بوسه ی آبنباتی

1396/11/30

با من حرف بزن
و گاهی
با کلماتی که بار معاشقه دارند
برایم شعرهای کهن بخوان
مرا با واژه های مالکانه
صدا بزن
و بخواه
بگذار احساسات روی سرمان آوار شود
مرا بخواه
عاشقانه بخواه
بگذار در نبودنت به طعم لبانی که چندی پیش چشیدم فکر کنم
در تو غرق شوم
و زن گونه سنگینی تنت را روی تنم احساس کنم
مَردِ من باش،تا زنانه برایت جان دهم
مَردِ من باش تا بدانی تا چه اندازه زن بودن را بلدم…

دیگه زمانِ نزدیکی های بیشتر بود
با نفس کشیدن عطر تنش سیراب نمیشدم
اما اون هیچ تلاشی برای این نزدیکی انجام نمیداد
و سهم من از او فقط نگاه و گهگاهی بوسیده شدن پشت دستم بود.

خارج شهر
کنار هم نشسته بودیم
یار میگفتو من به قهوه ای چشماش فکر میکردم
یار میخندیدو من به ردیف صاف دندوناش نگاه میکردم
یار میگفتو من دست در زیر چانه فقط نگاهش میکردم

بی مقدمه روی پاهاش نشستم
خیره و متعجب فقط نگاه کرد

_خسته نمیشی انقدر حرف میزنی؟

باز هم فقط نگام کرد
_خسته نمیشی فقط حرف میزنی؟
باز هم فقط نگام کرد
_میخوای فقط نگام کنی؟

دستام که حلقه شد دور گردنش
این قهوه ای های روشنش بود که خندید

گرمی انگشتاش روی کمرم نشست

فقط نگاش میکردم
ازون نگاه های آبنباتی که میگفت دل میبره
فقط نگاه میکرد
فقط نگاه…

ته دلم لرزید
یک آن حس خواسته نشدنِ قوی بهم منتقل شد
تمام وجودم شد بغض
شاید چشامم کمی خیس شد
خواستم بلند شم
حلقه ی دستامو از دور گردنش باز کردم
حلقه ی دستاشو دور کمرم محکم تر کرد

قلبم میلرزید از این همه نزدیکی
از این حجم خواستن و خواسته نشدن
آخه مرد هم اینقدر خویشتن دار؟
اینقدر خود کنترل؟

خواستم از رو پاهاش بلند شم که فاصله صورتش خیلی کم و کم تر شد
اونقدر کم که نفساش تو صورتم میخورد
و تنمو کشید توی بغلش
جوری که لباش مماس گردنم شد
بوسیدو بوسید
شل شدمو شل شدم

ناراحت نبودم،اما میخواستم ناز کنم
رو برگردوندم
ازم فاصله گرفت و صورتمو با دستاش قاب گرفت
_نگاه کن
_خانوم گل

خانوم گل گفتناش دل میبرد
با نگاه آبنباتی خیس به چشای قهوه ای روشنش خیره شدم

_چرا چشات خیسه لپ قرمزیِ من(نگفته بودم نه؟خیلی خاص صدام میزد)میدونم به چی فکر میکنی آبنبات،آخه قربونت برم،نه که نخوامت،نه که نخوام ببوسمت،اما تو خیلی کوچولویی،اونقدر کوچولو که میترسم کار اشتباهی انجام بدمو دلِ کوچولوتر از خودت تکون بخوره،میفهمی اینارو؟
به نشونه ی نه سرمو تکون دادم
لبخندی زد

_رژ قرمز میزنی که دلمو ببری؟
سر تکون دادم یعنی آره

دیگه لبخند نمیزد
بازم فقط نگاه…
_رژ همراهت داری؟
.اوهوم

لباش بود که به لبام میخورد و چشمام که بسته شد

_فکر کردی نمیخوام ببوسمت؟خواستنی نیستی برام؟آخه دختر خوب …

تو چی میدونی…

چیکارت کنم من…

و من به این فکر میکردم که باید چیو بدونم؟

روی چشامو بوسید و غیر منتظره حرکت لباشو آروم و با ولع روی لبام احساس کردم
اونقدر عمیق و آروم میمکید که ذهنم منحرف لباش شد
ذهنم پر بود از اون
لباش
و این حجم از نزدیکی…

دستاش از رو کمرمو لمس کردو دو طرف صورتم قفل شد
دستام بود که دور گردنش حلقه شد

نیازی نیست بگم حس فوق العاده ای بود
این حجم از خواستن و ولع از مرد جذاب و همیشه سردم بی سابقه بود
مگه میشه بوسه تا این حد جذاب باشه؟
مگه میشه طعم لبی تا این حد خاص باشه؟
مگه میشه نشه از لباش دل بکنی؟

بغلم کردو به سمت ماشین رفت
فقط یه جمله ی گنگ " اینجا جاش نیست" ازش شنیدم که در میان بوسه ها گم شد…

ازون حواسش هست های همیشگی
گفته بودم نه؟

حس خوبی بود
اینکه تونستم تا این حد مرد جذابمو تحریک کنم

خودمم تو بوسیدن همراهیش میکردم
مگه میشه ازش گذشت؟
دستام که رفت زیر تیشرتش و ناخنام که کشیده شد رو بدنش
متوجه لرزش بدنش شدم
مچ دستمو گرفت
_اینکارو نکن عزیزکم
و دستمو بوسید
_لاک قرمز به دستت میاد،تحریکم میکنه

حس خوبی ازین اولین هایی که باهاش داشتم بهم دست میداد
حس خوب ترش اونجایی بود که داشتم تحریک کننده های مرد جذابمو کشف میکردم

بی توجه به حرفش ناخنامو رو پشتشو سینش میکشیدم و عمیق تر لبامو گردنمو میبوسید
فشارِ تنش رو تنم یکی از بهترین حسای دنیا بود

سعی داشت کش موهامو باز کنه
کمکش کردم
موهام که آزاد شد
سرش تو گودی گردنم گم شد
بو میکشیدو میبوسید
روحم از این حجم نزدیکی ارضا میشد

لبام که به گردنش خورد
دومین تحریک کننده ی مرد جذابمو فهمیدم

آروم و با ولع
خشن و محکم میمکیدمو
دستِ مَردَم بود که رو برجستگی های تنم کشیده میشد

اون روز،روزِ بوسه بود
مردِجذاب من در عین سردی خیلی گرم بود

و این من بود که در حجم بوسه هاش و آغوشش گم میشد

بوسه و بوسه و بوسه
بغل و بغل و بغل
بودن و بودن و بودن
خوشبختی چیزی جز اینه؟

نوشته: Abnabatam


👍 18
👎 2
4403 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

674344
2018-02-19 21:58:09 +0330 +0330

ببین رفیق اینجا هر کی میاد از مخه شاعرانه عاجزه همه دنبال کصو کونن و هدف از داستان سکسی راست کردنه کیر ملته حالا ور داشتی متن ادبی نوشتی یا جدی کصخلی کم داری یا چیزی از کثو کون سرت نمیشه یا اصلا حالیت نیس الان عضو چه سایتی هستی. برو خوب فک کن بعدشم فوری متنو پاک کن تا دوستان دیگه با انبوهی از فحش به استقبالت نیومدن

1 ❤️

674345
2018-02-19 21:59:07 +0330 +0330

این از اون نوشته هایی هس که ترجیح میدم در موردش نطر ندم.

2 ❤️

674350
2018-02-19 22:31:44 +0330 +0330

«سومین لایک شما آبیست »

میل بوسه از لبت دارد دل احساسی ام!
وای! دل دل میکنم درگیر رودرواسی ام!

در میان گونه هایت مانده ام در انتخاب
من همیشه مبتلای عادت وسواسی ام!

لحظه ای عکس تورا دیدم ولی از آن زمان
عاشق دوربین عکس و عالم عکاسی ام!

شعرهایم را برای هرکسی “شر” میکنم
تا مگر شعرم بخوانی، تا مگر بشناسی ام!

تو به من گفتی حواست…! هیچ میدانی کجاست؟
غرق چشمانت دچار درد بی حواسی ام!

سیب را می آفریند… منع خوردن می کند
من از این پرهیزهای بی سر و ته عاصی ام!

یک طرف موی شرابی، یک طرف چشم خمار
باز من در گیر و دار آن لب گیلاسی ام!

1 ❤️

674384
2018-02-20 03:48:47 +0330 +0330

قشنگ و زیبا، لذت بردم. آفرین 5 ?

1 ❤️

674388
2018-02-20 06:36:34 +0330 +0330

خيلي كوچولو مينويسي ادم دلش ميخواد لپتو بكشه

1 ❤️

674399
2018-02-20 08:03:57 +0330 +0330

فکر کنم ابی داره مخشو میزنه کم کم چهارمی بیاد دیگه حله

1 ❤️

674404
2018-02-20 08:27:47 +0330 +0330

درسته که سکی باید احساس داشته باشه،،،، اما نه در حدی کیر مثل شمع باشه و کس پروانه… این آب بشه و اون بسوزه…

1 ❤️

674514
2018-02-21 05:01:05 +0330 +0330

لایک ؛
یه متن ادبی داستان واره ؛
روند یکدست و خوش فرمی داشت نه خیلی خاص
اسم داستانت هم قشنگ بود
بیشتر بخون و متفاوت تر بنویس چیزایی که تا حالا کسی ننوشته …

1 ❤️

674526
2018-02-21 05:56:28 +0330 +0330

ممنون از همتون
ممنون تر از اونایی که نقد کردن
یه مورد دیگه هم هست که خیلی ناراحت کنندست
اونم اون دسته از کاربرایین که میان بد و بیراه میگن
برچسب داستان “عاشقی”
شما اگه تمایل نداری نخون عزیزم
اگرم خیلی شاکی هستی با ادمین در میان بذار
در هر صورت اجباری برا اینکه شما بیای و این متن رو بخونی وجود نداره

ممنون میشم رعایت کنید

0 ❤️

674531
2018-02-21 06:46:59 +0330 +0330

دوسش داشتم مثل قبليا ، يه جور حس ناب تو نوشته هات هست ، خوشم مياد آدم رو قلقلك ميده، به نوشتن ادامه بده مطمئنم مي توني بهتر هم بنويسي، منم مثل خودت لپ قرمزي با دو تا چال و البته لپ كشاني هستم :) خسته نباشيد عزيزم

1 ❤️