سلام به دوستای عزیزم من فرزانه ام 24 سالمه داستانی که میخوام بگم ماله 6 ساله پیشه وقتی که تقریبا بچه بودم و کاملا واقعیه اون موقع ها پسر عموم سینا خیلی دنبالم بودو چند بار به قصد ازدواج اومده بود جلو ولی من نمیخواستمش و یکی دیگه رو دوست داشتم ولی اون همش تهدیدم میکردو ول کن نبود یه شب که خونه تنها بودم و مامانم اینا همه رفته بودن خونه عموم منم چون از سینا خوشم نمیومد نرفته بودم صدای زنگ خونه اومدو با فکر اینکه داداشمه بدون اینکه نگاه کنم درو باز کردمو رفتم تو اتاق و رو تخت ولو شدم که یهو دره اتاق باز شدو با دیدنه سینا خشکم زد لباس زیادی تنم نبود یه تاپ و شلوارک داشت با شهوت به بدنم نگاه میکرد دستمو رو بدنم گذاشتمو از رو تخت بلند شدم و خواستم بیرونش کنم بهش گفتم سینا تو اینجا چیکار میکنی احمق چجوری اومدی تو اونم با لبخند بهم نگاه میکرد فهمیدم تا دیده من تو خونه تنهام اومده اینجا و میخواد دخلمو بیاره دره اتاقو قفل کردو گذاشت تو جیبش با ترس نگاش میکردم اومد جلو گفت خوشگلم خودت درو برام باز کردی میدونم تو هم منو میخوای دوس داری زیرم جون بدی مطمعنم خوشت میاد اون لحظه لال شده بودم و شروع کردم جیغ زدن پرتم کرد رو تختو لباسامو از تنم کند و شروع کرد لب گرفتن ازم و با لباش صدامو خفه کردسینه هامو وحشیانه تو مستش گرفتو میمالید پیرهنشو در اوردو انداخت کناره تخت وحشیانه لب میگرفت بهش گفتم سینا خواهش میکنم بس کن ولم کن اونم گفت با زبون خوش ماله من نشدی منم با زور میکنمت و شروع کرد باز کردنه کمربندش و شلوارشو در اورد هردومون لخت لخت بودیم خودشو به بدنم میمالید و لبامو گردنمو وحشیانه میمکید و من با ناخنام افتادم به جون صورتشو لگد زدم به وسط پاش اونم دره گوشم با شهوت گفت جوووون وحشی بشی من بیشتر دوس دارما میدونی اینجوری تحریکم میکنی فقط ناله ها و جیغام بیشتر شد کیره سیخ شدشو روی کسم حس میکردم چند بار مالیدش به کسم و یهو فرو کرد توم جیغ بلندی کشیدم و از درد به خودم پیچیدم داغی خون لای پام حس میشدو به طرز وحشیانه ای پردمو زد و با شدت کیرشو توی کسم بالا پایین کرد صدای ناله اام و جیغام اتاقو پر کر ه بود اون بی توجه به ناله هام فقط تلمبه میزدو لبامو میمکید انقدر بالا پایین کرد که ابش اومدو کامل ریخت توی کسم داغیه ابشو داخلم حس میکردم کل وجورم انگار اتیش گرفت وقتی مطمعن شد کاره خودشو کرده و پردمو کامل زده و ابشو توم ریخته کیرشو دراوردو روم خوابید لبام و گردنم بدجوری کبود شده بود ولی با افتاد به جون لبام چند دقیقه بی حرکت روم خوابیدو بعدش از روم بلند شدو کنارم خوابید من بیهوش رو تخت افتاده بودم و نمیتونستم حرکت کنم چشمام بسته شدو دیگه هیچی نفهمیدم سینا منو برد بیمارستان و بعد که به هوش اومدم خانوادم بالای سرم بودن همه فهمیدن چه بلایی سرم اومده بابامو داداشم به حد مرگ سینا رو کتک زدن به خاطر تجاوزش و خواستن بکشنش ولی دست اخر به خاطر اینکه بی ابرو نشم مجبور شدم با سینا ازدواج کنم و سال ها باهاش سکس زوری داشته باشم هر بار که سکس داشتیم از شدت تنفر گریم میگرفتو داد میزدم ازش متنفر بودم ولی اون میگفت عاشقمه و واسه به دست اوردنم اینکارو کرده تو هر لحظه زندگیمون ازش بیزار بودم بعده یک سال حامله شدم ازش با اینکه قرص ضد حاملگی میخوردم تا ازش حامله نشم ولی شدم تو این مدت بار ها با دوس پسر قبلیم حامد دور از چشم سینا سکس کردمو حالا نمیدونم بچم از سیناس یا حامد ولی چیزی که مشخصه اینه از این زندگی و سینا و بچش حالم به هم میخوره و قصد خودکشی دارم شاید فکر کنید جنده ام یا هرزه ولی هیچکدوم به زندگی زوری محکوم نشدین بفهمین چی میگم ما دخترا همش باید بدبختی بکشیمو به زور بکننمون لعنت به همه ی شما پسرای عوضی.
نوشته: فرزانه
چی بگم والا، اصرار داری واقعیست،اما باورش بسیار سخته…
۲۴ سالته،ینی تقریبا ۶ سال باهاش زندگی کردی،میشه پذیرفت بخاطر حرف مردم! و به اصطلاح آبرو باهاش ازدواج کردی، اما چرا بعدها جدا نشدی؟چرا تن به این خفت دادی؟تازه شم،الان که دوران قاجار نیست، زنیکه نخواد حامله بشه فقط قرص میخوره؟ باید حداقل از دو سه راه متفاوت از حاملگی جلوگیری میکردی که صاحب فرزند نشی.
نمیدونم تو اون خراب شده چی میگذره،با خودکشی شما،چیزی درست نمیشه،به فرزندت فکر کن که بخاطر خودخواهی و کم دانی شما دوتا به این دنیا اومده.چرا جدا نمیشی،خانواده ات که همه چیو میدونند،چرا حمایتت نمیکنند؟
دختربی ادب حقشه به زوربکننش،،،،مهریه حلال جان آزاد،،،،،،انشاالله سیاه بختم بشی که شدی،،،،خخخخخخخخ،،،کیرهمه پسرها از پهناتوکون وکوست کون گشاد کوس گشاد،،،،،،فرزانه هرزه
خب کیونی به من چه من اینجا نشستم دارم جقمو میزنم به کیرمم نیست شما دخترا چیکار میکنین
پفیوص
انشالله همسر بعدیت شینزوابه باشه
عوضی خودت پرده گشاد جونت در میومد از پشت ایفون میپرسیدی کیه زنگ میزنه.
کونگشاد جنده خوب کاری کرد اگه من جای اون باشم میدم ی شهر ی روستا بکننت عوضی هم خودتی
امیدوارم ژانر تجاوز تبدیل به قالبی نشه ک هر کصشری رو توش بنویسیم و بگیم چون تجاوزه واااای چقد دردناکه و…
در حالی ک توهمی بیش نیست
کسکش به ما پسرا چیکار داری من اینجا نشستم دارم پفکمو میخورم.
خخخخ عاشق کامنتاتونم بچه ها بهتره بری خودتو بکشی اسکل خب به زور شوهر کردی بعدش طلاق میگرفتی
فرزانه جان بهترین راه جدایی هست ازش طلاق بگیر و یک زندگی جدید رو شروع بکن و سعی کن با یک مرد محترم و عاقل ازدواج بکنی و خواهشن خودکشی نکن
چه حجم گسترده ای از کسشعر تو این داستان دیده میشه
احسنت به تخیلاتت ایرانی
امیدوارم دروغ باشه و اون ادم پست وجود نداشته باشه
لعنت ب خودت و مغز اب رفتت کسخل جقولی حالا کسشعر میخوای بگب ب کنار ما رو هم کسخل فرض میکنی بازم ب کنار چرا نفرین میکنی تخه کون کله تخمی.لعنت بخودت به ننه بابات.بوگندو.
یابوی بیسواد میگی تو ۱۸ سالگی تو رو گاییده بعد الان ۲۴ سالته . بعد از گاییدنت ازدواج کردین و بعد از یکسال بچه دار شدین . پس تا الان باید توله ات حدود ۴ سالش باشه . چطور هنوز نزاییدیش؟؟؟ و همچنان هم مشغول دادن به دوست پسر قبلیت هستی مطمئنا جنده ای ولی کنندگانت بقدری زیاد هستن که امارشون از دستت و کست در رفته . خریت نویسنده له کنار اونهایی که بهش راه حل میدن هم طرف خریت نویسنده گوزوی داستان. با خیال راحت به دادنت ادامه بده
خواهشأ دیگه این فرهنگ وبرچسب تجاوزو گسترش نده آقای محترم دنبال یدک کشیدن حس دلسوزی و ترحم بچه ها هستی !؟این اراجیفو بافتی همه میدونند دروغه اونم از اون نوع تو خواهر کسه.،
آخه کوس کش آدم زن خودشم تا دلش نخواد وراضی نباشه نمیتونه بکنه.!
عجب کوس کشی هستی فحش آخریتم برای رفع شک و گمان از خودت بود چه جونوری هستی تو؟
خودکشی میکنم .،خخخخ
وقتی خانوادت میدونستن که سینا کُسِت گذاشته، باید میدادن پردتو بدوزن. دلیلی نداره که از آبروشون بترسن.
شایدم جنده بودی و خانوادت منتظرِ یه فرصت بودن که ازت خلاص بشن.
لعنت به تو جنده ی کُس گشادِ لاشیِ #عوضی
کلا تجاوز اعصاب خورد کنه خوندن در موردش و امیدوارم این داستان واقعیت نداشته باشه که بعید هم میدونم واقعی باشه
من جات نیستما ولی با تجاوز چطور باز از سکس لذت میبری نمیدونم یک سال سکس زوری حسای ادمو از بین میبره چی بگم والا
خو عنتر من ک نشستم خونه دارم جعفمو میزنم ب من چکار داری
داستانی کصشر.تو جیغ و داد نکردی ک همسایه هاتون بفهمن؟ اره پشت گوشای ما مخملی. یارو هم علم غیب داشته میدونسته تو تنها تو خونه ای. اگر میخواهی کص بنویسی به جزئیات آن توجه کن ک عن نشوی (dash)
واسه ات متاسفم،شماره سینا رو بده برم بکنمش،گی میشم بخاطرت
جالبه خودت میگی با دوست پسرت مرتب سکس میکنی و حتی نمیدونی بچه مال اونه یا شوهرت بعد آخر کار میگی همه پسرا عوضی هستن و بدت میاد از همه؟؟؟
نکنه دوست پسرت اسبه یه وقت؟؟؟
خو آخه چه فحشی بحت بدم جنده تو بگا رفتی ب تخمم خو میخواستی درو باز نکنی منو چرا نفرین میکنی بدبخت عقده ای
لعنت به هرکسی که فقط دنبال سوراخه…
پسرا بعضیاشون به پسر هم رحم نمیکنن چه برسه به دختر
09058343828
منم اهل همه چی هستم اما باید اعتمادمو جلب کنی والا نیستم
اسم اصلیم الا عاشق شهاب حسینی ام حاظرم برا دیدنش هر کاری بکنم حتی…
کس پا ه من داشتم رد میشدم ازینجا ب من چیکار داری اخه???♂️???♂️
کسخلیتم حدی داره
مجبور نبودی بگیریش
آبروتم موقع تجاوز نرفت موقع خیانت رفت
لعنت به تو پدرجنده نه ما پسرا
لعنت به پدرت جنده خانوم، به ما چیکار داری مگه کونت گزاشتیم؟؟ که کاش میزاشتیم
منم چندين سال با يكي بودم حتي نزديك تر اين چيزي كه تو نوشتي واي حتي يه بارم نخواستم به زور كاري انجام بدم چه برسه بخوام باهاش سكس كنم دوست داشتن خيلي بهتر از شهوته
جق بزني خيلي بهتر از اينه با اينده يه دختر بازي كني
اینقد ملت دروغ نوشتن نمیدونیم اینجور داستانا رو باور کنیم یا یه عده اینو مینویسن تا محبت و همدردی بخرن بخاطر اتفاق نیفتاده،اگه واقعیه که نباید به همه ی پسرا تعمیم بدی،چون داداشت و باباتم جزو همونان که پسرعموتو بعدش گاییدن…ولی بازم هم تو یا خانواده ت منفعل برخورد کردین کص خار حرف مردم که بخاطرش اومدی ازدواج کردی با همون لاشی…درکل سعی کن دروغم نگی
همه پسرا عوضی نیستن ولی اون اولش خیلی رمانگونه شد
خو احمق معلوم نیس چیکار کردی یارو فک میکنه دوسش داری بعدشم همه ی پسرهارو جمع نبند لاشی
تا دختری نخواد هیچ پسری به زورم شده نمیتونه بهش تجاوز کنه
تنفر بذار کنار سینا دوستت داره مجبور بوده این کار بکنه عاشقانه بپدیرش و ازسکس لذت ببر
این قسمت : کیر آهنی