تتوی همسر و آن روی سکه زندگی (۱)

1397/05/19

سلام دوستان رامینم 39 ساله که 9 ساله با روناک ازدواج کردم و حاصل این ازدواج یه پسر 6 سالست که اسمش ارش.من مهندس هستم وروی یکی از کشتی های تجاری مشغول به کار هستم.ماجرایی که براتون تعریف میکنم مربوط میشه خرداد سال گذشته روناک تصمیم گرفت جای عمل سزارینشو تتو کنه، البته این موضوع ابتدا با مخالفت من روبرو شد ولی درنهایت زور روناک به من چربید ومجوز تتوش صادر شد.با پرس و جویی که روناک از دوستاش که تتو زده بودن انجام داد قرار شد بریم پیش شخصی به اسم مهدی که دوستای روناک میگفتن مهارت زیادی تو کارش داره، خلاصه باهاش تماس گرفتیم گفتیم میخوایم بیایم واسه تتو که گفت من الان تهران نیستم و برای تتوی یکی از مشتریای خانومم اومدم قزوین و یک هفته رو اینجا میمونم‌. به روناک گفتم طرف رفته قزوین و تا یک هفته نمیاد باید بمونیم تا برگرده که روناک گفت نمیشه مادوهفته دیگه میخوایم بریم عروسی میخوام تا اون موقع تتورو بزنم و بهم اصرار کرد مجدد باهاش تماس بگیرم خلاصه زنگ زدم بهش گفتم اگه میشه برامون اینکارو زودتر انجام بده که گفت اگه خیلی عجله دارین بهتون ادرس میدم بیاین قزوین. به روناک گفتمو اونم گفت پس من ارشو میزارم پیش خواهرم توام باهاش هماهنگ کن ادرسو بگیر ازش بریم سمت قزوین منم تماس گرفتمو ادرسو ازش گرفتمو فردا صبحش حرکت کردیم سمت قزوین. ساعت 11 رسیدیم و رفتیم خونش که یه خانونم تقریباً 30 ساله که سر تا پاش تتو بود درو واسمون باز کردو رفتیم داخل، با دیدن اون خانوم که اسمش مهسا بود یکم راحتتر برخورد کردم چون هضم اینکه یه مرد داره بدن زنمو تتو میکنه واسم دشوار بود.روناک و مهسا در مورد تتو باهم صحبت میکردنو مهسا میگفت که باید یه فلسفه ای پشت این تتوها باشه و همینجوری بدنتو نقاشی نکن صحبتا ادامه داشت که مهدی از بیرون اومد و یه چاق سلامتی کردو رفت لباس عوض کرد و از روناک پرسید کجارو میخوای تتو کنی که اونم توضیح داد و مهدی گفت تاپتو بزن بالا ببینم روناکم نشونش داد مهدی به مهسا گفت جای تتوی زیر سینشو که تقریباً تا بالای کوسش ادامه داشتو به روناک نشون بده وقتی روناک تتورو دید خیلی خوشش اومد و به من گفت منم میخوام این مدلی تتو کنم که منم دیگه به ناچار قبول کردمو به مهدی گفتم چقدر زمان میبره که مهدی گفت من تو دوروز اینکارو انجام میدم واگر دوست داشته باشین میتونین همینجا بمونین، ما قبول کردیمو مهدی به روناک گفت اگه اماده ای شروع کنیم.خلاصه روناک تاپشو داد بالا ویه مقدار شلوارشم اورد پایینتر تا مهدی همون طرحی که مهسا تتو کرده بودو واسه روناک تتو کنه مهدی کارشو شروع کردو وتقریباً غروب نصف کارشو تموم کرد وگفت ادامه کارشو فردا انجام میده چون باید بره جایی وتا اخر شب نمیاد وقتی داشت میرفت چون ماشین نداشت من رسوندمش و موقع برگشت به سمت خونه به روناک زنگ زدم که چیزی نمیخواد واسش بگیرم که اونم گفت چیزی نمیخوادو منم حرکت کردم سمت خونه وقتی داشتم بر میگشتم دیدم گوشیم روشن مونده وروناک تلفنو قطع نکرده وقتی خواستم تلفنو قطع کنم دیدم مهسا داره در مورد سکس صحبت میکنه و به روناک میگفت که خیلی شهوتیه و بیشر اوقات وقتی مهدی حالشو نداشته باشه با دوستاش لز میکنه و از روناک پرسید تا حالا لز داشتی با دوستات که روناک گفت قبل از ازدواج چند بار اینکارو کردم ولی بعد از ازدواج دیگه شرایطش پیش نیومد مهسا از روناک پرسید که غیر از رامین با کسی بودی؟ که روناک گفت قبل ازدواج پردشو پسر خالش زده و به غیر از اون با چند نفر دیگه سکس داشته که همشونو به رامین گفتم به غیر از پسر خالمو، چون باهم رفت وامد داریم نمیخوام بهش بد بین بشه.مهسا پرسید بعد از ازدواج چطور با کسی بودی؟روناکم با کمی تامل و عشوه ای که تو صداش بود گفت اره سکس داشتم و هنوزم ادامه داره.وقتی این جمله رو از روناک شنیدم چنان استرس وحشتناکی بهم دست داد که تا اون موقع تجربش نکرده بودم شاید تنها جمله ای بود که هیچ وقت فکرشم نمیکردم از روناک بشنوم همین بود که بهم خیانت میکنه وبدون هیچ ابایی واسه یه نفر دیگه تعریف میکنه.نمیخوام بیشتر توضیح بدم که چه حال عجیبی داشتم سعی کردم به خودم مسلط بشم تا ببینم دیگه چه چیزایرو واسه مهسا تعریف میکنه.مهسا پرسید با پسر خالت سکس میکنی؟ روناک گفت اون که بکن همیشگیم و تو این چند سال هر وقت رامین ماموریت بود پسر خالم منو میکرد ولی بیشتر از اینکه با اون باشم با خیاطی که پیشش میرم سکس دارم که باعث این اتفاق دوستم بود که واسه پرو لباس منو اونجا برده بود.مهسا گفت جریانشو واسم تعریف کن که روناک توضیح داد دو سال پیش با یکی از دوستام به اسم مریم که تازه طلاق گرفته بود رفتیم خیاطی که مریم لباسی که سفارش داده بودو پرو کنه رفتیم تو خیاطی که خیاطش یه اقای تقریباً 40ساله به اسم رضا بود اومد استقبالمون اونم با یه شلوارک و یه تیشرت استین حلقه ای که من خیلی تعجب کردم بعداز اونم یه خانمی اومد که اونم با یه ساپورت کرم و یه تاپ بدون سوتین بود که تیپاشون منو به تعجب وا داشته بود خلاصه خیلی گرمو صمیمی مریمو تحویل گرفتنو بهش گفتن لباسشو در بیاره و لباسی که دوخته شده رو پرو کنه مریمم رفت تو یه اتاق دیگه ولباسو پوشید اومد بیرون لباس مریم یه لباس قرمز بلند با یک چاک از بغل با یه مدل یقه که کاملاً سینه هاشو به زیبایی نشون میداد
رضا ازش پرسید از لباست راضی هستی که مریم گفت خیلی خوبه ایکاش یه مقدار سکسی تر بود چون این لباسو تو جمع زنونه میخوام بپوشم که رضا گفت میتونم چاک بغل لباستو بالاتر ببرم ولی دیگه همه جات پیداست مشکلی نداری؟ مریمم گفت نه چاکشو بیار بالاتر. رضا لباسو از مریم گرفت کارشو شروع کرد مریمم دیگه مانتو نپوشید با همون لباسی که زیر مانتو پوشیده بود همونجا نشست و باهاشون خیلی صمیمی شوخی میکرد که بعضاً سکسی هم بود همینطور که روناک داشت اینارو تعریف میکرد تلفنم قطع شد نتونستم ادامشو بشنوم.
پریشون بودمو مضطرب انگار که تمام معادلات زندگیت به هم خورده باشه.حرکت کردم سمت خونه…
ادامه دارد

نوشته: ؟


👍 53
👎 29
122742 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

709408
2018-08-10 21:08:55 +0430 +0430

دو قاشق چایی خوری کس ن*نت

1 ❤️

709417
2018-08-10 21:14:59 +0430 +0430
NA

پول تلفن برا تو بود یا برا روناک ؟؟

4 ❤️

709421
2018-08-10 21:16:45 +0430 +0430
NA

فکرکنم زنت اهل ترکیه هس

4 ❤️

709427
2018-08-10 21:23:28 +0430 +0430
NA

اگه تلفنت قطع نمیشد فک کنم اسم بچه های شهوانی رو هم میگفت

5 ❤️

709430
2018-08-10 21:25:11 +0430 +0430

خوب و جديد

منتظر بقيش هستيم

1 ❤️

709446
2018-08-10 21:47:03 +0430 +0430

ادامه بده
داستانت خیلی قشنک بود
منتظر ادامه چاکش هستیم
ببینم تا کجا بالا میره


709497
2018-08-11 00:13:32 +0430 +0430

خو کسـکـشع زن جٍنده چرا اینجوری میکنی بقیشو بنویس میخوام بدونم بقیه ش چی میشه

0 ❤️

709506
2018-08-11 01:29:38 +0430 +0430

داستانت بد نبود ولی کسسسس ننت با این چند قسمتی کردنش

0 ❤️

709520
2018-08-11 03:26:07 +0430 +0430

دوس نداشتم
دیسلایک

1 ❤️

709525
2018-08-11 05:00:04 +0430 +0430

پادشاه ساسانی،آرش کوچلو هم از تخم خودش نیست،به نظر منم سزا خیانت مرگه وسلام.

0 ❤️

709528
2018-08-11 05:04:14 +0430 +0430

نويسنده برنامه هاي جم تي وي هستي لاشي

0 ❤️

709543
2018-08-11 06:47:30 +0430 +0430

اضافه کنم،
کسی زنشو ببره پیش خالکوب از زنش جنده تره.‏‎ ‎

1 ❤️

709554
2018-08-11 07:32:11 +0430 +0430
NA

خیلی ها رو سیر کرده خانومت
بده بکنیم دعاش کنیم

0 ❤️

709577
2018-08-11 08:49:28 +0430 +0430

خب دوست عزیز تو که زنت رو بردی پیش یه مرد که چند سانتی متر بالای کوسش رو تتو کنه از اون جنده تری البته ببخشیدها!!!

2 ❤️

709592
2018-08-11 09:23:10 +0430 +0430

اینطور که داری جلو میری تو قسمتای بعدی احتمالا بچه‌ت مرحمتیه بقال سرکوچه‌تونه دوست عزیز کسکش

0 ❤️

709601
2018-08-11 11:39:53 +0430 +0430

ترشحات ذهن یک ملجوق پدر کونی. دودوله متأهلان سایت لای پستونای ننت

0 ❤️

709606
2018-08-11 12:13:25 +0430 +0430

جالب و واقعی بود به نظر، ولی خیلی دیگه کوتاه بود
در حد پست بود.
لطفاً قسمتای بعدی رو حداقل سه چهار برابر این بنویس
مرسی

0 ❤️

709609
2018-08-11 12:36:06 +0430 +0430

GEM TV شما را به خواندن این داستان دعوت میکند

0 ❤️

709635
2018-08-11 16:12:15 +0430 +0430

من هم یک روناک میشناسم که
با پسر عموی شوهرش به دور از چشم اون میرفت لباس زیر می خرید و از سلیقه اون برای لباس پوشیدن استفاده میکرد و یکبار هم هر دو اونها رو لخت توی خونش دید،
اما فرق شوهر اون روناک با تو کُس کش این بود که وقتی خیانت زنش رو دید با وجود داشتن یک دختر 3 ساله زد زیر کون زن جندش و از خونش بیرونش کرد و بعد هم طلاقش رو داد!!!
اما توی کُس کش فقط یک جوری شدی!؟ جاکش

1 ❤️

709637
2018-08-11 16:23:11 +0430 +0430

خوبه ادامه بده (clap)

0 ❤️

709646
2018-08-11 18:39:37 +0430 +0430

اولا کاش من بکن همیشگی زنت بودم.
دوما به راست و دروغش کار ندارم، در کل بد نبود.
سوما،کسکش زن جنده، چرا اومدی چند قسمتی کردی داستان زن جندتو. خوب همشو یکجا میگفتی. کیرم تو اون تتوی خانومت.

0 ❤️

709647
2018-08-11 18:47:35 +0430 +0430

این تاوان اذیت کردن ملوان بدبخته. دهن اون اویلر و فیلتر رو گاییدی الانم باید تاوان پس بدی
دست بالا دست زیاد مهندرز

0 ❤️

709650
2018-08-11 19:37:14 +0430 +0430

خوندن داستان تن ادمو میلرزونه چ برسه واقعیت.لعنت به کسایی که سکس با زن شوهردارو باب کردن و میکنن

0 ❤️

709734
2018-08-11 21:56:00 +0430 +0430

حتما ادامه بده خوب مینویسی

0 ❤️

709750
2018-08-11 22:24:18 +0430 +0430

خیلی لحظه بدیه خدانصیب هیچکس نکنه آدم متوجه خیانت شریک زندگیش میشه،،،،،،:-) :-) :-) :-) :-) :-) :-) …

0 ❤️

709781
2018-08-12 00:52:12 +0430 +0430

ببينيم ادامه ش چي ميشه الان خودم منم تو شوك خيانت زنت هستم چ برسه به حال اون موقعت /:

0 ❤️

709822
2018-08-12 04:48:48 +0430 +0430

یه عکسی از تتوش بزار

0 ❤️

709916
2018-08-12 12:12:48 +0430 +0430

چسبید…اما کون لقت

0 ❤️

709927
2018-08-12 12:51:56 +0430 +0430

واقعا نمیتونم درک کنم خیانتو خیلی سخته،شاید دوستان مسخره کنن ولی وقتی داستانی از خیانت میخونم دلم میلرزه،آدم وقتی شهوتی میشه داستان میخونه ولی خیلی سخته خیانت،به کجا داریم میرم بچه های شهوانی،چرا اینجوری شدن ؟؟؟؟؟؟؟یعنی چی سکس با زن شوهردار؟؟؟؟

0 ❤️

711247
2018-08-17 20:33:20 +0430 +0430
NA

به نظرم زنت فقط به خواجه حافظ نداده… اونم ی چک کن ی فال بگیر شاید تو فال بیاد
خوشا ان کس ک روناکش بدهد
خوشا ان رون ک کون روناک بسازد

0 ❤️

712768
2018-08-24 03:01:41 +0430 +0430
NA

اخه جق نشانه صابون منش این کس شعرا جیه میگی ها؟
نه خدای چیه اینا؟
کیر تو کس زنت

0 ❤️

715824
2018-09-07 17:33:18 +0430 +0430

داستان قشنگیه ادامشو بنویس

0 ❤️

715826
2018-09-07 18:32:56 +0430 +0430

دروغ که شاخ و دم نداره و زهر مار نیست دروغگو رو بکشه مرتیکه تو ۱ ساعت زنت گوشی رو خاموش نکرده بود و تو داشتی گوش میدادی اونوقت اونو گوشی رو جلوی دهنش گرفته بود و حرف میزد که تو همچین واضح همه چی رومیشنیدی؟
اصلا داستان دروغ ازش معلومه

0 ❤️

719252
2018-09-24 05:22:00 +0330 +0330

خیلی قشنگ بود جدای نظر بعضی دوستان
برام جالب بود لطفا ادامه رو بنویس

0 ❤️

724590
2018-10-18 09:16:56 +0330 +0330

قشنگ بود
ادامه اش چی شد؟

0 ❤️

761513
2019-04-16 04:35:45 +0430 +0430

بقیش چی شد؟
ادامه نداره؟

0 ❤️

872567
2022-05-06 15:15:30 +0430 +0430

یه تتو کار برا خانمم میخوام

0 ❤️

915819
2023-02-18 12:01:33 +0330 +0330

بقیش کو…

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها