بوی خوش زن

1395/06/25

یه عصر جمعه بود، تو اتاقم نشسته بودم داشتم کاپوچینوی تقلبی سرد شده رو به زور می خوردم؛ از بس شیرین بود دلمو می زد. فیلم بوی خوش زن رو تماشا می کردم و چون مانیتورم حالت مربعی داشت خیلی اذیت می شدم موقع دیدنش.
یک صحنه فیلم اومد جلوی چشمم، سرهنگ کلنل کور (آل پاچینو) داشت با یه زن واقعا خوشگل می رقصید.
موزیک صحنه رقص فوق العاده با صحنه مچ بود… بعد از دیدن این صحنه کامپیوترو خاموش کردم و افتادم روی تخت
من که تا بحال حتی به هیچ زن غریبه ای دست هم نداده بودم، عقده های عاطفی و جنسی داشت دیوانه ام می کرد. همش به فکر زن ها بودم،دخترها، مونث ها و خلاصه هر زنی که تا بحال دیدم رو تو فکرم در حال نزدیکی باهاشون تصور می کردم.
این فکرها هم اذیتم می کرد و هم برام خوشایند بود…
هیچ راه چاره ای واسه ارضا کردن خودم نداشتم به جز جلق زدن، راستش من که خدارو خیلی وقت پیش گذاشته بودم کنار و هیچ نفرتی نسبت به خودم بعد از جلق زدن نداشتم، به قول خودمون چیزی به نام پشیمونی بعد جق تو وجود من نبود.
شروع کردم ، دستمو گذاشتم رو آلتم و شروع کردم به تصور کردن، هر چند لحظه یک بار به یه زن دیگه فکر می کردم.
از بس جلق زده بودم ارضاهام طولانی نمی شدن.
از روی تخت بلند شدم و رفتم تو حس، چرا من باید تو این کشور به دنیا بیام؟ حتی اون افریقایی ها هم از نظر جنسی و عاطفی ارضا میشن! اما من باید خود ارضایی می کردم! عملی که منو فقط از لحاظ جنسی راضی می کرد، اما عاطفی…
فکر کردن رو ول کردم و زدم به سیم آخر، زنگ زدم به رفیق خلاف و دختر بازم، بهش گفتم رضا دارم روانی میشم جنده در حد صد صدو پنجاه سراغ نداری؟ مکان خودم دارم
بهم گفت میشناسم و شمارش رو بهم داد.خیلی ترسیدم.
زنگ زدم،صداشو که شنیدم خیلی بهم لذت داد و حالم جا اومد.
_شما اهل حالی؟
_اشتباه گرفتی آقا
_من آشنای رضا هستما
_آها، چن سالته؟
_هفده
_بچه هستی که چه قدر مایه داری؟
_صد و پنجاه
_ مکان داری که؟
_آره اوکی هست
_خب آدرس میدم بیا دنبالم
آدرسو داد ، همه خونواده داشتن می رفتن شهرستان دیدن بابابزرگم و من خونه تنها بودم.
ماشین نداشتم ، ماشین پسر داییمو قرض کردم و رفتم دنبال خانم.
نهایتا هفت هشت ساعت وقت داشتم. بوی خوش بوکننده ماشینش حالمو بهم می زد.
رسیدم.وقتی دیدمش یه حالتی بهم دست داد.انگار دلم درد گرفت ،چشماش روانیم می کرد. قد متوسطی داشت و چشماش قهوه ای بودن پوستشم زرد رنگ بود.
چوم بچه بودم می دونست خیلی پررو نیستم و ارایشی نکرده بود به اونصورت.
سوار شد ،
_ تو که خیلی بچه ای ! مکانت کجاست؟
_خونمون ولی هیچکس نیست
_سریع تر راه بیوفت کسی ببینتت آبروت میره
راه افتادم ، فرصت کردم یه مقدار ببینمش، خیلی شبیه یه نفر بود، یه نفر که انگار از روز اولی که به دنیا اومدم دوستش داشتم.مادرم…
چشمای قهوه ای ، موهای زاغ ، لب قرمز و … همه چیزش شبیه مامانم بود.
یک لحظه به خودم گفتم:کسخل این جنده هستا! عاشق جنده شدی؟
بوی مزخرف خوش بو کننده واقعا حال به هم زن بود.انداختمش دور
_چند سالته؟
_بیست و یک
_چرا این کارو میکنی؟
_گوه خوریش به تو نیومده
رسیدیم خونه و در رو بازکردم
_ اینجا خونتونه؟
_آره بیا بریم تو اتاق خودم
از یه طرف دلم میخواست جوری بکنمش که تمام عقده های جنسیم از بین بره از یه طرف دوست داشتم اروم و یواش پیش برم تا مزه سکس عاشقانه رو بچشم.
لخت شد و خودشو انداخت رو تختم.
_یک ساعتت شروع شد هر کاری میخوای بکن
بوی بدنش واسم جذاب بود ، می دونستم که زود ارضا میشم و میتونم از وقتم استفاده کنم
شروع کردم به بوسیدنش، لاله گوشش واسم از همه جاش جذاب تر بود. فقط می بوسیدمش. بوی عرق بدنش دیوانه ام می کرد. همه جاشو می لیسیدم. رفتم سراغ چشماش، فقط نگاهشون کردم، انقدر نگاهشون کردم و بدنشو لیسیدم که دیدم ده دقیقه برام بیش تر نمونده،
ولی خب لذتی که دیدن چشماش بهم میداد از تمام جلق زدنام بیش تر بود،
آلتمو داخل واژنش فرو کردم و انقدر درگیر چشماش بودم که نفهمیدم کی ارضا شدم.
لباسشو پوشید و خودشو جمع و جور کرد پولشو گرفت و رفت.
یادم رفت از صورتش عکس بگیرم.
ولی از اون موقع تا به حال تنها کسی موقع ارضا شدن بهش فکر می کنم اونه.
الان یک ساله تو فکر بوی بدنش و چشماشم ولی دیگه بهش زنگ نزدم. چون نه پول داشتم نه جرات
ای کاش داخل کشور دیگه ای بودم تا از بودن باهاش لذت ببرم، کاشکی که اون تا ابد پیشم بود به خاطر خودم نه به خاطر پول.
لعنت به این شانس …

این یک داستان بود نه خاطره
نوشته: Alionalism


👍 6
👎 11
33633 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

556461
2016-09-15 21:11:10 +0430 +0430

نمی دونم چرا ولی خوشم اومد، دمت گرم

0 ❤️

556464
2016-09-15 21:16:21 +0430 +0430

قبل از اینکه داستانت رو بخونم باید بگم کیرم وسط خلاقیتت که عنوان داستانت اسکی از فیلم آل پاچینوئه
کیرم توت گل من

1 ❤️

556469
2016-09-15 21:24:18 +0430 +0430

خب داستانت رو خوندم واقعا ریدی به این فیلم زیبا با بو خوش یک زن هرزه (میخواستم هموبان واژه رو به کار ببرم ولی تایید نمیشه متاسفانه)
گفتی هرزه شبیه مادرت بود ؟
من چیزی نمیگم چون دوستان میان میگن فقط خودت فکر کن چه گندی زدی

0 ❤️

556472
2016-09-15 21:29:12 +0430 +0430

خیلی زیبا و با احساس بود –شاید از معدود داستانهاییه که دوسش داشتم –اینکه عاشقش شدی بد نیست و خیلی هم عالیه –کاش امکانش را داشتی تا باهاش بودی -اگه راست گفته باشی از اونایی هستی که زنها میتونن بهت اعتماد کنن==مرسی

0 ❤️

556489
2016-09-15 22:24:37 +0430 +0430

کیرم تو این دنیا و داستانو نویسنده و مملکتو کائنات و خالقش

0 ❤️

556494
2016-09-15 22:38:10 +0430 +0430

بله خیلیم عالی تا بدان جا که دوست عزیز sexiro تا کائنات پیش رفت. توپ همه پره اینروزا والا داستان جذابی نبود.

0 ❤️

556498
2016-09-15 22:45:42 +0430 +0430

داداچ کلاور قیمت توافقی؟من نمیام اونورا عکس بده اونور دوناتلو داداچ به همونایی که فش دادم قسم اعصاب نمونده برام

0 ❤️

556505
2016-09-15 22:59:56 +0430 +0430

داداچ راه دوره وگرنه میومدم الکی مثلا خخخخخ

0 ❤️

556511
2016-09-15 23:13:04 +0430 +0430

سکس حق هر موجوده حتی مگس و گاو و گوسفند ولی برای ما اولین و قشنگ ترین لذت خدادادی سخت ترین کار دنیا شده

0 ❤️

556519
2016-09-15 23:37:44 +0430 +0430

قشنگ بود
مخصوصا اینکه اصرار نداشتی بگی واقعیه و الکی نگفتی سیکس پکی و این کصشرا :/
کاش به زمانی برسیم که هیچ پسری به سراغ کارگرای جنسی نره و هیچ دختری هم روسپی نشه.

0 ❤️

556522
2016-09-15 23:55:02 +0430 +0430

اگه داستان بود, پس اونهمه تاکید روی بوی گند خوشبوکننده توی داستانت کارِ بیهوده ای بود.
نمیشه اسمشو داستان بزاریم چون این واقعیته جامعه ماست و زندگی خیلی از ماها رو شامل میشه. مرسی

0 ❤️

556580
2016-09-16 14:01:18 +0430 +0430

17 سالته؟!
شما عاشق نشدی عزیز ! شما هورمون های جنسیت تازه فعال شده و کم کم زده به رگ های مغزت . کسخل آقا به جا رفتن تو فاز عشق و عاشقیه کس و کون و حسرت واس اینکه چرا تو جزایر قناری بدنیا نیمدی بچسب به درس و کتابت تا پس فردا یه گوزی بشی

0 ❤️

556585
2016-09-16 14:30:38 +0430 +0430

بوی خوش عن !!!
عن رولتیم تو داستانت کس‌ندیده کفی .

0 ❤️

556591
2016-09-16 17:28:06 +0430 +0430

نظر “اجطفدبسن” تأیید میشود
ریدی به خاطره فیلم مارتین برست

0 ❤️

556612
2016-09-16 19:03:21 +0430 +0430
NA

سرهنگ همون کلنل هست جوجه . تو ۱۷ سالته فرق کاپوچینوی تقلبی رو تشخیص میدی !!!
هییییییییی

0 ❤️

556697
2016-09-17 07:07:19 +0430 +0430

یلحظه فک کردم نوشتی بوی زن میخای از گوزو چس بگی
ن ن خوشم اومد ازاینا نبود خخ

1 ❤️

556760
2016-09-17 15:44:35 +0430 +0430

I like that.

0 ❤️

556815
2016-09-17 22:45:18 +0430 +0430
NA

کاش داخل کشور دیگه ای بودم تا از بودن باهاش لذت ببرم…اخه کوونکش چه ربطی به کشور داره…تو بی عرضه ای…فهمیدی…بی عرضه ای…تو باید داخل چاهه توالت بری…جات اونجاس…کسس خله جلقیه پفیوز

0 ❤️

715332
2018-09-05 14:47:40 +0430 +0430

منم یبار زنگ زدم به رفیق خلاف ومعتادم، ازش شماره یه کاسبو گرفتم ، یه دول گل خشبو، زدم رفتم فضا ، نزدیکای مریخ بودم گفتم من چرا تواین کشور بدنیا اومدم، تصمیم گرفتم همونجا سر راهم برم مریخ زندگی کنم الانم ازمریخ دارم ننه نویسنده رو میگام،
کوسمخ حالا باافتخار مینویسی خاطره نیست؟

0 ❤️