برا دفعه اول بد نبود

1392/11/10

من رویا هستم و 18 سالمه. داستانی رو که امروز براتون مینویسم مال سال گذشتس . من کلاس دوم تجربی بودم . اخرای سال تحصیلی بود و نزدیک شروع امتحانا . اونروز تومدرسه دعوام شده بود و حسابی قاطی کرده بودم برای همین سریع اومدم خونه . مامان و بابا طبق معمول خونه نبودن . کلید رو در اوردم و رفتم تو خونه تاریک تاریک بود . برقا رفته بود . احتمالا فیوز پریده بود منم هم از تاریکی میترسیدم و هم از اینکه به کنتور برق دست بزنم برای همین لباسام رو عوض کردم و رفتم خونه همسایه روبه رویی .زنگ زدم . حامد اومد درو باز کرد . حامد 22 ساله بود و قیافه خوبی هم داشت.
گفتم سلام اقا حامد .
گفت به به رویا خانوم . سلام . بفرمایید.
ببخشید برق ما قطع شده کسی هم خونه نیست . میشه بیاید درستش کنید؟
بله حتما الان میام
گفتم مرسی و رفتم خونه . چند دقیقه بعد اومد. در باز بود بااین حال در زد . گفتم بفرمایی تو . من رو مبل نشسته بودم که اومد تو.
گفت خوب کنتر برق کجاس؟
تو اشپزخونس . دنبال من بیاید.
کف اشپزخونه خیس بود من سر خوردم و افتادم زمین و جیغ زدم.
چی شد رویا خانم؟
چیزی نیست
بزار کمکت کنم بلند شی
نه مرسی…
نذاشت ادامه بدم . دستاش رو دور کمرم حلقه کرد تا بلند بشم . دستاش میلرزید.
گفت چقدر داغی
صداش یه جوری بود.
گفتم بله؟ منظورتون چیه؟
هیچی نگفت . برق رو وصل کرد . گفتم مرسی . زحمت کشیدید. انگار نمیخواست بره همونجوری وایساده بود و منو نگاه میکرد.
یدفعه دستم رو گرفت خواستم دستمو از تو دستش دربیارم ولی نتونستم خیلی محکم گرفته بود.
گفت رویا میتونم بات حرف بزنم ؟
الان؟
اره .
دستمو کشید برد رو مبل . نشستم اونم کنارم با کمی فاصله نشست.
میشه دستمو ول کنید؟ درد گرفت
راستش نه نمیشه
یعنی چی؟ میگم دستمو ول کن
رویا خیلی دوست دارم . تو خیلی زیبایی…
یدفعه چنگ زد به کسم و محکم فشارش داد .
وای عجب کسی داری تو
نمیدونستم چیکار کنم . باورم نمیشد چه اتفاقی داره میفته
گفت میدونی وقتی اومدم تو درو قفل کردم کلیدشم تو جیبمه
اگه ولم نکنی جیغ میکشم
(خندید) خودتم میدونی این موقع جز من و تو کسی تو ساختمون نیست
راست میگفت . نمیدونستم چیکار کنم
باور کن کاریت ندارم . نمیخوتم اذیتت کنم . فقط میخوام با هم حال کنیم .
هنوز داشت کسم رو فشار میداد .دستم رو ول کرد و چنگ زد به سینم . سریع بلند شدم و رفتم سمت اتاق . دنبالم اومد .هنوز در رو نبسته بودم . هل داد و اومد تو .
از دست من فرار میکنی؟ الان بهت نشون میدم کس طلا …
تو رو خدا بامن کاری نداشته باش …
اومد و منو هل داد رو تخت . خودشم خوابید روم .
اگه دختر خوبی باشی اذیتت نمیکنم
شروع کرد ازم لب گرفتن . خیلی سنگین بود . حتی نمیتونستم تکون بخورم. کیر داغ و سفتش رو از رو شلوار به کسم فشار میداد. منم کاملا حشری شده بودم . با اینکه از نزدیک کیر دیده بودم ولی تا حالا سکس نداشتم.تصمیم گرفتم منم یه حالی بکنم. لبامو میخورد و سینه هام رو میمالید . بلوزم رواز تنم در اورد .
وای عجب سینه هایی داری تو . هردوشون مال خودمه . رویا تو چطور دلت اومد اینارو از من دریغ کنی؟
دیگه حسابی دیونه شده بودیم . سوتینم رو پاره کرد و به سینه هام حمله کرد .سینه هام رو گاز میگرفت و با دستاش بدنمو میمالید . من دیگه نتونستم تحمل کنم دستمو گذاشتم رو کیرش . ووووای عجب چیزی بود .داغ داغ بود . گفتم الا شلوارشو پاره میکنه .
چیه؟ تو که نمیخواستی حال کنی . نظرت عوض شد جنده خانم؟ صبر کن نوبت اونم میشه . عجله نکن
سینه هام داشت کنده میشد ه خیلی درد میکرد
حامد بسه دیگه . کبودشون کردی
گفت باشه جیگرم
رفت پایین زیپ شلوارمو باز کرد .شلوارم رو در اورد و زبونشو از بغل شرتم به کسم رسوند . یه نفس عمیق کشید .
عجب کسی داری تو . جون میده واسه جر دادن
بعد اومد نشست رو سینه هام
شلوارم رو در بیار
نمیخوام خودت درش بیار
اذیت نکن دیگه
دکمه هاش رو بز کردم . شرت پاش نبود . یه کیر گنده ی سیخ جلوم ظاهر شد .
چیه؟ تا حالا ندیدی؟
دیدم ولی نه به این بزرگی .
وقتی بره تو از اینم بزرگتر میشه
نه .حامد چی داری میگی ؟
بخورش زود باش
نه نمیتونم . بدم میاد
کیرش رو کرد تو دهنم . نفسم بالا نمییومد داشتم بالا میوردم که متوجه شد و درش اورد
باشه بابا لااقل ببوسش
کیرشو از لای سینه هام گشید پایین وقتی رسید به شکمم نالم بلند شد
چیه؟خوشت میاد؟
داشتم ارضا میشدم . کیرش رو اطراف نافم میمالید. خیلی حال میداد .
دوباره لباشو گذاشت رو لبام و همزمان شرتم رو در اورد
رویا جون اپنی؟
چی داری میگه .نه بابا
میخوای جرت بدم؟
نه . حامد تو گفتی کاری باهام نداری
باشه بابا شوخی کردم ولی باید قول بدی هروقت خواستم بهم حال برد
هیچی نگفتم . سرش رو برد سمت کسم
نه نکن خوشم نمیاد
باشه عزیزم . هرچی تو بگی . بر گرد

چه کون نرمی داری
انگشتش رو با اب دهنش خیس کرد و مالید اطراف سوراخم و با دست دیگه میزد رو کونم
حامد بسه نزن میسوزه
قربون سوزشش برم
یهو انگشتش رو کرد تو سوراخ کونم
من که حسابی دردم اومده بود جیغ کشیدم . حامد که انتظارش رو نداشت ترسید و انگشتش رو در اورد .من که گریم گرفته بود گفتم حامد تو رو خدا ولم کن . دیگه بسه . اونقدر التماسش کردم که دلش سوخت واونقدر لای پاهام عقب و جلو کرد تا ارضا شد . البته ابشو ریخت رو شکمم و با کیرش پخشش کرد اطراف نافم . با این کارش منم ارضا شدم .
گفت خوب برا دفعه ی اول بد نبود .
بعد لبام رو بوسید و گفت خیلی دوست دارم . یه ساعت تو بغلش خوابیدم . بعد بلند شد لباساش رو پوشید که بره .
رویا مچکرم . ببخشید اگه ناراحتت کردم . فردا میبینمت
یه چشمک زد و رفت . منم با سینه های کبود و کون قرمز رفتم حموم .
ولی دفعه های بعد اینجوری نبود . منتظر داستان های بعدی من باشید.

نوشته:‌ دوست


👍 0
👎 0
43440 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

411293
2014-01-30 01:57:33 +0330 +0330
NA

خوشم میاد پسرای همسایه دقیقاً حالت Stand By دارن. آماده ی آمادن تا سلامشون کنی شروع کنن به کردن.

0 ❤️

411294
2014-01-30 02:14:43 +0330 +0330
NA

دست چپت رو چوچولت بود و ماساژش دادی و با دست راستت تو سر و کله کیبورد زدی اینم شد نتیجه اش ، جقولانه ;)

0 ❤️

411296
2014-01-30 04:07:03 +0330 +0330

قشنگ بود داستانت ;)

0 ❤️

411297
2014-01-30 07:45:07 +0330 +0330
NA

عجب نافی…||| :)) :)) :D

0 ❤️

411298
2014-01-30 09:55:33 +0330 +0330
NA

مثل این که بد جور دلت می خواد به پسر همسایه بدی ها . اون مرتیکه هول برش نداشته بود که نکنه ننه بابات از در بیان تو ؟؟؟؟
یا ننه بابای خودش مرده بودن که سراغش رو بگیرن ؟؟

در ضمن اونی که تو خونه هست جعبه فیوز مینیاتوری هست نه کنتور برق . کنتور تو حیاط هست نادان.

0 ❤️

411299
2014-01-30 10:08:56 +0330 +0330

کاش حد اقل یک بار یا میدادی یا میکردی اون وقت میدیدی که ارضا شدن دختر جماعت خیلی طول میکشه و به یه مالیدن رو شکم ارضا نمیشن اون هم کسی در کون داره

0 ❤️

411302
2014-01-30 19:43:27 +0330 +0330
NA

دلم واست سوخت کپی پستی

0 ❤️

411303
2014-01-30 21:15:27 +0330 +0330
NA

خوب بود خوشم اومد ؛ احساساتی شدم ؛ با دروغ و راستش هم کاری ندارم

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها