قبل از خوندن این داستان بهتون بگم که این داستان هیچ صحنه سکسی رو به تصویر نکشیده!
حدودا سه یا چهار ماهی بود که از اون قضیه می گذشت تا اینکه قرار شد ما با خانواده همسرم اینا همگی با هم بریم شمال
راستش من زیاد از مسافرت های دست جمعی خوشم نمی اد چون هر کسی ساز خودش رو می زنه اما وقتی دیدم همسرم خیلی مشتاقه و همش می گه همه هستن و اگه ما نریم حیف می شه قبول کردم که بریم . البته این رو هم می دونستم که به علی(اسم مستعارش رضا بود) مرخصی ندادن و نمی اد . برای همین بود که دیگه مخالفت نکردم
قرار بود همه جمع شیم دم در خونه خواهر شوهر بزرگم. کلا8 نفر بودیم
همگی دم در منتظر بودیم تا خواهرشوهرم هم اماده شه بیاد پایین و بریم! توی همین حین علی پیچید داخل محوطه و بانیش باز اعلام کرد که از دیشب مونده توی شرکت و کاراش رو کرده که صبح با ما بره شمال. از این بابت هم کلی خوشحال بود. داشتم دیوونه می شدم. دلم می خواست به سمتش هجوم بیارم و خفش کنم! همسرم همش به من نگاه می کرد تا عکس العملم رو ببینه . اخم هام رفته بود توی هم! اخه این داشت کجا می اومد؟؟؟؟؟ این که قرار بود نیاااد که!
ولی نمی تونستم یهوویی بگم ما نمی اییم که! توی عمل انجام شده قرار گرفته بودیم و مجبور بودیم! طبق تقسیم بندی مادرشوهرم(تقریبا کسی روی حرفش حرف نمی زنه) من و همسرم و علی و پسر خواهرشوهرم توی یه ماشین و بقیه هم توی یه ماشین دیگه!
علی هم گیر داد که می خواد خودش رانندگی کنه. هر چقدر به همسرم گفتم که نمی خوام با این لجن توی یه ماشین بشینم نتونست کاری کنه! هر چی به مامانش گفت که ما نمی خواییم توی این ماشین باشیم مامانش گفت که شماها می خوایین صدای اهنگ رو بلند کنید و من اعصاب ندارم! همتون یه جا باشید بهتره. من می خوام توو راه بخوابم! اخه دیگه من چی بگم به این ادم؟؟؟!
همسرم و علی نشستند جلو و من و پسر خواهرشوهرم نشستیم عقب.
علی همش توی اینه بهم نگاه می کرد و لبخند می زد! یه بار هم به نگاه و لبخندش پاسخ ندادم! حالم داشت از فضای توی ماشین به هم می خورد! دراخر شالم رو کشیدم روی صورتم تا باهاش چشم توو چشم نشم
عین جغد بیدار بودم. با اینکه گیج خواب بودم اما استرس نمی ذاشت بخوابم. همش پیش خودم فکر می کردم که قراره چی بشه و اگر یه اتفاقی بیافته چی! توو دلم از خدا می خواستم که علی هیچ حرکت اضافه ای از خودش نشون نده!
بالاخره رسیدیم…
همه خسته و کوفته بودند و هر کی یه گوشه برای خودش افتاده بود…
قرار براین شد که همگی دو ساعتی بخوابیم و بعدش بیدار بشیم و بریم گشت و گذار.
رفتم خوابیدم!
…حس کردم یکی داره نوازشم می کنه… اروم چشمام و باز کردم و دیدم که همسرم بالا سرمه . هیچ کسی توی ویلا نبود و همه رفته بودند بیرون. من مونده بودم و همسرم. داشت اروم اروم من و بیدار می کرد که با هم بریم بیرون.
من هم حاضر شدم و رفتیم…
بقیه رو پیدا کردیم و یه کم قدم زدیم و در اخر هم رفتیم رستوران برای خوردن شام.
بعد شام همه باهم برگشتیم ویلا.
باز هم چون خستگی راه کاملا از تن همه در نرفته همه خوابیدن…
روز بعدی دوباره از صبح تا شب همه با هم بودند! و شب که همه خوابیدن ما 3 نفر بیدار بودیم
من و همسرم تصمیم گرفتیم که دوتایی با هم شب رو بریم بیرون و قد بزنیم.
علی اولش می خواست بچسبه بهمون و بیاد ولی وقتی دید نه من و نه همسرم بهش تعارف نکردیم نیومد و موند توو ویلا.
بعد از حدود یه ساعت من و همسرم برگشتیم ویلا. خیلی هم اروم حرکت می کردیم که کسی رو بیدار نکنیم اما علی بیدار شد! یعنی بیدار بود . چون در حالت عادی وقتی خوابه بوق تریلی هم بیدارش نمی کنه
تا رسیدیم گفت: عکس هم گرفتید؟
همسرم هم گفتش که اره! اون هم اصرار کرد که بیایید با هم عکس ها رو ببینیم.
شما فرض کنید علی روی تخت دراز کشیده و من و همسرم هم نشستیم لبه تخت. دوربین دست من بود! من وسط بودم کنارم همسرم و علی هم طوری خودش رو تنظیم کرد که با همون حالت خوابیده بتونه عکس ها رو ببینه.
دست همسرم روی شونه ی من بود و دو برادر داشتند به عکس ها نظر می دادند…
بعد چند دقیقه همسرم گفت که می خواد بره دست شویی و رفت. علی سریع از این فرصت استفاده کرد و از حالت دراز کشیده و دراومد و چهار زانو نشست روی تخت و دستش رو انداخت دور گردنم و صورتم برد به سمت خودش و انگاری که بخواد از لبام ببوسه. صورتم رو کشیدم کنار! دقیقا از کنار لب هام صورتم رو بوسید!
یه لحظه شوکه شده بودم. با تعجب داشتم نگاهش می کردم! همین جور که دستش دور گردنم بود دستش رو اورد به سمت سینه م و محکم فشارش داد!!!
اصلا انتظار چنین حرکتی رو ازش نداشتم! اون هم توی این فرصت کوتاه
سریع خودم رو کشیدم کنار. با عجله از روی تخت بلند شدم و دوربین و پرت کردم سمتش .
همسرم از دست شویی اومد بیرون!
سریع به سمت اتاقی که خانوم ها توش می خوابند رفتم. همسرم وقتی دید دارم می رم با تعجب پرسید: مگه عکس نمی بینیم؟ کجا داری می ری؟
بدون اینکه برگردم گفتم: خوابم می اد! شب به خیر…
تا رسیدم روی تختم سیل اشکی بود که از چشام جاری می شد و میریخت روی صورتم!
اخه این ادم پیش خودش در مورد من چه فکری کرده که این اجازه رو به خودم می ده که به این شکل به من پیشنهاد سکس بده؟؟؟!
فردا صبحش علی از ویلا بیرون نیومد! سعی می کرد باهام حرف بزنه اما کلا به سمتش نمی رفتم تا بتونه حرکتی انجام بده یا حرفی بزنه
اخم هام خیلی تو هم بود! بیچاره مادرشوهرم همش میگفت: هرچقدر فکر می کنم می بینم کاری نکردم که ناراحتت کرده باشم! چیزی شده؟
به همه می گفتم حالت تهوع دارم ! پسر خواهرشوهرم گیر داده بود که زن دایی تووودلش نی نی داره! غافل از این که زن دایی توو دلش چقدر غم ریخته
اولش نمی خواستم به همسرم بگم و مسافرتش رو خراب کنم اما دلم طاقت نیاورد! حس می کردم اگر بهش نگم بهش خیانت کردم
کشیدمش کنار و فقط گفتم که علی دیشب یه حرکت خیلی بدی انجام داد! ازم پرسید که چه کار کرده ولی من چیزی نگفتم و ازش خواستم بذاره تا بعد…
همسرم هم که اصلا فکرش رو نمی کرد که علی چنین حرکتی رو انجام داده باشه چیزی نگفت و قبول کرد که بعدا قضیه رو بهش بگم!
شبش من و همسرم دوباره شب رو با هم رفتیم قدم بزنیم که من می خواستم قضیه رو کامل براش توضیح بدم که مامانش زنگ زد و گیر داد که شماها چرا همش تنهایی می رید بیرون؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!
حالا خواب خواب بود هااااا. از خواب بیدار شده بوده بره دست شویی دیده من و پسرش نیستیم و گیر داده بود که چرا من رو نمی برید؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
همسرم هم گیرداد که بریم مامانم رو هم بیاریم! اخه مامانش هم کمرش هم زانوهاش درد می کنه . نمی تونه راه بره که! فقط می خواست ما رو بکشونه داخل!
سر همین مساله بحثمون شد! قضیه علی از یه ور و این بحث الکی هم از یه ور باعث شد که وسط دعوا از دهنم در بره و بهش گفتم : این از مامانت! این از تو ! اونم از داداشت که داره بهم تجاوز می کنه!
همسرم یه نیشخند زد و گفت: تجاوز؟ مگه چی کارت کرده؟ اون شب و می گی که تموم شد و رفت…! چرا همش تکرارش می کنی و اون خاطره لعنتی رو زنده می کنی؟
من هم عصبانی تر از قبل گفتم! نه خیررررررر! صورتم و می گیره و سعی می کنه لبم رو ببوسه و ازطرف دیگه سینه م رو می گیره دستش و فشار می ده! اونم وقتی که بیدارم! نه توو خواب! اسم این رو چی می ذاری؟ ابراز علاقه ؟ یا رابطه خواهر و برادری؟؟؟
همسرم داشت دیووونه میشد! ازم خواست دوباره تکرار کنم که چه اتفاقی افتاده! و من هم اروم تر از قبل دوباره تکرار کردم و این سری اشکم هم در اومد و زدم زیر گریه… . نمی دونست باید چی کار کنه! اومد جلو و بقلم کرد و خواست که ارومم کنه!
بعدش هم گیر داد که صبح ماشین می گیرم و برمی گردم تهران!
اما مگه می شد مامانش رو راضی کرد؟؟؟
تا اخر هم مجبور شدیم که اونجا بمونیم ولی علی فردا صبحش به بهانه کاربرگشت تهران!
از اون به بعد دیگه علی به من نزدیک نشد و چند ماهی هم با هم حرف نمی زدیم و بعدش هم که اشتی کردیم دیگه حتی بهش دست هم نمی دم! اشتیمون هم یه چیز الکیه که کسی از این ماجرا بوویی نبره!
دیگه بیشتر از این کشش نمی دم…
ببخشید که وقتتون رو گرفتم اما برای یه لحظه هم که شده خودتون رو بذارید جای همسر من و فکر کنید که کسی روی زنتون چنین نظری داشته باشه و این جوری بخواد بهتون خیانت کنه! واقعا فکر می کنید حس جالبیه؟
باباجان! خوب برید با دوست دخترتون سکس کنید . یا چه می دونم این همه زن خراب… اخه چرا به شوهر دارها گیر می دین؟؟؟
من شخصا سکس رو دوست دارم اما سکسی که توش بوی خیانت و دورویی داشته باشه حالم رو بهم می زنه!
امیدوارم که ادمین انتشارش بده!!!
نوشته: آنا
می دونی مشکلی که برات ایجاد شده ریشش کجا بوده
توی روابط عمومی خانوادگیتون( چرا باید با نامحرم ها اینقدر راحت باشید که برادر شوهرت باهات دست بده ببوسدد و یا توی خونه باهات تنها باشه) که از قدیم هم گفتند که زمانی که دوتا نامحرم توی یه خونه باشند نفر سوم شیطان اونجاست.
جا داره اینجا به شما یه احسن بگم که هر مسئله ای که ایجاد شده به شوهرت گفتی . که این بهترین کاری بوده که انجام دادی.
امیدوارم خوانندگان این داستانها از داستان شما عبرت بگیرند و خط قرمزهایی که در روابط جنسی است را رعایت کرده . سرشان توی زندگی خودشان باشد.
آنا جون كارت خيلي درسته. تو انسان شريف و قابل احترامي هستي. كاش در اين سايت آدمايي مثل تو بيشتر بودن. اونايي كه داستانشونو روي سايت ميذارن و تا مدتها دلشون ميلرزه كه مبادا كسي به عشقشون توهين كنه كاش وقتي از اون بالا اومدن پايين توي بخش نظرات يادشون باشه كه آناي ما هم كه روي اصول و عقايدش ايستاده دلش داره ميلرزه كه مبادا همه باورهاي قشنگش كه به خاطرشون در مقابل هوس اون نابرادر ايستادگي كرده، مضحكه يك مشت آدم بي درد از جمله نويسنده مشاراليه!! قرار بگيره.
آنا جون منتظر آثار بعديتم هستيما.
دم خودت و شوهرت گرم
آنا احساس ميكنم داري خودتو خالي ميكني .اما اينجا جاش نيست دوست من
فريجاب من
5 سال كرج كار كردم و خونه مجردي داشتم .شاهين ويلا رو اگه تهراني باشي ميشناسي.خيابان قلم
منم اونجا سكس داشتم
ميخواي از فردا منم بيام بگم ليلا رو كردم مينا رو كردم
ميترا و بقيه
نهايت اين سكس ها ميشه يه سكس عاشقانه
احساس ميكنم ديگه سايت برام بي ارزش شده
شايد …
معذرت بابت كامنت
شايد ديگه نيام وكامنتامم نبينيد
اما ادمین
میخوام مرد باشی
و جواب کامنتمو بعدی
چند تا از نام کاربریامو قفل كردی
چرا ؟
میخوای چیکار کنی مثلا.
من که جز حقیقت چیزی نگفتم
باشه اینم قفل کن اما اگه مردی برو اون قوانینتو بخون بعد به داستانات به بخشای دیگه سایتتم نگاه کن
اگه جواب کامنتمو بدی که خیلی مردی اگه نه که هیچی
داستانت بد نبود سکسی هم نبود
حالا تو که این همه دم از نجابت میزنی تو این سایت چیکار میکنی
نکنه میخاری
منتظر جوابتم
من متوجه نشدم سکس این داستان کجاش بود ؟
آخه میدونید این سایت مخصوص داستان های سکسی نه پند اموز یا خاطرات مزخرف شما
الان اینی که گفتی رو ببر تو سایت وزارت ارشاد و خواهشا دیگه داستان ننویس
سلام داستان فوق العاده جالبی بود ولی قصد ندارنم شرلوک هلمز یا پو آرو باشم ولی دو سه نکته داشت
اول اینکه شما که صبح داشتی با مشاین علی می رفتی باشگاه مگه ماشین علی مدل انگلیسی مه نشستی کنارش دست چپش آزاد بوده که روی پای راستت گذاشته
مورد بعدی فکر میکنم نویسنده داشتان خود علی باشه نه آنا چون چون با این خصوصیات که از علی و آنا فهمیدم آنا اهل این جور سایتها نمیره علی این سایتها رفته که اینجوری به زن برادر شحساس شده
ولی باید بگم من خودم به برادر خیلی حساسم آدم پاکی نیستم شاید اگه یه زن شوهر دار بهم پا بده نه نمیگم ولی برادر نه راستش من یه زن داداش دارم که از من خیلی بزرگتره یه زمانی خیلی تو نخ من بود هر کاری کرد هرکاری کرد ولی بهش پا ندادمن همین موضوع باغث شد صد برابر من رو دوست داشته باشه حالا هر جا که میشینه میگه آرین با اینکه مجرده و لی خیلی پسر خوبیه
سلام
وقتی داستانت رو خوندم یاد زندگی خودم افتادم که زنم تو عقد بهم خیانت کرد و رفت با دوست پسرش نقشه کشیدن تا منو بیچاره کنن و آخرش هم دیدم داره بهم خیانت میکنه طلاقش دادم
کاری که کردی درست بوده چون من هم از چنین آدم های کثیفی که دنبال زن شوهر دار میرن بدم میاد
آقا مهدي عزيز
منم قبول دارم كه تأثيري كه داستان سكسي داره به مراتب بيشتر از يه فيلم سكسيه. اونم بيشتر به اين خاطره كه در داستان سكسي تخيل خواننده درگير ميشه و اينجوري انگار خود خواننده هم در اون داستان شركت ميكنه در حالي كه در فيلم اينطور نيست. اما هر داستاني كه چنين قابليتي نداره. اين وصف داستانيه كه همه اصولش سر جاش باشه و علاوه بر اون قلم و تخيل نويسنده با سنگ هنر تراش خورده و صيقل شده باشه. وقتي در اين سايت داستاني درج ميشه و خوانندهها 20تا سوتي ازش بيرون ميكشن؛ خوب اين ديگه چيزي نميتونه باشه جز اسباب خنده و مضحكه. البته اينو هم قبول دارم كه غير از اعضاي سايت كه معمولا ًدر مقابل اينجور داستانا مصونيت پيدا كردن افراد تازه وارد يا كسايي كه گذري وارد سايت ميشن واقعاً آسيب پذيرن. خوب براي اين عده چيكار ميشه كرد؟ تو ميگي ميخواي سايتو ترك كني. اگر دغدغههاي زندگيت بهت فرصت اينو نميده كه بياي اينجا و حرف بزني منم بهت توصيه ميكنم ديگه نياي؛ اين تصميميه كه خود من هم تا يكي دو روز ديگه عملي ميكنم. دقيقا به اين دليل كه اينجا در ازاي فرصت گرانبهايي كه از من ميگيره چيزي به من نميده. اما اگر دغدغه آدماي آسيبپذير رو داري با رفتن تو هيچ مشكلي از كسي حل نميشه. اين سايت همچنان به حيات خودش ادامه ميده و روز به روز هم آمار بازديد كنندههاش بالاتر و بالاتر ميره.
اما در مورد اينكه گفتي سكس همهش يك مدله و ته همه سكسا سكس عاشقانهست. سكس برعكس به نظر من دنياي پر تنوعيه پر از زمينههاي بكر كشف نشده. اما اون چيزي كه در اين سايت، باعث شده كه سكس تكراري و يكنواخت بشه يك نكته مهمه كه معمولاً نويسندهها ازش غفلت ميكنن. و اون زمينه آشنايي آدماييه كه قراره با هم سكس كنن. اينجا معمولاً همونجاييه كه نويسندهها دچار تناقض گويي ميشن و خوانندهها شروع ميكنن به شكار كردن سوتيها. آره اون بابايي كه با ماشينش مسافر جابجا ميكنه بعد يه دفه شق درد ميگيره و مخ يكي از مسافرا رو ميزنه و ميبره ميكندش حرف تازهاي براي گفتن نداره اما اوني كه براي رسيدن به محبوبش ماهها با اينترنت و تلفن وقت و هزينه صرف ميكنه بعد با قلمي كه بوي نويسندگي ميده مياد و داستانش رو لحظه به لحظه مثل يك فيلم حساب شده جلو ميبره، يك عالمه حرف داره براي گفتن. تو از من ناراحتي؛ نميدونم شايد بخاطر انتقادي كه از داستان خسرو و شيرين كردم (كه فكر ميكنم نويسندهش رو هم ميتونم حدس بزنم كيه!!) اما اون داستان عليرغم ظاهر متفاوتش هيچ حرف تازهاي براي گفتن نداشت. آقا مهدي من تمام عمرمو توي كتاباي ادبي غرق بودم. هر چيزي كه ميگم به نوعي برگرفته از چيزاييه كه ياد گرفتم نه بر اساس حب و بغض. من اينجا كسي رو نميشناسم كه نسبت بهش حب و بغضي داشته باشم. يه وقتي ممكنه حرفمو با خنده بزنم و گاهي با آرامش و به ندرت با فرياد. داستان آنا هم شاهكار ادبي نيست بلكه روحي درش هست كه انسان رو به احترام وا ميداره؛ من اين روح يا روحيه رو ستايش كردم و اگر از آنا خواستم كه داستاناي بعديشو هم بفرسته به اين خاطر بود كه ميدونم چيزي كه از قلم آنا تراوش ميكنه انسان رو به قهقرا نميبره.
داستانت خیلی آموزنده بود! با اینکه اینجا یه سایته سکسیه و باید داستانهای سکس رو توش بذاری، ولی کلاً ازاینکه خیانت نکردی و همه چیزو به همسرت گفتی خیلی حال کردم. بهتره گاهی اوقات هم که شده به خودمون بیایم و دور خیانت خط بکشیم مثل همین دوستمون. در کل ریشه ی این مسئله برمی گرده به چیزی که B1619275 گفت. من کاملا باهاش موافقم.
جناب golden dodool حتما" باید کار به بیخ میرسید تا شما راضی باشی اسم داستان همین باشه
خیلی هم داستان خوبی بود آنا خانم
mehdi_e1361 دلیل نمیشه هر کس میاد توی این سایت کل ماهیت اینجارو قبول داشته باشه
فقط می خواستم ضمن احترام به همه دوستان به آقای b1619275 بگم که شما لطفا زیاده از دهان گشادتون فضولات انسانی میل نفرمایید و اجازه بدهید که روحانی محلتان مابقی فضولات ما رو به دهان بگیرند.
آخه کس کش انسان باید خودش درست باشه وگرنه نیازی نیستکه برای هر دو نفری یه نگهبان بزارید که شیطون به جمعشون اضافه نشه.
همین نفهمی ها و بی شعوری ها رو دارید که یه مشت مفت خور افتادن رو مملکت و به نام اسلام ناب کیری می چاپن و می خورن و می برن
سلام باز اومدم بگم دمت گرم سامان و آرزو و تو دهن یه عده که همچین داستانی رو تایید میکنن بدن .
اینجا سایت شهوانیه میدونی یعنی چی؟اگه میدونستی این اراجیف رو نمی نوشتی
لطف کن یه وبلاگ زیر نظر سید علی بزن به اسم(وییییش به من دست نزنین)مطمینم خود سید علی هم بهت نظر میده شاید سوژه یکی از داستانات هم بشه
خاک بر سرت که رو سر این اراجیف که از ذهن نداشتت بیرون اومد چادر کشیدی
پاکدامن
و خطاب به شما نظر دهنده : این اراجیف چی هست که شما سرش با هم بحث هم میکنین .واقعا براتون متاسفم که یه چادری بی غیرت میاد وسط شما نفوذ میکنه و شما هم سادهههههههههههههههههههه.
واقعا حقتون همون سید علیه
درود بر تو.کاربران سایت لطفا" از ایشون یاد بگیرید.اگه افراد مثل شما نصف دنیا رو تشکیل بدن دنیا جای کامل و عالی برای زندگی میشد.من نمیدونم نسل آریایی با اون همه تمدن چرا از شما و امثال شما الگو نمیگیرند.واقعا تفکر شما والا ترین تفکر انسانیه.لطفا" اگه کسی این نظر رو میخونه و مثل ایشون فکر میکنه و یا پیروزی مثل این بدست آورده من خواهش میکنم بگه تا تعداد داستان های خوب سایت بیشتر شه و دیگران هم بتونن الگو بگیرند.به نظر من کسی که مثل علی در این داستان فکر میکنه و به سکس با محارم و زن شوهر دار فکر میکنه سزاوار مرگه
خوبه . همش که نمیشه سکسی باشه . باید یه تنوعی هم ایجاد شه دوستان
سلام
بهتره برای داستان های اجتماعی بهتره سری به ماه نامه های ایران بزنی داستان شما ربطی به سایت شهوانی نداره این سایت را برای چیز دیگری ساختن
نه داستانهای که طرف مشکل خانوادگی رابطش با برادر شوهرش که دست به دستش کردن بیاد حرفی بزنه یه نگاهی هم دوستان به طرف مقابل بزنه نباید یک طرفه
به قاضی بریم
با تشکر
سلام آنا جان. عزیزم من کاری ندارم که این داستان بر پایه واقعیت هست یا نه. فقط خواستم بگم اول که قلم شیوایی داری. دوم اینکه من هم باهات موافقم که بعضی از سکس ها آن هم بدون رضایت طرف فقط جنایت هست. ولی یه سوال هم دارم. اگه این داستان واقعیت داره تعجب میکنم که چرا شوهرت هیچ کاری نمیکنه و مثل ماست (ببخشید) رفتار میکنه. آیا این که فقط گریه کنه و به آغوش تو پناه ببره کافی هست ؟ من که فکر میکنم کافی نیست. به هر حال برات آرزوی روزهای خوب دارم.بای
galaxy عزیزم حق با تویه
هیچ اقدام جدی نکرد اما اون هم برای خودش دلیل داره
اگر بخواد حرکتی انجام بده همه می فهمند! ما نمی خواییم کسی از این ماجرا چیزی بفهمه!
به همون دلیلی که گفتم . چون مطمئن که همه ی کاسه کوسه ها سر من شکسته می شه و همه می گن این انا بوده که کرم ریخته!!!
ممنونم عزیزم
آقا اولا کی گفته هر کی میاد تو این سایت باید داستان سکسی که اسمشم نمیشه گذاشت سکسی بنویسه یکمم باید آداب سکس رو یاد بگیرین که بعد این داستانای کیریه سکس با مادر و خواهر و زن داداشو نبینیم. من با نظر شایان موافقم!!!<
اجازه ميخوام چند نكته رو به اختصار خدمت دوستان گلم عرض كنم:
Ardimanish SLM mige b hame
ههههههههههههههههههههههههه…
هوهوهوهوهوهوهوهوهو…
هاهاهاهاهاهاهاهاهاهاها…
Saram Khalvat shod!
Nim min dg miyam nazare kh0dam0 begam!
Koli soal daram k dos daram mas’oulin(soal shodeha)behesh j bedan.
Felan
dustan aziz khoshhalam ke in dastan baese tabadole afkar shode hala be nesbate sitesh az alfaze rakik ham estefade shode! Ama unayi ke migan dastanet sexy nabudo azin harfa fek konam in site bishtaraz hezar dastane sexy dare ke albate 90 darsadeshunam be eteqadate irania nemikhore! Berin hamunaro bekhunin! Dge tohinesh chie!? Bishtarin arzeshe in dastan hamine ke un khanum be hamsaresh paypande hamun entezari ke hameye ma az hamsaramun darim! Bebakhshid rude derazi kardam! Shabetun khosh shad bashin
من امروز برای اولین بار موهای سینه ام را زدم.ببخشید اگه صحنه سکسی نداشت جملم.به نام خدا هستم .از کوچیکی بزرگ شدم
سارینا فکر میکنم اون دختر چادری خودت باشی …
در ضمن حد خودتو نگه دار اون لجن زارتم ببند معنقد بهت تجاوز شده چون نمیتونی بری خودکشی کنی اومدی داری این جا خودتو میکشی …
اقایونی که تمایل دارن باسارینا اشنا بشن زودتر دست بجنبونن چون زیاد داره به خودش فشار میاره میترسم چیزی ازش باقی نمونه …
انا جون مرسی خوب بود ادامه بده عزیزممممممممممممممممممممممممم
ana dastanet kheyli jaleb bod///omidvaram hamishe khob va pako moghadas bemoni nokaretam///man kord hastam va age jaye on bodam shayad ali ro mikoshtam bekhoda man namos parastam kheyli gheyratiyam//chizi ke vase ke vase khodam nemikham vase kesiyam nemikham vala///hamishe ba shoharet safo sadegh bash motmaen bash intor barandei va zendegi khahi dasht ke hame alamo adam hasrate zendegitono bokhoran bekhoda omidvaram hamishe shado khoshhalo sarboland bashi va be shoharet vafadar
در مورد کار همسرم بگم … مجبورم و میگم که همسرم توی ایران خودرو کار می کنه و کارش شیفتیه و از هر کسی بپرسی ساعت کاریش رو بهت می گه
نه خیر قطب شمال نیست ! قرار بود یه هفته ای بریم. اونم تو یه روز شلوغ که جاده ترافیک بود … تا حالا توی روزای شلوغ شمال نرفتی؟… مادر شوهرم پیره . می خواد توی ترافیک ماشین های دیگه رو ببینه که چی بشه؟ قبل از حرکت هم دخترش بهش ارامبخش داد تا بخوابه و غر نزنه… یعنی نمی تونستم بخوابم!
تصمیم گرفتیم بخوابیم چون کوفتگی راه اونم توی راه 5 ساعته که شده بود 10 ساعت اذیتمون می کرد. مطمئنا تا حالا شاه عبدالعظیم اون ورتر هم نرفتی که از خستگی راه چیزی نمی دونی .در ضمن بی سواد همه جای شمال راهش 3 ساعته نیست . شمال که می گی خودش شامل سه استان می شه که هر کدوم کلی هم شهرستان دارند و مسیر هاشون و تایم هاشون با هم متفاونه.
در مورد این که گفتی کسی که بهش تجاوز می شه به تخمتونه هم باید بگم شما فعلا به اون مخ فندوقیت فشار بیار و سعی که خودت رو بذاری جای مرد. حالا نمی خواد حس یه زنی که رو بهش تجاوز شده رو تصور هم بکنی می ترسم مغز فندقیت بو داده بشه
در ضمن شما خیلی مشکل داری اگه بفرما به خود من فش بده . به بقیه بچه هایی که اومدن اینجا و نظر دادن چه کار داری؟
اینجا هر کی عقیده خودش رو می گه .
می دونی چیه ؟ مگه مجبوری؟ باور نکن! فکر کن دروغه . برو جلقت بزن بابا . شماها حقتون همون داستان سکس در جبهه ست که در اخر هم نویسندش بیاد بهتون بخنده تازه این فقط یه داستانه. 90 درصد داستان های اینجا همین جوری هستند.
Ardimanish. (الااون كس مغزا كه دم تكون دادن وتأييدت كردن!) جناب به کسی توهین کن که بهت توهین کرده باشه یادت ندادن به نظرایه بقیه احترام بزاری !!! ؟ …
واقعا نمیدونم هدفت از گفتن این حرفا چیه حداقل به شخصیت بقیه احترام نمیزاری به خودت احترام بزار جوری برخورد نکن ادم فکر کنه تو طویله بزرگ شدی تو چطور به خودت اجازه میدی شعور همرو ببری زیره سوال ؟
تو بهتره بری راجع به خودت بگی نه دیگران کسی که خودش پر از ایراده احتما نمیتونه در مورده ایرادایه بقیه اضحار نظر کنه نمیخواستم جوابتو بدم ولی دیدم کمو بیش تو بعضی داستانات عینه به نام خدا اسم منو اول میاری تو نظرات و برا این بیحرمتی که کردی جوابتو دادم چون در حده من نیست بخوام با ادم بد دهنی مثل تو همکلام بشم زشته پسری که داره خودشو و نظراشو برا بقیه الگو میکنه انقد حرفایه رکیک از دهنش بیرون بیاد…
Admin.Mafia سلام دوسته من کاسه داغتر از اش نشدم انا خودش بلده جواب گو باشه من فقط جوابه توهین اون دوستمونو دادم که به نظرم کرد برای تایید این داستان و حرفایی که تو نظرایه داستانایه دیگه مخاطبش من بودم که نمیدونم مثلا با زیره سوال بردن من و کارام چیو میخواد ثابت کنه اینم بگم شخصیت داشتن یه انسان به میحط نتی ربطی نداره که حالا من تازه وارد باشم یا نه !..
salam be hame. datan tokhmi bood. ye ja migi shoharam gerye mikard. bad shoharet rabetasho ba dadashesh kam kard va to mosaferat to ro ba dadashesh ro takht tanha gozasht bade dobare vaghti gofti behem tajavoz karde pozkhand zado goft mage chi kar karde. kollan asheghe gheyrate shoharetam.
ادمين مافيا
شايد با گذاشتن اسم مافيا روي خودت، احساس پدرخواندگي بهت دست بده اما وقتي ديدم چند جا تيكه تيكه به من پارس كردي و باز رفتي جلوتر و دوباره دندون نشون دادي منو بيشتر ياد سگي انداختي كه تو سرش زدن و داره فرار ميكنه و موقع فرار چند بار ميايسته و بالا مياره!
منم حرفمو همون بالا بهت گفتم و علاوه بر اون حرفي با تو ندارم چون تو هم بعد از اون ديگه حرفي نزدي؛ فقط پارس كردي و فحش دادي كه البته بهت حق ميدم؛ چون اصلاً فكرشو نميكردي در بدو ورودت به سايت، يه نفر پس كلهتو بگيره و اونجوري سرتو توي گه فرو كنه طوري كه تا يك ماه از سوراخ دماغات و گوشه لبات، وقتي حرف ميزني گه فتيله شده بيرون بياد!
تو كه نَشُسته پاكي و حرجي بر تو نيست؛ بچه دو روزه اگه نشاشه و عر نزنه چيكار كنه؟! همين چار تا جمله هم كه برات نوشتم از سرت زياده. خداييش ادعايي هم نداري؛ يه بار اومدي عربده بكشي گوزيدي، دفعه بعد حواستو بيشتر جمع ميكني و يادت ميمونه اينجا جاي گوزيدن نيست! روي صحبتم با اوناييه كه ادعا دارن. يعني ديگه مغز سوزوندن! توي عمرشون تا اين اندازه از مغزشون استفاده نكرده بودن! حالا براي چي؟! براي اينكه سوتي در بيارن! اونم سوتيهايي كه عكس مرغ پخته رو توي قاب روي ديوار به خنده درمياره! حالا همه اينا براي چيه؟! براي اينكه نظرشونو درباره داستان بگن؟ نه! من كه ميدونم براي چيه؟! خود اون بابا هم ميدونه كه من ميدونم دردش چيه! تا حالا شده به كسي بگين «چاله ميدوني» و طرف بلافاصله بره مدرك دانشگاهيشو بياره و نشون بده كه چاله ميدوني نيست؟! بهش بگين «بد دهن» و «فحاش» و طرف بلافاصله بره چار تا شعر حفظ كنه و بياد بخونه يا از كتابايي كه خونده تعريف كنه تا ثابت كنه چيزي حاليشه؟! به اينجور آدما ميگن آدماي منفعل. شخصيتشون متزلزله و هميشه پشت سر آدماي بزرگتر از خودشون حركت ميكنن. ضمناً از آب گلآلود هم خيلي خوششون مياد چون ميتونن ضعفاشونو توش مخفي كنن. به خاطر همين هم وقتي ميبينن جايي آبش گلآلود شده، سريع خودشونو ميرسونن و گلآلودترش ميكنن. وقتي هم كه توي يه همچين فضايي شروع ميكنن به حرف زدن، فراموش ميكنن كه همين ديروز مدرك آورده بودن كه چاله ميدوني نيستن و فراموش ميكنن كه متناسب با مدركي كه آوردن، با يك زن بخصوص با يك زن متأهل بايد جور ديگهاي حرف بزنن و اگر كينه از كس ديگهاي فيالمثل فريجاب به دل دارن ميتونن براي يك بار هم كه شده بزرگ باشن و مستقيم برن سر اصل مطلب و ديگران رو بهونه نكنن.
به هر حال اگر كينهاي از من به دل داري بهت توصيه ميكنم همينجا تسويهش كني چون همونطور كه براي مهدي بيكس نوشتم ديگه قصد ندارم بيام اينجا و اين شايد آخرين فرصتت براي تسويه حساب باشه. سعي كن از دست ندي!
در ضمن خيلي دوست داشتم بدونم وقتي ديدي آدمي مثل ادمين مافيا تأييدت كرده چه حسي بهت دست داده؟!!! خوشحال شدي از اينكه بالاخره يه نفر تأييدت كرده؟! يا به فكر فرو رفتي كه چرا اون يك نفر بايد ادمين مافيا باشه؟!!! برام مهم نيست كه به اين سؤالم جواب بدي يا نه! اما خوب بهش فكر كن. نكتههاي زيادي توشه اگر اهل درك باشي!
به هر حال اگر خواستي نگهش داري ادمين مافيا سگ خوبيه، خوب برات پارس ميكنه؛ وقتي تو رو ديد جوري پارس كرد كه انگار صاحبشو ديده! هنوز خوب بلد نيست پاچه بگيره اما زود راه ميفته! افسار و قلادهشو ميدم دست خودت. فقط اول بايد ببريش حموم يه شستشوي حسابي بهش بدي! تازه از توي گه دراومده!!!
Ardimanish:
سلام به همه
ببين آقاى انا:
آمل كه بلدى كجاس?من مال اونجام?حالاتوميخواى زيره به كرمون ببرى?
كدوم جاده شمال5ساعت راهه?فيروزكوه كه طولانى ترين راهشه همش4ساعت راهه!اتوزمستونش هم فرق زيادى نميكنه!
جاده هراز كه الان بيشترمسيرش اتوبانه وبيج و خماش رو به لطف ديناميت و ماشين سنكين خيلى خيلى كم كردن, اونوقتاكه اتوبان نبودوهمه جاش بيج وخم بودوكردنه,اتوبوس3:30ميرسيده!سواريها رو ديكه خودت حساب كن!(بلدى يامن بكنم?)
كندوان كه ازهمشون نزديكتره,مسلمأتوى تخيلت بايدازاون مسيراومده باشين جون خونتون غرب تهرانه(نكنه ميخواى بزنى زيرش)اين جاده رو2ساعت هم ميشه رفت!خطرش بيشترازاوناى ديكه هست!
هرسه تاجاده توزمستون 10ساعت هم طول نميكشه مكراينكه طوفان نوح بيادكه دراونصورت جاده بسته خواهدبودبه لطف بليس(نليسى يه وقت,منظور
police
بود)
جاده شمال همش ديدنيه لازم به ذكرنيست,اونوقت مادرشوهرت ترافيك روميتونست نبينه(لابد جشماش كم سو…)
اقراركن كه داستانت يه دروغه محض بيشترنيست!
جرااينقدمصرى كه واقعى جلوه بديش,هان?
خب يك كلمه بكوداستانه نه خاطره(شجاعتش روداشته باش)
آندره ماله رو:
انسانهاى بى منطق و كسانى كه كمبودعاطفه توى زندكيشون دارن شخصيتى2كانه دارن!
بايدباهركى مثل خودش رفتاركرد!شرط ميبندم اونى كه نخودهرآشى ميشه يه جنده ولاشى بيشترنيست كه اينهمه دم ازاصول انسانى ميزنه!
خنده داره نيست اونى كه"تأئيد"رو"تعيد"مينويسه بيادكنده ترازدهنش بكوزه?
من اكه غلط املايى داشتم ودارم واسه اينه كه باموبايلم…(اكه2زاريت كجه بكوتابيشترتوضيح بدم جابيفته)
خاك تواون سوراخت كه اونقد بهت كم محبت كردن كه فكرميكنى اسمت توى همه نظراتم هست اونم اولش(جه كوزها)جزاون1بارى كه مهدى خان ازم توضيح خواست بكردببين كجاميتونى اسمت روبيداكنى(جشم قرضى خواستى بكوتادوستات بيان كمكت)
اكثرشماهاآدمهايى هستين كه به اصطلاح عقايدتون توى كامنت ها عوض ميشه واين بده,خيلى هم بد!
2كانكي توى تو وامثال توداره بيدادميكنه!خوشم ميادازدوستانى كه توى همه كامنت هاشون فقط دنبال هوس وهوسرانى خودشونن!جون لااقل بعدازخوندن يه درام ياترازدى نميان اداى آدم خوبارو دربيارن!اماامثال شماها…
من ادبيادتم بدنيست,ازخيلى ها بالاترم هست(خيلى ها)اماباهركسي مثل خودش ميحرفم.رفتاروبرخوردآدم بايه بجه هاى5ساله مثل رفتار با يه آدم مسن نيست.باهم قطاراش هم مثل اون2تا رفتارنميكنه!اكه بعدازيه جشن عروسى بايدبه مراسم ختم هم سرزده بشه بايد2تارفتارمخالف هم بروزداده بشه!
اينجاسايت سكسيه,ادبيات آدمهاى اين كروه باسايت مهندسان ايران فرق ميكنه!
ادبيات سايت آشبزى هم با سايت اسلام تكست فرق ميكنه!
جندتاكسخل اومدين اينجا وفقط هه هه و هوهو ميكنين كه يعنى بجه مثبتين?
جرانميرين سايت عقيده دات كام?
توكه لالاي بلدى جراخوابت نميبره لاشي?نكنه كس وكونت ميخواره,آره?
توكه دم ازآزادى بيان ميزنى بس به كس خودت ومثل خودت ميخندى به اونايى كه راجع به كس وكون مينويسن ميكي"بى خايه".
اين ويروس ازشماهانيست,ازآخونداى كس كشه وازاسلام آخونديتون!
توى دين ومذهبى كه زن آدم به حساب نيادحق دارين اينطورعقده اى باشين!جرادختربايدنصف بسرارث ببره?جرا زنان نميتونن قاضى باشن?نهايتأ داديارى آخرشه!جراآيه34سوره نسا ميكه مردميتونه روزنش دست بلندكنه اماهيج جاننوشته زن به مردحتى نكاه جب بندازه!جرازنان جزوغنائم جنكى به حساب ميان?جرامردهاميتونن باكنيزشون همخوابه بشن اما زنان باغلامهاشون…?توبحارالانوارمجلسى ميكه امام صادق ميكه:زن بايدآماده جماع باشه حتى روى بالان شتر?يعنى واقعأمردهروقت اراده كرد زنش رو بكنه بايدبكنه?حتى روى شتر?اين نهايت بستى نيست?زن اكه دلش خواست جى?به درك,مكه نه?
جرازنان تو عربستان تا2سال بيش حق رانندكى نداشتن?نماينده مجلس هم نميتونستن بشن?بعدازكلى فشارروانى بين المللى اجازه اين كارو دادن بهشون!
آخه جراجامعه ما فكر ميكنه بعدازسكس,اين زنه كه يه جيزى ازدست داده,هان?مكه2طرف لذت نميبرن?تازه زن اين وسط يه جيزى كاسب ميشه!اسبرم مرد اختلالات درونى وبيرونى بدن زن روبرطرف ميكنه!(اكثرأدخترهابعدازازدواج خوشكلتروتبل ترميشن وبريودشون هم منظم تر ميشه)امامردها اين وسط يه جيزايى ازدست ميدن(بسرهابعدازدواج ديكه اون شادابى وطراوت مجردى روندارن)حالافرهنك جامعه مون ببينيدجه تفكرى راجبش داره!دخترهابين خودشون هم وازه ى كسخل رو بكارميبرن!يااكه بخوان به همجنس خودشون توهين بكنن ميكن:فلانى بكنه تورو,كيرخرتو…يا ميكن:جنده,لاشى,هرزه…حالااكه يه مردهرروزباجندنفرسكس كنه بهش جى ميكن?ياروتيزه,كس كنه…خلاصه اين ميشه مزيت اون مرد!
حالامن بيام بهت جى بكم كه خودت به خودت بى احترامى ميكنى وخودت روآدم بحساب نميارى!
خانمها,تا شما براى خودتون ارزش واحترام قائل نشين جامعه ى مردان شماروباجشم فرومايكى نكاه ميكنن!
متأسفانه تو وامثال تواونقدرمغزتون كشش نداره كه اينارو درك كنين براى همين ميكم كس مغزى!
حالابشينين به اين و اون كير3بيج بدين كه جرا كفتي"كس"بايدمينوشتى"مهبل"اون يكى بكه جراكفتى"مهبل"نكفتى"فرج"!
2روزديكه هم صحبت ار"آميزش"و"لقاح"و"آلت تناسلى"…
حالابا باقىيه دار و دسته تون هم جند كلامى حرف دارم!اونهايى كه باجندتا اسم كاربرى مختلف ميان توى سايت!حتى باجنسيت مختلف!اين ديكه نهايت بى شرفى وبستى ميتونه باشه!همه اينا ناشى ازمحيط خانوادكي شونه!
Ey gorg nagoftamat ke ro0zi
bi chare shavi be daste uozi
مردى نه به قوت است وشمشير زنى
آنست كه جورى كه توانى نكنى
اكر بريان كند بهرام كورى
نه جون باى ملخ باشد زمورى
حالااين بابا ميكه ماتا شاه عبدالعظيم اونورتر نرفتيم!
آخه جى بكيم بهش?
همش يه ماه بود سايت سرنزده بودم اينجورى به كند كشيده شده!
من يادم نميادفحش الكى به كسى داده باشم,اكه هم دادم دليل داشتم!بوى تعفن فحش خيلى خيلى كمتر از بوى تعفنى هست كه از جابلوسى بلند ميشه!
توى مرغدونى اكه خروس نباشه مرغ سالاره
توازهمه كس مغزترى باران,يه نكاه به نظراتت بندازى ميفهمى كه دارى اكسيزن حروم ميكنى,ابتكارعمل داشته باش بى بوته
باران نفس که نفست همون کسته وبارانش هم معلومه گوه اضافه از دهنت نخور بذار به بقیه شما بچه کونی های حزب اللهی هم برسه . آخه جنده خانوم تو که معلومه خود انا هستی و سه چهار تا نام کاربری ساختی از خودت دفاع کنی هی بدبخت دلم برات میسوزه
Ardimanish اصلا اشتباه کردم که خطاب به شما نظر دادم انقد زبونتون تنده که نمیشه جوابتونو داد من توضیحمو در مورده اون کلمه بیخایه گفتم شما برداشتت بد بوده و ناراحت شدی و اینم بگم گفتن یه کلمه بیخایه اونم نه به شخص شما فکر نمیکنم لایق همچین فحشایی باشه که به من دادی من که نه از اول شمارو میشناختم نه رو کامنتاتون نظر میزاشتم شاید اگه نظرایه قبلیو منو میخوندی میفهمیدی منظورم با کیا بود و دچار این سوتفاهم نمیشدی الانم اشکال نداره هرچی دوست داری بگو شما اقایون به قوله خودت همه جا حق با شماهاست من زبونه شمارو ندارم که از خودم اون جوری دفاع کنم یا مثله sarina نمیتونم خیلی راحت فحش بدم و توهین کنم پس راحت باشید…
sarina2011 اما شما از لحن حرفات کاملا مشخصه با کی طرفم دارم برات تاسف میخورم همین …
من تا3سال بيش مثل عوام بودم اماالان نه!دقيقأ همون باورهايى رو دارم كه اون بالا كفتم!
زن=مرد
دقيقأ همين وبس! و1اصل ديكه
دل=زبان
bax mohem dastan nis mohem vaqeiat ya khali bandish nis mohem sex dashtan ya nadashtan tu dastan nis mohem sutiao tarze negaresh nist mohem payame dastane! Avalin bare man tu ye dastan khundam ke zan be shoharesh khianat nakarde va in bara man arzeshmande na chize dgei! Man az vaqti ezdevaj kardam dge hameye in koskalakbaziaro gozashtam kenar! Chon eteqad daram az divare kasi bala naro ta az divaret bala naran! Shad bashino sarboland
ardimanish من موظف نیستم که بخوام دیگه دقیقا بگم که کجای شمال رفتم . خوب؟
اون قدر وراجی کردی که حال ندارم همش رو بخونم چون می دونم همش شعری بیش نیست
می دونی چیه؟
مشکلت اینه که نمی دونی این داستان برای چی اینجا نوشته شده و می خواد چی بگه
اصلا دروغه!
برو خوش باش
يادش بخير,صمد تو فيلماش ميكفت:
دروغكو سكه,دروغكو سكه,دروغكو سكه…
سك شكاريم خيلى به دردم خورده وميخوره!خيلى هم دوسش دارم و بى اون شكارنميرم!حيف سك,دروغكوقابل وصف نيست يا اكه هم هست بايدكفت:
دروغكو"آناست"
حالا مغزه كي فندقيه حاجيه خانم,من يا تو كه اون واقعيت ها رو شعر تصور ميكنى?منكه همونجاهم كفته بودم كه شماهاكشش ندارين درك كنين!
اكه سوال من شعربودبس داستانت رو جي ميكى,كس شعر نبود?اونم توى2تا بارت نوشتى و بااون اسم?
با هم قطارهات هم توى جت روم قراركذاشتى كه بيان توى كامنتا تا اين تخيلت رو آش دهن سوز جلوه بدن?
توصيه ميكنم به تو و دوستاى به ظاهرمتشخصت كه تا دهن باز ميكنن بوى توالت عمومى همه جا فراكير ميشه,برين كتابهاى ديل كارنكى روبخونين!جون هم كلمات قصار و سنكين توش نداره وبراتون راحت تر قابل فهم ودركه وهم براى كمبودشخصيت تون كارسازه!
تمومش كه كردين بازم بيايد توسايت تا آثارديكه اى بهتون معرفى كنم,توزندكى واقعى و بقا توى اين اجتماع كه برازآدمهايى مثل شماهست اين دانايى ها لازمه!
من ازاين تعجب ميكنم كه كسانى كه معنى نقد رونميفهمن جطور ميان ادعاى اين رو دارن كه منتقدن!
آنا,توراست ميكى!آخه هرجى كه بكم عين خوندنه ياسين توى كوش خره!
بس بيخيال,من خوشم شماهم خوش باش
فریجاب عزیز تازه می گن mr.ok هم انا هستش
با این حساب نصف کاربران این سایت منم:))
ادمين مافيا
سگ با وفا
تو رو كه من قلادهتو دادم دست صاحب جديدت ديگه كاري باهات ندارم. اما ميبينم هنوز توي پاچهگيري ضعف داري. به حرفاش خوب گوش كن قول ميدم سر سال، سگ سال بشي! الانم كار خيلي خوبي كردي كه درست پشت سر صاحبت اومدي يه عر و گوزي راه انداختي و بعدشم اومد قلادهتو كشيد و بردت! درباره طرز حرف زدن با يه خانم متأهل هم اگر چيزي گفتم طرف صحبتم تو نبودي؛ آخه اصلاً تو رو چه به حرف زدن؟! كار تو پارس كردنه كه اونم فرق نميكنه مخاطبش مرد باشه يا زن! طرف صحبتم همون آدميه كه ميگه تا 3 سال پيش جزء عوام بوده اما حالا از خواصه!! هموني كه مدعيه ادبياتش خيلي خوبه و از ملت، غلط املايي ميگيره اما خودش فرق بين سعدي و ايرج ميرزا رو نميدونه! فكرشو بكن! سعدي و ايرج ميرزا! هفت قرن فاصلهشونه اما فرقشونو نميدونه! ادمين مافيا! تو بيا اين استخونو بگير برو سق بزن! بذار من با بزرگترت دو كلمه حرف بزنم!
راستي آنا ميدوني چي شده؟! بچههاي آمل توي اتاق فكر شهرشون دور هم جمع شدن و فكراشونو ريختن رو هم! ميدوني آخرش به چه نتيجهاي رسيدن؟! بهت ميگم اما قول بده خودتو كنترل كني! به اين نتيجه رسيدن كه «فريجاب» همان «آنا»ست و «آنا» همان «فريجاب»! زهي منوّرالفكرا كه شمايانيد!!! اگر فريجاب همون آناست پس ديگه چرا به چاپلوسي متهمش ميكنيد!؟ شما كه خودتون تا اين حد به خودكفايي رسيدين چرا جاي ديگه دنبال «كسمغز» ميگردين؟!
حالا كه فريجاب همون آناست (يكي ديگه هم گفته: باران همون آناست! اين جماعت وقتي از مغز كم ميارن، جمجمهشون دايورت ميشه به ماتحتشون!) پس حق داره جواب شما رو بجاي آنا بده. لازم نيست حتماً بچه آمل باشيم تا بدونيم از تهران تا آمل كمتر از سه ساعت و نيم راهه. اما اگر بچه آمل باشيم لازمه كه گاهي سرمونو از لاك شهرمون بيرون بياريم تا بفهميم اوضاع مملكت چه جوريه. من خودم از كرج تا انزلي رو در 14خرداد سه سال پيش 12 ساعته رفتم بدون اينكه طوفان نوح بياد يا پليس كاري بكنه يا تو چيزي رو بليسي! نكته بعد؛ اگر در آمل، شرق تا غرب و شمال تا جنوب شهر رو ميشه در ظرف كمتر از 15 دقيقه طي كرد ملت حق دارن زودتر از ساعت هفت و نيم از خونه بيرون نيان اما مسأله اينجاست كه آمل بزرگترين شهر دنيا نيست! در فاصله سه ساعت و نيمي آمل يه شهر دورافتاده ناشناسي هست به اسم تهران كه هفت تا آمل با چهار تا بابل و بابلسر توش جا ميگيره! توي اين شهر ناشناس، آدما براي اينكه به موقع برسن سر كارشون گاهي مجبورن صبح زمستوني ساعت پنج و نيم از خونه بزنن بيرون يعني وقتي كه هنوز خروساي آملي هم دارن تو خواب جق ميزنن. اصلاً من چي دارم ميگم؟ داستان آنا بهانهست. بخدا اگر من و باران نفس زير داستان آنا كامنت نميذاشتيم بچههاي آمل كه از سه سال پيش قاطي خواص شدن! اينقدر به جنب و جوش نميفتادن! من از حسين عزيز بچه خوب آمل، همكلاسي سالهاي دورم عذر ميخوام، ولي حسين جان همشهريات اينجا حد وقاحتو از البرز گذروندن! ميگه فقط در جواب مهدي بيكس، صحبت از باران كرده! خاك تو سوراخ آدم دروغگو! پس لابد زير داستان «خسرو و شيرين» منظورش از «دختره» دختر عمه خودش بوده! بعد جوري از اسلام و مذهب و قرآن حرف ميزنه كه انگار اينجا همه طرفدار تحجر و زنستيزي هستن و ايشون يگانه پرچمدار تجدد و روشنفكري! زمين و زمان رو به هم ميدوزه و توي مرداب خودش دست و پا ميزنه تا بلكه حقانيتي براي خودش دست و پا كنه. اگر تو سه ساله كه فهميدي بحارالانوار كشكه و قرآن پر از قوانين ضد زنه من بيست ساله كه اينو ميدونم.
اما در مورد اسمهاي كاربري متعدد. من دو تا اسم كاربري دارم كه با يكيش مدتها پيش يك داستان چاپ كردم و با اون اسم زير هيچ داستاني غير از همون داستان خودم كه نياز به توضيح داشت نظري ندادم. اسم دومم هم همين «فريجاب» هست كه كابوس شبانه خيليها شده! اما جملهاي كه گفتي براي من فقط يك معني داشت؛ و اون اينكه هر جا نظري در تأييد نظر من ميبيني مثل خاري در چشمت فرو ميره طوري كه دلت نميخواد بپذيري فريجابي كه كمتر از يك ماه و نيم از عضويتش ميگذره به مراتب مقبولتر و شناختهشدهتر از تويي هست كه شايد از روز اول همراه اين سايت بودي! ولي نگران نباش. بهت قول ميدم ادمين مافيا سگ با وفا برات پارس كنه و سگا و شغالايي مثل خودش رو دورت جمع كنه تا تو هم از تنهايي در بيايي!
آنا جان
اين سياست قطب اعظمشون علي خامنهايه! آخه سياست اونم بر مبناي تئوري توطئهست. اونم ميگه هر كي مخالف ماست يا آمريكاييه يا جاسوس آمريكاست يا فريبخورده استكباره! چرا؟ چون خودشو مركز عالم فرض ميكنه. مثل همين آقايون و بعضاً خانوما كه فكر ميكنن با حق و حقيقت قراداد مادامالعمر بستن!
جقدر هوا خوبه اينجا!!!
اونجا جه خبره دوده?جايى سوخته مكه?
خدائیش لطف کنید یکبار به آرامی و با حوصله برید بالای صفحه … می بینید چند تا نظر نوشته شده ؟ این نشون میده اولا این داستان یا هرچی که اسمشو بزاریم خونده شده ثانیأ مورد توجه قرار گرفته ثالثآ غیر از یکی دو نفر معلوم االحال هیچ کس بی احترامی به نویسنده نکرده حتی منتقدین داستان
ندا جان ضمن احترام به تو و همسرت نه به به و چه چه میکنم برات و نه از پاکدامنیت تعریف میکنم چون کاری که تو کردی وظیفه ات بوده و اگر غیر از این بود جای حرف داشت ضمنا من پیشنهاد میکنم همسرت حتما با این یارو حرف بزنه و حد اقل از زندگی خودتون طردش کنید. امیدوارم خوشبخت باشی و از این سایت برای تحکیم زندگیت استفاده کنی و از لابلای مطالب و عکسها و فیلمها روش هائی برای عشق ورزی بهتر و گرمتر به شوهرت پیدا کنی و لذتشو ببری
در خاتمه خوشحال میشم که نظرتو در مورد داستان مسافرشب بدونم
دوست عزيز rad_darush
اينجا يه عده هستن كه فكر ميكنن همه به آنا فحش ميدن مگر اينكه خلافش ثابت بشه! و تازه خلافش هم هيچوقت ثابت نميشه چون اگه بياي اينجا و فحش ندي از 3 حالت خارج نيست: 1. خود آنا هستي اما با يه اسم ديگه اومدي؛ 2. باران هستي و با يه اسم ديگه اومدي؛ 3. فريجاب هستي و با يكي از هزار تا اسم كاربريت اومدي! تازه ديگه Mr.Ok رو نگفتم!! و همه اين اسما هم در اصل يكي بيشتر نيستن! بنابراين از حالا به بعد اگه ديدي يه كسي يه جايي بهت فحش داد بدون اينكه تو بشناسيش يا دليلشو بدوني تعجب نكن! ناراحت هم نشو! احتمالاً يارو ميخواسته به فريجاب فحش بده تو رو نشونه گرفته! آخه تو طرفو نميشناسي! خيلي خاصه!! بخصوص از سه سال پيش به اينور!!!
فریجاب اینقدر کس نگو جون عمت برو همون جوش وسط پاتو تکون بده . راستی انا یادم رفت بهت بگم بیا داداشم بکنتت آخه شوهرت که کاریمون نمیکنه نهایتش سرشو یزاره رو شونه هات اشک میریزه
تو به داداشت میدی بسشه. نمی خواد دنبال ادم دیگه ای باشی
ولی ببین ! بازم بی هوا اومدی گوزیدی هااااا. دهنتم وقت کردی اب بکش اخه بوی گه می ده
باسلام من از داستان خيلي خوشم اومد ببين افرادي كه نظر ميدن برخلاف موضوع داستان شما اينافقط دنبال داستانهاي هستن تخمي تخيلي هستن يا واقعي كي مامانش كرده يا خواهرشو به فكر محرم يا نا محرم كه نسشتند فقط يك داستان باشه تو براي اينا از كوس كون گفته باشه اينا حال مي كنن از اينا چي انتظاري داري كه خودشون رو هم فهميده حساب مكنند شما بريد بجاي نظر دادن براي هم ديگه فحش مادر پدر خواهر بگذاريد
من که فکر می کنم
اول: داستانش دروغه
دوم : طرف یک نویسنده هست که از طرف برادران بسیجی مامور شده که با احساسات بچه ها بازی کنه ، چون بهترین راهه که بچه ها را از این موضوعات زده بکنند!چون زورشون به فیلتر کردن سایت نمی رسه!
anna to ke rast migi kose naneye farjad hala ke injoori shod.ah.man ghatiyama.anna kash boodi alan mikardamet.man un an agha nistam.baman hal mikoni.bedam shomaramo?
aramis22 متاسفانه این طور نیست
مطمئن باش اگر سپاه و بسیج و … بخواند کاری کنند خیلی راحت مثل سایت اویزون تعطیلش می کنند!!!
فکر بچگانه ایه انصافا
اه حالم به هم خورد از این آدمای امل مطلب منتشر می کنی . جهت اطلاع این خانم امل حزب اللهی و بقیه املهای عقب مونده عهد حجری که کیرم تو اعتقادات همشون ، از این آدمای روشنفکر که میفهمن سکس هم مثل غذا خوردنه و مقدسش بیخودی نمیکنن زیاده . سکس مثل غذا خوردنه و هر کسی به انواع و اقسام غذاها با دستپخت های مختلف احتیاج داره و هیچکس هم حق نداره که نسبت به زنش ، شوهرش ، خواهر یا برادرش یا مادر و پدرش یا هر کس دیگه ای حس مالکیت داشته باشه . هر کس آزاده با هر کس چه زن شوهردار چه محارم مثل مادر و خواهر سکس کنه ، البته به شرطی که طرفش راضی باشه . در مورد این خانم امل باید بگم اگه اینقدر عقب مونده فکر نمیکرد و به برادر شوهرش به چشم خریدار نگاه می کرد و اگه به لحاظ ظاهری ازش خوشش میومد شاید میتونست یه سکس خیلی ناز و قشنگ باهاش داشته باشه و شوهرش هم نفهمه . البته شوهرایی که در این موردا روشنفکر هستن هم کم نیستن . من دیدم شوهرهایی که دوست دارن سکس کردن زنشون با یه مرد دیگه رو جلوی خودشون ببینن و تازه مدل ضربدری هم که همسرانشون رو با هم عوض می کنن هم هستن . سکس با محارم هم که کم نیست . اینا داستان نیست واقعیته . کافیه صفحات حوادث روزنامه های داخل ایران رو بخونین ببینین چقدر از این موارد تازه نه همش کشف میشه و میگیرنشون . مثل جشن ضربدری ها که تا حالا پلیس خیلیاشون رو گرفته . من فکر می کنم صاحب این سایت یا خودش پلیسه یا آدم امل و عقب مونده ای هست که اجازه میده مادربزرگایی مثل این خانم بیان کس شر بنویسن و همه رو نصیحت کنن . کیر خر تو دهن هر چی آدم مخالف آزادی روابط جنسیه
آقا اين سك صاحب نداره?بنظر مياد صاحب داشته باشه اماجون صاحباش دو سه نفرن معلوم نيست زنجيرش دست كيه!
باباجون ول كنين قلاده ى اين طوله رو!
بس كه واق واق كرد خسته شد بدبخت!
كناه داره حيوونكى,بذار يه كم از لونه اش بياد بيرون!آخه بسكه توجاش ريده ديكه جاى تميزتو لونه نمونده كه لالا كنه لااقل,نميبينى همه تن وبدنش شده فضله اش?آخه مكه شماها رحم ندارين?حالاكه ولش نميكنين حداقل غذاى بدبخت روسروقت بهش بدين تامجبورنباشه اينجورى فضولات ميل كنه!
قسم عباس,دم خروس
كوته نظران را نبود جز غم خويش
صاحب نظران را غم بيكانه وخويش
سفله را قدرت مده جندانكه مستولى شود
كرك را جندان كه دندان تيزتر خونريز تر
از مايه ى بى سود نياسايد مرد
مار از دم خويش جند بتواند خورد
واى بجه ها,حرف دلشو زدين!
بيجاره هابوش هم باهاش نيست كه به دادش برسه!
دست كى داديش,اون يكى صاحبش?
آهاى يكى بياد جمش كنه اين مفلوكه بينوا رو!ما كه باهاش محرم نيستيم,ميترسيم بهش دست بزنيم اونوقت فردا بره داستان بذاره"به زور حامله شدم"
Salam azizam. Badet nayad vali shoharet yekam bi bokhare. Age man jaye on bodam baradarmo ham abrosho mibordam ham ta jaei ke mikhord mizadamesh yani zende nemizashtamesh
ایول به تو که خیانت نمی کنی. اما یه فرضیه به صورت شعر هست که می گه
بی گمان دست در آغوش نگارش ببرند هر که یک بوسه ستاند به لبه یار کسی
حواست به شوهرت باشه!!!
ادمين مافيا
سگ با وفا
ميبينم كه از وقتي فريجابو شناختي خواب به چشمت نمياد. شبا مياي اينجا زوزه ميكشي و بعدش آرزو ميكني كه ايكاش فريجاب دوباره نياد و سرتو توي گه فرو كنه! راستي ديدم داري ياد ميگيري براي صاحب جديدت دم تكون بدي. آفرين! اما يادت باشه براش گوز گوز زيادي كني توي دهنت ميزنهها! مثل اون جريان افغانيه كه گفتي و اونم زد تو دهنت كه گه زيادي نخوري! آخه تو فقط سگشي؛ هر قدرم كه خوب دم تكون بدي ته تهش سگي هستي كه خوب دم تكون ميده! راستي سگ با وفا! بذار يه چيزي بهت بگم؛ توي اين سايت چيزي كه بيشتر از همه حال منو به هم ميزد فحشايي بود كه ملت به خانوادههاي هم ميدادن. تا امروز من فحش به خانواده كسي نداده بودم اما فقط براي اينكه بفهمي فحش دادن هنري نيست كه در انحصار تو باشه تو رو در حد يك سگ، اونم سگي كه هر روز از توي گه در مياد مورد لطف قرار ميدم. راستي كاش ميتونستم اين صدايي رو كه دارم ميشنوم برات تايپ كنم؛ آخه سگاي محلهمون دارن مادرتو زحمت ميدن؛ ميخوان يه ادمين مافياي ديگه از كسش بيرون بكشن كه عين نسخه قبليش كوني باشه! آبجيت اما اينجا پيش خودمه! داره براي كيرم له له ميزنه اما من كيرمو توي هر جنده سوراخي نميكنم؛ من براي كيرم احترام قائلم. حتي حواله سارينا نكردمش فقط بخاطر اينكه زياد ميگوزه! اما به آراد بگو نگران نباشه! چون هم آبجيشو كردم هم دهن ننهش گذاشتم!
اما صاحبتونم كه كفگيرش خورد ته ديگ! به هذيون گويي افتاد! ابتكار كه از همون اول نداشت اما حداقل تقليد هم نميكرد. الان ديگه چشم همهتون به دهن فريجابه كه حرف بزنه تا شما هم بتونين بهش پارس كنين. شامل صاحبتونم ميشه؛ چون اومد بهتون درس پاچهگيري ياد بده قلاده رفت تو گردنش! حالا ديگه افسار اونم دست منه. هر جا كه بخوام همهتونو ميبرم. بدبخت از متن ديگران غلط املايي ميگرفت. خودشو پاره كرد تا بتونه از متن منم غلط بگيره نتونست هيچ غلطي بكنه، واسه همينم قصه “اظهار” و " اضحار" رو فكر كنم از كون تو درآورد تا پارس ممتدش منقطع نشه!!! بيچاره مستأصل كه “تعييد” ديگران رو “تأييد” نميكرد به روزي افتاده كه موقع تمسخر ديگران، “نسب” (خويشاوندي) رو “نصب” مينويسه و پوزخند ميزنه به كساني كه با “سين” مينويسن! با اون همه ادعا كه ادبيات من از همه بهتره!! رسوايي تا كجا؟! از همه مضحكتر زمانيه كه “توله” رو “طوله” مينويسه! شايد به اين دليل كه شكل “طويله” رو براش تداعي ميكنه و همنشينانش كه در بهترين حالت مشتي گاو و خر و گوسالهن! بخدا اگر در جمجمه اين آدم به جاي مغز ريده بودن الان بيشتر از اين ميفهميد!!
راستي ادمين مافيا
سگ با وفا
ميدونم بعد از گوز گوز ديشبت تا صبح نشستي دعا كردي كه فريجاب نياد نخ قلادهتو از توي كونت رد كنه. فريجاب تا دهن شما آشغالا رو گه نگيره دست از سرتون برنميداره. بلند گفتم تا صاحبتم بشنوه. بزودي با يك سورپرايز بزرگ در سايت روبرو خواهيد شد طوري كه بعدش مجبور ميشين اسم كاربريتونو براي هميشه عوض كنين! اين سزاي كسيه كه كونشو با شاخ گاو درميندازه! اگه نفهميدي منظورمو، از صاحبت بپرس! اون خوب ميدونه سورپرايز فريجاب چي ميتونه باشه؟!
طوله به سك شكارى مثل تو ميكن,جه بزركش جه كوجيك!
اما توله شامل بجه سك ميشه!
خواستم بهت كلاس داده باشم,حالا كه خودت ميخواى باشه,توله اى!
حالا آب دماغت رفت بالا يا سك رو هم بعد توله بايد بكم?من مرامم نيست كه فحاشى رو به خانواده بكشونم,اين شدكه…!
جريان"نسب" و"نصب"رو بهت حق ميدم كه نتونى دركش كنى!آخه كسى كه بهن تو كله اش باشه و دروس خرخونى راسته كارش باشه نبايدم بفهمه كه قانون جبروآناليز"جه از جب جه از راست جمع بشه همون ميشه"رو نفهمه!آخه جرا نميخواى قبول كنى تو خانواده كم بهت محبت شده!
جمع كن وبيشتراز اين رسواى خاص وعام نكن خودتو!
يه وقت ديدى يكى يه جيز بارت كنه كه نتونى بلندشى!آب رفته هم به جوى…
انای عزیز
واقعا ناراحت شدم از داستانت واقعا خیلی بده که ادم توی چنین شرایطی بیفته
وایرادای جزئی داشت که اونم زیاد نبود
ومن به شخصه اگه داداشم به زنم (ندارم ولی اگر داشتم) تجاوز میکرد بدنشو زنده زنده به سه قسمت مساوی تقسیم میکردم میبردم روی یه کوه اونقدر میسوزوندمش که ازش خاکستر باقی بمونه بعد خاکسترشو میریختم توسوراخ دستشوی وسیفون رو میکشیدم.
وعزیزم هیچ وقت توی چنین سایتای از شغل وچیزای که واقعیت دارن صحبت نکن
ادمای عوضی زیاد پیدا میشن.
موفق باشی
کامران
داداش فریجاب پدرشو در اوردی بابا بی خیال جون مادرت چرااینقدر به هم گیر میدین من شخصا کلید هام رنگ بهشون نیست وهمین جوری پناه بر خدایی تایپ میکنم
حالا دوتا ایراد نوشتاری چیزی نیست که خون تون رو کثیف میکنید بی خیال
با درود به شما حضار کامنتچی
آقای تحت هر شرایط معترض جون سید علی گدا بیخیال شو.چرا به مفهومه داستان توجه نمیکنی اصلا حرف شمادرست !جوری به قلابی بودن داستان کلید کردی واصرار داری که از بیخ وبن عربه وجوری به نویسنده داستان حمله میکنی که انگار یک گناه نابخشودنی مرتکب شده وبخاطرش نون 11 محله بالا و4 محله پائین قطع شده ومسببش نویسنده است.عزیز یه خورده آتیشتو کم کن جوری جو گیر شدی که دادستان حکم جلب تو داده که این بابا میخواد جامو بگیره …حالا این خوشت نیومد با ب میل نبود خب 1000تا داستان شهوانی دیگه هم هست با کافه سازن ضربی برو اونجا بشین عرقتو بخور دو تا بطری هم پرت کن تو سرصاحب کاباره خروس طلائی .قربونت گیری که تو دادی منم بودم امر به خودم مشتبه میشد که داستان واقعییه.ول کن هم نبودم .حالا مارو برای یه داستان ببر دادسرا.البته دور از جون نویسنده وداستانش.
حالا عزیز گذشته از شوخی از نظر من نویسنده داستان زیاد به روند قصه اش کاری نداشته ومهم براش پیام داستان بوده وبرداشت وعبرتی که بتونه یک نفر رو !!بله یک نفر رو از سقوط نجات بده ویا چشمان یک نفر رو روشن وتیز بکنه که دقت بیشتری بکنه شاید خطر در کمین باشه شاید در یک قدمی
واون شخص دام رو حس کنه واقدامی موثر برای جلو گیری از یک فاجعه بکنه ،بنظر من کارشو به نحو احسن انجام داده وشایسته تقدیره حالا نویسنده هر کی میخواد باشه…شما اگر داستان خوان مطلع وقهاری باشی اینو باید متوجه باشی که گاهی نویسنده دچار احساسات میشه واین حس رو به کلمات وجملات داستانش ناخواسته وارد وتحمیل میکنه وگاهی هم شده یه فصل داستان را بخاطره همین جملات اغشته به احساس موضوعش را عوض کرده…در هر حال باید به زحمت نویسنده احترام گذاشت.در ضمن این چیزی که بعضی هارو از جمله خودموناراحت کرد نحوه برخورد زننده شما درست مانند لمپن های هوچیگر کافه بهم زن.یه لطفی بکن واول پرستیژ شخصیتی خودتو نشون بده وبعد در ارامش با منطق انتقاد کن.ولی در حال حاضر با این لحن که انهم به یک بانو توهین میکنین چه توقع وبرداشتی میتونی از این رفتارت داشته باشی.اگر دوست داری با خودت این رفتار بشه بعد چند ساعت زحمت تایپ کردن ویکی بدینگونه بهت کامنت بده که خودت دادی چگونه برخورد می کنی
کنی؟
ادمين مافيا
سگ با وفا
ميبينم كه افسارت وله! صاحبت از سگدوني بيرونت انداخته؟! سر همون جريان افغانيه؟! خوب چرا گندهتر از دهنت گوز گوز ميكني سگننه؟! تو كه يه بار كونتو خودم پاره كردم. الانم دارم رو كس ننت كار ميكنم. نذار ديگران هم كونتو همون جوري بذارن كه من دهن باباي كونيت گذاشتم. يه صبح تا شب طول ميكشه تا جون بكني و كونتو پاره كني و از توي گه بياي اين بالا باز آخر شب من ميام سيفونو ميكشم ميري پايين. تا آخر عمرت كارت همينه چون لياقتت همينه.
به اون صاحبتم بگو قوانين جبر و آناليز كه سهله! قانون جاذبه نيوتون رو هم كه بياري مطابقش توي بد چاه مبالي سقوط كردي! اصلاً طبق قانون تبديل ماده به انرژي، گه بودي و من گوزت كردم!
ادمين مافيا
سگ با وفا
دارم داستان جفتگيري ننتو با سگاي محلمون مينويسم. چاپش كه كردم حتماً بخونش! همونيه كه دوست داري! ميتوني باهاش جلق بزني!
Ardimanish: ب"سايناجون"سلام ميده
اميدوارم كه خوب باشين خانم(نام كاربرى تون رو كامل آوردم,قسمت دومش از خودم نبود!بس لطفأ دوستان اون رو جابلوسى فرض نكنن جون تو ذاتم نيست)
از اينكه موجب ناراحتى شما شدم اولأ عذر ميخوام!
دوم اينكه:
خب جرا بايد جيزى رو بخونيم كه مظمونش رو از بيش ميدونيم?
شما مسلمأ بخاطر هيجانى كه در اينجور مسائل بهتون دست ميده اومدين ببينين آخره كار به كجا ختم شد!اين طبيعيه,منم بودم ميومدم اما كامنت نميذاشتم يا اكه هم ميذاشتم اينطور موعضه نمى كردم!
و سوم اينكه:
من كه از ديشب شروع كردم,جرا به اونايى كه جند روز مدام وراجى ميكردن اين توصيه رو نكردين?
ساينا خانم?با تمام احترامى كه براى همه كاربران سايت كه شامل حال شما هم ميشه قائلم بايد عرض كنم كه:
من به توصيه شما عمل نمى كنم,جون از تربيت كردن آدم هاى بى تربيت لذت ميبرم و مطمئن باشين تا ادبش نكنم(كه نصف راه طى شده)دست بردار نيستم جون اصولأ سبردن كار امروز به فردا رو قبول ندارم!
اميدوارم كه اين مسئله بين من و شما و دوستان ديكه اى كه با نظرتون موافق هستن حل شده باشه!
از الفاظ ركيكى هم كه بكار بردم و خواهم هم برد از همه ى كاربران و دوستان عذرخواهى ميكنم!
دوستدار همه بجز…
من تا حالا داستانهای تخیلی زیادی اینجا خونده بودم ولی این داستان در عین اینکه به نظر واقعی تر از همه داستان ها به نظر میاد از همه تخیلی تر هست.
به نظر من این دختر خانم دوست داره این مسائل براش پیش بیاد و برادرشوهرش بهش دست بزنه و سکس کنه ولی چون نشده عقده ای شده اومده این داستان رو سرهم کرده تا خودشو خالی کنه …
تو اگر راست میگفتی همون اولین برخورد که خواست بهت دست بزنه یه دونه میزدی زیرگوشش تا اون باشه دیگه طرفت نیاد نه اینکه کونتو قمبل کنی طرفش تا بیشتر برات راست کنه …
در ضمن شوهرت چقدر بی غیرت بوده که بعد از فهمیدن این همه تعرض از جانب برادرش فقط به بوسیدن تو بسنده کرده و هیچی بهش نگفته …
در ضمن داستانت اصلا پندآموز نبود بلکه بدآموزی بیشتری از یک داستان تخیلی فانتزی سکسی داشت. متاسفم برات …
خب مثل اینکه مخاطبم انگشت گذاشت رو خودش وخودشو نشون دادکه بگه منم.همون که خودت متوجه شدی کافیه.اقلا مثل اقای مافیا ادب داشته باش.حیف شماها نیست سواد به این خوبی داری ولی حیف به نیش زدن عادتش دادی.یکی ایستاده اینور یکی ایستاده اون ور برا هم نسخ میکشن همین .چون تو به من توهین کردی بس به تو میگم تو که میدونی با تو هستم وبرای اینکار احتیاج به تخم داشتن نیست مطمئنم که نمی دونی تخمهای من وامثال من رو برا هر کدوم یه تریلی 18 چرخ لازم بود که ببرند.اراده کنم هم همینه.گور پدر جمهوری اسلامی وسگ برینه به بنیانگذارش .من خودمو میگم تربیت شده اون رزیم بودم در واقع همه ماها تربیتشون مال اونزمانن. رفتیم.مطمئنم اون موقع یا بچه بودی یا دنیا نبودی ولی یه چیزه که میدونم چون امثال شماهادرسته که تو دید ما بزرگ نشدین تا یه چیزی یاد بگیری ولی شاهد اسف بار بزرگ شدنتون بودیم .ومطمئن آرزو میکنم تا حمله دیگه ای به این مملکت نشه وگرنه تا خود تهران 2 روزه میان .میدونی چرا ؟چون تو جوونش هستی .تو که مرتب هتگ هرمت میکنی به هیچ چیزی ارز ش قائل نیستی وبه چیزی اعتقاد نداری همون بهتر که یا سرجات بشینی ویا از مملکت دربری که اوفی نشی.قربانت برم فرق تخم ها اینجور جاها معلوم میشه مطمئن باش نفس اونقدر دارم که از پس تو بی ادب بر بیام اقلا نشون بده که یک ارزش داری وبه چیزی ارز ش میزاری که ادم برات ارزش قائل شه .من اقلا 1000 تا مثل تو رو ساختم از نوع مثبتش…چی باعث شده که اینقدر مغرور بشی وفکر کنی نامبر وانی ؟از طرز بیانت که ادبیات پارسی رو آلوده کردی اونم بخاطر چیزی که ارزش شاخ به شاخ کردنو نداره اصالت خودتو میریزی بیرون.پس به چی مینازی من نمیدونم پشتت چی وکیه که اینقدر دلت گرمه که اینجوری بار اومدی که تو زندگیت به هیچی ارزش قائل نمیشی.همیشه بدون دست بالادست بسیاره زمان هم که مثل یه صبح تا شبه جوری میگذره که خودت متوجه نشی .انوقت باید حاضر شی جلوی میز روزگار .توهمین دنیا نه تو بهشت وجهنم احمقانه مذهبیون.اونوقت دلم میخواد باشم وقدر وتحملت رو بدونم واندازه اونکیه خودت گفتی تخمهات چقدریه .ادم پس گردنی (بپا پسر)ی پیر ترهارو الان بخوره بهتره تااینکه پس گردنی تو غلط کردی روزگار و بخوره…از محبت نداشتم گفتی که تنهاچیزی که میخوام بگم اینه گوشتو بیار .نه اینکاره نیستی که بخوای راجبش حرف بزنیم. من به داستاتنش اهمیت میدم کاری هم به کسی ندارم وگرنه متوجه شدی که دوربرم اینجا خالیه .پس برامن از خایه مالی حرف نزن که برام حکم همون تخم رو داره که ذکرش رفت.منتظر میشیم به عدالت روزکار وفلکش نه خدا ،خدا که عدالت نداره که اگه داشت تبعیض قائل نمیشد.روزگار خودش خوشگل قدر واندازه محبت هر کسی رو میدونه وخوشکل تر از اون اینه که ترازوی عالی برای وزن کشی تخم داره ووقتی ترازو دستش گرفت مطمئن باش برا کشیدن تخماست که وزن میکنه.
anoosh جان
این جا دعوا سر چیز دیگریست و نخاطب ایشون کس دیگری است
به دل نگیرید
از صفحه دو اگر مطالعه کنید موضوع بحث دسستون می اد
Ardimanish:an0osh,b g0osh
ببين جطور ادبيات صحبت كردنت بعداز24ساعت عوض شده!نكنه ديشبيه "انوشه"بوده و تو يكى ديكه,هان?
تزلزل شخصيتى به كوشت خورده?
اين اصل رو هم ميدونستى كه نقطه اوج بيان صفات شخصى انسان همون جيزهايى هست كه آرزوى رسيدن بهش رو داشته اما موفق به بدست اوردنش نشده!
تعجب كردم كه ايندفعه نيومدى بكى:
در جريان محاكمه “كلسرخى” من وكيل مدافع متهم بودم!
ضمنأ,بزركى به عقله!هنوز بهت ثابت نشده كه به ريشه هست و به ريش نيست?
حالا تو كوشت رو بيار جلو:
{فروردين63هفت تبه بودم,ميدونى كجاست?}كافيه يه سرى به سايت "اميد"خواننده ى محبوب ايرانى بزنى!يا ازش بخواى عكسهاى جبهه رو برات ميل كنه,از حرف زدن و افكار الانم ميتونى من رو توى عكس حدس بزنى!
حالا تو عيد اون سال كجا بودى?
{يه وقت نكى:افسر تشريفات جشن2500ساله بودي و لكام دهنه ى اسب سفيد همايونى دستت بود و درشكه جيه كالسكه برنس بهلوى و برنسس زيباشون توى جشم انداز كاخ بهاره هخامنشيان"بك بو تا"در دشتهاى حاصلخيز هكمتانه بودى!جون هم دوره ها و هم قطارهاى سلحشور و جاركش تون اون بيجاره هارو دكشون كرده بودن خيلى وقت بيش)
بهتره جاى كرى خوندن تاريخ اعزام ولشكروكردان هم رو علنأ اعلام كنيم تا نه تو به حرفام شك كنى و نه بقيه!
من قول ميدم72ساعت ديكه آمار صحت و كذب حرفات رو ثابت كنم!تو هم تا هردلت خواست فرصت دارى!!
از دوستانى هم كه از قضات دادكاه لاهه هستن و كاربرانى هم كه برزيدنت اسبق بودندو الان عضو سايتن بخاطر جسارتم عذر خواهى ميكنم!!!
(هى آنا,صحبت مردونس!تو كه خوف از كير15سانتى دارى اما تخيلاته25سانتى مينويسى نيا وسط حرفامون!از بوشك هم خبرى نيست!اينجايى كه ما ازش حرف ميزنيم بر از شغال و كرك هاى واقعيه!زوزه ى كفتارهاش هم شبا بيخوابت ميكنه!اونوقت ديكه وا ويلاست و شب زنده دارى هات باعث نشر كساشيره بيشترى از مخت ميشه بجه ها دهنشون سرويس ميشه اونوقت كه خزعبلات تورو بايد بيشتر تحمل كنن تو سايت!)
انوش حرفام رو خوب هجى و حلاجى كن امشب و جواب بده!(72ساعت,قول ميدم بهت)
انوش عزيز
طرف اين آدما من هستم. اينا با همه بي شرفيشون به تو عزيز كه تاج سر همه مايي بد و بيراه نگفتن. انوش جان از وقتي نظرتو پاي داستان سكس در جبهه خوندم مريدت شدم. دستتو از دور ميبوسم مرد.
ادمين مافيا
سگ باوفا
من آدماي زيادي رو توي زندگيم سوژه ريدهمال كردم اما اعتراف ميكنم هيچكدومشون به كسمغزي تو نبودن. ميخوام يه چيزي بهت بگم پيش خودم و خودت و صاحبت و همه كاربرايي كه ميان اين نوشتهها رو ميخونن بمونه! نه تنها كامنتاي تو رو با دقت ميخونم و ميخندم بلكه تعداد كامنتات و اينكه چند تا زوزه قبل از اومدن صاحبت ميكشي و چندتا وق بعد از رفتنش ميزني همهش برام مايه تفريحه! تو با اينكه دهنت بوي كون لاشه خر ميده اما سگ نجيبي هستي. خودت يه شاخه كلفت خاردار به دندون ميگيري و مياري و بعد هم كونتو قمبل ميكني كه تا دسته توش فرو كنم. بعدشم زوزه كشون ميري تخماي صاحبتو ميمالي و خودتو براش چس ميكني! اينبار كه ديگه صاحبت رسماً صدات كرد و ديدمت از دور كه دم تكون ميدي و عين گهي كه تو مسير جوب افتاده باشه به سمتش مياي. بخصوص كه بعدشم اين جمله رو گوزيدي و روزمو شاد كرد:
Ardimanish jan.M3 hamishe az s0khananet lezat b0rdam. , yah yah yah yah yah yah yah
يعني اون قسمت آخرشو درحالي تجسمت كردم كه روي دو پا نشستي و دستاتو بالا آوردي و تو روي صاحبت نگاه ميكني و زبونتم از گوشه دهنت بيرون افتاده و هل هل ميزني!!! ولي با همه سگ بودنت اينقدر ميفهمي كه توي اين سايت اگر مياي يا بايد آدم باشي يا گرگ يا اگر سگ هستي بايد صاحب داشته باشي وگرنه گرگا به كونت ميذارن! فكرت درست بوده هرچند ممكنه در انتخاب صاحبت اشتباه كرده باشي چون اون خودش الان مشغول تاليوريه كه تو كونش قفل شده! راستي يه جمله ديگه هم ريدي كه در حد خودش شاهكار بود:
Ardi jun p0kidam
انگار نصيحت آخرمو يادت رفته سگ با وفا! تو فقط سگشي نه بيشتر از اين! درسته كه صاحبته و جلوت استخون پرت ميكنه اما دليل نميشه كه اينطور باهاش پسرخاله شي! ديدي باز گندهتر از دهنت گوزيدي زد تو دهنت! راستي وقتي شاشيد تو ذوقت و چسناله زوزهت بلند شد سر اون خندههاي خوشگلي كه اون بالا عكسشو گذاشتي چي اومد؟!!! ريده شد تو لبات؟! عن رو لبت ماسيد؟! غرور سگيت گوز شد رفت هوا؟! ولي عيبي نداره. سگ كه غرور لازم نداره؛ سگ يه دم ميخواد براي تكون دادن؛ يه زبون ميخواد براي ليسيدن؛ دو رديف دندون ميخواد براي پاچه گرفتن و استخون سق زدن؛ با يه حنجره براي وق وق كردن! كه تو همه رو داري و جنست كامله. تازه تو علاوه بر اينا يه كون قرمز هم داري كه مدام در حال خارشه! راستي ميدوني چرا بيشتر از حد لياقت يك سگ برات وقت ميذارم؟! بخاطر اينكه نميخوام از دست بدمت! تو روح كامنتاي مني! البته اگر به روح اعتقاد داشته باشي!!! فعلاً تو همينا رو هضم كن تا من برم به صاحبت بگم با مشعلي كه توي كونش روشن كردم چه كنه!
تمام اين مدت كه تقه تقه توي سرت ميزدم فقط براي همين لحظه بود كه بلند شي و عر بكشي تا كيرمو تا قبضه قاطعش بكنم توي حلق كيريت. تو فقط بشين و دهنتو تا جايي كه فكت راه ميده باز كن تا طعم ضمخت مردونگي رو با زبون كوچيكهت بچشي. از اين به بعد هم اگر خواستي شعر كيري يا كس شعر مسجع بلغور كني كيرمو از قبضه توي مشتت ميذارم تا صدات توي دالوني كه 9ماه قبل از ريده شدنت از توش رد شدي بپيچه. ضمناً اينبار اگر خواستي لباتو روي ويبره گوز گوز بذاري حواست به كون دريده شدهت باشه. من اگر به سگت فقط ميرينم و ميذارم شاشمو توي دهنش قرقره كنه فقط به اين خاطره كه از قيافهش وقتي توي گه ميلوله قبل از اينكه سيفونو روش بكشم روحيه ميگيرم اما تو اگر لقمه كير گندهتر از دهنت برداري من براي كردنت همونطور كه خودت دوست داري همه نسخههاي اخلاقي رو ميذارم توي صندوق و شش قفلهش ميكنم تا از اين به بعد يادت بمونه شبايي كه بيشتر از ظرفيتت پاي پياله ميشيني و به خودت ميشاشي گوشيتو توي كون سگت ادمين مافيا بذاري و چخش كني تا توي هپروت، كس شعراي خانوادگيتو توي سايت سكسي نذاري!!! اگر چه ابله كس مغز مثل تو كمتر ديدم يا اصلاً نديدم اما فكر كنم اونقدر گويا گفته باشم كه خايههاي نداشتهت بياد زير گلوت! اينبارو مردونگي ميكنم و فقط توي سرت ميزنم و گهخوريتو نديد مي گيرم اما بترس از روزي كه كيرم روي تير و طايفهت بلند بشه كه در اونصورت از حالا ميبينمت دستتو روي كون آتيشگرفتهت بذاري و توي سايت، عربده كشون لشتو از اين صفحه به او صفحه بكشي.
ادمين مافيا كه بود و نبودش عليالسويه است (اين كلمه رو مخصوصاً نوشتم كه تا فردا همين موقع مشغول خوندنش باشه!) تو هم با همه گوزاي شيپوريت تخمم نيستي؛ اگر همه اعوان و انصارتو هم از توي سايت جمع كني به رگبار كير فريجاب همهتون عين خبزدوك زير دمپايي دمر ميشين. در ضمن تو اصلاً لازم نيست زحمت بكشي و جو رو آروم كني. تو حتي اگر فرار هم بكني مثل خري كه از جلوي شير، گوز گوز كنان ميخواد جونشو نجات بده هيچ چارهاي جز پاره شدن نداري.
راستي قانون جبر و آناليزت درباره كس مغزي كه به موعظه ميگه “موعضه”، به مضمون ميگه “مظمون” و به غربتي ميگه “قربتي” چي ميگه؟!!! جمع كن دم و دستگاه كس گوييتو كه تو مرد اين ميدون نيستي حتي اگه همه سگا و شغالاي سايت دورت جمع بشن. البته بهت توصيه ميكنم حالا كه بقول خودت نصف راهو اومدي كار رو نيمه كاره ول نكن؛ كيرمو از دهنت تا سوراخ بين دو لمبرت برسون تا بقيه راه رو هم رفته باشي.
راستي حرف آخر. انتظار داشتي ساعت 5:30 بيام كونت بذارم؟! نميخوام روي يه ساعت خاص شرطيت كنم. ميخوام كابوس فريجاب عين اجل معلق در طول شبانه روز بالاي سرت باشه. عين كسي كه سرشو جمع ميكنه چون هر لحظه منتظر پسگردني از بزرگترشه! اما تو سرتو جمع نكن. چون وقتي اجل رو سرت آوار بشه در رحيمانهترين حالت، من كونتو پاره ميكنم.
از ديشب تا حالا با سگت ادمين مافيا كلي زور زدين و از چاه اومدين بالا. اما شرمنده چون من الان كارم تموم شد و بايد سيفونو بكشم. ولي شما باز تلاشتونو بكنين. چون به هر حال تلاش مذبوحانه بهتر از موندن و لوليدن توي كثافته.
ardaminsh va admin mafia!ba nane in farijab chikar kardin ke injur dare zuze mikeshe.farijabe harumzade dige dahane goshadeto beband.
Ardimanish:سلام داداش
منكه هنوز با خودش كار دارم هنوز به تف دانى كه ازش أخ شده نرسيدم!!!
من معنى تف دان رو ميكم جون بجز عده ى كمى از دوستان بقيه شايد نشنيده باشن!تو هيج فرهنك لغتى هم نوشته نشده كه اين بابا بره بكرده تا مأمن9ماه ى خودشو بيشتر بشناسه!!!
افعان ها وقتى توى اتاق ناس ميذارن زير زبونشون يه قوطى وردست شون دارن كه را به را توش تف ميكنن و تفاله بريزن توش!
هى شاسكول?از تيروطايفه هم اكه بخواى بكى به ضررت تموم ميشه جون شجره نامجه ت خيلى وقته داره بيشم خاك ميخوره!!!ديكه خود دانى!اسكل خان,اونايى كه تو ازشون غلط املايى ياد كردى رو بهش ميكن بلىتيك!!!بيشنهاد رفيقت بود!فكر كردم كارساز نيست جون فكرشم نميكردم تا اين حد كست خل باشه!حالا كى افسار كى دستشه آواره,ها?تازه ميتونم سوارت هم بشم اما هنوز يه كم جموشى,نه واسه خودم,واسه دوستانى كه ميل سواركارى دارن!بجه ها بذارين خوب كه رامش كردم بعد!حالا ديدى جطور كيرت كردم كه خودت صداى جر خوردنت رو بدى بيرون?آره يا بيشتر بازت كنم واداده,ها?اقرار كن والا ميبرمت جايى كه هم الوار بارت كنن هم كونت بذارن ابنه اى!
از تاج سرت كه افسار و زنجيره قلاده ت رو آشكارا به نامش سند زدى ببرس بهت ميكه بلىتيك جيه البته اكه تو جبهه اى كه ميكه بوده باشه!!
ديدم آسته ميرى آسته مياى خواستم شيهه كنى تا همه بدونن عين موش سر تو هر سوراخى مكنى!اما شيهه اى كه كشيدى تارهاى صوتيش به ماديان ميخورد و انعكاسش تو غرش سلطانت اصلأ شنيده نشد,نكنه دخترى?ياكه جنست شبيه بسره اما هورمون زنانه ترشح ميكنن غددت,ها?نه بخاطر صداتا,نه!واسه اينكه همه ى عمر كاربريت رو قاطى مرغا بودى و تازه شدى تاكسى بركشتى!باهاشون لز هم داشتى صد در صد!از صدات بيداست كه شدى عين كسى كه همجنساى لزش در رفتن و داره دنبال شريك جنسى ميكرده اما جون ديكه خبرى از همجين كسى تو سايت نيست همه غصه هاى عالم هوار شدن سرش!
حالا بيا به همه بكو جرا از هر3تاكلمه كه بلغور ميكنى2تاش كوزه اون يكى هم صداش?نكنه توى كوزدونى باركيرى شدى و از سوراخ كون جشم به جهان باز كردى?شايدهم بقول خودت كفكيرت خورده ته ديك جيز تازه براى ارائه ندارى!اى مفلسه بابتى,همه ى اندوخته هات همين بود?آره بابا,منو باش!يادم نبود كه جمجمه ش زباله دونيه كه توش دستمال توالت مصرف شده ميريزن!صندوقجه آثار ادبى هم كه ازش دم زد لابد خيلى كوجيكه و بيشتر از اين توش جا نشد!
دادا آدمين,ديدى جطور ردش رو داشتم?حال كردى داداش?نكفتم مثل يه سك هارى كه رونده شده مياد سرك ميكشه و جزوه هاش و شجره نامجه ى خودشو كه كامنت هامون باشه رو دانلود ميكنه و ميره?بهش ثابت شد كه كليد كونش دستمه!دست از با خطا كنه بازش ميكنم تا سيل جمعيت مشتاق بيان بكن كونشو!درست مثل ازدحام جلوى باجه و در آزادى تو بازى دربى!!!
نه اينكه تخم و تركه ش آخونده,فكر كرده فن " تفرقه بنداز حكومت كن "اجداده هندى و بريتانيايش اينجا كارسازه!غافل از اينكه اينا ديكه قديمى شده!
آخ كه امشب جه شبيست…
من بعد از داستان جبهه و انوش ،دیگه از این سایت بدم امد چرا که نظرات و احساس هم دردیم با انوش تا 3 روز ارسال نمیشد واز طرفی هم تصمیم نداشتم که باز کامنت بزارم اما این اشفتگیها باعث این شد که دو باره بیام خدمت سروران عزیزم
دوستان تا چند روز پیش همه داشتیم ادمین رو سرنگون می کردیم اما سیاست چرچیل گونه اون جواب داد و دوستان و هم رزمان دوچار اختلاف شدن
پیشنهاد میکنم دیگه بس کنید
مهدی و فریجاب از دوستان خوب من هستن و به هر دو احترام میزارم اما چیزی خطاب به هر دو میگم :در دنیای امروز چیزی که جلوی پیشرفت رو میگیره تعصبه فردی، بیاد نسبت به ارزشهای انسانی متعصب باشیم تا به ارزشهای فردی و شخصی
واقعا براتون متأسفم
چرا زورتون میاد کسی از یه داستان تعریف کنه
حالا بعد از این همه داستانی که ادمین میذاشت و همش بوی خیانت میدادن؛یه داستان نوشتن که بوی خیانت نمیداد؛حالا چه راست چه دروغ؛
در حدی نیستم که بخوام خطاب به فریجاب یا اردیمنش حرفی بزنم؛
ولی اول به ادمین مافیا میگم که تو نمیخواد انقد از دودول کسی بالا بری و آتیش بیار معرکه بشی؛سرت تو کار خودت باشه و انقد این ماجرا رو کش نده؛
و حالا به اون شایان که دم از آزادی سکس زد میگم که حتی تو اروپا و آمریکا هم به این گوزایی که ول میدی اعتقاد ندارن؛حالا اگه خانواده ی محترمت همگی جنده و کونی هستن و از وقتی که چشم باز کردی جلوت کس و کونشون رو به حراج گذاشتن دلیل نمیشه که بیای اینجا و واسه ما تز روشن فکری بدی؛
حالا اون دختر ور پریده که فکر میکنه همه آنا هستن
اگه تو به کامنت های من و بقیه ی دوستان تو داستانای قبلی یه نظر مختصر بندازی میفهمی کی به کیه
لطفا دهنت رو بی موقع و بیش از حد باز نکن دخترم
حالا مریم مقدس!!!
راست و دروغش به کنار -اومدی اینارو اینجا نوشتی که بگی چی؟؟ تو یه سایت اینطوری داستان نوشتی بقیه رو به راه راست هدایت کنی؟؟! برو دکتر!
مهدي آقا بيكس
قضيه سر يك داستان نيست. تو چيزي نميدوني پس حرفي نزن. راستي كي رو دست من بلند شده؟ نكنه تو؟! از «به به و چه چه» گفتي! پس تو هم دلت ميخواست براي كامنتات به به و چه چه كنن؟! بخاطر همين هم فريجاب شد آدم بده داستان و تو هم منتظر فرصت موندي كه از كمين بيرون بپري و چنگ توي صورتش بكشي! راستي داستانتو خوندم. خوب بود ولي اي كاش ميتونستي عقدههاتو توش پنهان كني طوري كه كسي متوجه نشه دردت چيه و با كي ميخواي تسويه حساب كني؟! من توي هر جيبم هزار تا از اين داستانا دارم اما پاي هر كسي حرومشون نميكنم!
اما از كابوس اگر گفتم خطابم به تو نبود؛ تو چرا فرار ميكني؟!
به قول تو تا ديروز الگو بودم. حالا داوطلبانه افتخار الگو بودنم رو با همه حقوق و مزاياش تقديم ميكنم به تو!!!
به قول تو تا ديروز همه تأييدم ميكردن اما امروز…! راستي ميدوني چرا امروز تأييدم نميكنن؟ لازم نيست قصه درست كني؛ فهمش سخت نيست؛ دليلش اينه كه ديگه چيزي نمينويسم تا كسي بخواد در رد يا تأييدش چيزي بگه. همين امروز هم اگر قلم بردارم و پاي داستانها نظر بدم آقا مهدي عزيز «نروند اهل نظر از پي نابينايي!».
راستي خيلي ممنون كه شخصيت بد منو با فراست و تيزهوشي شناسايي كردي! سعي كن به پر و پاي اين شخصيت بد نپيچي. براي خودت بهتره. شخصيت منو آشكار كردي اما ايكاش ميتونستي شخصيت خودتو پنهان كني! شايد هيچكس ندونه اما من ميدونم درد تو يه نفر از چيه؟! آقا مهدي از اين به بعد اگر داستان نوشتي و با يه آيدي ديگه گذاشتي روي سايت، حداقل به چند تا از دوستات نخ بده كه يا نظر ندن يا اگر نظر ميدن انتقاد نكنن يا اگر انتقاد ميكنن زيادي تند نرن كه بعد باعث رنجشت بشه! اونا كه گناهي ندارن؛ كف دستشونو بو نكرده بودن كه بفهمن اين داستان مهدي آقاي بيكسه!
در پايان
تو منو با ادبيات كيريم تنها بذار
منم تو رو با افكار تخميت تنها ميذارم.
نه آقا مهدي
تو منو نميشناسي
مطمئن باش جيب من از جيب تو خاليتره اما باكي ندارم
هيچوقتم كتابامو به رخ كسي نكشيدم
فقط سعيم اين بوده كه اگر چيزي ياد گرفتم، صرفاً يه مشت محفوظات بيهوده تلنبار شده توي مغزم نباشه
و اگر چيزي مينويسم از دانستههام كه خيلي خيلي خيلي ناچيزه نشأت بگيره
ببين سگ با وفا
منكه با سگ جماعت حرفي براي گفتن ندارم كه اينجوري برام دندون نشون ميدي. اگرم تا امروز بهت افتخار دادم و چند خطي برات نوشتم تو فقط براي من در حكم يه مقدمه طنز آميز بودي براي حرفاي اصليم با يكي ديگه.
اگر اون نبود شك نكن كه وقت خودمو براي تو تلف نميكردم. سگ اگر پاي منو گاز بگيره سگه؛ دليل نميشه منم پاي سگو گاز بگيرم. حالا هم برو با شغالاي مثل خودت زوزه بكش.
ارديمنيش
گفته بودي ميخواي رو در رو باهام حرف بزني.
من اينجام.
يا بيا يا قرار بذار توي چت همديگه رو ببينيم
آقا مهد ي
ايكاش هميشه اينجوري مستدل و منطقي حرف ميزدي. من شايد منطقت رو قبول نداشته باشم اما اگر كم لطفيهاي قبليت نسبت به من با همين زبان و بيان گفته ميشد و ازش بوي تخريب شخصيت به مشام نميرسيد من هم طور ديگهاي جواب ميدادم.
آقا مهدي الان ادت ميكنم. حرفهايي هست كه جاي گفتنش اينجا نيست
آقا مهد ي
ايكاش هميشه اينجوري مستدل و منطقي حرف ميزدي. من شايد منطقت رو قبول نداشته باشم اما اگر كم لطفيهاي قبليت نسبت به من با همين زبان و بيان گفته ميشد و ازش بوي تخريب شخصيت به مشام نميرسيد من هم طور ديگهاي جواب ميدادم.
آقا مهد ي الان ادت ميكنم. حرفهايي هست كه جاي گفتنش اينجا نيست
ای کاش همه مثل تو بودن…