بوردا

1397/10/25

همیشه خاطرهای اولین ها مثل عروسک های دست نخورده توی ویترین دل میمیونن،شاید خاک بگیرن،شاید گاهی فراموش بشن،اما وقتی دوباره به یادشون میاری انگار همین دیروز بوده که واست اتفاق افتاده.
مثل اولین باری که توی اساس کشی خونمون جلوی چشم خودم با یکم تف سرپا جق زد و یه آب سفید و غلیظ که اصلا شبیه به ادرار نبود جهید و از نوک کیرش بیرون اومد و توی کف دستش جمع شد،،، و من چشمام گرد شده بود(مگه داریم،مگه میشه)

یا اولین باری که سر ظهر با ترس و لرز وقتی اهل خونه خواب بودن رفتم توی دسشویی طبقه پایین (خونه ما دو طبقه بود) و سعی کردم با تف کار اونو تقلید کنم،شلنگ اب رو کم کردم و گذاشتم توی آفتابه تا وقتی آب از لوله بلند آفتابه به زمین میخوره صدا بده و صدای جق زدنم تو اون صدا گم بشه

یادمه هرچی میزدم بیشتر خوشم میومد و تا خشک میشد باز تف میزدم و آخرشم حس ارضایی نداشتم و غیر از آب شفاف و بیرنگ از نوک کیرم چیزی نیومد ولی تا دو روز کیرم قرمز بود و میسوخت

یا بار اولی که کیرشو از جلو گذاشت لای پاهام و در گوشم خیلی نرم گفت پاهاتو ببند رو یادم نمیره قدش از من یکم بلند تر بود و کیرش کلفت تر
یه چیز گرم و سفت و کلفت وسط پاهام آروم حرکت میکرد و منو غلغلک میداد نوکش میخوره به زیر کونم،حس جدیدی بود و منم تو بغلش چشامو بستم و تا جایی که میتونستم پاهامو بهم فشار دادم تا بیشتر کیف کنه اونم هرم نفسشو ریخت توی گوشم و گفت دمت گرررم،ازش خواستم که اجازه بده تجربه اش کنم و قبول کرد اما زیاد طول نکشید چون هر کاری کردم آبم نیومد

اولین باری که آبم اومد قشنگ یادمه توی اتاق نمور زیر شیروونی دنبال کارتن خالی میگشتیم که توی یه کارتن موز مجله های بوردای(مجلهء مد لباس ترکی)زن عموی خیاطم رو که عکسای سکسی و لخت زنا توش بود رو کشف کردیم و هر دومون با دیدین اولین عکسای لخت زنا با شلوار جورابی حسابی شق کردیم مخصوصا عکسای تمام قد که دوبرابر بودن و حشرمون رو چشبوند به سقف و یکم که جابجا شدیم فحمیدیم که هر دو شرطمون رو خیس کردیم با پیشنهاد کلون در رو انداختیم و رفتیم پشت کارتونا و اون از پشت منو بغل کرد شلوارمو پایین کشید و کیرشو لای پاهام گذاشت و بازم با صدای حشری و لرزون در گوشم گفت پاتو بب
ند سینا(اسم واقعی)

حس یه چیز داغ که حالا از پشت میخورد به تخمام وصف ناپذیر بود توی حال خودم نبودم که قاچ کونمو باز کرد و کیرشو از درازا گذاشت وسط چاک کونم و و چسبید بهم یه کمی تکون تکون داد روش و برگردوند و یه تف بزرگ انداخت توی دستش و کشید وسط چاک کونم…وای خیلی لیز و نرم بود یه حس عجیب بود توی سردی اتاق یهو سوراخ کونم یخ کرد و لیز شد،وقتی با دست ماساژش میداد میخواستم ازحال برم (خیلی خوب بود)

گفت دستتو بزن به دیوار و کیرشو گذاشت لای قاچ کونم که حالا خیلی خیس شده بود وقتی شکمش چسبید به کمرم یه حس عجیب رو تجربه کردم کیرش وسط کونم توی تفی که زده بود عین ماهی سر میخورد و گرمای شکمش کمرمو گرم کرده بود…توی این حال که سرش کنار صورتم بود یه بوس از لپم کرد و با صدای لرزون و خیلی خفیف تو گوشم زمزمه کرد سینا امروز میخوای آبتو بیارم ؟

قفل کرده بودم میترسیم بلایی سرم بیاره ولی این شهوت لامصب نمیزاشت، راستش دوسداشتم بدونم منم مثل اون آب دارم یا نه!!!(جریان دستشویی رو قبلا واسش تعریف کرده بودم)

هنوز کیرگرم و سفت و لیزش آزادانه لای کونم حرکت میکرد و دروغ چرا خیلی خوشم اومده بود تنم کاملا در اختیارش بود کیرم بد جور شق شده بود و عین توی دستشویی داشت ازش اب شفاف بیرون میومد

یه لحظه وایساد شلوار لی رو تا روی زانوهام پایین کشید و یه یقه کمرم رو بالا زد دوباره یه تف انداخت تو دستش مالید لای قاچ کونم و دوباره چسبید بهم و دستای سردشو میکشید روی شکمم باز گفت

آبتو بیارم سینا؟؟؟

وقتی لمس میشدم صدام توی گلوم خشک شده بود فقط تونستم با اشاره سر و صدای خفه شدم بگم اوووهوووم

تمام تف دهنش رو جم کرد و ریخت کف دستش و توی همون حالت انگشتاش رو دور سر کیرم حلقه کرد و خیلی نرم و روون شروع کرد به حرکت دادن دستاش

داشتم دیوونه میشدم کثافت کارشو خیلی خوب یلد بود از عقب خودشو چسبونده بود به کونم و کیر گرم و کلفتش وسط قاچ کونم عین ماهی بالا پایین میشد و از جلو کیرمو با تف جق میزد

عملا ولو شدم بودم تو بغلش و خودمو بهش میمالیدم اینقدر ادامه دادیم که هر دومون توی بغل هم توی سرمای اتاق زیر شیروونی عرق کردیم
نمیدونم چقدر گذشت اما یه حس جدید هواسمو شش دونگ جمع کرد نمیدونستم چی میخواد بشه و آب دهنمو قورت دادم حسش مثل این بود که هی داری بالاتر و بالا تر میری و تنم دیگه داشت میلرزید و کنترولم دست خودم نبود فقط بهش گفتم تروخدا تند تر

اولین پرش آبم پاشید به دیوار و یه برق گرفتگی از نوک کیرم و زیر تخمام شروع شد و آخراش کونم شروع به نبض زدن کرد و دو بار دیگه آبم با فشار کمتری جهید اصلا روی پاهام بند نبودم به هیچی فکر نمیکردم تا چند ثانیه حتی نمیدونستم اسمسم چیه پس بازوشو گرفتم تا نیفتم

اما اون بازم داشت میزد و هرچی بیشتر میشد آروم و قرار نداشتم و میخواستم تنمو آزاد کنم سعی کردم بگم بسه اما بازم ادامه داد و صدام خفه شد انگار صد تا مورچه از نوک کیرم داشتن رژه میرفتن و بد جور غلغلکم میومد هرچی تقلا کردم اون سفت تر منو نگه میداشت مردم تا بگم بسه که در دهنمو گرفت و دیگه کیرمو حرکت نداد و عوضش سرعت کیرش وسط قاچ کونم بیشتر شد و منو چسبوند ب دیوار و تو گوشم گفت وایسا داره مال منم میاد، لالهء گوشمو با لبش خورد و نفسشو ریخت توی گوشم حس کردم کمرم خیس شد و سفت بغلم کرد تو گوشم گفت مرررسی عالی بودی

سوم عید بود و همه خونهء عمه بزرگم مهمون بودیم

بعد از خوردن چای و آجیل و شیرینی و میوه دسته دسته خونوادها پا شدن تا برن خونهء خودشون خاله اینا با اصرار من و خواهر و مادرم شام اومدن خونه ما و خاله م کلید رو داد به رامین و چون غروب بود منو پسر خاله م رفتیم خونه اونا تا برقا رو روشن کنیم و برای شام برگردیم خونهء ما

حدود ساعت پنج بود که رسیدیم درو باز کرد و رفتیم تو اما سریع شب بند پشت درو انداخت، بهم گفت که چراغ اتاق خواهرشو روشن کنم و منم رفتم توی اتاق خواهرش که کلی عروسک و اینا توش بود اومد تو و هلم داد روی تخت، گفتم دیر نشه رامین.گفت نه زودی ابمونو میاریم و میریم لخت شو

زود لباسامو درآوردم و برای اولین بار لخت وایسادیم جلوی آینه اتاق گلی و کیر همدیگه رو گرفتیم کیر من نصف کیر رامینم نبود همدیگه رو از روبرو بغل کردیم و باز کیرشو گذاشت وسط پام

اولین بار بود یه تن لخت رو بغل میکردم اون حس اصلا قابل وصف نیست برام

بعد از اینکه حسابی لاپایی زد نمیدونم چرا گفت بیا روی تخت دراز بکش

تخت خواهرش خیلی مخملی و نرم بود لخت روش دراز کشیدم و ودمو به خزای تخت میمالوندم،عالی بود،بوی رو تختیش اصلا یادم نمیره

اومد نشست رو رونم و کونمو باز کرد و با قمبلای کونم بازی میکرد و یه تف انداخت دقیقا وسط سوراخم که خودم برگشتم نگاش کردم کیرشو لیز کرد و گذاشت وسط کونم و بازم عین ماهی بازیش داد
خیلی حال میداد رو ابرا بودم اما هی خشک میشد و مجبور میشد بازم تف بزنه بخاطر همین رفت از توی اتاقش یه قوطی آورد و گفت این دیگه خشک نمیشه به اندازه دو انشگشت کرم مالید وسط چاک کونم، وای وقتی مالید دیوونه شدم خیلی نرم و لیز بودبا تف خیلی فرق داشت بوی کرم خیار توی اتاق پیچید کیرشو حسابی کرمی کرد و گذاشت وسط چاک کونم و روم دراز کشید

تا حالا همچینی حالی رو تجربه نکرده بودم وقتی کیرشو حرکت میداد داشتم دیوونه میشدم

یکم که کرد وایساد و یهو نوک کیرشو گذاشت در سوراخم

گفتم: رامین نکنی توش من کونی نیستما؟

گفت : کی گفته کونی هستی یکم سرشو میکنم میخواد ابم بیاد زود تموم میشه ضد خال نزن بخاطر من وایسا

گفتم باشه و شروع کرد به فشار دادن یکم که سرش رفت تو کونم وحشتناک سوخت گفتم میسوزه رامین گفت اشکالی نداره الان خوب میشه و یه بوس از لپم کرد

اصلا یادم نمیاد فقط میدونم یهو نفسم بند اومد و رامین خوابید روم

سگ پدر یهو تا خایه کرد تو کونم

هرچی زور داشتم توی خودم جمع کردم و چنان هواری زدم که فکر کنم تا شش کوچه اونور تر رفت

درررررررش بییااااااااااار مادر جنده تو گفتی فقط سرش

از شدت درد اشک تو چشام جم شده بود اما انرژیمو جم کردم و یهو به هر تقلایی بود خودمو از زیرش کشیدم بیرون

کونم وحشتناک میسوخت رامین کیدشو گرفته بود توی دستش و آبش تخت خواهرشو به گه کشید بهم گفت کثافت آبم اومد یکم وای میستادی منم یه چک محکم زدم توی گوشش دستمو گذشاتم روی کونم و با چشم گریون دویدم سمت دسشویی

تو دسشویی آب رو باز کردم که بگیرم روش سرد بود بد تر سوزشش دو برابر شد کرم با آب سرد پاک نمیشد و هنوز کونم چرب بود پس آب رو ولرم کردم و با آب ولرم و صابون دستشویی سوراخمو دو بار شستم دهنم سرویس شد وقتی صابونکمیزدم چنان میسوخت که اشکم در میومد اومدم بیرون سوزشش بیشتز شده بود هرچی فحش بد بلدم بودم به رامین دادم اونم کلی عذر خواهی کرد اما دوباره قشد داشت منو خر کنه که قبول نکردم حتی گفت واست جق بزنم بازم قبول نکردم و لباسامو پوشیدم و گفتم بریم

شب نتونستم بخوابم و همش دستم رو سوراختم بود و دستشویی رفتن بدترین عذاب دنیا
تا دو سه روز عین پنگون راه میرفتم اما یواش یواش خوب شد

دیگه بهش اجازه ندادم کاری باهام داشته باشه و سه ماه بعد رفت سربازی الان از سربازی برگشته و میخوان واسش زن بگیرن

بارها با خاطرهء اون روز جق زدم دوسدارم یه بار دیگه تجربه اش کنم البته نه اونجوری خرکی، ولی چون منم بزرگتر شدم روم نمیشه بهش بگم

این داستان واقعی بود حتی اسماش

ممنونم که خوندین

نوشته: کلانتر بی ستاره


👍 4
👎 3
13654 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

741674
2019-01-15 22:42:05 +0330 +0330

داستان های بعدی از این نویسنده:
اوردا
هاردا

1 ❤️

741718
2019-01-16 06:09:44 +0330 +0330

جز اخرش از باقیش خوشم‌اومد
اون اولین ها خیلی قشنگ و خاطره انگیز بودن…

0 ❤️

741722
2019-01-16 06:17:50 +0330 +0330

چرت و پرت و مزخرف بود…

0 ❤️

742242
2019-01-18 20:47:15 +0330 +0330

خوب بود ?ولی اگه احساس میکنی همجنسگرایی این کارو با یه گی انجام بده پسرخالت گی نیست عزیز درضمن برای رابطه اولت مواظب باش تا مثل این اینجوری درد نکشی تو همین سایت تو قسمت سکسولوژی درباره انال سکس میالات خوبی هست

0 ❤️

743401
2019-01-24 10:49:41 +0330 +0330

دادا تشرف شما به جرگه الواطیان جمع شهوانی مبارک درضمن پسره کاری باهت کرده که ماتهت مبارکت ار آکبندی خارج شده . بیشتر مواظب خودت باش .درضمن توصیه های این دادامون سام سپج رو هم آویزه گوششت کن که فردا اچ ای وی نگیری کلا به فاک وفنا بری.مرسی

0 ❤️