بوسی که از هزار تا سکس بهتر بود

1393/12/07

این خاطره ای که می خوام براتون بهت بگم کاملا واقعیه و در مورد عشق بازی با نامزدم بود که الان همسرمه حدود یک هفته از خواستگاری من از پریا(مستعار) گذشته بود و خونواده ی اونم منو پسندیدن و به خاطر این که زیاد مذهبی نبودن تا قبل مراسم عقد هر روز بهم اجازه میدادن یک ساعت اونو ببینم و حتی میزاشتن با هم بریم سینما و پارک از این جور جاها حتی با این که منو در حال بوسیدنه دخترشون دیدن و من فکر کردم شاید دیگه الان بگن تو از سر هوا هوس دختر ما رو بردی بهم گفتن اشکال نداره ولی باید قول بدی هیچ وقت دل دخترمونو نشکنی منم قول دادم.

یه روز که می خواستیم بریم سینما مسیر جاده اینقدر شلوغ بود که منصرف شدیم من بهش گفتم بیا بریم خونه ما اونم قبول کرد و رفتیم وقتی رسیدیم هر چی زنگ زدم کسی درو باز نکرد بعد مجبور شدم با کلید درو باز کنم پریا وقتی دید کسی خونه نیست ترسید(با این که مذهبی نبود ولی هیچوقت تن به سکس قبل از محرمیت نمی داد ولی بوسم کرده بود) ولی من بهش اطمینان دادم که هر کی تو دنیا تو رو اذیت کنه من تو رو اذیت نمی کنم و اونم اومد بالا .

داشتیم فیلم میدیدیم که اون یک دفعه منو بوس کرد و منم شروع کردم به بوسیدنش جوری غرق در بوسیدنش شدم که زمان از دستم در رفت هیچ وقت این قدر به هم لب نداده بودیم حشر هر دوتامون زد بالا ولی اون هنوزم ترس تو چشاش بود دستم رو گذاشتم رو سینش اونم چیزی نگفت یه جوری انگار خشکش زده بود پیراهن و سوتینشو در آوردم سینش خیلی بزرگ نبود ولی برای برای من که غرق عشق همراه شهوت شده بودم از سایز 100 بزرگ تر به نظرم می اومد اون هنوزم می ترسید شرتشو در آوردم خودمم لخت شدم کیرم حدودا 12 سانتره و الکی دروغ نمیگم 30 سانتره و 40 سانتره وقتی اون کیرمو دید اشکش در اومد اون کاملا خشکش زده بود منم از شهوت داشتم می مردم می خواستم هر چه سریع تر باهاش سکس کنم که پریا گفت احسان تو رو خدا .جوری این کلمه روم تاثیر گذاشت که بی خیال سکس شدم و یه احساس خوبی داشتم که به عشقم تجاوز نکردم و لباسامو پوشیدم و اونم لباساشو پوشیدو خیالش راحت شد و بهم گفت حالا دیگه یقین دارم که فرد مناسبی رو انتخاب کردم و قصدش فقط ارضای خودش نیستو منم یک حسی بهم دست داده بود که واقعا غیر قابل توصیف بود بعد اومد منو یک بوسه آبدار کرد و این بوس جوری برام لذت داشت که از هزار تا سکس بعد ازدواجمون یه چنین حسی پیدا نکردم گویا این حس همون عشق بود بعد حدود نیم ساعت رو شونم دراز کشید و بعد منم رسوندمش خونشونو و وقتی اون داشت می رفت خونشون فقط یک چیز بهم گفت اونم این بود که: خوشحالم که دلمو نشکوندی . حالاهم بعد دوسال زندگی مشترک خیلیم خوش بختیم نکته: خیلی از بی غیرت ها میان اینجا و در مورد سکس ضربدری و با مادرو پدرو خواهرو اینا حرف میزنن ولی بدو نین سکسی که از روی عشق باشه جوری آدمو به ارگاسم میرسونه که انگار روحش با طرف مقابل دوخته میشه ولی اگر تز روش شهوت خالی باشه فقط چند لحظه خوشو ارضا کرده ولی روحشو افسرده کرده امیدوارم شما هم سکس از روی عشق رو تجربه کنین

نوشته: fg


👍 1
👎 0
20118 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

454427
2015-02-26 22:40:21 +0330 +0330

چی کشیده بودی موقع نوشتن جقی سایز سینش بزرگتر از 100 بود ROFL

0 ❤️

454428
2015-02-27 05:19:02 +0330 +0330
NA

ایول.خوش به مرامت.البته خوش به مرام اونایی که اینجورین.انشالله خوشبخت بشن وبشی.حتی اگه فقط تو فکرت اینجوریه بازم ارزش داره.

0 ❤️

454429
2015-02-27 09:21:10 +0330 +0330
NA

تا حالا همچین داستان تٱثیر گذاری نخونده بودم

0 ❤️