تجاوز لذت بخش (2)

1394/06/04

…قسمت قبل

با عرض سلام و ادب خدمت همه دوستان شهوانی من شیوام همونی که چند وقت پیش ماجرای تجاوز به من و دختر خالم سارا رو تو باغ توسط دو تا جوون واستون تعریف کردم
ببخشین که یه مدت به خاطر مشغله زیاد نبودم تا اونجا گفتم که وقتی اون دو نفر منو با بدن نیمه عریان و دستای بسته ول کردن فرار کردم رفتم پیش خونواده وقتی شوهر خالم منو تو اون حالت دید چشاش چار تا شد(اینجا رو داشته باشین تا بعد)
خلاصه ما رو بردن دکتر زنان پرده سارا ترمیم شد ولی به من گفتن آسیبی به بکارت شما وارد نشده
با تعجب گفتم چجوری آخه؟ گفتن پرده شما حلقویه و موقع زایمان پاره میشه
با این حرف فکرایی به ذهنم رسید
اما ادامه ماجرا :
با خودم گفتم هر چی هم سکس کنم کسی نمیفهمه سر فرصت زنگ میزنم به اون دو نفر یعنی مجتبی و فیروز شماره هاشونو هم که دارم میان تا حسابی حال کنیم بهشون هم حالی میکنم که شما که منو جنده خطاب میکردین من سالمم به این هم فکر میکردم که میتونم دوست پسر بگیرم و حسابی از خجالت این کوس در بیام خلاصه یه چند روز گذشت منم که با مریم کلاس زبان میرفتم وقتی ماوقع رو بهش تعریف کردم خیلی خوشحال شد گفت این خیلی خوبه حالا میتونیم واست یه دوست پسر خوب پیدا کنیم تا حسابتو برسه
البته یه چند تایی پیشنهاد کرده بودند اما من ازشون خوشم نیومده بود از وقتی طعم کیر رو چشیده بودم دیگه نمیتونسم خودمو نگه دارم به یاد اون دو تا کیر هر روز خودمو ارضا میکردم شاید روزی دو بار یا سه بار ولی بازهم لذت کیرو نداشت همش دنبال فرصتی بودم که جایی رو پیدا کنم یا خونمون خالی بشه تا بتونم زنگ بزنم به اونایی که لذت کیرو بهم فهموندن بیان منو بکنن، اما پیش نمی اومد
یه مدتی گذشت و اما روز حساس: یه چند روزی بود که بابام واسه یه ماموریت کاری به یه شهرستان دیگه رفته بود منو مامانم و داداش کوچیکم خونه تنها بودیم خالم زنگ زد گفت فردا بلند شین بیاین خونه ما برا نهار مامانم هم قبول کرد من گفتم من کلاس دارم گفت عیب نداره به آقا رضا (شوهر خالم) میگیم موقع برگشتن از اداره تو رو هم با خودش بیاره زنگ زد به خالم جریان رو گفت اونم به شوهرش گفت
گفت باشه ساعت 1:30 میام دنبالش بریم فردا ساعت 11بود تو کلاس بودم که گوشیم زنگ زد دیدم آقا رضاست یواشکی برداشتم گفت ساعت چند تعطیل میشی
گفتم ساعت یک گفت میتونی یه نیم ساعت چل دیقه زوتر اجازه بگیری بیای گفتم آره گفت خیلی خوب بیا به کسی هم نگو گفتم خیلی خوب باشه ساعت از 12 گذشته بود من به بهانه سر درد اجازه گرفتم و از کلاس زدم بیرون به آقا رضا زنگ زدم گفتم گفت برو خونتون منم میام خونه ما نزدیک اداره آقا رضا بود واسه همین قرار بود منو با خودش ببره خونشون رفتم خونه یه چند دیقه ای گذشت دیدم رضا زنگ خونه رو زد درو زدم اومد تو گفت حاض شدی؟ گفتم نه هنوز چرا اینقدر عجله دارین آقا رضا گفت برو حاضر شو بیا بریم رفتم تو اتاقم لباسامو در آوردم با شورت و کرست بودم و هنوز اونیکی لباسامو تنم نکرده بودم که رضا درو باز کرد اومد تو گفتم اینجا چی کار میکنی برو بیرون گفت بذار یه کم بدن لختتو ببینم میرم از وقتی تو اون باغ بدنتو دیدم دیوونت شدم راست هم میگفت چون بارها شده بود که منو دید بزنه و یواشکی لبشو گاز بگیره و سرشو تکون بده
یه بارم که خونه ما بودن سر یه فرصت مناسب خودشو بهم مالیده بود منم فکر کردم اتفاقی بوده
گفتم خیلی خوب دیدی برو دیگه منم از خدام بود تو اون موقعیت که پیش اومده بود یه کم دست مالیم کنه بعد بدون هیچ حرفی نگاش کردم یواشکی اومد طرف من دستمو گرفت برد رو تخت خودم نشستم بدون هیچ مقاومتی
گفت میدونی واسه چی عجله داشتم گفتم نه گفتش واسه همین میخوام یه کم باهات حال کنم
منم دیگه حشری شده بودم خیلی دلم میخواست با صدای لرزون و بریده بریده که یعنی نشون بدم ناراضیم گفتم آ.خ.ه ا.ا.ا ز شما ب.ع ع ی.ده(آخه از شما بعیده)
نفسم به شماره افتاده بود دلم میخواست زودتر هر کاری دوست داره باهام بکنه
آرام و یواش منو خوابوند رو تخت و شروع کرد به خوردن لبام کم کم کرستمو باز کرد و سینه های کوچیکم افتاد بیرون شروع کرد به خوردن سینه هام داشتم از شدت لذت به خودم میپیچدم رضا گفت میدونی چقد منتظر این لحظه بودم خدااااا بالاخره به آرزوم رسیدم همون دختر ناز 18 ساله زیرمه
بعد با ولع شروع کرد به خوردن با کمک خودم شورتمو درآورد و حمله ور شد به طرف کوسم و وحشیانه شروع کرد به خوردن کوسم همش داد میزد و میخورد
میگفت به به چه کوس کوچیکی، چه کوس نازی، یه کوس تنگ بی مو، یه کوس 18ساله کوچولو منم داشتم آه و ناله میکردم و جیغ میزدم و فریاد میکشیدم رضا هم میگفت جوووووووونم عزیز دلم داد بزن
تو کل زندگیم اینقدر لذت نبرده بودم
یه لرزشی کل وجودمو گرفت کمرمو چند بار بلند کردم و کوبیم رو تخت و بالاخره ارضا شدم چند تا نفس عمیق کشیدم و گفتم آقا رضا دستت درد نکنه خیلی حال داد تا حالا اینقد حال نکرده بودم
گفت خیلی خوب بلند شو بریم
گفتم برییییم؟؟؟کجا؟
گفت خونه ما دیگه
میدونستم شوخی میکنه ولی با این همه گفتم
نخیر من کیر میخوام
گفت چی میخوای؟؟!!
گفتم کیر
گفت چیییی؟؟؟؟ یه بار دیگه بگو
گفتم کیر کیر کیر
گفت ای به چشم قربون اون کیر گفتنت بشم خودت بیا هر چی رو که میخوای دربیار
هنوز لباساش تنش بود خودش پیرهنشو درآورد منم کمربندشو باز کردم و شلوار و شورتشو کشیدم پایین یه چیزی مثل فنر پرید بیرون واااااااای خدا چی میدیدم چیزی مثل دسته کلنگ،کلفت، بزرگ و دراز تا حالا تو هیچ فیلمی کیر به اون کلفتی ندیده بودم
یه مرد 43 ساله با کیر 25 سانتی همین طور چشام باز مونده بود گفت چیه تا حالا کیر ندیدی؟ گفتم نه گفت پس اون پسرا چی؟ گفتم این خیلی گنده است توی دو تا دستم گرفتمش هنوز نصفش بیرون بود سرشو به زور کردم دهنم یه کم که خوردم گفت خیلی خوب دیگه بسه بخواب رو تخت منم خوابیدم رو تخت اونم اومد وسط پاهام یه کم دیگه کوسمو خورد بعد سر کیرشو گذاشت جلو کوسم یه کم فشار داد تا نصف کیرشو کرد تو یه کم عقب جلو کرد تا کم کم همشو فرستاد تو کوسم
خیلی واسم سخت بود تحمل کیر به اون کلفتی چون قسمت قبل بهتون که گفتم من یه دختر ترکه ای لاغر اندام هستم ولی شهوتم خیلی زیاده رضا یواش یواش شروع کرد به تلمبه زدن منم تحملش میکردم چون دردش به لذتش می ارزید یه چند تا تلمبه زد دیگه کم کم داشتم عادت میکردم و داشتم لذت میبردم رضا هم خودشو انداخت رومن و سینه هامو کرد تو دهنش و سرعت تلمبه زدنشو بیشتر کرد دیگه داشتم از خوشی از حال میرفتم خیلی لذت بخش بود
رضا هم میگفت آخ جوووووووووووووووون بالاخره کردمت چقدر تو نازی،چقدر تو خوشگلی،چه کوس تنگی داری انگار دارن کیرمو با گیره فشار میدن با این حرفها منم جیغ و داد میکردم و میگفتم محکمتر بکن جرم بده پاره کن این کوس تنگو من امروز مال توام بکن بکن بکن تندتر تا اینکه دوباره ارضا شدم خدای من چقدر لذت بخش روی تختی که بارها و بارها خودمو ارضا میکردم الان زیر کیر شوهر خاله عزیزم دوبار ارضا شدم
رضا همین طور که داشت تلمبه میزد گفت چطور بود؟؟
گفتم عالیه عالی خیلی حال کردم گفت اون پسرا تو باغ از کون هم کردنت گفتم چطور مگه؟ میشه از اونا حرفی نزنی(با اینکه طعم بهترین لذت رو اونا بهم فهموندن و دنبال فرصتی بودم که دوباره بهشون بدم اما جلو دیگران به روی خودم نمی آوردم) گفت نه کار ندارم با اونا واسه خاطر خودم میگم آخه میخواستم کونتم بذارم
گفتم آره به زور کردن، تو هم میتونی بکنی کیرشو از کوسم کشید بیرون و بهم گفت برگرد منم برگشتم رو شیکم خوابیدم اونم از پشت شروع کرد به خوردن سوراخ کونم همینطور کونمو لیس میزد واز زیر با کوسم بازی میکرد
زبونشو میکرد تو سوراخ کونم و کم کم با انگشتش بازش میکرد و پیش میرفت تا اینکه احساس کردم دو تا انگشتشو کرده تو
با ولع خاصی اینکارو میکرد و منم کیف میکردم بعدش رضا بلند شد بهم گفت برگرد یه کم کیرمو خیسش کن میخوام بکنم تو کونت منم یه کم سر کیرشو لیس زدم و تفیش کردم گفت دیگه بسه برگرد
برگشتم به حالت چهار دست و پا (سگی) قمبل کردم اونم سر کیرشو گذاشت جلو سوراخ کونم یه کم فشار داد و سرشو کرد تو هنوز تحمل داشتم با اینکه سخت بود اما چیزی نگفتم تا کارشو انجام بده بعد یواش و آروم تا نصفش رو کرد داخل دیگه داشتم زجر میکشیدم احساس میکردم کونم داره منفجر میشه بعد یه کم کشید بیرون و دوباره کرد تو،اینکارو چند بار تکرار کرد تا اینکه کل کیرشو تو کونم جا داد
احساس میکردم کیرش تو نافمه بازم احساس خوشایندی نداشتم احساس ریدن داشتم کم کم رضا تلمبه زدنو شروع کرد و کون منم داشت عادت میکرد به کیرش یواش یواش داشتم حال میکردم و احساس لذت دوباره میومد سراغم
سرعت تلمبه زدهای رضا بیشتر شده بود و مثل خر میکوبید ته کونم
بهش گفتم چرا کمر تو اینقد سفته مگه نمیخواد آبت بیاد
گفت چرا میاد آخه وقتی میخواستم بیام اینجا دو تا قرص تاخیری انداختم بالا واسه همین نمیاد
تو اون لحظه گوشی رضا که تو جیب شلوارش بود زنگ زد منو همونطور که کیرش تو کونم بود بلند کرد تو بغلش رفتیم سراغ شلوارش که با فاصله افتاده بود اون طرفتر گوشی رو از تو جیبش درآوردم دیدم خاله است دادم بهش صحبت کرد با صدای آروم گفت" الان تو یه جلسه مهمی هستم قطع کن"
بعد باهم زدیم زیر خنده گفتم آره واقعا جلسه مهمیه
یه چند دیقه ای هم تلمبه زد گفت بیا اینم آب خیلی دلواپس بودی، میخوری یا نه؟
چون تو اون لحظه تو حال خودم نبودم گفتم آره اگه یه کم هوشیارتر از حالت شهوت بودم قبول نمیکردم از چون قبلا مزشو چشیده بودم بعد هی پشت سر هم شروع کرد به گفتن الان میدم میخوری الان میدم میخوری…و هی میکوبید تو منم آه و اوه میکردم تا برا بار سوم ارضا شدم اونم سریع کیرشو از کونم کشید بیرون و سرشو کرد تو دهنم و مثل شیلنگ ازش آب کیر میومد و میریخت دهنم
همه دهنم پر شده بود و دور و بر دهنم هم پخش شده بود رضا بعد اینکه همه آبشو خالی کرد بهم گفت خوشگل خانوم چقدر بهت میاد شبیه جنده های تو فیلما شدی پس چرا نمی خوری؟بخور دیگه و حمله ور شد به طرف من وسرمو گرفت تو دستاش و شروع کرد به خوردن آب کیر خودش خیلی حشری بود هیچی حالیش نبود دهن و صورت منو لیس میزد و میخورد میگفت بخور خوشگل خانوم
منم حشرم زد بالا و یکمی هم من خوردم کیرشو دیدم هنوز مثل سنگ بود و نخوابیده بود دهنشو از دهنم جدا کرد و منو رو کمر خوابوند و پاهامو داد بالا و دوباره کیرشو کرد تو کونم و شروع کرد به تلمبه زدن یه چند دیقه ای تلمبه زد بعد کیرشو کشید بیرون و آبشو ریخت رو شیکمم
بعدش ازم جدا شد و ولو شد رو زمین و گفت آخییییییییش بالاخره کردمت حالا بلند شو برو یه دوش بگیر بیا بریم
گفتم شما هم بیاین با هم بریم
گفت اولا شما نه و تو باهات تعارف نداریم که، یه ساعته دارم میکنمت
در ثانی من اگه بیام میگن کجا حموم بودی من میرم خونه دوش میگیرم دستمو بردم به سوراخ کونم زدم به قدری گشاد شده بود که چهار تا انگشتم راحت رفت تو بلند شدم رفتم یه دوش گرفتم تو حموم به این فکر میکردم که وقتی دارم این ماجرا رو واسه مریم تعریف میکنم چه حسی پیدا میکنه از حموم که اومدم بیرون دیدم رضا حاضره منم زود حاضر شدم و حرکت کردیم ماشینو از کمربندی انداخت تو راه بهم گفت کیرمو میخوری؟ گفتم آره زیپ شلواشو باز کردم و کیرشو درآوردم و خم شدم کردم دهنم اولش کوچیک و نرم بود ولی بعدش بزرگ شد و دهنمو پر کرد یه کم که خوردم گفت آبمو نریزی رو شلوارم
گفتم نه
بازم ادامه دادم تا اینکه دیدم نفسش تندتر شد و دوباره آبشو خالی کرد تو دهنم چاره ای نداشتم جز اینکه بخورمش
بعدش کیرشو انداخت توی شلوارش و خودشو جمع وجور کرد و بهم گفت هر موقع فرصت جور شد ردیف کن یه حالی باهم بکنیم
گفتم چشم حتما با کمال میل
رسیدیم خونه رضا به خالم گفت من خسته ام میخوام یه دوش بگیرم رفت حموم و اومد داشتیم نهار میخوردیم همش به هم نگاه میکردیم و یواشکی میخندیدیم میدونستم اون هم مثل من به این فکر میکنه که، کی یه فرصت دیگه پیش میاد که باهم سکس کنیم…
ادامه دارد

نوشته: شیوا


👍 2
👎 0
110453 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

468451
2015-08-26 17:25:43 +0430 +0430

جون کیرمو راست کردی میخوای بخوریش؟IMG_20150306_011759sh.jpg

0 ❤️

468452
2015-08-26 17:28:11 +0430 +0430

چقد حلقوی زیاد شده!
عزیزه دل اگرم حلقوی باشی مشخص میشه که قبلا رابطه جنسی داشتی یا نه!
از این کصشعرا میگین دختراهم ساده فکر میکنن حلقوی هستن و هرچقدر بدن چیزی نمیشه!
حتی اون موقع که قسمت اول خوندم نسبت به خیال پردازیت کلی خندیدم!!!
چون تجاوز مثل خلاف راهنمایی رانندگی نیست که…تا خواره متجاوزو نگان ول نمیکنن!!
بعد پزشک قانونی خیلی راحت تشخص میده تجاوز بوده یا نه!
بعد معمولا این اتفاق باعث بهم ریختن شدید روحیه میشه! خانواده شک نکردن انقد شوخ و شنگی!؟ الله الله… wacko
بعد شوهر خالت به دختری نظر داشته که هم سنای دخترش بوده!؟؟؟ dash1
والا نمیدونم چی بگم! dash1

1 ❤️

468454
2015-08-26 18:56:33 +0430 +0430

دختر جون چرا میگی تجاوز؟خب شهوتت زیاده خواستی حال کنی دیگه,هم تو داستان اول هم دوم کاملا راضی بودی,یکی از خانمهای سایت درست گفتن که تجاوز ضربهء روحی داره.ما که همچین چیزی در تو ندیدیم,ضربه؟؟؟کلیم حالشو بردی…تجاوز کیلو چند؟…اما داستان,متوسط بود,مرسی

1 ❤️

468455
2015-08-26 19:46:48 +0430 +0430
NA

خوب خلایی شده ها.همه حلقوی شدن .اینم تجاوز بوده .داستان هم واقعی بود .توهم جقی نیستی .خاله الکسیسم جنده نیست .کیره منم 60 سانته .پنگوئن ها هم پرواز میکنن ROFL

0 ❤️

468456
2015-08-27 10:30:17 +0430 +0430

دمت چیز گرم عالی بود نوش جون جفتتون توخیلی حال کردی که یه باتجربه وکاربلد بهت حال داده اون حال کرده که یه دختره 18 ساله که نصفش سن نداره تو اوج مستی وشهوته بهش داده نوش جون جفتتون دخترا بخونید ببینید که درسته که میگن دود ازکنده بلندمیشه (البته جوونا دلخورنشن)

0 ❤️

468457
2015-08-28 04:38:53 +0430 +0430

عجب داستانی .اینی رو که خودنم توی خواب شبم میدیمش شک برم میداشت :| خدایا کسخل ها رو چرا شفا نمیدی ! boredom

1 ❤️

468458
2015-08-28 10:10:54 +0430 +0430
NA

سلام هر چند خالی بود ولی عالی بود .مرسی

2 ❤️

468459
2015-08-29 08:54:22 +0430 +0430
NA

چی بگم حرفی ندارم بقیه گفتنیا رو گفتن درسته دروغ بود ولی خوب نوشتی مرسی

0 ❤️

468461
2015-09-04 10:17:41 +0430 +0430
NA

هر چی میخاستم بگم بقیه گفتن

0 ❤️

468462
2015-09-06 17:21:52 +0430 +0430

قشنگه لطفا ادامه بده

1 ❤️

468463
2015-09-07 15:13:55 +0430 +0430
NA

به عنوان یه داستان قشنگ بود.
بر و بچ قرار نیست هر متنی که اینجا مینویسن واقعی باشه از اسمش معلومه. داستان.

0 ❤️

468464
2015-09-14 08:23:59 +0430 +0430
NA

بیا از منم بخور

1 ❤️

468465
2015-09-15 13:17:33 +0430 +0430
NA

خیلی توپ بود،داستان یا واقعیت خوشم اومد،دو بار شرتم خیس شد،بدبختی اینه که من خیلی حشری هستم،گرفتار شدم با کیرم،کسی هم نیست یه حالی بکنیم،دنبال جنده بازی هم نییتم،چه گرفتاری شدما wacko

0 ❤️

468466
2015-09-15 13:24:41 +0430 +0430
NA
0 ❤️

468467
2015-09-17 06:36:59 +0430 +0430

تخیلات احمقانه

0 ❤️

641520
2017-07-24 05:31:43 +0430 +0430

chera edamasho nemigi, midoni chanvakhte man hamash 2ta dastanetobmikhonamo lezat mibaram

0 ❤️