برایش میسوختم

1397/10/01

دوستان مطلبی که مینویسم عین واقعیت است ولی کوتا اسمم فاطمه با سن میانسال که مجرد مانده ام متاسفانه که دیگر قید تشکیل خانواده را زده ام ولی مشکلی که دارم با کسی است نه میتوانم فراموشش کنم نه او ازم دور میشود به طبع هرانسانی نیاز جنسی دارد شاغل هم هستم در یک اداره دولتی ولی آنجا جای این کارها نیست سال 95 عمویم فوت کرد که دوروز مرخصی گرفتم و کسی که شبها میخوابم در عالم خودم خودم را در کنارش مجسم میکنم که در خاکسپاری همراهمان بود وقتی از بهشت زهرا برای صرف نهار به رستوران برمیگشتیم دیگر با اینکه چشمم به طرفم افتاده بود نمیتوانستم خودم را نگه دارم درفرصتی کلید منرل خودمان که خالی بود دادم دستش گفتم زود برو منرل منتظر باش کارت دارم یک موضوعی بگم که طرفم اصلآ زیاد به این مسائل فکر نمیکند هر کاری هم میکند من اورا مقابل کار انجام شده قرار میدهم در ضمن متاهل است که من باید گناه اورا بدوش بکشم بعداز ابنکه همه به سمت رستوران رفتند به مادرم گفتم شما برید من باید بروم منزل را اماده کنم شاید مهمان بیاد که نفهمیدم چطور رسیدم زنگ زدم سریع باز شد که با طرفم رفتیم اتاق خواب به محض ورد به بهانه خستگی روی تخت دراز کشیدم و طرفم را که نمیتوانم اسمش را بگم گفتم کمی پاهایم را ماساژ بده هدفم چیز دیگری بود که دیدم داره بیشتر خودش را میچسباند کمی هم رویش باز شده بود به لحاط زیبایی اگر به خودش میرسید ازم سرتر بود ولی شلخته بود دیدم گفت میخوای سبک شوی گفتم چطور گفت دیگر ازت گذشته به من هم وابسته شدی من هم دوست دارم تا این کلمه دوست دارم را شنیدم خودم را رها کردم که لب به لب شدیم مانتو را بازکرد فقط یک تاپ مانده بود داد بالا چنان پستانها را با ولع میخورد کم کم رفت پایین دکمه شلوار لی را باز کرد هردو را باهم درآورد که من پتو را کشیدم روی سرش گه نبیند شروع کرد به لیس زدن انجا خودش هم لخت بود با پا با بازی میکروم سرش را بیشتر فشار میدادم که آمد دوباره لب به لب شد و منهم سرخ دداوج لذت هردودستش را گرفت زیر شانه ام ربانم را کشید داخل دهانش جا زد ولی عقب جلو نمیکرد که من دیگر آتش گرفته بودم گفتم برگرد با قفل کردن همدیگر برگشتم رویش که نوک سبنه هام توی دستهاش بازی میکرد داشتم ارضا میشدم دوباره برگشتم زیرش گفت خودت را نگه دار فقط یک چیر آزارم میداد من دختری 38 ساله او مرد35 ساله دراین حین حرفهای میزد که خوش آیند من نبود میگفت ایکاش مادرت اینجا بود تا هر دو ارضا میشیم من برم بغلش بخوابم یا میگفت چه میشود مادرت دستش را درحین اینکه هردو همدیگر را ارضا کردیم پشتم میکشید درصورتیکه مادرمن جای مادر او بود بهمن گفت دستت را پشتم قلاب کن پاهایت را جمع کن خودت را خالی کن که با اینکار او را دربغلم فشردم لرزیدم که در داخل بدنم احساس کردم چیزی مثل نبض قلب چیزی را جهش وار خالی میکند دستمال را بروم زیر کمی از رویم بلند شد بیرون کشید دیدیم تمام زیرم خونی است خودش کمکم کرد تا کمی جمع جور شوم و اورا فرستادم رفت که تاره فهمیدم چکار کردم در چه منجلابی گدفتار شدم اگر به قانون مراجعه خوب مقصر خودم همانطور حامله یک هفته با خودم کلنجار که دیدم آقا تماس گرفت که اگر اجازه دهید بیام با خانواوه صحبت کنم که با انجام کار ادادی خودش عقد همدیگر شدیم ولی مادرم فهمیده بود در خلوتهای ما حالا زن شوهر هستیم هروقت سکس انجام میدبم درگوشم میگوید کجا دختری را بهم دادی میگویم منزل بابام

نوشته: فاطمه


👍 0
👎 4
10328 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

736822
2018-12-22 20:52:52 +0330 +0330

اول شدم برای اولین بار بیب بیب

0 ❤️

736849
2018-12-22 21:37:05 +0330 +0330

مگه المپیاده؟

0 ❤️

736872
2018-12-22 22:18:55 +0330 +0330

يك نميتوني بنويسي ننويس برو به جقت برس
دو پستان مگه تو گاوي اون سينست
سه عمو كاندمي بيا اين بكن كه كلا عجله داره تو دادن

0 ❤️

736886
2018-12-22 23:18:01 +0330 +0330

هم اکنون زمانی که از تو میپرسد دختری ات را کجا به او دادی؟ تو نیز میگوئی منزل پدر یا شرم از دیده گانت میریزد

1 ❤️

736889
2018-12-23 00:52:15 +0330 +0330

نفرین خدایگان و کائنات بر فرق سرت چاقال کیری :)
خو عنتررررررر بلد نیستی دوتا جمله سرهم کنی و خیلی رون و ساده بنویسی خو ننویس
بخدا اگه دوکلمشو فهمیده باشم :|
فقط فهمیدم نمیخواهی اسم طرفت رابیاوری خو اسکول اسم مستعار بذار یعنی همینم به اون عقل نخودیت نرسید؟؟؟؟؟
راستی سلام مارو به بهمنم برسون :)

1 ❤️

736922
2018-12-23 07:38:09 +0330 +0330

خب الان هنوزم داری میسوزی یا خاموش شدی تصمیم گرفتی بیای شهوانی؟

0 ❤️

736988
2018-12-23 17:16:46 +0330 +0330

من که هیچی متوجه نشدم!!!

0 ❤️