تجاوز به زنم در شرکت

1391/02/07

حدود یک ماه قبل اتفاقی‌ افتاد که طرز فکر من رو نسبت به زنم عوض کرد.زنم تو شرکت ما کار می‌کنه و لیست انبار رو بر می‌داره. از روزی که اون مسئول حسابداری انبار شرکت شده تغیرات زیادی انجام شده. خوبی‌ زن من اینه که بسیار جدی هست تو کارش و با کارگر‌های انبار خیلی‌ محکم حرف میزنه.
هفته قبل بود که به من گفت از رئیس انبار کمی‌ سوتی گرفته و داره روش کار میکنه. ظاهراً یه دزدی‌هایی‌ رو کشف کرده بود و رئیس شرکت هم در جریانش بود.اما برا این کار باید تو یه ساعتی‌ میرفت تو انبار که رئیس انبار و کارگرها نباشن.
کار خطر ناکی بود. رئیس انبار بیش از بیست سال بود که اونجا کار میکرد و نمی‌شد بهش گفت بالا چشت ابرو هست. اما زن من دست بردار نبود و میگفت با کشف این دزدی میتونه رئیس انبار بشه. از قبل با مدیر حرف زد و مدیر از رئیس حراست یه کارت الکترونیک ورود به انبار گرفت. کارتی که بدون اون کسی‌ نمیتونست بره تو انبار اصلی‌.
آذر تصمیمش رو گرفته بود. عصر تو شرکت به رئیس حراست گفت که امشب میره تو انبار. طرف هم قبول کرد و گفت با نگهبان‌ها هماهنگ میکنه. من هم موندم اضافه کار. البته برا من عادی بود تا ساعت ۹ شب کار کنم.ساعت ۹ شب بود که آذر زنگ زد به تلفن داخلی‌ من و گفت داره میره تو انبار. کنجکاو شدم برم ببینم چی‌ کارمی‌کنه و حتا اگه شده شوخی‌ کنم باهاش.می خواستم بترسونمش یا چیزی مثل این.
پشت سرش رفتم طرف انبار. کارت رو که میزنی‌ در برا ۲ دقیقه باز می‌شه و میتونی‌ بری تو. روز‌ها هم که بهش کد میدن در باز باشه و فقط رئیس انبار و حراست این کد رو داره.
آذر کارت رو زد. دستش پر کاغذ و دوربین فیلمبرداری بود. رفت تو. من ۲۰ ثانیه صبر کردم و دویدم طرف در.با سرعت رفتم تو و پشت کارتن‌ها و قفسه‌ها قایم شدم تا سر فرصت کمی اذیتش کنم.
آذر تند تند فیلم می‌گرفت و یه چیزایی‌ رو یاد داشت میکرد. یه لحظه صدایی از در انبار اومد.
آذر غرق کارش بود. من رفتم تو تاریکی‌ تا ببینم کی‌ داره میاد. رئیس انبار،پرویز، با دو تا از کارگر‌های گردن کلفت انبار.از اون آدمایی‌ که مثل لیفت تراک بار‌ها رو جا به جا میکردن. اونا بی‌ سر و صدا و پاورچین میومدن جلو. معلوم بود می‌دونن آذر اونجاست.
نفر چهارم رو نشناختم. خیلی‌ دور تر از اونا راه میرفت.کارگر‌ها آذر رودیدن و از دو طرف رفتن طرفش. آذر لحظه آخر اونا رو دید و جیغ کشید امااون‌ها گرفتنش. آذر دختر قوی هست. یکمتر و شصت قد داره و بدن تو پر و محکمی داره. سینه هاش بزرگ و رو به بالاست و موهای بسیار بلندی داره. اون شب روسری رو انداخته بوددور گردنش. فکر نمیکرد کسی‌ بیاد. کار گر‌ها اونو محکم گرفته بودن و اون دست و پا میزد. رئیس انبار رو کهدید شل شد.
پرویز رئیس انبار حدود پنجاه سالشه. حدود صد و ده کیلو وزن داره و جوونی‌ هاش وزنه بردار بوده اما حالا شکم آورده خفن. سینه‌های پهن و دستای بزرگش باعث شده بهش بگن قول فشن.
اومد جلو. روسری آذر رو دور گردنش پیچوند و کشید. آذر به حال خفگی اوفتاد و کبود شد. پرویز ولش کرد. بعد کلی‌ فحش بهش داد. من اگه میرفتم جلو سه سوت تیکه تیکه ام میکردن.
نفر چهارم اومد جلو. رئیس حراست خایه مال شرکت بود. اونم از این آدمای چاق و بد هیکل بود با شکم گنده و همیشه نماز اول وقت و تسبیح. همیشه هم برا آستین کوتاه حکم میزدو چایی اداره رو نمیخورد میگفت بیت المال هست.
مراد رئیس حراست به پرویز گفت به بچه‌ها بگو این لباسا رو در بیارن ببینیم آذر خانوم چی‌ اون تو قایم کرده. باورم نمی‌شد چی‌ دارم میشنوم. کارگر‌ها با یه دست مچ هایدست آذر رو گرفته بودن و با اون دست دکمه های مانتو رو با بی‌ حوصلگی کندن.مانتو،روسری،شلوار و عینک آذر پرت شد رو زمین. حالا آذر با یه شرت و کرست وایساده بود جلوی اونا و تلاش میکرد دستش رو از دست اونا در بیاره. هر چی‌ التماس میکردفایده نداشت.
رئیس انبار گفت ببرنش ته انبار. اونجا چند تا میز روکش چرمی نو بود که تازه خریده بودن.من از بین قفسه‌ها خودم رو رسوندم رو به رو ی اونا. بعد چشمم خورد به یه قفسه دیگه اونور. پرویز ضبط رو روشن کرد و آهنگ زیبائی از شادمهر عقیلی رو شروع کرد پخش کردن. من از قفسه رفتم بالا.حالا بالای سر اونها بودم.موبایلم رو در آوردم و هر چی‌ فیلم روش بودپاک کردم.میدونستم حالا چه اتفاقی‌ میافته. چراغ‌های سالن از من پایین تر بودن و اگه کسی‌ می‌خواست منو ببینه نور تو چشمش بود و نمیتونست.
پرویز دوربین رو گذشت بالای میز رو بهصورت آذر تا به جای جنسای انبار از آذر فیلم بگیره.
کارگر‌ها آذر رو گذاشتن رو میز. مچدستش رو قفل کردن با دستای کلفتشون. تماشای بدن کوچیک آذر بین این همه هیکل گنده داشت منو دیوونه میکرد. کیرم داشت منفجر میشد. مراد رفت جلو و به آذر گفت: خوب خانوم کار آگاه. اینشرت خوشگلو از کجا خریدی؟ آذر با لگد زد تو شکم گنده اون. پرویز رفت جلو و گذاشت تو گوش آذر. اشک دختر بیچاره در اومد. من داشتم فیلم می‌گرفتم.
پرویز شرت رو با یه حرکت پاره کرد وکرست آذر رو هم با دست پاره کرد. مراد و پرویز لخت شدن. شکم‌هاشون نمیزاشت از بالا کیر اونا رو ببینم. مراد رفت جلو و محکم تٔف کرد رو سوراخ آذر و با انگشتش مالید رو درش.هم زمان کیرش رو تٔف مالی کرد و من فقط از بالا میدیدم شکمش افتاد رو تن آذر. آذر لبه میز بود و هر کی‌ کنار میز وای می‌ایستاد کیرش راحت میرفت تو.
مراد فرو کرد تو. با یه حرکت و بی‌ رحم. آذر بیست ساله لوله شد از درد.مراد مثل یه سگ هار داشت تقه میزد و آذر فقط از درد گریه میکرد. اما کم کم مقاومت آذر کم شد. کار گرا فشار دستا‌شون رو کم تر کردن.مراد تند تند می‌کوبید و فحش میداد. یهو کشید بیرون و رفت عقب. باعصبانیت گفت پدر سگ آبم داشت میومد. پرویز،بیا کار آگاه رو بکن تا دیگه هوس فضولی نکنه.
پرویز اومد جلو. کیر کلفتی‌ داشت. آذر سرشو آورده بود بالا و با ترس به کیر پرویز نگاه میکرد.پرویز بدون نیاز به چیزی کرد تو. شروع کرد کوبیدن تا حدی که آذر حالا بر خلاف میلش فقط اه و اوه میکرد. پرویز و مراد جاهاشون رو عوض میکردن. بعد از چند
لحظه پرویز داد زد و آبش رو ریخت تو سوراخ. مراد هم رفت و ریخت اون تو.کارگر‌ها تا دیدن اون دو تا کارشون تموم شده لخت شدن و شروع کردن به کردن اون. یکیشون سینه‌هایآذر رو گاز گرفت،نوک سینه هاش رو بادندون جوید و آذر از درد جیغ میزد و قسمشون میداد ولش کنن. میگفت غلط کردم نکنین.
کار گر‌ها جوون بودند و محکم تر میکردن ولی‌ کنترل نداشتن و آبشون روریختن همون تو. آذر رو یه لحظه ولش کردن و آب کمر از سوراخش می‌ریخت رو میز. مراد گفت نگا با بیت المال چی‌ کار کرد؟
باید تنبیه بشه این دختر.رفت سراغ کمر بندش و از شلوارش کشید بیرون. آذر روچرخوندن،شکمش رو میز بود و کون سفیدش رو به مراد. دستشو گرفتن و مراد باکمر بند شروع کرد به زدن کون آذر. خطای کمر بند رو رون و کون آذر قرمز شد و کم کم رنگ عوض کرد. پرویز هم کمر بند و گرفت و ده بیست بار آذر رو زد. آذر از درد فقط جیغ میزد و به غلط کردن افتاده بود.
مراد خوابید رو میز و به آذر گفت بره روش. آذر با ترس و از ترس کتک رفت روش، پاهاش رو باز کرد و نشست رویکیر اون. آروم تا ته فرو کرد. مراد دستای کلفتش رو انداخت دور کمر آذر و اونو محکم گرفت که نتونه تکون بخوره. تازه فهمیدم چه خبره. پرویز اومد پشتش. می‌خواست از کون بذاره. کارگرها اومدن تٔف کردن رو سوراخ عقب آذر. پرویز هم سر کیر رو گذاشت اونجا. هر کاری کرد نرفت تو. یه کار گار‌ها از جیبش یه کرم دست و صورت در آورد و داد به پرویز. پرویز کرم رو خالی‌ کرد رو سوراخ. من هیچ وقت آذر رو از کون نکرده بودم. پرویز با فشار زیاد و با کمک ازدستش کرد تو. آذر فقط آهی از درد کشید. اااااااااااااییییییییییییییییییییییییییییییییی
پرویز تا ته فشار داد و مراد محکم آذر رو تو بغلش داشت له‌ میکرد. کارگار‌ها منتظر نوبت بودن و دقیقا تا آب اونا اومد همین کارو کردن. دوباره با کمر بند اونو زدن تا حدیکه کونش سیاه شد.
آذر رو نیم ساعت بعد با تهدید به فیلم و چیزای دیگه فرستادن رفت. من فقط خدا رو شکر می‌کردم نکردن تو حلقش. اما خط های کمر بند خیلی‌ ناجور رو تنش مونده بود.
رفتم پایین. اونا دوربین رو برداشتن. مراد فیلم رو گرفت گذاشت تو جیبش. من آروم دنبالش میرفتم تا ببینم کجا میره. با پرویز رفتن در پارکینگ. آذر کنار ماشین گریه میکرد و دنبال کلیدش می‌گشت.مراد رفت جلو طرف اون. در ماشین خودش رو باز کرد و فیلم رو گذاشت تو داشبورد. بعد سر آذر رو گرفت تو دستش و شروع کرد باهاش حرف زدن. صداش آروم بود و من نمیشنیدم. پرویز رفت جلو. من تو تاریکی‌رفتم طرف ماشین مراد و در طرف مقابل رو باز کردم و فیلم رو برداشتم. آروم دررفتم. صدای کشیده محکمی اومد.
شب آذر فقط گریه میکرد.نگفت چه بلاییسرش آوردن ولی فقط می گفت با کمربندزدنش. بهش دل‌ داری دادم ولی‌ چیزی بهش نگفتم. صبح فردا از مدیر کلّ وقت گرفتم و رفتم اونجا. مراد و پرویز تو راهرو با هم بحث میکردن و معلوم بود دنبال فیلم بودن.جریان رو به مدیر کلّ گفتم. نشست فیلم رو از اولتا آخر دید بی‌ شرف. همون جا تلفن زد به حراست وزارت خونه و حرف زد. حکم اخراج اونا رو داد دستم و می‌خواست زنگ بزنه کلانتری که به خاطر آبروی زنم نذاشتم.آذر سر کار نیومده بود. مدیر بهش زنگ زد و گفت جریان رو از دوربین مخفی‌ دیده و آذر حالا رئیس جدید انبار شرکت هست.
آذر خودشو رسوند اداره و همکارها میگفتن فقط تٔف کرد تو صورت رئیس حراست و انباردار. کسی‌ هم نفهمید چرا. اما شایعات به گوش همه رسید. حالا از کجا،شاید از خود مراد یا پرویز شایعه پخش شد.

نوشته: بیضعلی


👍 3
👎 5
300902 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

317862
2012-04-26 01:07:13 +0430 +0430
NA

خاک تو سرت کنم - من اگه جا تو بودم حتی اگه تیکه تیکه هم می کردن نمی ذاشتم زنمو اینجوری بکننش - خاک بر سر

2 ❤️

317863
2012-04-26 02:23:36 +0430 +0430

Past fetrat,bi gheirat

0 ❤️

317864
2012-04-26 02:26:31 +0430 +0430
NA

این اتفاق طرز فکرت رو نسبت به زنت عوض کرد؟!
والا طرز فکر ما رو هم نسبت به تو عوض کرد
چلغوز بی وجود
حقش بود جای زنت ترتیب تو بی خایه رو میدادن
ولی یه چیزو راستشو بگو زیاد فیلم پلیسی میبینی نه؟

2 ❤️

317865
2012-04-26 02:57:31 +0430 +0430
NA

manam ba nazare dostan movafegham adam agar bedone boghole khodet tike yike ham beshe hade aghal vase namosesh jonesho ham mide

1 ❤️

317866
2012-04-26 03:00:27 +0430 +0430

اولا که کس شعر بود
بچه ها خواهشا تحت تاثیر حرفای این کس مشنگ قرار نگیرید
دوما بزار برا توهماتت و همینطور فکر خرابی داری و همچنین بی غیرتی شدیدی که تو وجودته یه چیز کوچولو بهت بگم
تو یا زن نداری یا نمیدونی زن چیه وگرنه عمرا همچین کس شعری رو اینجا نمینوشتی
میدونی چرا؟؟؟
نوچ
نمیفهمی
هر وقت زن گرفتی میفهمی که تمام زندگیت میشه زنت
میفهمی دلت نمیخواد کسی به زنت چپ نگاه کنه
میفهمی که حتی اگه مرگ هم باشه بخاطر زنت میپذیریش
تا حالا شنیدی جاگوار چجور حیوونیه؟
یه کله خر به تمام معناست
براش فرقی نمیکنه گاو جلوش باشه یا گوسفند
ببر جلوش باشه یا شیر
فقط میدونه که حمله میکنه
تو از اون حیوون هم کمتری
مثلا میخواستی بگی تریپ عاقلی و آینده نگری برداشتم؟
هه
خیلی کس خلی زیشعور
اینجا ایرانه
جایی که اگه کسی چپ به ناموسشون نگاه میکرد جوابشو با قمه و شمشیر و چاقو میدادن
مطمین باش الانم همینجوریه فقط اوضاع یه خورده فرق کرده
اینطور نیست بچه ها؟

0 ❤️

317867
2012-04-26 03:16:11 +0430 +0430
NA

عجبا!!! بیضعلی جاان چه شوهر خود داری بودی کف نفس که میگن اینه .هر ادم عادی با هر هیکل فسقلی هم بود لااقل خودی نشون میداد تو این شرایط بدون شک یه تاثیری داشت تو عوض شدن شرایط اما انگاv خیلی بهت چسبیده که ناظر …شدن همسر محترمت باشی

0 ❤️

317868
2012-04-26 04:16:42 +0430 +0430
NA

آره کفتار جان الانم همینجوریه و اوضاع هیچ فرقی نکرده
نمیگم سلطه سبیل خوبه یا بد ولی توهم زدیم که خیلی چیزا فرق کرده
فقط یه زمانی دوست دختر یا دوست پسر داشتن یا آستین کوتاه مردا و نوار کاست توی ماشین در حد قتل کردن بود الان نیست
وقتی هنوز خون میریزیم مبادا ماشین تازمونو چشم حسود پنچر کنه چی فرق کرده؟!
اینا هم که اینجا مینویسن ادا اطوار روشنفکری اونم از کون مخ نداشتشونو پکونده
تاپیکای سکس ضربدری و سکس با محارم و مزایده فلان شورت ننه و خواهر و زن و … هم شده از مظاهر روشنفکری
یکی نیست بگه آخه علاق ببین درست میتونی از رو بخونی بعد دم از این داستانا بزن

0 ❤️

317869
2012-04-26 04:29:59 +0430 +0430
NA

کیر تو غیرتت کس کش لاشی

0 ❤️

317870
2012-04-26 05:08:48 +0430 +0430
NA

كدوم خاركسه اي كه خر كس ننش گذاشته اينه نوشته خاركسه حداقل اخرش ميگفتي ازخواب پريدم قشنگتر ميشد
كير تو كس ننه اوني كه نوشته و كس خوارمادر اونايي كه خوندن بغير از من چون خر كس ننتون گذاشت

0 ❤️

317872
2012-04-26 05:47:43 +0430 +0430
NA

بی غیرت اشغال عوضی زورتم بهشون نمی رسید باید میرفتی زن مگه اشغال که هر کی هر کاری دوست داشت بکنه باهاش. عرضه نداشتی زن نمی گرفتی

0 ❤️

317873
2012-04-26 05:57:00 +0430 +0430
NA

کاری به راست ودروغش ندارم
ولی واقعا داستان نویس خوبی هستی ادامه بده منتظر داستان بعدی شما است خاله

0 ❤️

317874
2012-04-26 07:58:03 +0430 +0430

بابا تو خیلی مردی اون غیرتت منو کشته .
فقط یه کلمه بگم حتی اگه دروغ هم باشه واقعا بی ناموسی که این افکار تو سرته

0 ❤️

317875
2012-04-26 08:53:00 +0430 +0430
NA

chi begam vala! faghat begam kheyli chaghali!

0 ❤️

317876
2012-04-26 11:09:40 +0430 +0430
NA

بسیار بسیار همسر خوب و آقایی هستی که فیلم و کش رفتی تازه به رئیس شرکت نشون دادی . اوخ اوخ الهی بگردم که به فکر خانومت بودی که یه وقت تو حلقش نکنن ! نکنه فک کردی زنو باید از حلق گایید که از کس و کون بکنن بهت بر نخورده ؟

0 ❤️

317877
2012-04-26 12:28:36 +0430 +0430
NA

اشغال ای ی ی ی ی چه کس شعری بود تف به ذات پدرت
حشری بودم داستانتو خوندم انگار اب سرد ریختن روم !

0 ❤️

317878
2012-04-26 12:30:54 +0430 +0430
NA

چه کسی نوشتی :))))) اگه راست بود که خاک بر سر بی ناموست ریقو !

0 ❤️

317879
2012-04-26 12:33:18 +0430 +0430
NA

میتونست داستان خوبی باشه ولی خیلی آبکی از آب در اومد
کسی که اینو نوشته تو سکس کم تجربست و مشخصه که کم سن و ساله
منظور این داستان روشنه!

0 ❤️

317880
2012-04-26 12:59:57 +0430 +0430
NA

کلاتو بزار بالاتر خجالت نکش.
می خواستی توام از اون بالا جق بزنی حال میداد.
کس کش بی غیرت آدم اگه قراره تیکه تیکه هم بشه میره جلو تا یا ناموسش و نجات بده یا نعشش بیفته رو زمین.
تف به غیرتت. تف به اون شرفت.

0 ❤️

317881
2012-04-26 13:04:45 +0430 +0430
NA

این دفعه اومدی از این کس شعرا نوشتی مادرتو به کیر میکشم. این دور و ورا دیگه پیدات نشه.
ریده ی

0 ❤️

317882
2012-04-26 13:35:08 +0430 +0430
NA

کثافت آشغال کونی!
وظیفه ی خودم دونستم بعد از یکسال بیام ثبت نام کنم.
من که میدونم تو از نوشتن این کسشعرا قصد داشتی
تو با نماز اول وقت مشکل داری چرا میای اینجا تراوشات مغز پوکت رو می نویسی!
کله کیری کسمغز …

0 ❤️

317883
2012-04-26 13:37:59 +0430 +0430
NA

kos sheer hay ghashangi bud

0 ❤️

317884
2012-04-27 09:26:40 +0430 +0430
NA

اخه عوضی تو که مغزت قد یه خریم نیس لا اقل فکر کن و تخیل بنویس
مگه جنگله 2 مرد راحت بدون این اینکه فکر بعدشو کنن بیان به همکارشون تجاوز کنن.
دیگه این ورا پیدا نشه برو جلقتو بزن

0 ❤️

317885
2012-04-27 11:19:35 +0430 +0430
NA

کیرم تو کونت ، کس کش مادر قحبه …
آخه بی وجود ، اگه مرد بودی واقعیتو میگفتی …
حالا به اسم مردی برو کون بده …
بیام تورو جلو اون زن نداشتت میکنم… بیناموس …
کیرم به اون خانواده ای که به تو دختر دسته گلشو میده …
آخه کسکش بیام تورو از حلق بکنم تا بفهمی چه لذتی داره …
|(

0 ❤️

317886
2012-04-27 13:34:10 +0430 +0430
NA

دهنتو سرویس کس کش بی غیرت لاشی!!! ریدم تو اون مخت!!! کمتر جق بزن!!!

0 ❤️

317888
2012-04-27 14:51:21 +0430 +0430
NA

همون اول فهمیدم قراره چه اتفاقی بیفته بقیشو نخوندم. اما افراد امثال تو که این مشکل روانی یا به قولی فانتزی جنسی رو دارن که دوست دارن نزدیکی همسرشون با بقیه مردا رو ببینن معمولا یک فاکتور اجبار مثل ترس از کتک خوردن سخت رو دخیل می کنن تا از عذاب وجدان فرار کنن. من روان شناس نیستم اما تا اونجا که می دونم تو این مرحله بیماری راحت تر درمان می شه. برو پیش یک روان شناس. عادت ندارم به کسی توهین کنم اما با معذرت از بچه ها، به قول شیرازی ها برووو مادددده

0 ❤️

317889
2012-04-27 14:59:20 +0430 +0430
NA

Mohem nis dastan wagheie ya na!dastane dige!!!
Ama kheily khosham oumad!dastam raft ru kosam!

0 ❤️

317890
2012-04-27 15:45:25 +0430 +0430
NA

برا اولین بار میخام نظر بدم فقط بخاطر اینکه خیلی بی شعوری
راستی زنت چه جوری 20 سالش نشده باهات ازدواج کرده شغل داره برا خودش کسیهههه
از اونا هم فیلم گرفتی

0 ❤️

317891
2012-04-27 15:56:28 +0430 +0430
NA

راستیتش من داستانت رو نخوندم! از موضوعش فهمیدم که کس شعری بیش نست!

0 ❤️

317893
2012-04-28 00:26:22 +0430 +0430

بیغیرت دیگه ننویس . . . . . . . . . .
ببین آقای جاکش خان. این کوس شعراتو بکن تو کونت. من که مطمئن هستم کونی هستی و نتونستی حتی یک کوس رو از نزدیک ببینی. عاقبت جلق زدن زیاد روی کیر مردم همینه. کوس کش برو جلقتو بزن و کونتو بده و این طرفا هم آفتابی نشو. داستانت خیلی کیری و تهوع آور بود فقط اون قسمتش خیلی خوشم اومد که گفتی خدا را شکر که تو حلقش نکردن. جدا اگه میکردن چه افتضاحی میشد دیگه زنت جنده میشد. حالا کلاه روبذار بالاتر و راست راست راه برو. جمع کن جاکش دیوث با این اراجیفی که نوشتی. دیوار چین تو کونت. بی شرف بی غریرت آشغال عوضی فکر کردی با این داستانهای کثیف میتونی ذهن بچه های شهوانی رو منحرف کنی؟ کیرم تو حلق و گوش و بینیت. دیگه نیا و دیگه ننویس بچه کونی.

0 ❤️

317894
2012-04-28 00:36:21 +0430 +0430

توهمات یک جلقی با فیلمنامه فیلم همسر با بازی مهدی هاشمی و فاطمه معتمدآریا .

0 ❤️

317895
2012-04-28 02:55:20 +0430 +0430
NA

kiram to mokhet ba in kose sheri ke neveshti

0 ❤️

317896
2012-04-28 04:50:22 +0430 +0430
NA

فقط میتونم بگم بی غیرتی

0 ❤️

317897
2012-04-28 07:30:16 +0430 +0430
NA

من برم دستشویی برینم تو دهن نویسنده و بیام. فعلا بای

0 ❤️

317898
2012-04-28 08:57:42 +0430 +0430
NA

اون خواهرت نبوده که انقدر از دادنش حال کردی

0 ❤️

317899
2012-04-28 14:09:13 +0430 +0430
NA

تابلو دروغ بود

0 ❤️

317900
2012-04-29 01:38:49 +0430 +0430
NA

آخه کس و شعر چرا نوشتی
تخیلت خیلی تخمی بود
آخه اون آدمایی که تو گفتی تا حالا تو عمرشون کرم ندیدن بعدش یارو کرم گذاشته بود تو جیبش
مختو گا…

0 ❤️

317901
2012-04-30 14:14:48 +0430 +0430
NA

تجاوز به زنش در شرکت …
آدم ببینه دارن به یه غریبه تجاوز می کنن از جونش می گزره . چه برسه به اینکه زنش باشه . حالا تو نشستی فیلم گرفتی ؟
درود بر کامنت گزاران این نوشتار

0 ❤️

317904
2012-04-30 14:28:44 +0430 +0430
NA

بي غيرت تف به ذاتت. زنت از تو مردتره. يه جو از وجود زنت توي تو پيدا نميشه.هرچند كه همش كس شعر بود ازبيخ ولي خب خوب خودته كس كش نشون دادي.

0 ❤️

317905
2012-05-01 11:13:03 +0430 +0430
NA

سلام بچه ها من تازه وارد جمع شما شدم و امیدوارم که اینجا دوستای خوبی برای همدیگه باشیم
من این داستان هارو میخونم و نظرات شماهارو هم میخونم و با نظرات شما کاملا موافقم ولی چرا بیخودو بی جهت اعصاب خودتون رو سر اینا خورد میکنین اینا که آدم بشو نیستند!

0 ❤️

317906
2012-05-03 12:08:06 +0430 +0430
NA

خیلی آدم پستی هستی. واقعا دلم واسه خانمت سوخت که تازه توی اون درگیری شما راست کنید…
واقعا خجالت آوره… اهههههه حالم به هم خورد

0 ❤️

317908
2012-05-14 08:12:44 +0430 +0430
NA

دو حالت داره یا خیلی خالی بندی یا نهایت غیرتی

0 ❤️

317909
2012-05-25 16:19:53 +0430 +0430
NA

خاک برسرت من به جای توبودم مادر هم شنو میگاییدم

آبروی هرچی مرده بردی

0 ❤️

317910
2012-05-31 05:46:30 +0430 +0430
NA

با عرض سلام به تمامی دوستان حشری و به عنوان اولین اظهار نظر تا به حال داستانی به این خزعولی و کس شری نشنیده بودم

0 ❤️

317911
2012-06-01 04:43:39 +0430 +0430

فکر کنم خودت گی هستی بی غیرت خوب بیا منم تورو مثل زنت که کردن بکنمت ببین بهت حال میده

0 ❤️

317913
2012-06-27 08:57:48 +0430 +0430
NA

خیلی خنده دار بود… دارن به زنش تجاوز می کنند آقا کیرش باد کرد از دیدن این صحنه…

0 ❤️

317917
2012-07-17 11:15:18 +0430 +0430
NA

hala zanet khoshesh omad ya na khajeye badbakht boro bemir

0 ❤️

317918
2012-07-17 17:44:17 +0430 +0430
NA

تف تو غیرتت مرد نیستی تو

0 ❤️

317919
2012-08-12 05:19:07 +0430 +0430
NA

abroe harchi mado borde

0 ❤️

317920
2012-08-12 05:20:32 +0430 +0430
NA

EFTEZAHE

0 ❤️

317922
2012-09-12 08:45:00 +0430 +0430
NA

واقعا که خیلی بی غیرتی.

0 ❤️

317925
2012-10-03 03:48:18 +0330 +0330
NA

روى هر چى بىغيرته سفيد كردى

0 ❤️

317926
2012-10-12 13:35:31 +0330 +0330
NA

اولا که کس شعر بود کاملا تخمی تخیلی. دوما خوشحالی زن تو کردن حالا شده رئیس انبار خاک تو سر بی غیرت کونیت تو باید از اون شهر میرفتی حالا که نرفتی و همه میدونن زنت جنده است شایدم بشه مدیر کل. تمام شرکت با پرسنلش تو کونت

0 ❤️

317927
2012-10-22 11:20:39 +0330 +0330
NA

کیره کلفتم تاخایه توکونت جنده ی بی غیرت.اه اه اه اه اه

0 ❤️

317928
2013-02-03 12:28:53 +0330 +0330
NA

خیلی بی غیرتی بیشعور همینطوری وایسادی و کردن زنتو تماشا کردی بی شرف بی ناموس . میدونستی که اگه اونا اخراج بشن زنت میشه ریس خاک بر سرت کنم حییون

0 ❤️

317929
2013-03-19 08:07:15 +0330 +0330
NA

مردی که با جون ودل حتی اگه شده بمیره هم از ناموسش دفاع نکنه بهش میگن،بی غیرت،کسکش مادر جنده…خاک تو سرت الاغ نهایتا تو رو میکردنو میکشتنت بهتر از این بود الان تو این وضع باشی

0 ❤️

317930
2014-08-09 12:50:38 +0430 +0430
NA

بیضعلی عجب اسمی داری بیضه علی یعنی خایه علی کوسکش تو هیچ پشم خایه علی کوچولو هم نیستی دوستان خجسته بهت حال دادن وبا راست یا دروغش هم کار ندارم ولی سمت جدیدزنت وخودت را بهتون تبریک میگم چند بار دیگه هم باز کارگاه بازی دربیارین به وزارت خانه هم میرسی خدا رو چه دیدی شاید مچ رهبرهم گرفتین و رهبر هم شدین

0 ❤️

317931
2015-05-25 20:05:54 +0430 +0430
NA

خاک توسر بی غیرتت کنند کونی

0 ❤️

317933
2015-07-11 13:57:31 +0430 +0430
NA

کوس تلاوت کردی کوس مغز پریودی

0 ❤️

317934
2015-11-03 12:54:07 +0330 +0330

ادم بمیره بهتره از این اینه که با کوس و کون دادن زنش بشه رئیس …
تو اگه ادم بودی همونجا میومدی وسطو میکشتیشون.
اگر هم میترسیدی موفق نشی باید فرداش میکشتیشون.من جاتو بودم یه کلاشینکف میاوردم و چهار تاشونو اینقدر با تیر میزدم که مغزشون بپوکه.نه این که با کوس دادن زنم،به مقام و منصب برسم.خاک تو سرت

0 ❤️

527142
2016-01-02 10:19:35 +0330 +0330
NA

Hala Az kossher budanesh begzarim ye chiz migam beyad dashte bash
1-kiram tu kun khodet
2-kiram tu kos nanat ke bigheyrat baret Avorde
3-kiram tu kun nanat chon dus daram
4-nanato gayidam chon eshgham mikeshe
5-kiram tu seja nanat chon to khoshet miyad

0 ❤️

527261
2016-01-03 09:10:57 +0330 +0330
NA

kir too gheiratet yani cheghad adam past bashe k zanesho jolo khodesh began hich kari nakone bad ba didan oon sahne ha kiresh rast she cheghad dastanaye in site kosshere faghat adam asabesh khord mishe vaghti mikhone

0 ❤️

529114
2016-01-21 20:26:58 +0330 +0330

مزخرف بود مخصوصا اينکه قصد داشت چهره بعضي هايه به ظاهر دين دار رو خراب کنه

0 ❤️

537298
2016-04-14 16:15:55 +0430 +0430

زن همچین ادمیو باید کرد بتو ام میگن زن. زنتم مثل خودت بی عرضه هست ک هنوز با توعه بی غیرت مونده. اقا کوه کنده فرداش رفته به رییس شرکت گفته خاک تو سرت کنم

0 ❤️

563353
2016-11-04 05:38:06 +0330 +0330

اخه کس کش, جقی بی مغز کیرم تو اول و اخرت.برا چی دروغ میگی

0 ❤️

563757
2016-11-07 11:36:35 +0330 +0330

هه ریدی با این داستانت برو جقت رو بزن
اونجا اب میوه ای شربتی چیزی نبود

0 ❤️

647510
2017-08-25 20:01:54 +0430 +0430
NA

باز اینا ی داستان خوندن.باغیرت شدن…شماهاک ب همه چیز میگین دروغ.یا میگین بی غیرت…اصلا چرا میاین اینجا

0 ❤️

659182
2017-10-22 23:17:55 +0330 +0330
NA

این فیلم مهدی هاشمی رو همه دیدن فقط اخرش رو عوض کردی—
کوچک مغزی ودانش ناچیزی داری که این تراوشات رو کردی

0 ❤️

662049
2017-11-15 14:12:46 +0330 +0330
NA

چند تا فیلم دیدی تا تونستی اینا رو درست کنی وقت ما رو بگیری احمق

0 ❤️

672425
2018-02-06 01:17:32 +0330 +0330

کوسو لاشی سوراخ کون زنت چقدر گشاد شده بدرد ما میخوره دعوت کنیم از شما و زنت شما هم فیلم سکس را بردار تا بچه های شهوانی ببینن سوراخ کون زنت را تایید کنن///

0 ❤️

940446
2023-08-02 05:26:42 +0330 +0330

من اگه جای تو بودم البته خدا سر کسی نیاره ولی قبل از اینکه
بخواد حتی لباسی از زنم دربیاره میرفتم جلو به کارگرا فعلا کاری نداشتم
ولی اون رئیس انبارو با حراستو جفتشونو جوری با چاقو میکشتم
که اون کارگرا هم کپ کنن بعد سمت کارگرا میرفتم و مجبورشون میکردم
که به اونا چاقو بزنن و ازشون فیلم میگرفتم بعد خیلی قشنگو تمیز
به کارگرا میگفتم شما گشتین اینارو ولی من چیزی نمیگم بشرطی که سریع
جیم بزنید و شتر دیدی ندیدی و همجارو چک میکردم که دوربینی چیزی نباشه یا اگرم بود از خود هاستش امحاش میکردم و بعد جسدشونو تو ماشینشون مینداختم و به یکی از کارگرا میگفتم قشنگ تمیز کنه جوریکه هیچ چیزی حتی ی لکه خونم رو زمین نباشه و اون یکی کارگره رو سوار ماشین اون حرمزادها میکردم و باهاش میرفتم سر ی جاده بعد بهش میگفتم جوری ماشینو تو دره جایی بنداز که اتیش بگیره بعد از همینکارش فیلم میگرفتم
و بعد سوار ماشین خودم میرم درمانگاه و به زنم میگم خودتو به مریضی بزن و بذار بهت سرم بزنن جوریکه تا صبح اینجا باشیم که فردا خواستن بگن کجا بودی بگی مریض بودم و دروغم نگفتی خیلی راحت 🙋🙋‍♂️

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها