بیغیرت و همسر جنده (۱)

1396/02/03

با سلام خدمت همه دوستان شهوانی و کسایی که این داستانو میخونن بزارید بهتون بگم که داستان نویس نیستم و این داستان کاملا بر اساس واقعیته و قرار ادامه دار باشه امیدوارم هم استفاده کنید هم لذت ببریداسامیه این داستان برخی واقعی وبرخی جایگزین میشه… میخوام از کمی عقب تر شروع کنم تا با همه چیز اشنا شوید…
من یه حسی دارم که شاید خیلیاتون داشته باشید بعضی ها پنهان میکنن بعضیا نه خیلیام میگن شما انسان نیستید به هر حال این حس از زمان اخرین دوست دخترم سراغم اومد من نظرم اینه که چون من ادمی بودم بسیار غیرتی که چندتا از دوست دخترام و به خاطر این قیچی کردم همین باعث شد که برعکس غیرتی بودن هیجان خاصی بهم بده که کم کم تبدیل به لذت شد… بریم سر داستان من با دوست دخترم کم کم در میون گذاشتم این حسو اسمش فهیمه بود قبول نمیکرد گشتم از داخل سایت ها اطلاعاتی راجب فانتزی پیدا کردم بهش داادم خوند بالاخره قبول کرد در حد حرف باشه اما هنوز خیلی کارا بود باید میکردم شروع کردم روش کار کردن تا جایی که قبول کرد داخل تل.گ.را.م با پسر حرف بزنه اونم تو گروه که کم کم به سکس چت 3 نفره ختم شد منو فهیمه و یه نفر دیگه میامدیم تو گروه 3 نفره بعد خانمم و جلوم میکردن اما فهیمه دوست نداشت این کارو به خاطر من انجام میداد بعد مدتی بهش گفتم دوست دارم تحقیرم کنی بهم فحش بدی قبول نمیکرد میگفتم بابا دیونه من لذت میبرم شروع کرد تحقیر کردن اما زیاد نه به جایی رسید که گفتم فهیمه من دوست دارم تو واقعا با پسر ارتباط داشته باشی حضوری هر کاری کردم قبول نکرد اما تو فانتزی وارد شده بود… یه بار بهش گفتم میخوام با دوست پسرای قبلیت در ارتباط باشی اون اینو خیلی دوست داشت گفت شوخی میکنی گفتم امتحان کن… که بعدش بادوتا از دوستای قبلش شروع به رابطه کردن گفتم بخوای حتی میتونی ببینیشون یه جوری گفت نه دیگه!! معلوم بود میخواد گفتم حالا با کدوم میخوای گفت: علی گفتم: کیه گفت: فلانی و داستانش و گفت… بعد از چند روز گفت سامان با علی هماهنگ کردم بیرون تو واقعا راضی هستی گفتم اره : گفت: اگه نیسنی بگو گفتم: نه خیلیم لذت میبرم گفتم میتونی هرکارم خواستی بکنید به شرطی که برام تعریف کنی گفت: حرفشم نزن فقط یکم حس کنجکاویه ببینمش گفتم: باشه … قرار شد دو روز بعدش با ماشین برن بگردن
خلاصه اون روز رسید قبل اینگه بره هم نیم ساعت تلفنی باهم حرف میزدیم من قلبم داشت میومد تو دهنم بدنم کم کم داشت میلرزید خلاصه غروب بود تقریبا ساعت 6 اینا جریان مال پارساله وقتی برگشت تقریبا 2 تا 3 ساعت گذشته بود پیام داد گفت: بیا تل.گ.را.م اومدم و وقتی گفت سلام شهوت تو وجودم بود گفتم: سلام چه خبرررر؟؟ گفت: هیچی گفتم: خوش گذشت گفت: ای بد نبود من دستم همونجوری خود به خود رو کیرم رفت گفتم: خبببب… گفت: خب دیگه گفتم: چیکار کردین گفت: هیچی بعد از کلی کنجار گفت: ساماننن!!!؟؟ چندتا شکلک ناراحتم گذاشت گفتم چی شده گفت: یه چیز بگم ناراحت نمیشی گفتم: نه بگو گفت: در باره علیه تا اینو گفت کیرم مث سنگ شد گفتم: خب گفت دست خودم نبود گفتم: چی قشنگ بگو ببینم گفت: رفتیم یه جای خلوت همینجوری که داشتیم تعریف میکردیم دستمو گرفت نمیدونم چرا کاری نمیکردم بعد هی نزدیکم شد تا دوتامون رفتیم تو بغل هم و لبا همو میخوردیم همو میمالیدیم منم داشت کم کم ابم میومد گفتم: خبببب!!! گفت: تو نارحت شدی ببخشید گفتم: نه بگو خیلیم حال کردم ااخخخخخخخ دیگه خیالش راحت شد من واقعا میخوام… دیگه علی و فهیمهه رابطه داشتن البته غیر حضوری که دیگه بعد یکی دو ماه رابطه منو فهیمه به دلایلی تموم شد خیلی تلاش کردم باهاش ازدواج کنم همینطور اون اما خانواده ها نشد خلاصه… بعد از چند ماه من امسال ازدواج کردم یعنی عقد کردم بزارید خودم و خانمم و معرفی کنم من سامان 27 ساله قد 174 بدنم معمولیه خانمم 21 سالشه اسمش مهناز است قد 165وزن 58 اونایی که مارو میشناسن میدونن واقعی هستیم خانمم و خودمم دیدن…

ادامه…

نوشته: Vahid_jizzj


👍 9
👎 14
44281 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

591419
2017-04-23 19:48:06 +0430 +0430

قرار بکاریمون دگ؟دو خط بنویس بعد یک سال بیا دو خط دگ بنویس!:|

1 ❤️

591421
2017-04-23 19:50:40 +0430 +0430

عالی بود دمت گرم منم واسه زنم یه مدت دوست پسر گرفتم منم حس تورو داشتم

0 ❤️

591426
2017-04-23 19:55:51 +0430 +0430
NA

ﺑﻪ ﺍﻳﻦ ﺧﺎﻃﺮﻛﻪ ﺍﻭﻝ ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ ﮔﻔﺘﻲ ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ ﻧﻮﻳﺲ ﻧﻴﺴﺘﻲ ﺟﻖ ﻧﻮﻳﺴﻲ ﭼﻴﺰﻩ ﺧﺎﺻﻲ ﺑﻬﺖ ﻧﻤﻴﮕﻢ ﺑﻪ ﺟﺰ
ﺑﻠﻪ ﻋﺰﻳﺰ ﺩﻝ ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ ﺷﻤﺎ ﺣﻜﻢ ﺧﻮﺩﺭﻭ ﺩﻭﮔﺎﻧﻪ ﺳﻮﺯ ﭼﻪ ﻋﺰﺽ ﻛﻨﻢ ﺳﻪ ﮔﺎﻧﻪ ﺳﻮﺯ ﺭﻭ ﺩﺍﺭﻩ ﻫﻢ ﻣﻴﺨﻨﺪﻳﻢ ﺗﻒ ﻣﻴﻜﻨﻴﻢ ﺗﻮ ﻏﻴﺮﺗﺖ ﻫﻢ ﺍﻧﮕﺸﺘﻪ ﺷﺼﺘﻮ ﺑﻪ ﺻﻮﺭﺕ ﺍﻧﻔﺮﺍﺩﻱ ﻭ ﺩﺳﺘﻪ ﺣﻤﻌﻲ ﻧﺜﺎﺭﻩ ﻛﻴﻮﻧﻪ ﭘﻮﺳﻴﺪﺕ ﻣﻴﻜﻨﻴﻢ

0 ❤️

591438
2017-04-23 20:23:32 +0430 +0430

بازم محراب نخونده کامنت میزنم این احتمالا تنوع برات اما چراشوووو نمیدونم زن نداری یه مدل مشکل هست زن داری دوس داری یکی دیگه بکنه خدااا هم مونده از دست این انسان چیکار کنه (dash) (dash) (dash) (dash) (dash) (dash)

2 ❤️

591454
2017-04-23 20:45:36 +0430 +0430

ننویس دیگه کس خل

0 ❤️

591469
2017-04-23 21:03:02 +0430 +0430

به تمایلات وفانتزی تواحترام میذارم وتوهین نمیکنم به هرحال اختیارخودتو داری.
ولی من نه تنها خوشم نیومد. تازه حالمم بهم خورد.پس دیسلایک میکنم.

0 ❤️

591472
2017-04-23 21:09:03 +0430 +0430

توضیحاتو دوستان دادن
مفصلو کاملا مفید هم تاج سرمون پیمان
دیگه جای حرفی نمیمونه
خداییش منم خیلی خواستم فحش ندم ولی میبینم ک لایقشی
کسخل کس موتور دیگه اصلا سمت سایت شهوانی نیا کیرینتی پیتی مجلوق

0 ❤️

591510
2017-04-24 02:50:03 +0430 +0430

شما تمايلات بندگي داري و اين از تولد با شما بوده. هيچكس هم حق توهين نداره. مثلا من خودم خوشم نمياد اما احترام ميزارم.

0 ❤️

591536
2017-04-24 06:08:59 +0430 +0430

نظر شما چیه؟و در ادامه باهم کون می
دن
خخخخخخخخخخ

0 ❤️

591542
2017-04-24 07:18:33 +0430 +0430
NA

خودت گفتی دیگه زن جنده هستی و کونی دیگه چی میخوای بگیم؟؟؟ استشهاد محلی بگیریم خوبه؟؟؟ 🙄

1 ❤️

591549
2017-04-24 08:33:19 +0430 +0430

جون داداش دمت گرم منو برم روکار زنت چی میشه

0 ❤️

591555
2017-04-24 09:28:22 +0430 +0430

man khili sale iran nistam modati hast daram dastanhaye in site ro mikhonam vaghan chi be sar iran o bachehamon dare miad. vaghti sohbat az irani mishe avalin chizi ke tadayi mishe gheyrat hast

0 ❤️

591569
2017-04-24 12:53:55 +0430 +0430

کوسکش دیوث نوشتی که
" امیدوارم هم استفاده کنید هم لذت ببرید"
از چی استفاده کنیم از بیغیرتی تو کوسکش لاشی

0 ❤️

612071
2017-06-05 05:56:09 +0430 +0430

شاید این جمعه بیاید شاید …

0 ❤️

637879
2017-07-04 08:33:51 +0430 +0430

کیر رییس شهوانی تو کونت

0 ❤️

738553
2018-12-31 12:24:19 +0330 +0330

کیرم تو حلقت, مرتیکه الدنگ

0 ❤️