تجاوز به پریسا در کودکی
از همین اول بهتون بگم که این خاطره سکس کامل نداره و میخوام تنها از کسایی بگم که ناجونمردانه به کودکی یه بچه رحم نمی کنن و رویای کودکیش رو به هم می زنن با این عمل خبیث ! شش سال بیشتر نداشتم که به همراه مامان و بابام رفتیم تهران خونه یکی از فامیل های بابام . مامانم عادت داشت وقتی جایی می رفت منو به حال خودم رها می کرد و اصلا کاری نداشت که من کجا می رم و تنهایی چه کار میکنم و شاید اسیر دست آدم های هوس باز بشم . آقای خونه که مردی بزرگ بود در حدود سن بیست و هفت هشت سال و در عالم بچگی من ، مردی با این سن بزرگ بود و نماد عقل و اعتماد ، منو تنها گوشه ای گیر آورد و منو نشوند روی پاهاش و رون پاهامو نوازش کرد . من خیلی کم رو بودم و نمیتونستم از خودم دفاع کنم . چون از رابطه ی جنسی هم واقعا اطلاعی نداشتم و اندامم رو حریم خصوصیم میدونستم برای همین این کارش برای من غیر معمولی بود و به شدت ترسیده بودم . همینطور که رون هامو نوازش می کرد شورتمو زد کنار و دستشو برد روی کسم و شروع کرد به مالیدن . وحشت کرده بودم و دلم می خواست همون لحظه مامانم برسه و منو نجات بده . با یکی از دستاش کسمو میمالید و یه دست دیگشو انداخته بود دور گردنم و صورتشو به من نزدیک کرد و لباشو گذاشته بود روی لبام و هی می بوسید و قربون صدقم می رفت از صدای نفس هاش می ترسیدم . دیگه از شدت ترس گریه ام گرفته بود و اشک از چشمام می اومد پایین .اولین حس سکسی رو با مالوندن کسم داشتم تجریه می کردم هر چند همراه با ترس زیاد بود . حس می کردم دنیام به اخر رسیده . بعد از دقیقه ای مالوندن کسم انگشتش و برد سمت سوراخ کونم و با سوراخ کونم بازی می کرد . میخواست انگشتشو بکنه داخل و کمی هم فرو کرد که درد زیادی داشت . دیگه نتونستم تحمل کنم و با یه حرکت سریع از دستش فرار کردم . گفت کجا میری ؟ من هیچی نگفتم و رفتم توی حیاط و دنبال مامانم می گشتم … از هر کسی که اینو میخونه خواهش می کنم به حریم رویای بچه ها تجاوز نکنید . نمی دونید که چه جنایتی در حق یه بچه می کنید با این حرکتتون .
با تشکر : پریسا
همین الانشم که گفتی خونم بجوش اومد.اینا خون ندارن و باید سنگسار بشن البته از نظر من همینشم کمه.تو هم سعی کن بش فکر نکنی تو که گناهی نداشتی تازه شانس اوردی در رفتی
سلام
یاد یه بنده خدایی افتادم که در ۷سالگی این بلا سرش اومده و از هرچی مرد هست حالا تو سن ۳۰سالگی زده شده و ازشون میترسه و خود ارضایی می کنه
اشکم در اومد باز
آقاغصه نخورید خانوم غصه نخورید مطمئن باشید بدتر ازین بلا سر خودش یا بچه اش میاد مطمئن باشید
برو تو سازمان مالی و حالی کودکان مورد انگشت قرار گرفته شکایت کن clapping
خدا لعنت کنه پدر و مادرایی رو که حواسشون به بچه هاشون نیست .
خاك بر سر همجين مردايي ك ابروي مرداي واقعي رو بردن. فقط اسمشون مرد
اينو مطمعن باش خدايي هستو جواب اين عمل زشتشو ميده.
چرت بوده
همش چرت و دروغه
اگرم راست بوده.اونوقت بچه شش ساله يادش مونده تا حالا. اونم فقط نصف بند انگشت بوده، هنوز تو خاطرش مونده
حنا خانوم تو این داستان هم اول شد حالا دستو جیغو هوراااا
ماشالله همه ذهنشون پریشونه…پسران گل برید بچسپید به گلنارتون.دخترا گه هم برید برسدی به خیار و موز و… ROFL
فکر کنم حتی حیوانات هرگز به بچه ها کاری ندارند
اینجور آدما از حیون هم پست ترند
خدا لعنت کنه آدمای کثیف رو و خدا رحم کنه به بچه هایی که پدر و مادرای بی فکری دارن…
ای چه حالی میده بچه هفت هشت ساله رو خفت کنی لحظه ترس تو چشماش خیلی جالبه ترس همراه با التماسو میشه تو چشاش خوند اولش ی خورده میترسه بعد که دست بزاری رو کسش ترسش بیشتر میشه و قلبش میزنه خیلی حال میده من بارها تجربه کردم ولی یه بار کسه یکیشونو خوردم خیلی بهش حال داد دم ب ساعت میومد میگفت عمو بریم بازی کنیم
دیگه هیچوقت پریسا رو مسخره نکن.حتمأ توبچگی کردنت اینجور عقده ای شدی.
بچه که کردن نداره
بچه باید بازی کنه نه سکس…!
دختر فقط 15>=دختر>=25
عزیزم منم بچه بودم از 9 سالگی حورد تجاوز شوهر خالم قرار گرفتم چون پدر مادرم ظهرا خونه نبودن من باید میرفتم خونه اونا میموندم تا بیان اونم باهام ور میرفت کم کم دیگه گفت جلوش لخت باشم تو خونه ازم عکس میگرفت و ولم نمیکرد میگفت نیای اینارو نشون بابات میدم بعد گفت ساک بزنم لاپایی بدمو بعد چند سالم تو 15 سالگی منو برا اولین بار از کون کرد البته اولاش دوست نداشتم ولی بعداش برام لزت داشت و الانم برا لزت بازم باهاشم
اقا من رفتم شکایت کنم
ببخشید برم یونسکو یا یونیسف
کیر بابام با تبر برق چوبی سرکوچمون مستقیم به فیها خالدونت dirol
نظرات جدید داستان‌ها
- کیرم تو حلقت
- وای بقیه کسشعرات خیلی کسشعر تر بودن چندش بیناموس غذای حویده ...
- متین جان از اینکه غسل کردی ورفتی بیرون ممنونم پیام اخلاقی خو...
- بجان احمد ۹۱۳ تو کونی هستی 😀 😀
- چقدر کسشعر بابا فرهیخته ، خود رهی معیری شعراش و یادت نیست که...
- آخرش رفت تبریز یا شیراز مجلوق کیر ندیده بدبخت ...
- این قسمت بهتر از بقیه قسمت ها بود 😍...
- سلام میشه برای داستان بعدیت بهت ایده بدم...
- کُت شعری به بلندای یلدا :/
- یا صاحب طول و عرض ! این داستان از وصیت نامه امام هم طولانی ...
- آقا لطفا داستان‌ها رو تک قسمتی کنید...
- بزار عالی بود
- میلاد مادرت رو گایش کنم گلهای قالی رو پرپر کنه .این چه کسشعر...
- وقتی بلد نیستید چرا مینویسید
- خیلی قشنگ نوشتی متین جان، دمتگرم. البته من با راست و دروغ دا...
- خدایی قلمت حرف نداره ، عالی
داستان‌های تازه
- دستهای زن داداش
- امید پسر همسایه (۵ و پایانی)
- شروع یک ضربدری (۴)
- لز و FMF با دوست همسرم
- حجله من با دایی جونم
- پدرشوهر و نازگل (۱)
- دو کونی با یه بکن سن پایین
- سکس تینا با دایی (۱)
- سکس تینا با دایی (۱)
- سکس بعد گُل کشیدن
- هات وایف ساناز (۱)
- شهوت دخترونه
- ساره، یک شیطان
- بهم تجاوز شد ، بعدش دلم خواست
- مثل یک رویا بود (۱)
- اولین سکس با همکلاسی قابل اعتماد
- خواهر زن ته دیگ
- اولین سیسی گاسم
- ساعت یازده و نیم (۲)
- زهرا زن متاهل که زن منم شد (۱)
- روانی از قفس پرید (۱)
جنده کن ولی جنده نکن
کسی ک جنده است رو بکن ولی کسی ک جنده نیست رو جنده نکن
چ برسه ب کودک معصوم
قطعا اون ب اصطلاح مرد پاسخ این حرکت کثیفش و در زندگیش بواسطه ی موج منفی کارش پس خواهد داد
امیدوارم ب اشد مجازات روزگار دچار بشه