهم برای تلافی و یا حس خوابیدن با کسی را در قبال عمل انجام گرفته مریم انجام بدم و حقیقتا وقتی گفت چه خواسته ای از من داری بصورت آنی این درخواست را بزبان اوردم و بعد از ان هم تمایل بیشتری به خواسته ام پیدا کردم

حدود یک ماه گذشته بود و تقریبا هفته دو نوبت یادآوری میکردم که بعد از یک ماه در یک شب رومانتیک که رویش خوابیده بودم و در حال تلمبه زدن بودم به من گفت که به سختی و با التماس توانستم تا خواهرم را راضی کنم و فقط بخاطر مجرد بودن خواهرم قبول کردم و تو باید قول بدهی که دیگر تمامش کنیم و از این ماجراها هیچ صحبتی نکنیم. من هم با خوشحالی قول دادم و قرار ملاقات با خواهرش سه روز بعد در منزل خودش را گذاشتیم . خواهرش دو سال از مریم بزرگتر بود و مدت هفت سال بود که طلاق گرفته بود و از زیبایی و خوشفرمی هیکلش کمتر از مریم نبود بلکه بیشتر هم بود. طبق قرار قبلی ساعت دو بعد از ظهر به خونه خواهر زنم رفتم و پس از وارد شدن با خجالتی که در رفتارش مشخص بود گفت که آقا سینا من واقعا از این کارم متاسفم و فقط بخاطر مریم قبول کردم که این کار را با شما بکنم. گفتم اصلا نگران هیچ چیز نباش و فکر کن که من هم مثل مردهای دیگه ای که در عرض این هفت سال با آنها سکس کردی هستم و دلم میخواد که خودت را نشان دهی و مرا راضی کنی تا قولی که به مریم داده‌ام مجبور به شکستنش نباشم. بعد از خوردن یک چایی دستش را گرفتم و به سمت خودم کشیدم طوری که روسری از سرش افتاد دستم را در لابلای موهایش میکشیدم و صورت و گردن او را غرق در بوسه کرده بودم کمی حالت مخالفت را نشان میداد و مدام دستهای مرا میگرفت تا نتوانم براحتی سینه هایش را بگیرم. در یک قافل گیری لبهایش را با لبهایم قفل کردم و زبانم را در داخل دهانش چرخاندم هوایی که از بینی اش خارج شد و به سبیلهایم برخورد کرد نشانگر بیدار شدن شهوتش بود و کم کم با بغل کردن من اعلام آمادگی کرد. تیشرتش را در اوردم و سینه هایش را از زیر سوتینش بیرون کشیدم و با مکیدن و چرخاندن زبانم بر دور نوک سینه هایش هر دو غرق در لذت شدیم و کم کم با دستهایم به سمت بدن و پاهایش ادامه دادم و از او خواستم که شلوارش را در بیاورد با کمی تاخیر بالاخره شلوارش را درآورد و رانهای سفید و سفتش را در دستانم حس کردم و با بوسیدن و لیسیدن پاهایش بطرف شورتش و در زیر شورتش ، او را وادار به رها شدن کردم الحق عجب کوس سفید و خوشگلی داشت و تا میتوانستم با زبانم و مکیدن از داخل کوسش موجب تحریک او میشدم بعد از پنج دقیقه به خود لرزید و گفت بسته بیا بالا بشین کنارم و وقتی نشستم زیپ شلوارم را کشید پایین و کیر شق شده مرا به تلاش به بیرون کشید و گفت وای عجب کیر کلفتی داری خوش بحال مریم که هر وقت بخواهد این کیر مال اوست . بعد از چند دقیقه ای هر دو به اطاق خواب رفته و لخت روی تخت تک نفره اش خوابیدیم و با دست کشیدن به همدیگر آرامش را برای هم فراهم میکردیم. بعد از پنج دقیقه گفت نمیخواهی بیایی روم و با دستش مرا به روی خودش حرکت داد من در وسط پاهایش نشستم و با دو دستم پاهای او را بالا آوردم و کیرم را به سوراخ کوسش چسباندم و تلاش میکردم که داخل کوسش کنم او هم با خواهش از من میخواست که به آرامی فشار دهم چون کیر من برای کوسش کلفت بود براحتی کیرم را تا ته کردم و شروع به عقب و جلو کردن و از او پرسیدم که تا بحال به کلفتی کیر من تجربه نکرده ای گفت تقریبا سه سال پیش و فقط همان یک دفعه بوده گفتم یعنی بعد از ان همه نازک بودند گفت اره معلوم بود که دروغ میگوید و من هم اسرار به گفتن تجربه هایش را نکردم بعد از چند دقیقه ای گفتم که همیشه دوست داشتم تا با کسی که سکس میکنم به سوالهایم جواب بدهد و چون مریم کاری نکرده با شخصی غیر از من و دکتر جواب گوی سوالهایم نبوده و از تو میخوام که بخاطر راضی شدن من جواب سوالهایم را با صداقت بدهی او گفت به شرط آنکه زود ارضاع نشی و تا میتوانی خودت را نگه داری ، من هم با تکان دادن سرم قبول کردم پرسیدم آخرین بار چه مدت پیش سکس داشتی گفت دو ماه پیش گفتم با کی کمی سکوت کرد و گفت نمیتوانم بگم یه سوال دیگه ای بپرس ولی من اسرار کردم و به او قول دادم که مثل راز در دلم نگه میدارم و سرعت تلمبه زدنم را بیشتر کردم خواهر زنم پس از فشار دادن کمرم به جهت رضایت در تندتر کردن کوسش گفت شوهر سهیلا دوست مریم ، گفتم جدی میگی عجب ناکسیه که مخ خواهر زن مرا زده و با وجود زن خوشگلش با تو سکس داشته پرسیدم چند دفعه گفت ده یازده بار در ادامه گفت آقا سینا خواهش میکنم به کسی نگی که ابروی جفتمون میره گفتم مطمعن باش پرسیدم سایز کیرش چه اندازه است گفت کلفتیش مثل مال تو ولی کوتاهتر است گفتم که تو گفتی که سه سال پیش یک کیر کلفت خوردی گفت خوب حالا دیگه ، روم نشد بگم . بعد از دو بار ارضاع کردنش با کیرم در کوسش خودم هم ارضاع شدم و من کاملا راضی از سکس با او بودم و او هم میگفت تا به حال سکسی به این زیبایی و شیرینی نداشته و هرگز فراموش نمیکنه. ساعت چهار بود که به خانه برگشتم و مریم را بوسیدم و تشکر کردم . بعد از یک ماه رابطه شوهر سهیلا را با خواهرش را به مریم گفتم و از او خواستم که در صورت تمایل سکس ضربدری را با دوستش سهیلا را آماده سازی کند و او هم بدون مخالفت پذیرفت . در این دو سال گذشته دو نوبت من و مریم و سهیلا و شوهرش سکس ضربدری انجام دادیم و به درخواست خواهرزنم شش مرتبه بصورت مخفی خواهر زنم را کرده ام . یک ماه پیش من و همسرم مریم به همدیگر قول دادیم که دیگر درخواستی در این رابطه ها به همدیگر ندهیم و یک زندگی عادی را داشته باشیم و فقط از سکس همدیگر استفاده کنیم . و با گفتن فانتزی های انجام داده به همدیگر هیجان بوجود اوریم . از تایپ این خاطره من خودم خسته شدم امیدوارم شما از خواندنش خسته نشده باشید . موفق باشید

نوشته: سینا


👍 26
👎 14
46963 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

683745
2018-04-24 20:46:42 +0430 +0430

واقعا دکتر فهیمی بوده که میدانسته شما نمیبینید کاملا توضیح داده است

تا نصفه نوشته های شما را خاندم
کیر آن دکتر بر دهان کص گوی شما

مردیکه…

7 ❤️

683765
2018-04-24 21:17:30 +0430 +0430

فقط مانده بود حضرت اجل فردوسی برما جقنامه بسراید کع سرود!! جناب شیخ گرز رستم و اسب اسفندیار و شاخهای اکوان دیو یکجا در… ?

8 ❤️

683768
2018-04-24 21:22:51 +0430 +0430

همسر شما عمل بینی خود را کجا انجام داده است؟؟آیا از بینی خود راضی میباشد؟؟سگ در روحتان مرا شاد نمودید

6 ❤️

683781
2018-04-24 21:37:16 +0430 +0430

مرزهای کسشرگویی جابجا شد

1 ❤️

683819
2018-04-25 04:21:23 +0430 +0430

داستان چیز و شعری بیش نبود، کامنتها جذاب تر از داستان، نویسنده به دنبال دول گاندی، گاندی دنبال کون دکی، دکی دنبال ممه مشتری… آخر این چه سبک نگارشیست، آه خدای من…

0 ❤️

683824
2018-04-25 05:13:06 +0430 +0430
NA

چگونه همزمان که ضبط کردی گوش هم دادی؟ آخر احمق نمیشود که. سهیلا که شوهر داشت چگونه یکهو مجرد شد. بیچاره برو جقت را بزن مجلوق

1 ❤️

683843
2018-04-25 07:22:49 +0430 +0430

بسرا ای کس سرا

1 ❤️

683845
2018-04-25 07:52:29 +0430 +0430

کیر خدایان روم بر دهان مجلوقتان باد

1 ❤️

683850
2018-04-25 08:02:55 +0430 +0430

ای دوست عزیز نگارشت مرا به یاد انشاء در کلاس پنجم دبستان می اندازد لطفا دیگر به این سایت نیا برای چشمانت ضرر دارد وقتی بالغ شدی برگرد و ببین برای ما چه چیزی نوشته ای ان وقت خودت به خودت فحش می دهی

3 ❤️

683851
2018-04-25 08:23:47 +0430 +0430

عالی بود ، خوشم اومد

0 ❤️

683870
2018-04-25 10:04:19 +0430 +0430

لایک ۹
جالب بود

0 ❤️

683883
2018-04-25 11:14:47 +0430 +0430

کیر خر درون ادبیاتتان باد …

1 ❤️

683900
2018-04-25 12:03:21 +0430 +0430
NA

همون اول ماجرا کوسشعر بودن داستانت معلوم بود که رفتی مطب دکتر و منشی بدون خداحافظی از دکتر و اطلاع دادن از اومدن شما دنبال همسرت…

0 ❤️

683924
2018-04-25 14:36:02 +0430 +0430

این چنین می نمایاند که شما مجلوقی بیش نیست

0 ❤️

684086
2018-04-26 07:54:01 +0430 +0430

الان حس میکنی خیلی شاخی؟

0 ❤️

684092
2018-04-26 08:24:17 +0430 +0430

با عر

0 ❤️

684116
2018-04-26 10:32:21 +0430 +0430

ناموسن دیگه داستان سکسی رو ادبی ننویسید

1 ❤️

684175
2018-04-26 18:37:39 +0430 +0430

جقیه مستعدی هستی ،‌مجلوق خسته???

0 ❤️

684280
2018-04-27 08:37:57 +0430 +0430

دیوانه

0 ❤️

684930
2018-04-30 09:52:46 +0430 +0430

جالب بود دوست عزیز

0 ❤️

686019
2018-05-06 16:19:06 +0430 +0430

واقعا ببین شهوانی بکجا رسیده که این مزخرف کامل ۲۲ تا لایک گرفته . خدایا خودت مواظب خودت باش

0 ❤️

686750
2018-05-10 20:50:57 +0430 +0430
NA

دوستان من تا امروز ثبت نام نكردم ولى واقعا كلى خنديدم با اين كص شر و از نظرات بيشتر لذت بردم تا داستان
ميشه داداش سبك نويسندگيتو بگى ماهم ياد بگيريم
شايدلازممان بشود در ادوار مختلف زندگى

0 ❤️

733045
2018-11-30 21:32:10 +0330 +0330

فک کنم یه قسمت از شاهنامس که حذف شده،
وقتی فردوسی حشری میشه ???

0 ❤️

833718
2021-09-23 06:12:45 +0330 +0330

اه ای راوی . رستم تو را مورد گایش قرار دهد

0 ❤️