میخوام این خاطره وحشت ناک رو بگم تا چهره واقعیه مردان نامرد رو ببینید … چهار سال پیش من 16 ساله بودم یازده روز مانده به عید بود یه عصر بود مامانم رفت کلاس .بابام رفت مغازه ،داداشام یکی سر کار بود یکی دانشجو ،خواهرمم ازدواج کرده بود من تو خونه تنها بودم کسی در زد آیفون رو برداشتم گفتم کیه؟گفت یلدا منم علی پسر شریک بابات ، گفتم چیکار داری؟ گفت :بابات یه جعبه تو خونه جا گذاشته باید ببرمش مغازه .منم درو باز کردم اومد داخل.جعبه تو پذیرایی بود .سلام کردم جوابمو با خوشرویی داد گفت بقیه کجان منم گفتم بهش گفتم رفتن کجا بهم گفت یه لیوان آب بده تشنم شده منم رفتم تو آشپزخونه براش آب بیارم .
لباس تنم یه شلوارک و یه تاپ صورتیه عروسکی بود موهامم با یه کلیپس پشت سرم جمع کرده بودم بدنم لاغر ولی سفیده در کل ریزه میزه هستم .علی اون موقع 28سالش بود پسر خوشکل و خوشتیپ و قد بلندی بود که من پیشش یه لنگه پاش بودم قبلا خواستگار خواهرم بود ولی خواهرم پسر داییم رو دوس داشت و با اون ازدواج کرد و به علی جواب رد داد .
خلاصه من براش آب آوردم نشسته بود رو مبل دوباره و بهم گفت بیا بشین یکم از مدرسه ات بگو منم کنار نشستم و به سوالاتی که میپرسید جواب میدادم یواش یواش هین سوال پرسیدن به بازوم و موهام و گردنم دست میکشید قلبم تند تند میزد نمیدونستم درست به سوالات جواب بدم از علی خوشم میومد چون همیشه باجذبه بود و هرکسی گرم نمیگرفت ولی من ترسیدم بلند شدم علی بهم گفت کجا؟منم گفتم میخوام برم به دوستم زنگ بزنم دستم گرفت و کشید افتادم رو پاهاش میخواستم پاشم بازوموگرفت و فشار داد و گفت بشین سرجات ترسیده بودم نشستم اونم شروع کرد به بوس کردن گلوم و گوشم و لبهایم همش میگفت عاشقتم و دوست دارم ولی میدونستم تو این حالت نمیشه به مرد اعتماد کرد بهش گفتم ولم کن وگرنه جیغ میزنم دیدم اصلا گوش نکرد شروع کردم بهم دست و پا زدن اونم جری تر شد و بهم سیلی زدو شروع کرد لباسام و درآورد وحشی شده بود منم زورم بهش نمیرسید به صورتش و سینه اش ناخن میکشیدم اون بدترمیشد منو خوابوند کف پذیرایی شلوارک و شورتمو باهم درآورد بهش فهش میدادم به خدا فهش میدادم کفر میگفتم ولم نمیکردم کمربندشو باز کرد و شروع کرد لاپایی زدن موهاشو گرفتم کشیدم بهم فهش دادو برعکس خوابوندم به پشتم فشارمیاورد جیغ زدم جلو دهنمو گرفت بهم گفت اگه صدای بلند کنی پردتومیزنم بدبختت میکنم داشتم میمردم دردش وحشتناک بود بدنم ضعیف بود سوزش داشتم از بس گریه کردم چشام میسوخت وقتی کارش تموم شد باشورتم خودشو تمیز کرد بعدش پشت منو تمیزکرد خونی بود پشتم وقتی خون رو دیدم با اینکه بود ولی بیشتر وحشت کردم همینجور لخت نشسته بودم بودم گریه میکردم اونم اومد بغلم کرد و ازم عکس گرفت بهم گفت اگه به کسی بگم عکسام پخش میکنه لباسام انداخت توبغلمو گفت پاشو برو حموم بعدش جعبه رو برداشت و چندباردیگه هم تهدیدم کرد که به کسی چیزی نگم .رفت .از خونه رفت. به زور ازجام بلند شدم رفتم حموم پشتم بدجور سوزش داشت شورتمو انداختم سطل آشغال شب تاصبح بیداربودم نفرینش کردم .
این شد اولین سکس من شد کابوسی برام .اون موقع با داداش دوستم دوست بودم ولی دوستیمون حدومرز داشت وقتی اون اتفاق افتاد از همه پسرا بدم اومد با دوستم بهم زدم . بعد از اون روز چندبار تومغازه بابا دیدمش طوری رفتارمیکرد که انگارهیچ اتفاقی نیفتاده
متنفرم ازش امیدوارم یادخترش یازنش یاخواهرش دراینده این بلا سرش بیاد. من الان نامزد دارم یه سال از نامزدیم میگذره ولی هنوز نمیتونم اونجور که نامزدم میخواد باهاش رابطه داشته باشم . این حق من نبود .الانم همش میترسم از اون عکسایی که پیششه میترسم علی یه ماه بعد از اون اتفاق رفت عسلویه .الان قراره برگرده میترسم ازش اگه نامزدم بفهمه آبروم میره … لعنت به من و زندگیم و لعنت بیشتر به علی امیدوارم هرکس اینو بخونه اگه پسر باشه بفهمه که بخاطر یه هوس زندگی کسی رو خراب نکنه اگه دختر باشه حواسش به خودش باشه … مرسی ازینکه وقتتون رو برای من گذاشتین. …
نوشته: یلدا
باید ترس را کنار بگذاری وبه همه بگی این پسرهای جقی بیخودی تهدید میکنن از ترسشون تهدیدمیکنن نترس وبگو که بفهمد اینقدر هم حیوانی نیست که هرکس هرچه خواست بکنه
بگو تا جوانهای فامیل کونش را گشاد کنن نترس
عجب مادربه خطایی بوده طرف توی خونه خودش بهش تجاوز کردن !!!
انقدر بدم میاد از پسرایی مثل این که زرتی از خوش اخلاقی ادم سو استفاده میکنن .
همین باعث میشه شرمسار بشم از پسر بودن خودم ! :|
کس شر نگو جان مادرت از شما دخترا لاشی تر و جنده تر پیدا نمیشه کیرم تو ایل و تبارت
آخه ملجوق جان خودت گفتی وقتی اون اومد تو ( لباس تنم یه شلوارک و یه تاپ صورتیه عروسکی بود موهامم با یه کلیپس پشت سرم جمع کرده بود )، یه دختر جنده هم پیش نامحرم یا غریبه اینچیزارو نمیپوشه، خودت هم پس میخواستی بهش بدی
در کل داستانت دروغی بیش نبود پس نتیجه میگیریم آلت دهنت
متاسفم،نترس وخیلی جدی بهش بگو عکساتو بده بهت وتهدیدش کن .نترس .بازم میگم .بده چوب توکونش کنن
چند سوال مهم رو جواب بده،
اول اینکه چرا یه دختر شانزده ساله باید با لباس باز و هات جلوی یه پسر غریبه بیاد؟؟؟؟
دوم اینکه چرا وقتی کسی خونه نبود، خودت جعبه رو نبردی دم در و اجازه ورود دادی؟؟؟؟
سوم اینکه چرا پس از اتفاق، خیلی سریع به خانواده ات خبرش رو ندادی تا با شکایت چوب تو کونش کنند؟؟؟؟؟
این سه تا سوال را وجدانی پیش خودت جواب بده تا به نتایج زیر برسی:
خودت هم بدت نمیومد که با علی باشی، تو فکر و فانتزیت همیشه بیادش بودی، اما انتظار سکس خشن و تجاوز رو نداشتی!!! بعد از این ماجرا هم مطمئن هستم که منتظر بودی که علی ازت خواستگاری کنه و به همین دلیل جریان رو لو ندادی!!!
و اما مشاوره آخر:
اگر داستانت واقعی است، علی احتمالا بخاد بعد از عروسی بهت فشار بیاره و از عکسها سواستفاده کنه، بنابراین اگر به قیمت از دست دادن نامزدت هم که شده، بی سرو صدا ابتدا بهش بگو عکسها را از بین ببره و اگر نبرد، حتماً و حتماً ازش شکایت کن و گرنه بهت قول میدم باید تا مدتها بهش بدی.
کار خوبی کردی نوشتی ولی واست خلاصه کنم شاید فقط دخترا اهمیت بدن
واسلام
دختر جان الآن که مخفی کردی مشکلت حل شده؟ نمیفهمم این چه کاریه؟ همون موقع زنگ میزدی به پلیس یا چه میدونم 110 یا حتی خانواده ات،مگه بدتر از اینم میشد؟ همه رو ریختی تو خودت که چی؟ شکنجه رو تحمل کردی،خب علنیش میکردی تا پدرشو درآرن،درسته خر تو خره،اما یه جاهاییم در یه مواقعی یه قانونکی داریم،میفرستادنت،هر دو تونو،پزشکی قانونی،مدرکم که داشتی،منظورم آثارشه,که مشخص میشد…لااقل اونجوری شاید حالت از الآن بهتر میبود…
اگه خواست با عکس ها برات دردسر درست کنه بهش یاداوری کن که حکم تجاوز تو ایران اعدامه.
فقط دوتا سوال برام پیش اومد
نمیدونم چرا همه ی داستانای تجاوزی و این مدل سکس ها
دختره داستان وقتی خونه کسی نیست اولا خیلی راحت به یه پسر غریبه اعتماد میکنه میزاره بیاد تو حالا جدا ازینکه بابای نفهمش یارورو میفرسته خخخخ
بعد یه سوال مهم تر نمیدونم چرا همیشه یه تاپ و شلوارک پاشونه بعد با همون میان جلوی پسره!!!
مانتو نداری حداقل مانتوی مامانت بلنده اونو بپوش نمیخواد حتما چادر سرت کنیاااا
ولی به یاد ندارم توی ۲۲ سال زندگیم حالا میگیم دوسال اولمم هیچی اما هیچوقت روم نشده جلوی همکارای بابام یا دوستای داداشم بدون شلوار بلند و لباس آستین دار بیام جلو!!! تاره نه مسلمونم نه خونواده مذهبی دارم نه تعصبی
اما هیچوقت به خودم این اجازه رو ندادم با تاپ و شلوارک خیلی بیخیال بیام بشینم!!!
پس با عرض پوزش داستانو یا یه پسر بچه نوشته یا تخیلی بوده
شرمنده
درضمن من قصد جسارت ندارم دوستان و به هیچ وجه کوته فکر نیستم و نمیگم دختر و زن باید خودشو بپوشونه نه!!!
حرف من اینه توی این مملکت وقتی ما جایی نداریم پسرا و مردامون بتونن خودشونو خالی کنن و با دیدن حتی یه باسن برجسته توی مترو سیخ میکنن پس باید بپذیریم نمیشه جلوی مرد غریبه اونم جوون، لباس لختی بپوشی!!! وقتی اونم مپقعیت جوری باشه ک کسی نتونه ازت محافظت کنه!!! درضمن دخترایی ک مورد تجاوز قرار میگیرن اگه دادگاهم برن و شکایت کنن توی این کشور به هیچ جایی نمیرسن و انگشت اتهام به ما زنای بیچارست ک مسئول شهوت مردان کشورمونیم!!!
خواهشا شعار الکی ندین وقتی حتی یک بارم پاتون به کلانتری و داداگستری و پزشک قانونی نرسیده!!!
ترس رو باید بزاری کنار
میتونی وکیل بگیری و اعدامش کنی
تو اگه پشیمونی ازین کارو نامزد داریمثلا به نظر خودت روحیت بهم خورده له شدی غلط کردی تو اینجور سایتا چرخ میزنی.دروخگو
اگه راس ميگى ميرفتى ازش شكايت ميكردى اونم نميتونست هيچ گوهى بخوره . بدم مياد از اينايى كه ميگن بمون تجاوز شده ولى تهديدم كرد به كسى نگم
1وا چقدر حرص میخورین با یه داستان واقعی یا تخیلی 2 طرف صحبتم با اونیه ک گفت با تاپو شلوارک نباید جلو مرد غریبه اومد اینچیزا تو خیلی از خانواده ها عادیه کلا حجاب ندارن ربطی ب خرابو پاک بودن نداره بعدم پسره غریبه نبوده پسره شریک باباش خاستگار سابق خواهرش حتما رفتو امد توانوادگی داشتن مث فامیل ترو خدا انقد با یه حجاب داشتن یا نداشتنش قضاوت نکنین چشاتونو باز کنین خیلیا چادر ابزار کارشونه خیلیام پاکن تما بی حجاب بزرگ شدن
این داستانت ذره ایی واقعیت نداره یعنی اونجوری که تو تعریف کردی نبوده آفرین کفر بگو بد تر از اینا سرت بیاد ،نگران اینی دوس پسر قبلیت که ازت عکس داره به عشق جدیدت نشون نده که بش خیانت کردی نه؟ فکرم نکن من دوس پسرتم من یه سری کتاب خوندم که میتونم تشخیص بدم چی شده. dash1
اگه خواست برات درددسر درست کنه مثل مرد روبه روش وایسا و این دفه از کوس بهش بده…اگه دیدی بیخیالت شده تو هم بهش پشت کن دوباره از کون بهش بده…راه دیگه ای به ذهنم نرسید دیگه؟؟؟
مادر متجاوزین رو باس داد خر گایید …
اینا از حیوون وجشی ترن …
نمیدونم واقعا چه لذتی میبرن ازین کار …
وقتی پارتنرت رو ارضا نکنی آخه چه حالی چه سکسی …