به آرزوی دیرینه خودم رسیدم

1392/12/25

سلام اسم من پوریا ست.اهل یکی از استان های شمالی یران هستم . دانشجوی عمران هستم. من اصلا اهل جلق زدن نیستم و تا الان شاید کلا 15 بار هم نزده باشم. داستانی رو که می خوام براتون تعریف کنم کاملا حقیقت داره و مربوط به سه ماه پیش هستش این را کاملا جدی می گم چون دلیلی نداره دروغ بگم.
من یه عمه دارم که 54 ساله هستش این عمه من بر خلاف سنش هیکل خیلی ردیفی داره وهر سال هم اون به همراه مادرم پوستشون رو می کشن. عمم هیکل خیلی سکسیی رو داره از بچگی دلم می خواست باهاش سکس داشته باشم.من بچه که بودم خیلی همراه عمم می رفتم حموم وعمم همیشه به شوخی می گفت اگر بزرگ بودی با تو ازدواج می کردم.
داستان از اونجایی شروع شد که مادر و پدر من برای یک سری کار رفته بودن چند روزی به ویلامون ومن هم که باید به یکی از پروژه های پدرم سر می زدم نرفتم آخه پدرم هم مهندس عمرانه.پنج شنبه بود عمم ساعت تقریبا12.30 ظهر اومد خونمون که به مادرم سر بزنه . که من خونه بودم عمم اومد داخل و با هم احوال پرسی کردیم و به عمم گفتم که بابا ومامان خونه نیستند. وقتی عمم رو دیدم تنهاست بهش گتم که شوهر عمه کجاست گفت رفته ماموریت شوهر عمم از دوستای یکی از مدیر کل های استانمون هست ورانندش هم هست البته اینو بگم که شوهر عمم از نظر مالی در سطح بالایی قرار داره و باغ دار هستش یادم رفت بگم عمم دو تا بپه داره که ازدواج کردن همین چند وقت پیش. اون روز من هم خیلی گرسنم شد چون داشتم درس می خوندم به عمه گفتم نهار پیش من بمون با کلی اصرار عمه موند. دیدم عمه موقع نهار وقتی مانتوش رو در اورد یه لباس خیلی سکسی تنش بود به عمه گفتم خیلی خوش تیب شدی ها. عمه گفت استیلم خیلی ردیفه برو بچه!!! بعد از نهار به خودم گفتم الان دیگه وقتشه پویا. به عمه گفتم عمه جان هوا گرمه بمون غروب برو در اخر عمه قبول کرد.بالش برای عمه اوردم تا استراحت کنه برای خودم هم یکی اوردم و کنارش دراز کشیدم.
وقتی عمه دراز کشید بغلش کردمو توی گوشش گفتم عمه خیلی دوست دارم. عمه گفت منم دوست دارم.بعد عمه پشت کرد به من من که دیدم بهترین موقعیت هست رفتم پشتش و با دوباره بغلش کردم و یواش یواش دستم رو به سینش رسوندم عمم سینه های بزرگ و زیبایی داشت. یه دفه دیدم عمم گفت می خوایش منم که سرخ شده بودم بعد از چند دقیقه گفتم عمه جان واقعا زیبایی. عمه گفت راحت باش عزیزم.چند دقیقه بعد بهش گفتم می تونم پشتت رو دست بکشم دیدم جواب نداد من ه همین کار رو کردم و کم کم قشنگ سینه هاش رو توی دستم گرفتم و با کونش داشتم ور می رفتم متوجه شده بودم که عمم داره حال می کنه یه دفعه برگشت و دیدم داره ازم لب می گره و تنش می لرزه معلوم بود که داره حال می کنه. بعد از لب گرفتن گفت نمی خوای لباسم رو در بیاری؟ گفتم اشکال نداره عمه؟ گفت نه راحت باش منم دارم حال می کنم. لباس خودم و خودش رو در
اوردم فقط توی تنمون یه شرت موند. نشستم یه دل سیر سینه هاش رو خوردم اونم در همین موقع داشت با کیر من که شق شده بود ور می رفت بعد کم کم دیدم صداش داره بلند می شهرفتم به طرف کسش شرتش رو در اوردم و نزدیک به 5 دقیقه لیسیدم قبل از این که برم به طرف کسش کسش بد جوری اب اوفتاد به حدی که تمام شرتش خیس شد. بعد از این کار عمم گفت بسه دیگه بیا یکم برات بمالم گفتم باشه عمم حسابی برا ساک زد و حتی ابم رو هم در حین ساک زدن خورد. بعد از ساک زدن کلی از عمه لب گرفتم و اون پاهای تمیزش رو خوردم و کلی حال کرد بعد رفتم که کیرم رو بکنم توی کسش که گفت بزار توی کونم
گفتم عمه مگه کونت بازه دیگه کاملا کسخل شده بودم. این کار رو کردم دیدم عمم از شدت هوس جیغش توی هوا بود بعد که کسش رو گاییدم وقتی داشتم تلبه می زدم یهو ابم رفت توی کسش یهو ترسیدم عمه که در حال جیغ زدن بود به عمه گفتم عمه ابم رفت چی کار کنم عمه گفت متوجه شدم اشکال ندار من چند سال پیش رحمم رو در اوردم. بعد که هردو ارضاع شدیم کلی هم دیگه رو بغل کردیم و لاس زدیم. غروب عمم رو رسوندمو و کلی ازم تشکر کرد. بهم گفت بازم بیام پیشش.
خلاصه این که داستانم کاملا حقیقت اره .فقط خواهش می کنم فحش ندین .با این که کارم زشت بود ولی ارزو دارم دوباره تکرار بشه ومی دونم که تکرار میشه.

نوشته:‌ پولا


👍 0
👎 0
75676 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

414865
2014-03-16 16:07:05 +0330 +0330
NA

شک ندارم داستانت رو در حین همین پونزده بار جلقت نوشتی

0 ❤️

414866
2014-03-16 17:14:21 +0330 +0330
NA

تحریم محارم
کلا اونایی که نظر به محارم دارن مثل مادر،خواهر،خاله،عمه از حیوان پست ترند.حیوان از جون مایه میذاره تا به ناموسش آسیبی نرسه حیف اسم انسان که رو شما بذارن.

0 ❤️

414867
2014-03-16 17:25:24 +0330 +0330
NA

علیرضا دهنتو گاییدم بشر =)) =)) =)) =)) =))

0 ❤️

414868
2014-03-16 17:26:36 +0330 +0330
NA

آرزوی دیرینه ها ؟بقول پهلوون پنبه (!)الان خوشحالی؟
ازینکه ما حصل فانتزیای جقیتو اینجا دفع کردی احساس غرور مینمایی؟؟؟
قانون جبرو گاییدم اگه تو این داستان تخمی توی جقی با عمت سکس داشتی !
کاغذیا پرچمو بگیرن دستم خسته شد !!!:D

0 ❤️

414869
2014-03-16 18:51:39 +0330 +0330
NA

Abi

0 ❤️

414870
2014-03-17 00:53:30 +0330 +0330

فااك بر تو باد اي بجه جقي؛
برو مهندس جان برو جقتو بزن آفرين اينورام بيدات نشه

0 ❤️

414871
2014-03-17 18:33:49 +0330 +0330
NA

همه حرفارو دوستان گفتن. حرفی ندارم بزنم به خاطر همین یه خورده فحشت میدم واسه سرگرمی.
کس ننت
کس ننت
کس ننت
کس ننت
کس ننت
:دی

0 ❤️

414872
2014-03-18 19:30:02 +0330 +0330
NA

اخه نميدونم ادم اگه جقي نباشه اينجا چكار ميكنه

1 ❤️