سلام دوستان این داستانی که مینویسم کاملا واقعیه امیدوارم ازش لذت ببرین
منو بهناز از 19سالگی باهم دوست شده بودیم باهم 1سال اختلاف سنی داشتیم
بهناز یه دختره فوق العاده خوشگل و سکسی بود با قدی بلند پوست سفید و موهای خرمایی هر مردی رو جذب خودش میکرد طوری که وقتی باهم راه میرفتیم همه پسرا میخکوبش میشدن بهناز عاشقه مدل شدن بود همیشه تو مهمونیا علارقمه مخالفت های من لباس های سکسی و تنگ میپوشید مخصوصا شلوارک های تنگ و خیلی کوتاه
یروز یکی از دوستام که تو دماوند ویلا داشت مارو دعوت کرد ویلاشون منو بهناز هم رفتیم وقتی رسیدیم دیدیم 2تا از دوستاش هم اومدن ینی منو بهنازو 3تا پسره مجرد.
بهناز هم اونجا اصرار کرد که میخوام شلوارک بپوشم منم با وجود مخالفت های زیاد آخر قبول کردم .یکی از دوستای محمد به اسم اشکان عکاس بود بهناز وقتی اینو فهمید خیلی خوشحال شد و قرار شد چندتا عکس خوب ازش بندازه
بعد از چند دیقه نشستن شروع کردیم به مشروب خوردن بعد اینکه مشروب خوردیم قرار شد بریم استخرو یکم شنا کنیم بهناز مایوشو پوشیدو اولین نفر پرید تو آب همه ی بچه ها روش زوم بودنو سیخ کرده بودن اشکان هم عکس میگرفت وقتی اومدیم بیرون از آب اشکان درخواست کرد که چندتا عکس سکسی از بهناز بگیره منم قبول کردم همینطور که عکس میگرفت کم کم لباسای بهنازو در میاورد تا جایی که فقط یه شرت پاش بود بعد با پرروییه تمام شرتشم کند اول ازمن خواست لخت شم و مدل های سکسیو امتحان کنیم بعد که دید خوب انجام نمیدم از دوستش سعید خواست که اینکارو بکنه بهناز معلوم بود که حشری شده سعید تا ا,مد نامردی نکردو کیرشو گذاشت دم کس بهنازو فشار داد تو بهنازم هیچ مقاومتی نکرد معلوم بود داره حال میکنه کم کم محمد هم اومد 2تایی افتادن روش بهناز به حالته سگی بودو کیر سعید تو کوسش کیر محمد دهنش اشکانم عکس مینداخت منم نگاه میکردم یکی از آرزوهام بود بهنازو تو این حالت ببینم .
خلاصه اونشب اونجا موندیمو اونا 3تایی تا جایی که میشد بهنازو کردن و از اون شب به بعد بهناز عاشقه همچین سکسی شده بودو هفته ای یک بار یه همچین برنامه ای میریختیم.
نوشته: پوریا
پسرم شکسته نفسی میکنی این داستان نبود.اینقدر که طولانی و کامل و جامع با تمام جزییات نوشته بودی باید اسمشو رمان گذاشت!!!
کیرم پس کله ی بابای پقپوزت ریقو یه چیزی شنیدی که دماوند پارتی میگیرن اومدی فانتزی زدی؟شلوغشم نکردی دیگه تو و دوست دخترت رفتید با سه تا کیر به دست مهمونی خودمونی گرفتید…
دهاتی حداقل یه مهمونی برو ببین چجوری شروع میشه و چیکارا میکنن بعد بیا بنویس.
اون سعید جاکش هم یهویی تا خایه کرد تو کس بهناز به خودش گفته حتما دختره پرده اشو خونشون جا گذاشته بذار بزنیم توش بعدشم گروهی دیگه!!!ینی الکسیس هم اینجوری کس نمیده که تو انتظار داری دوست دختر خیالیت بره بده…
آی کلوور مادرجننده ، برو کیر ملتو کم زبون بزن خوارکسده لاشی . بدو بابات منتظره سر چارراه . بدو بیارش خونه بابای بدبختتو داره بخاطر توی کونی کون میده صب تاشب . مامانتم دیگه کسش حال نمیده میخوام بفرستمش افغانستان صیغه طالبان بشه
خوبه خوب داری لاشی بازیو تمرین میکنی . مطمئنا در آینده نهچندان دور هم زنتو جلو چشت پنج نفری میگان و تو لاشی وایمیسی کنار نگا میکنی واسه اینهمه لاشی بودن به خودت افتخار میکنی ! موفق باشی . راستی از تجربیات این یارو کلوور کونی هم استفاده کن . مامان و خواهرشو زیاد میده به گا
بهناز هم اونجا اصرار کرد که میخوام شلوارک بپوشم منم با وجود مخالفت های زیاد آخر قبول کردم
مخالفتت به همراه کشتی تایتانیک و مسافراش حواله ی کونت :/
دییوث خان از این به بعد چون خیلی با غیرتی با دوس دخترت دوتایی کون بدین
CLOVER واااااای 🙄 🙄 🙄 🙄 🙄 🙄 🙄 اینو دیگه از کحات آوردییییییی 🙄 🙄
کلوور مادرجننده دایورتت کار نمیکرد کد اشتباه داده بودی صاف رفت تو کس ننجونت!! . کد اشتباه نده بچه جون . کس مامانه مخابرات نیست که
راسشو بگو
خودتم کنو دادی دیگه
نگو نه که باور نمیکنم
چون کونی که زیدتو کردن جلوت
خاک تو سر لاشیت
با خودت چه فكري كردي اخه اين خزبلاتو نوشتي كيرم تو اون صورتت بره !