به 2 دقیقه نرسید آبم آمد

1393/05/01

سلام به همه دوستان عزیز تو سایت شهوانی من یه مدتی هست به این سایت میام قبلا هم در سایت‌های زنده یاد شهوتسرا آویزان و … میرفتم و داستان دوستان رو می خوندم ولی اولین بار که می نویسم ولی خدایی هر چی که میگم حقیقت و خاطرات خودم هستش اگه غلط املایی داشتم به بزرگی خودتون ببخشید و خوب اما خاطره:
من الان 26 سالمه تقریبا 9 یا 10 سال پیش بود. من چند تا پسر خاله دارم که با یکی هم سن و یکی از من بزرگتر که همه چیز از سکس جغ فیلم سکسی دختر بازی و… از آقا یاد گرفتم و بقیه پسرخاله هام ازم کوچیکترن ولی خوب باهم خیلی صمیمی هستیم. من یه خاله دارم از مادرم کوچیکتره و از بچگی خیلی دوسم داشت و متاسفانه خیلی بامن راحت بود و تو لباس پوشیدن و عوض کردن لباس و حتی موقع رفتن و در آمدن از حموم اصلا رعایت احوال مارو نمی کرد منم یه آدم حشری و عاشق اندام توپ و ناز خالم و خوب نمی دونستم که گناهه این کار من فقط به خاطره دیدن اندام ناز خالم و دید زدن تن لختش تو حموم برا خوراک جغم زود زود می رفتم خونشون تا این که یه با نمی دونم چی شد چه طور شد که یه سی دی از کلیپهای جدید اون موقع و آخرین ترک یه کلیپ خیلی خوشکل سکسی گذاشتم و چون شوهر خالم رفته بود ماموریت و پسر خالم که اون موقع 10 سالش بود خونه مادربزرگش بود من با اون سی دی رفتم خونشون که تنها نباشه و بعد از خوردن نهار سی دی رو دادم و گفتم دوستم بهم داده گفته همشون جدید هستن کاملا یادمه آخرای تابستون بود و هوا گرم خالم هم یه لباس نازک پوشیده بود که خط شورت و سوتینش معلوم بود باز کرد و رقصید وای داشتم از شق درد میمردم تا این که بالاخره کلیپ آخر با صدای بلند شروع شد من فیلم بازی کردم که مثلا من خبر نداشتم و دست و پام گم کردم خالم هم یه چشمش به و یه چشمش به تلوزیون و خشکش زده بود بعد دستگاه و خاموش کرد و شروع کرد به نصیحت و منم ایده شد به احوالم که نه تونستم باهاش صمیمیتی شم و نه سکسی و… ( عقل بچگونس دیگه فکر می کردم با دیدن چند لحظه فیلم سکسی مشرق می شه) خالم یه عالمه سبزی خریده بود که نیم پخت می کرد بزاره تو فریزر منم بلد آشپزخونه پیش خودش و در حین پختن سبزیها غر می زدو نصیحتم می کرد منم از ترسم که به پترو مادرم نگه فقط داشتم گوش می کردم که یه لحظه گفت شوهرش از این فیلما نگاه می کنه ولی اون سنش زیاده و من چون بگم دیدن این فیلما برام خوب نیست منم تو یه لحظه صوتی بدی دادم و گفتم می شه منم ببینم که یه چک جانانه نثارم کرد که خیلی پرو هستم چون هوا گرم بود و آشپزخونه گرمتر بد جور عرق کرده بودم و خالم بدتر از من که گفت میره حموم و حواس من به سبزیها باشه تا نسوزه بعد رفت منم سریع رفتم پشت در حموم تا دید بزنم یه چند دقیقه بعدش بود صدام کرد پودر رختشویی ببرم براش وقتی در و باز کرد تو پر بخار بود واسه همین درو نبست منم مثلا راه افتادم برم ولی پشت در وایسادم و زیر زیرکی دید میزدم پشت به در نشده بود لباس می شست و من چون بزرگ و خوش حالتشو می دیدم آروم شلواکو دادم پایین تاجر بزنم چشمام و بستم و تو فکرم مثلا داشتم می کردمش که یه چک محکمتر از قبلی خورد تو گوشم که برق از سرم پرید و کلی خوش بارم کرد که گفتم دیگه کارم تموم دونم گاییدس دیگه نمی تونستم چه گهی بخورم تا از این چاهی که خودم کنده بودم بیام بیرون خالم از حموم آمد بیرون و رفت طرف اتاق خوابشون منم پشت سرش رفتم که مثلا بگم گوه خوردم غلط کردم که به پدر و مادرم نگه یهو برگشت گفت تو اینجا چه غلطی می کنی و منم با گریه گفتم غلط کردم شیطون قولم زد گرفتم از حوله رو تنش که التماس کنم ببخشه حوله از شونش افتاد تن لختش نمایان و چک سوم در گوش بنده دیگه بدتر از این نمی شد هم ترس از کتک و گفتن خالم به پدرم از یه طرف و شهوت دیدن تن لخت و تازه تمیز شده خالم از یه طرف دیگه نمی دونستم چیکار بکنم خیلی عصبانی برگشت گفت همینو می خواستی نگاه کن هر وقت سیر شدی بگو و بعد از خونه گم شو بیرون وگرنه همه چیزو به مادرت می گم تازه فهمیدم که نمی خواد چیزی به کسی بگه و یکمی جرات پیدا کردم گفت خوب دیدی سیر شدی پریدم وسط حرفش و گفتم نه گفت واسه چی ( تیر خلاص و زدم ) گفتم تو خیلی زیباتر و خوش انداختم از همه اونهایی هستی که تو فیلمها بدنشونو دیدم نمی دونم چی شد حرفم به دلش نشست یا چی خندید و گفت خوب بسه دیگه پرو نشو برو بیرون می خوام لباس بپوشم منم گفتم میشه بمونم و لباس پوشیدنتم نگاه کنم خندید گفت تو یا خیلی زرنگی یا خیلی کسخل من نشسته بودم لبه تخت و داشتم نگاه می کردم آمد حولشو از زمین برداشت و پای راستشو طرف چپ من با یکم فاصله گذاشت رو تخت و داشت خودشو خشک می کرد منم مات و مبهوت داشتم کس امیرو تیغ باشم نگاه می کردم کیرمم سیخ دیگه داشت می ترکید. پرسیدم خاله شوهرت تا حالا اونجاتو خورده گفت کجام ?! گفتم بین پاهات خندید و گفت یه چند بار گفتم چه مزه ای میده گفت من که نخوردم از کجا بدنم گفتم می شه من بخورم تو فیلما زیاد دیدم دوس دارم طعمشو بچشم یکی زد تو سرم گفت باز پرو شدی گفتم من که بدنتو دیدم اینم روش یکی دیگه زد تو سرم بعد گفت تو فعلا خودتو جمع کن که شلوارک داره پاره می شه گفتم دست خودم نیست گفت خوب پاشو برو تا چشا چیزی نبسته که این طوری شه خواستم پاشم ولی نمی دونم چی شد که خم شدم و یه بوس از بالای کوسش کردم یه لحظه خشکش زد و گفت نکن اینکارو اما من بازم بوس کردم که گفت مگه با تو نیستم بعد نشست گفت بس کن دیگه دارم عصبانی می شم وقتی نشست کسش کاملا جلوی دیدم بود نشستم زمین و شروع کردم آروم لیس زدن و خوردن کوسش چون اولین بارم بود حالم داشت به هم می خورد اما داشتم تحمل می کردم که خالم گفت خدا انصافت بده حالمون خراب کردی و نم نم اه می کشید نمی دونم چقدر خوردم 20 30 دقیقه بیشتر یا کمتر فقط خوب یادمه یه لحظه با پاهاش سرمون فشار داد و لرزید اون نفهمیدم چی شد و خیلی ترسیدم چون از حال رفت داشتم از ترس سکته می کردم می خواستم گریه کنم که چشاشو باز کرد پاشد از پیشونیم بوسم کرد گفت تا حالا لب گرفتی با سر گفتم نه شروع کرد لینک خوردن اولش حال نمیداد ولی بعد از چند لحظه خوشم امد بعد شلوارم کشید پایین خندید گفت نست به سنت خوبه بعد کرد تو دهنش داشتم میمردم هم گرم هم گرم وای بعد 1 2 دقیقه گفت بیا بکن کیرم و کردم تو کسش اولین تجربم بود درسته گشاد بود ولی لذت خاصی داشت به 2 دقیقه نرسید آبم آمد و کشیدم بیرون و ریختم رو بدن وصورت و تخت خواب پاشد یه نگاهی بهم کرد و دوباره رفت حموم ولی دیگه بهم رو نداد الانم که الان زیاد باهام حرف نمیزنه منم هم عذاب وجدان دارم و متاسفانه هم تو کفشم که یه بار دیگه بتونم به بکنمش.
ببخشید اگه طولانی بود ولی حقیقتی بود از زندگی من چندتا خاطره دیگه برا همون سالها دارم بعدم می نویسم قربان همتون

نوشته:‌ satbz


👍 0
👎 0
42335 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

428308
2014-07-24 13:46:38 +0430 +0430
NA

داستان به صورت کاملا جقیانه نوشته شده بود
فک کنم 16 سالته و میبنی تو دبیرستان دوستات کسشر میگن که آره ما کون ملتو پاره کردیم تو هم گفتی بیام شهوانی کس شعرات ذهنمو به صورت داستان سکسی به ملت اسکول که ما باشیم بندازی
غلط زیاد داشتی
اشتباه چاپی هم داشتی
راستی یه سول اگه کسی میدونه جواب بده
آقا این جقی ها چرا یکم ابتکار به خرج نمیدن
مثلا بگم رفتیم مریخ جنیفرو کردیم آبمون رو هوا بود چون جاذبه وجود نداشت
جان مادرتون یکی یه داستان جقی تخیلی بنویسه
بخدا ثواب داره
see they:D

0 ❤️

428309
2014-07-24 13:48:23 +0430 +0430
NA

راستی این حرف یادم رفت
ریدی خشک سالی اومد
i-m_so_happy

0 ❤️

428310
2014-07-28 01:05:03 +0430 +0430
NA

توبه کن منم تو کف خیلیام دلیل نمیشه بکنمشون

0 ❤️

428311
2014-07-28 02:54:36 +0430 +0430
NA

ایراد از شما ها نیست
ایراد از نونهایی هست که خوردید
بی بته کسی با فکر محارمش …؟

0 ❤️