بهترین سکس شوهرم با من

1395/03/17

سلام من هستی ام از اصفهان.۳۰سالمه با قد ۱۷۵ و وزن ۷۳ پوستم سفید سینه هام ۸۰ وکون معمولی.قصه از اونجا شروع شد که با موافقت شوهرم رفتم کونو ژله ای کردم هزینش زیاد شد اما خودم که تو آینه میدیدم یه حال میشدم دیگه وای بحال شوهرم.اما تا شوهرم اومد هزینه ای که کرده را ازش استفاده کنه فهمیدم که حامله شدم.شوهرم گفت فعلا از کون نمیکنمت تا فشار بهت نیاد هر چی بهش گفتم ماه های اول طوری نیست همش میگفت به خاطر خودت وبچه صبر میکنم.تو مدت حاملگیم خیلی به ندرت میکردم چون خیلی حساس بود ومیترسید طوری بشه.دیگه این اواخر که خیلی بهش فشار میومد براش ساک میزدم وجلق.خلاصه من زایمان کردم وبچم هم حدود ۱ماهش بود که چند دفعه کسمو کرده بود اما نه من درست حال کردم نه اون فقط آبش میومد.دیگه گفتم باید مزد این ۱۰ ماه صبرشو بهش بدم.

یه روز رفتم آراشگاه واصلاح کردمو موهام هم رنگ کردم ویه اپلاسیون حرفه ای.خیلی خوشگل شده بودم البته اینو خواهرم بهم گفت که به طعنه گفت تلافی این ۱۰ماه را یه شبه در نیاریاااا کم بخور همیشه بخور گفتم باشه اگه کامران بزاره.راستی یادم رفت از شوهرم بگم۳۵سالشه باقد۱۸۸ ووزن ۸۳ با یه کیر گندمی رنگ ۱۸ سانتی وکلفتیش هم ۶سانته به قول خودش شازده خوریه .قیافشخوشگل وحسابی شهوتی وبکووووون.رفتم خونه تو راه به شوهرم پیام دادم برای امشب از دوستت شیره بگیر حسابی کارت دارم آخه شوهرم تا میخاد حسابی منو بکنه شیره میخوره و خواهرمو حسابی میگاد.اولا تا میفهمیدم شیره خورده میترسیدم آخه شاید ۳۰ تا۴۰دقیقه یه سره میکردم اما حالا از خدامه که شیره بخوره البته فقط برای سکس نه اینکه معتاد بشه اونم خودش رعایت میکرد.شوهرم جواب داد چی کارم داری گفتم پولی که خرج کونم کردیاااا یادت رفته امشب باید کس وکونمو پاره کنی.همچین گفت جووووون که فکر کنم پشت تلفن ارضا شد منم خیلی حال کردم.خلاصه نزدیکای ۶عصر بود به بچم شیر دادم البته چون شیر نداشتم شیر خشک میخورد که به نفع کامی بود که اون شیرمو بخوره آخه با یه ولعی سینه هامو میخوره کلا خیلی تو سکس حریصه.رفتم حموم موکه به کس کونم نبود چون اپلاسیون کرده بودم فقط خودمو تمیز شستم واومدم مشغول سشوار موهام شدم آخه موهام خیلی بلنده تا بازش میکم از کونم هم میاد پایین تر که کامران خیلی حال میکنه تا موهامو میریزم رو کونم.موهام هم مش زده بودم وخیلی خوشگل شده بود.سشوار کردم وبعد آرایش مخصوص برای کسو کون دادن .حدود یه ساعت آرایشم طول کشید اما خداییش هلووووووویی شده بودم.بعد اومدم لباس هایی که کامی خیلی باهاش حال میکنه را پوشیدم.یه تاپ لخت که نصف سینه هام از توش بیرون بود ویه رنگ سبز خوشگلی بود یه شورت از این مدل که پشت نداره ومشکی رنگ یه دامن کوتاه کوتاه شاید یه وجب بود وجوراب کرم رنگ تا بالای زانوم.جفت پاهام پابند بشتم وگشواره بلند که کامرا خیلی دوست داره.ناخن هام هم یه لاک قرمز جیغ مثه لبام البته با ناخن مصنوعی که مثه خود جنده ها شده بودم بازم به نفع کامی.رفتم بچمو عوضش کردم وشیرش دادم ومشغول بازی باهاش بودم که صدای در اومد وکامی اومد تو.تا منو دید از حال رفت اومد بوسیدم وبچمو گرفت بوسش کزد وگفت ملیکا خانم دختر بابا مامانت امشب برا بابایی سنگ تموم گذاشته منم از خجالتش درمیام یه نگاهی کردو گفت جوووووونم جنده من.بهش گفتم شیره خوردی که گفت بععععععله.خوشحال شدم وگفتم پس برو حموم تا واست قلیون درست کنم گفت باشه گفتم یادت نره موهاشو بزنی گفت مگه خودت زدی گفتم بعععععله چه جورم اپلاسیون کردم واست گفت میخوام ببینم گفتم برو حمو که قبول نکرد واومد شورتمو داد پیین رو کس کونمو بوسید وگفت کی میکنه اینو گفتم بکن داره بکنشم خوب میکنه گفت کیه که کیرشو گرفتم گفتم اینه که کلی قربون صدقم رفت فرستادمش حموم تا اومد چای نباتش دادم تا تو نعشه گی حال کنه بعدم قلیون را آوردم که بکشه.گفت بچه را بخوابون وبیا کنارم با مکافات بچه را خابوندم واومدم کنارش که گفت بشین رو پام منم طوری که کونم روکیرش قرار بگیره نشستم وهی باهام حال می کرد که حس کردم یه چیز داره از روپاش بلندم میکنه گفتم نندازیم پایین که گفت تقصیر اینه خلاصه گفت برا اینکه نیوفتی بزارش تو کست منم از خدا خاسته نشستم روش حالا مگه میتونستم آروم بشینم هی تکون میخوردم وهر دومون حال میکردیم گفت بریم شام بخوریم گفتم یه ذره بکنم چند دفعه کرد تو کسم که ارضا شدم ونشستم رو پاش بغلم کرد بردم دستشویی تا جیش کردم شستم وشلنگ وگذاشت دم کوووونم تا کوووونم توش تمیز بشه خلاصه تمیزم کرد وبغلم کرد ورفتیم شام را خوردیم اصلا نفهمیدیم چی خوریم اون دلش کس وکون میخواست بخوره منم کیییییر.
وووووووحالا کسسسسسسس کوووووون منو کیییییر کللللفت کامی.رفتم یه سر به بچم زدم ویه جفت کفش پاشنه بلند مشکی پوشیدم ورفتم تو اتاق خواب.تا رفتم تو کمی گفت دلم برات میسوزه گفتم چرا گفت امشب بد جوری میکنمت منم گفتم منم دلم برا تو میسوزه گفت چرا گفتم آخه از دادن پشیمون شدم وگفتم من رفتم اگه میتونی بیا بگیرم.با اون کفشا داشتم فرار میکردم وهی سعی میکردم با کونم واسش دلبری کنم اومد تو آشپزخونه بغلم کرد گفت حالا که گرفتمت چیکارت کنم مثه دختر بچه ها گفتم ببخشم ونکووووننننم گفت آخه کاری که تو کردی قابل بخشش نیست گفتم مگه چیکار کردم گفت اینقدر خوشگلش کردی گفتم حالا میخای چیکارم کنی گفت میخام بکنمت خودمو لوس کردم وگفتم آقااااااا دلت میاد منو بکنننننی گفت آره چرا دلم نیاد وبردم رو تخت وشروع کردیم به لب گرفتی واون همزمان سینه ها مو میمالید بعد رو کمر خابیدم واومد زیز بغلامو لیس زد خیلی حال میداد همینطور زیر گردنمو.دیگه نوبت سینه های شق شدم رسید بود که خیلی قشنگ سرشو میخورد تو آسمونا بودم اومد لای پام وکسمو شرو ع کرد به خوردن خیس خیس شده بودم هی زبونشو میکرد توش وهی لای چوووچووولمو میخورد بهش گفتم کامی من کیییییر میخوام که رو کمرش خوابید وزیر سرشو آورد بالا منم شروع کردم به ساک زدن هی گوشامو میگرفت گوشوارهام خیلی بهش حال داده بود منم خیلی خوب کیییییرشو خوردم.گفت دیگه بسه بخواب تا بدمت از کس بخوری منم زود خوابیدم وبا دوتا دست لای چوووچووولمو باز کردم وگفتم بفرما دم در بده که تو یه آن تا تهشو کرد توش یه ۵ دقیقه کردم که گفتم میخام بشینم روش اون خوابید وومن اومدم روبروش سر کیرشو گرفتم وگذاشتم دم کسم وداشتم با شهوت نگاش میکردم ولبامو گاز گرفتم وکردم تو کسم که گفت جوووونم به این کسسس تنگت.خلاصه اینقدر کسمو کردم تو کیرش که ارضا شدم وخوابیدم روش.۱۰ دقیقه بعد کامی بردم دستشویی وکس کونمو شست البته کونمو با آب گرم شست تا شل بشه.گفتم کامی چند دقیقه نیا تو اتاق گفت چرا
میخوام بکنمت گفتم صبر کن.رفتم از تو یخچال یه خیار قلمی آوردم ورفتم تو اتاق آرایشم را بخصوص رژمو دوباره زدم آخه موقع ساک زدن پاک شده بود وجورابمو در آوردم ویه جوراب توری مشکی ویه شورت بدون پشت قرمز ویه تاپ نیم تنه مشکی.خیارو با آب دهن خیسش کردم وسگی خوابیدم وکردمش تو کونننننننم خیلی درد داشت اما حال داد.تو آینه مون که البته زاویه دار نصب شده خیلی صحنه قشنگی بود یه خیار وسط اون کووووون ژله ای.صدا زدم کامی نمک پاشو بیار وبیا خیار بخور.تا اومد تو یه حالی شد که نگو منم هی پامو تکون میدادم که پاپندم بیشتر شهوتیش کنه.اومد دور خیاروزبون زد وگفت اگه این همه پول خرج این کووون کردم خیلی خوشگل شده ومنتظر کیرمنه.منم با چشم وابروم هی براش ناز میکردم آخه من کوووون دادنو خیلی دوست دارم.گفتم هرچند میدونم این کووون برای من دیگه کوووون نمیشه اما هر طور میخای بککککنم.کیرشو آورد دم دهنم ومنم براش ساک زدم اونم هی خیارو میکرد توش ودر میورد بعدبا گوشیش چند تا فیلم سکسی که از کون میداد زنه چطوری کووووون میداد ومرده چطوری مییییییککککککردششششش.دلم میخواست جای زنه بودم وکامی زودتر میکردم گفت بیا با هم خیار بهوریم خیرو نمک زد وبا هم خوردیم.همون طوری که بودم با زبون تو کووونم میکرد که بلند شد کرم مالید دم کووووونم وکیییییرشو یواش یواش داد بهم منم خوردم گفت تا کجاش تو کونته که من کیرشو سفت با کونم گرفتم وفهمید یه ذره دیگه مونده تا همشو بخورم با دستام لاشو باز کرد و تا ته کرد توش ونگه داشت.کیرشو خیلی سفت با کونم گرفتم وگفتم میخام بشکنمش که اینقدر تا تهش نره تو کوووون من ومنو پاررررره نکنه.گفت دلت میاد گفتم نه گفت پس بخورش منم هی کونمممممو میدادم عقب واونم هی با ضربه میزد توش.کیرشو در آورد یه نفسی کشیدم وگفت دمر بخواب ولای کونتو باز کن.منم لاشو باز کردم وتا تهش کرد تووووش وحالا بکن وکی نکن.یه کم رو بدون حرکت خوابید که دوباره کیرشو گاز گرفتم گفت چی میخای کووووونی گفتم یه بککککن که پارم کنه انگاربهش برخوردا شروع کرد به کردن میدونستم دیگه ارضا میشه که کونمو تا آخرین حد ممکن دادم بالا ومیکردم که گفت به پهلو بهواب وپااتو بیا تو سینت منم خوابیدم با دستمال کرمارپ پاک کرد ویه تف انداخت در کووووونم ومنم که کمرم داشت میشکست از بس که کووونمو داده بودم عقب.کیرشو کردتو کوووون گشادم ودر حال کردنم هی میگفت کووووونی من کیییه گفتم منننننم کییییر کلفتم بکننننم پارم کن.گفت آبمو کجا بریزم گفتم برررررییییززززز تو کوووووووننننننن پااااااره ه ه ه منننننن.گفت آبموووووو بخووووور تا کووووونت بزرگ بشه گفتم برررریز همششششو تووووو کووووننننم.فکر کنم یه نیم کیلو آب ریخت توش.خلاصه بعد از یه ساعت بردم حموم ووانو پر آب کف کرد ودباره تو وان سگی شدم ودوباره از کس وکون کردم.بهم گفت بهترین سکس زندگیم بود.اینقدر خسته شده بود که صبح خابش برد ونرفت سر کار.راستی ظهر دوباره مثه دیشب با همون پوزیشن ها کردم.حس میکنم سوراخ کس وکونمو دیگه ندارم وبی حس شده با دردسر تونستم مدفوع کنم وقتی دستم رو کونم بود وبهش گفتم نمیتونم دستشویی کنم گفت میخاستی کووون ندی گفتم سری بعدی بهت نمیدم گفت دلت میاد این کیییرو از کووونت نخوری با ناز ودلبری گفتم ووووای خدا نکنه که نکنیم.مرسی از وقتی که گذاشتید.راستی خانوما شوهراتونو از کس کون اشباه کنید تا چشمشون دنبال زنای مردم نیوفته.کون دادن اولش سخته ولی بعدش که عادت کردید با کون دادن هم حال میکنید.مرسی

نوشته: هستی


👍 6
👎 3
53739 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

543937
2016-06-06 21:23:11 +0430 +0430

لامصب اینقدر تخمی بود نمیدونم از کجا شروع کنم
اون شرتی که پوشیدی که پشت نداره منظورت همون نخ در بهشت بود ? لامصب اون پشت داره فقط رفته لا کونت چرا سیستم شرت رو میبری زیر سوال!!!
خودت بهش گفتی شیره بخوره تا وسط کردن کوفتش کنی بگی چرا آبت نمیاد تو چیره خوردی باید ده تومن بیشتر بدی ?
بقیشم که حال بهم زن بود آخه چرا زیر بغلتو لیس زد مگه سگه.اون خیاری که تو کونت بود رو نمک زدید خوردید!!!نه واقعا اینقدر بدبختید که خیار تو خونتون پیدا نمیشه همون خیارو… 🤮
واقعا حسش نیست ادامه نمیدم برو بمیر پلشت


543940
2016-06-06 21:49:59 +0430 +0430

مختو با خیار نمک خورده گاییدم
کسشر تفت میدی :|

0 ❤️

543943
2016-06-06 22:06:54 +0430 +0430

خیار؟ما تحت؟مزش؟؟؟
تجربیات جدید خوبه ها!ولی این دیگه نوبرشه!

1 ❤️

543971
2016-06-07 07:30:04 +0430 +0430

دو تا نکته
1_این همه عشوه های کیری میای شوهرت عنش نمیگیره؟
2_خوشم میاد تو هیچ کدوم از داستانا مردا موقع لب گیری یادشون نمیره هم زمان سینه هارو هم بمالند

1 ❤️

543974
2016-06-07 10:37:11 +0430 +0430

mamooshiii
هستم در خدمت شما و بچه های سایت :)
لطف داری عزیز

2 ❤️

544000
2016-06-07 19:42:44 +0430 +0430

نمیدونم چرا فکر میکنم این فانتزی های یک پسره که علاقه ی شدیدی به دادن داره!

1 ❤️

544001
2016-06-07 19:45:18 +0430 +0430

دوستان عزیز جناب off_boy عزیز و امثالهم، نظرات من که هزار بار مینویسم تایید نمیشه، با خوبه شماها هستید والا داستان میخوندیم بعدش دق میکردیم.

1 ❤️

544007
2016-06-07 20:12:55 +0430 +0430

کلا مغز نداری. به جای مغزت یه تخم کلاغ هست که فقط سیستم تنفسی و ضربان قلبتو کنترل میکنه و قدرت تعقل و تفکر به هیچ عنوان نداره.

0 ❤️

544019
2016-06-07 22:03:46 +0430 +0430
NA

سلام خدمت دوستان شهوانی.
خوبه که دوستان داستانهارو نقد میکنن ولی ایرادی که میبینم اینه که دوستان خیلی سخت میگیرن. واین بنظر من باعث میشه که خیلی از دوستان که قصد نوشتن داستان یا خاطره ای دارن جرات نکنن چیزی بنویسن.
نکته دیگه اینکه چون بیشتر دوستان مجرد هستن وقطعا تجربه کافی و وافی رو ندارن خیلی از مسائل براشون تازگی داره و شاید فکر میکنن چنین چیزی غیر ممکنه. ولی مطمئنن بعدا خودشان بیشتر از اینا رو تجربه خواهند کرد. نتیجه اینکه: کمی خویشتنداری و ذره ای مراعات و ادب جای تامل داره. موفق باشید

2 ❤️

544100
2016-06-08 12:50:16 +0430 +0430

خواهرتو میکرد :(
موندم اینو کجای دلم جا بدم خخخخخخخ

0 ❤️

544134
2016-06-08 20:32:29 +0430 +0430

آمدی بگوزی اما ریدی و از شانس تو آب هم قطع شده…! ‏‎ :-| ‎

0 ❤️