تو سیزده سالگی بخارج برای تحصیل فرستاده شدم چند ماهی بود که بالغ شده بودم و با خودم ور می رفتم ولی تصویر خاصی از سکس نداشتم ولی کنجکاوی زیاد بود و در اولین فرصت تو روزنامه فروشیها دنبال مجلات سکسی رفتم تا آگاهیهای سکسی ام را زیاد کنم و برای اولین بار با آلات سکسی مرد و زن آشنا شدم.
پس ازمدتی در منزلی دانشجوئی که بغیر از من حداقل بیست دانشجوی دیگر هم زندگی میکردند جا گرفتم.
تعداد زیادی دانشجوی ایرانی که در آن مقطع زمانی طبیعی بود در آن خانه زندگی میکردند که بین آنها دانشجوی خوش تیپی بود بنام همایون که هفته ای یک دوست دختر عوض می کرد که با بقیه زندگی و اطاق داشت.
همایون با محبت و برای همه وقت میگذاشت و کلی دوست دخترا جور و واجور داشت ولی همیشه با ما که بچه محسوب میشدیم حرف میزد و اگر کمکی می خواستیم همراهی میکرد.
یواش یواش منم جذب محبتهای اون شدم و هر وقت کاری داشتم سراغش میرفتم.
به سرم زد در خصوص سکس با توجه به دوست دخترای جور و واجور همایون سئوال کنم، طبق معمول با روی باز اون روبرو شدم.
منم پسر بچه تپل و صورتم هم حتی مو نداشت و اعصابم هم از این موضوع خرد بود و چهره پسر خوشگل بوسیدنی داشتم با هیکل گوشتی و سینه های برآمده و باسن بزرگ.
همایون با حوصله هر چی می دونست در باره دخترا و سکس برام میگفت که برام مثل کلاس درس بود و من حرفهاشو میبلعیدم.
پس از مدتی بهش گفتم همایون چرا من نمی تونم دخترا رو جذب خودم کنم و هر چی سعی می کنم اصلا محلم نمی گذارن؟
گفت چهره ات خیلی خوشگل و نازه و دخترا از مردای خشن و مردونه خوششون میاد(لازمه ده 70 میلادی) و تو باید با حرف و شیرین زبانی دخترا رو جذب کنی و من گفتم اصلا تجربه ندارم و قرار گذشتیم اون به من یاد بده.
در جلسات بعدی کلی با حرف زدن و مخ زده دخترا آشنا شدم ولی گفتم همایون هر چه این روشها رو اجرا میکنم موفق نشدم و دخترا منو جدی نمیگیرند همایون گفت در وقت خودش بهت عملی یاد میدم تا به وسط پای دخترا راه پیدا کنی.
در فرصت مناسب یک روز گفت تو بشو مثلا دختره منم میشم تو و ببین چجوری باید مخشونو بزنی جلسات شروع شد و دیدم بابا کلی کاره که باید عملی یاد بگیرم و همایون با دقت به من یاد داد و در اولین فرصت منم اجرا کردم و اولین دخترو تور کردم و پس از طی مراحل و مدت زمان طولانی بالاخره رفتیم برای سکس کامل و منم تازه کار ،تو اطاق خواب اول بابت کیر کوچکم و بعد برای ندانم کاری و حول شدن توسط دوست دخترم مورد مسخره و تحقیر قرار گرفتم که در اولین فرصت رفتم سراغ استادم که همایون بود.
همایون کلی دلداری داد و گفت بیخود گفته مگه کیرت چقدره و منم نشونش دادم که تو چهرش تعجب رو دیدم ولی بروم نیاورد و گفت خوبه باید روشهای کردن رو هم یادت بدم تا کم نیاری.
خلاصه رفتارش با من فرق کرد فرداش گفت تو لباس تقریبا دخترونه بپوش و نقش دختره را بازی کن منم نقش تو رو بعنوان پسر بازی میکنم تا روش درست کردن رو یادت بدم که تو اطاق خواب کم نیاری فردا با لباس تقریبا زنونه حاضر شدم چون کسی دور و بر ما دختر نبود حوله ای بصورت دامن پوشیدم و زیرش فقط شورت و یک تاپ معمولی رفتم اطاقش و اون شروع کرد که چی بگم و چجوری شروع کنم و خودش شروع کرد بمن نزدیک شدن و مالوندنم و من تازه فهمیدم چقدر ناشی با دختره رابطه سکسی برقرار کردم و احساس زنونگی خاصی اومده بود سراغم و همایون کاربلد منو برده بود تو عالمه زنونه و احساس خفته درونم . همایون تیشرتمو در آورد و از هیکل تپلم تعریف کردن و نوازش پستونهای ورقمبیده ام و شروع کرد لیسیدن و مکیدنشون که وقتی به خودم اومدم همایون لخت جلوم بود و من هم شورتم رو زمین و حوله دورم کیر همایون بالای بیست سانت بود که مثل خرطوم فیل بنظر میرسد و وقتی شورتمن اومد پائین تازه علت مسخره شدنم توسط دختره و تعجب همایون رو فهمیدم که یک بکن باید چه کیری داشته باشه و من یه تیکه گوشت خوردنی جلوی همایون بودم با دودول دو سانتی همایون میدونست داره چکار میکنه و شروع کرده بود مثل دختر با من رفتار کردن و تمام بدن منو میمالید و تحریک میکرد و کیر مثل گرزش رستمشو به تمام تنم میمالید ناخوداگاه من نشستم و سر کیرشو بوسیدم و از عظمتش تعریف کردم و از گرما و مزه اش تعریف کردم و کم کم دادمش داخل تا ته، دیگه خورد به ته گلوم و همایون گفت بسه و عقب جلو کرد و کم کم تو حلقم فرو میکرد که حال دیگه ای داشت و همایون میگفت باید بره تو حلقم تا مزه سوراخ بده منم تمام سعی امو کردم و کم کم رو تختش خوابیدم و همایون رو صورتم نشست و اینقدر کیرشو حول داد تا قشنگ تا ته حلقم میرفت و خایه هاش رو لپام بود تا بعد از ده دقیقه آبشو تو حلقم خالی کرد.
دیگه من حسابی تبدیل به گوشت کردنی شده بودم و همایون هم میدونست سریع بلندم کرد رفتم نظافت کردم تا برگشتم یک قهوه داغ خوردیم و کمی صحبت منو متقاعد کرد با این هیکل گوشتی و اون سینه های ورقمبیده وکون خوشگل من یه بچه خوشگل مامانی هستم و بدرد کس کنی نمی خورم باید کلی وقت سکسی اینجوری صرف کنم تا حسابی مردونه بشم و دوباره روی تخت مثل زنو شوهرا به هم قاطی شدیم و تو یک لحظه من دیدم لنگام تو هواست و همایون داره یک چیزی در کونم میماله و قربون صدقه اش میره و با مهارت کیر گرز گونه اش رو سرفرصت و با کمترین درد در عرض نیم ساعت به کون تپل من خوروند و مثل یک دختر بچه تازه کار منو میکرد و پستونامو میخورد و چون تازه آبشو تو حلقم خالی کرده بود خیلی طولانی منو طاق باز و با لنگای باز گائید و با دودولم بازی میداد که اصلا بلند نشد و همایون بهم گفت تو مادر زادی بچه کونی هستی که دودولت اصلا بلند نمیشه بعدش منو بصورت قمبل نشوند و کلی وقت هم اونجوری تا خایه تو کونم کرد تا مزه کیر خوری را برام تکمیل کنه و آخرش آبشو ته کونم خالی کرد و از اون روز من بیخیاله دختر شدم و نشونده همایون ،هر وقت کس دور و ورش نبود منو میبرد پیشش و تا هر وقت میخواست منو میکرد و من لذت زنانه خوبی داشتم تا همایون رفت شهر دیگه و من با اون هیکل دخترونه دنبال بکن جدید بودم که به یک پسر اردنی آشنا شدم و اون رسما برای دوسال با من تو یک خونه و یک تخت زندگی کرد و روزی چند بار منو میگائید که کیرشم کم از همایون نبود و من رسما زنش بودم. بعدها از کونی بودم دست کشیدم چون حس مردونم برگشت و بالاخره کس هم کردم و وضعیت دولم به حد ده دوازده سانت رسید ولی کونه کیر خورده برای دو سال و روزی چند بار دیگه بدون کیر نمی تونه زندگی کنه

نوشته: BOKON69