بی غیرتی روی مامانامون (۱)

1397/05/21

سلام دوستان می خوام چند تا خاطره از بی غیرتی های من روی مامان دوستم تعریف کنم این خاطره ها کاملا واقعین میخواین باور کنین می خواین نکنین البته توش خبری از سکس های اونچنینی نیست فقط چند تا خاطره از بی غیرتیای منو دوستم روی مامانامونو تعریف می کنم . البته با اجازه اسم هارو تعغیر دادم . من میثم هستم و یه دوست صمیمی به نام طاهر دارم هردو 17 ساله ایم. به خونه همدیگه میریم و مامانامون جلومون خیلی راحتن و لباسای باز می پوشن و حتی مامان من هم با مامان طاهر در ارتباطه و بیرون هم میرن . خلاصه منوطاهر مثل برادریم

خاطره 1
. تا اونجا که یادم میاد داستان ما از اونجایی شروع شد که بیرون بودیم و من داشتم یه تو گالریم دنبال یه عکس می گشتم که به طاهر نشون بدم که یهو طاهر گفت این خانم خوشگله کیه ؟
نگاه کردم دیدم عکس مامانمو داره نشون می ده منم که طاهر رو مثل برادرخودم می دونستم زدم روی عکسه تا بزرگ بشه و بعد دادم دست طاهر تا قشنگ ببینتش .
تو عکس، مامانم بلیز یقه بازشو پوشیده بود خط ممه هاش و برجستگیش معلوم بود خلاصه طاهر عکس رو دید و برگردوند و فقط گفت : قشنگه . یه نیم ساعت بعدش که گوشیشو گرفته بودم بازی می ریختم براش ازش پرسیدم برم تو گالریت ؟ گفت برو اشکال نداره رفتم توی گالریش و اون لحظه احساس کردم عقده ام داره خالی میشه چون خودتونم دیدین یه عده وقتی گوشیشون دست آدمه همش می گن نری تو گالریا نری تو گالریا . خلاصه من حسابی عقده ای شده بودم و دوست داشتم برم تو گالری یکی حسابی با یه دل سیر فضولی کنم
و من هم دقیقا همینکارو کردم رفتم تا دوست داشتم عکس های گالریشو دیدم و عکس خاله اش به چشم خورد و خیلی نظرمو جلب کرد که استیل ایستادنش جالب بود، دوتا دستشو به کمرش تکیه داده بود و یه دامن خیلی کوتاه داشت و رونای گوشتیش مشخص بود .
بعد رفتم چند عکس از خواهرش دیدم که تو عروسی بود و آرایشو اینا کرده بود واینم بگم که خواهرش 14 سالشه و بعد عکس مامانش بود که روی مبل نشته بود و مثل مامان من خط ممه هاش مشخص بود . بعد از اینکه عکس هارو دیدم گوشیشو پس دادم و بعد یواش یواش خداحافظی کردیم . اون شب شب جالبی بود همدیگرو بیشتر شناختیم البته من اصلا تعجب نکردم که طاهر هم مثل من بی غیرته چون از طاهر چنین چیزی بعید نبود منو طاهر غیرت و تعصب و از این جور چیزای مسخره نداشتیم و می دونستم که تیپ خانوادشون مثل خانواده ما اروپایی هست و مثل ما خواهرش و مادرش و خاله اش کلا لختی هستن و مخالف حجاب و از این جور چیزا .

خاطره ی 2
فردای اون روز رفتم خونه ی طاهر و بعد از کلی بازی کامپیوتری دیگه خسته شدیم و رفتیم تو حال نشستیم . ده دقیقه نشسته بودیم که گفتم من دیگه برم وقتی رفتم در خونه رو باز کردم دیدم مامان طاهر داره می یاد و تا منو دیدم گفت سلام میثم جان یک دقیقه بشین شربت و کیک خریدم بیارم براتون . رفت لباسشو عوض کرد و دیدم همون لباسی هست که تو گالری طاهر بود یه لباس سبز یقه باز و ممه ها و خط سینه مامان طاهر کامل معلوم بود رفت اشپزخانه و برگشت و توی سینی دو تا ساندیس و کیک گذاشته بود و خم شدنی خط ممه هاش کامل معلوم شد فقط مونده بود هاله هاش معلوم بشه منم تو اون من لحظه چشم از ممه ها
ش برنداشتم طاهر هم خم شدن مامانش رو دید و احتمالا دیده که من به ممه ی مامانش خیره شدم ولی وقتی مامانش رفت وقتی به طاهر نگاه کردم اصلا به روی خودش نیاورده بود و عادی لبخند بر لب داشت.
منم که حسابی سیخ کرده بود به طاهر گفتم : مامانت چه ممه های بزرگی داره طاهر . طاهر هم خندش بیشتر شد گفت : اره ممه هاش 85 هست . بعد طاهر گفت : امروز روز شانسمون بود که این لباسو پوشیده بود

خاطره ی 3
من روی تخت طاهر دراز کشیده بودم وطاهر هم کنار تخت بود و گوشیشو داد دستم و گفت این عکس جدید مامانمه .گوشیشو گرفتم و به عکسش نگاه کردم دیدم مامانش رودل روی زمین دراز کشیده و یه کتاب باز جلوشه . باز هم همون لباس سبز یقه باز تنش بود و ممه هاش کامل مشخص بود خیلی عکس سکسی بود اگه شلوار نداشتم کیرم انقدر سیخ بود که میومد به نافم می چسبید. ممه هاش آویزون بود و ولو شده بودن روی زمین . مامان طاهر اگه یه سانتی متر یقشو می داد اونورتر هاله هاش معلوم می شد خلاصه ایندفعه بهش گفتم که دارم این عکس مامانتو بلوتوث می کنم . اولش مخالفت کرد ولی بعدش دیگه ادامه نداد و فقط گفت مراقبش باش کسی نبینه گفتم نه تو به من اطمینان داری . بعد از بلوتوث بهش گفتم طاهر مامانت جنده نازنین منه . بعد طاهر هم خندید گفت جووون

خاطره 4
ایندفعه هم خونه ی طاهر بودم باباش که طبق معمول سر کار بود و مامان و خواهر طاهر هم خرید بودن خلاصه ما از فرصت استفاده کردیم و طاهر منو برد اتاق مامان باباش و منو برد دم بقچه مامانش و گفت بیا این لباسای زیر مامانمه . من جلوی طاهر لخت مادر زادی شدم
و سوتین مشکی رنگ مامان طاهرو پوشیدم ولی چند دقیقه طول کشید تا انتخاب کنم کدوم شورتشو بپوشم که اخرش اونی رو پوشیدم که بوی عرق رون می داد خلاصه طاهر هم سیخ کرده بود و بعدش اونم یه شورت و سوتین پوشید و خلاصه بعد از چند دقیقه لباسا رو سر جاش گذاشتیمو از اتاق زدیم بیرون . امیدوارم از داستان خوشتون اومده باشه قسمت دوشم اگه نظرات خوب باشه تو راهه که قسمت دو برعکس این قسمته و طاهر میاد خونه منو و کلی خاطره سکسی و بی غیرتی .
کسایی که فحش می دن قطعا به داشتن چنین دوستی بهم حسودی می کنن . منتظر قسمت بعدی باشید فعلا

نوشته: میثم


👍 6
👎 21
120212 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

709992
2018-08-12 20:15:32 +0430 +0430

استغفرالله شورش دراومده برای اسم مادر—ادمین اپ نکن لطفا این داستانهارو

2 ❤️

709999
2018-08-12 20:37:37 +0430 +0430

نکنید با اسم مادر نکنید. جان زنده هاتون به خاک مرده هاتون قسم نکنید. بی غیرتی خوب نیست بقران بی غیرتی با کلاس بودن نیست. #انسانم_آرزوست

4 ❤️

710048
2018-08-12 21:49:04 +0430 +0430

حسودی؟؟؟!!! آخه اسکول کی به همچین دوستی حسودی میکنه باید گریه کرد نه حسودی.

0 ❤️

710084
2018-08-12 23:42:53 +0430 +0430

فحشی که بهت بخوره سراغ ندارم…

نمیدونم چرا حس میکنم این کسشعرارو قبلا هم خوندم!(متاسفانه!)

0 ❤️

710099
2018-08-13 02:02:43 +0430 +0430
NA

واقعابهت حسودی کردم.ههه. آخه کیرمغز،ولدالزنا،مادربه خطا،پدراوبی،چراوقتی بامامانت دعوامیکنی،میای دربارش کصتان مینویسی

1 ❤️

710103
2018-08-13 02:39:08 +0430 +0430
NA

بی پدر حروم زاده حسودی چی کنیم من نمیخواستم ثبت نام کنم سر تو بی غیرت که جات توی جهنم مجبور شدم ثبت نام کنم فحش نمیتونم بهتون بدم از حیوان پست ترید روز قیامتی هم هست

1 ❤️

710114
2018-08-13 03:41:55 +0430 +0430

غیرت و تعصب و از این چیزای مسخره؟
تا همینجا خوندم فقط
آخه بچه سال
آخه کسکش
آخه زنا زاده
وقتی توعه نمک به حروم از چیزی خوشت نمیاد قرار نیست مسخره باشه
ریدم به ریش پدرت با این بچه تربیت کردنش و کیرم تو این مملکت که امثال تو قراره توش کاره ای بشن

0 ❤️

710152
2018-08-13 07:01:56 +0430 +0430

ب نظرت نه کاری دارم نه ناراحت میشم ولی چن تا چیز رو خوب بدون!
اول اینکه طاهر هرچی باشه کسی بهش حسودی نمیکنه.مگر بعضی از دوستان ک چاک و هاله سینه مادرشو ببینن و نتونن بکننش
دوم اینکه تو اگ میخای اروپایی زندگی کنی برو همون ور
سوم اون بقچه مادرت هم همرات ببر بهت پناهندگی میدن
چهارم ب مادر سلام برسون بگو لباسای تمیز و کثیف و نیمه کثیف ک بوی رون میده رو نذار پیش هم
پنجم بقچه دهه شصتیا باهاش خداحافظی کردن یا کسشعر نوشتی یا دهه شصتی ملجوق هستی یا فک کنم دروازه غار زندگی میکنی ک هنوز بقچه دارین!
برات ارزوی روزایی بی غیرت تری میکنم چون خودت دوس داری
خوش باشی

0 ❤️

710277
2018-08-13 17:05:26 +0430 +0430

لعنت بر پدر هر چی مردم آزاره آخه کره خره عوضی بی پدر و مادر این چرت و پرت ها چیه ارسال کردی
کم مونده حضرات ماجرای میهمانی رفتن هاشون رو بیان تعریف کنن

0 ❤️

710448
2018-08-14 10:15:35 +0430 +0430
NA

من مطمعنم تنها شخصی که تو سایت به رابطه دوستی تو حسادت می کنه یه کاربری به اسم میاگوه هستش و دیگر هیچ

1 ❤️

712679
2018-08-23 17:28:10 +0430 +0430

خانم شوهردار ميخوام كه جلو شوهرش سكس كنيم جرش بدم

0 ❤️

715827
2018-09-07 18:45:18 +0430 +0430

کره خر دروغگو ، اولش میگی با طاهر خونه همدیگه میزین و انقدر صمیمی هستین که ماماناتون خیلی راحت جلوتون میچرخن از اون طرف مادراتون هم با هم رفت و آمد دارن اونوقت عکس مامانت تو موبایلت بود ، طاهر گفت این خانم خوشگله کیه ؟
یعنی بعد از این همه وقت تازه مامان تو رو نشناخت !!! پس انگار مامان تو با روبند پیش اون میومده

1 ❤️

778258
2020-11-23 03:34:32 +0330 +0330

جالبه ادامه بده

0 ❤️

928776
2023-05-19 08:25:31 +0330 +0330

من همچین دوستی نداشتم ولی خودم میرفتمسر وقت لباس های مامانم میپوشیدم جق میزدم میزاشتم سر جاش

0 ❤️