تجربه اولین گی زندگیم وقتی 18سالم بود

1397/11/29

تجربه اولین گی تو زندگیم وقتی 18سالم بود(از:آلوچه رنگن کمونی)
توجه""" اگر به گی و همجنسگارایان علاقه ای ندارید ، این خاطره مناسب شما نیست و از خواندن آن صرف نظر کنید"""""
سلام
من داستان سکسی هارو معمولا قبول ندارم و همینطور که مشخصه فقط میتونه یک داستان باشه .
اما من در اینجا میخوام خاطره واقعی که تجربه کردم رو بنویسم و واسه آب و تاب دادن بهش اصلا مثل بقیه تخیلات بهش اضافه نمیکنم .
خط به خط و کلمه به کلمه این خاطره واقعا اتفاق افتاده .
آلوجه رنگین کمونی هم اسم مستعارم هست و میخوام خاطراتمو از این به بعد با این اسم براتون بنویستم .

خوب
بریم سر خاطره اولین تجربه گی من تو زندگیم که چطور اتفاق افتاد…

چند سال پیش که تازه وارد دانشگاه شده بودم و 18 سالم بود ،یکی از دوستانم برام حدود 18 تا عکس گی نوجوان بلوتوث کرد ،که با دیدنشون جرقه ای تو احساساتم زده شد و عشقم به رابطه با پسر زیاد شد .
تو تمام زندگیم فیلم سوپر سکسی که میدیدم برام جذاب نبود و معمولا سریع فیلم یا کلیپ رو رد میکردم … ولی دیدن عکسای گی ،خیلی خیلی توجهمو جلب کرد و علاقه مند شدم و خوشم اومد از این مدل رابطه .

چهره من هم خوشگل بود اون زمان ،دختر پسرای زیادی بامن دوست میشدن و خیلی هاشون تو کف بودن و مشکلی با پیدا کردن دوست سکسی نداشتم.
مخصوصا موقعی که ابروهامم رفتم آرایشگاه و برداشتم ، خیلی ناز شده بودم .
خلاصه
تو دلم بود با یه پسر همسن خودم رابطه برقرار کنم اما نمیخواستم اون فرد ،از دوستانم باشه .
واسه دوست یابی رفتم سایت لوتی نت…،همه عکسای کیرهای عجیب غریب و زشتشونو گذاشته بودن میگفتن نظر بدین …حالم بد شد .
بیخیال اون سایت شدم و اومدم سایت شهوانی درخواست دوستی دادم…
بعد دوسه روز با یک پسری آشنا شدم که با مشخصاتی که دوست داشتم همخوانی داشت .
اسم طرف رو میزارم “سعید” .
من 18 سالم بود و قدم حدود 183 و وزنم حدود 70 بود .
سعید هم همین مشخصات رو داشت ولی قدش 10سانتی کمتر بود.
بهش پیام دادم بیاد تو یاهو صحبت کنیم ،چون اون زمان سایت شهوانی بیشتر از 5تا پیام خصوصی نمیزاشت در طی چند ساعت ارسال کنیم .
بعد تو یاهو باهم بیشتر اشنا شدیم و ازم خواست عکس کیرمو بگیرم براش بفرستم
خیلی خجالت کشیدم ولی این کارو کردم.
سعید هم عکس کون و بدنش رو برام فرستاد…خیلی عالی بود…
بدن تقریبا سبزه و کاملا بی مویی داشت…
واقعا باورم نمیشد که دارم وارد همچین کاری میشم…
اون هم مثل من بار اولش بود و تاحالا تجربه گی واقعی رو نداشت .
ما یک مشکل بزرگ داشتیم و اونم این بود که هیچکدوم مکان برای سکس کردن نداشتیم .
سعید به من گفت که فردا ساعت 3نیم ظهر بیام جای سینما آفریقا تا همو ببینیم و سکس کنیم
نمیدونستم طرف عکس واقعی بهم داده یا نه… یا طرف پلیس ملیس هست یا نه… یا چند نفری میخوان بریزن سرم و ترتیبمو بدن یا نه … نمیدونستم چکار کنم
اما دلمو زدم به دریا…
سرمو انداختم پاین رو رفتم سر قرار واستادم
سعید هم بعد چند دقیقه رسید
سویشرت خاکستری تنش بود با یک شلوار کتون ،کیف یک بنده هم به شونش بود و یک کلاه آفتابی هم گذاشته بود روی سرش تا صورتش زیاد مشخص نباشه
اومد سمتم و در گوشم گفت “دنبالم بیا”
بعد رفت اونطرف خیابون ،وارد یک مدرسه بزرگسالان شد .
دنبالش رفتم… وارد توالت مدرسه شد
رفت داخل آخرین توالت و منم دنبالش رفتم .
داخل توالت تقریبا بزرگ بود ،در شیشه ای نداشت و درش سبز رنگ تمام فلزی بود .
دیدم سعید کلاه سیشرتشم کشیده بود روی کلاه آفتابیش و حتی تو صورتمم نگاه نمیکرد ،متوجه شدم که چون بار اولشه ،خجالت میکشه.
کیفشو گذاشت سر جالباسی داخل توالت و جلوم نشست و با دستان لرزون کمربندمو شروع کرد به زور به باز کردن ،کمربندم به صورت عادی باز نمیشد و اونم اینقد داشت زور میزد که نزدیک بود پارش کنه…
دستشو آروم گرفتم… و خودم کمربندمو باز کردم.
کیرم قلمبه شده بود…داشت داخل شرتم میترکید…دست و پاهام از استرس یخ کرده بود… داشتم میلرزیدم
شلوارمو تا زیر باسنم کشید پایین و شورتمم داد پایین
یهو کیرم مثل تیری که از تفنگ رها میشه ،پرید بیرون
اونم یه نگاهی بهم کرد و آروم گفت…اگه میدونستم اینقد بزرگه که…
بعد کیرمو تا ته کرد تو دهنش… آنچنان با لذت کیرمو داشت میخورد که با دیدن لذت بردن اون ،لذت من صد برابر می شد .
کیرمو به همه جای صورتش میمالید …به لبش…به لپاش…به چشاش…
بعد از 10 دقیقه… بلند شد و جلوم واستاد…چرخید پشتش رو کرد بهم و شلوارشو تا زیر زانو کشید پایین
یک لحظه یاد یک عکسی افتاتم که باهش چند بار جلق زده بودم…ولی اینبار همون صحنه جلوم داشت واقعا اتفاق می افتاد…
چون اولین بارش بود…میدونستم سوراخش باید خیلی تنگ باشه و اگه بخوام کیرمو بکنم داخلش…خیلی درد میکشه
برای همین یکم تف زدم سر انگشتم… انگشتمو گذاشتم در سوراخش…وااای خیلی عالی بود…خیلی لذت بخش بود…
اولین بار بود که داشتم سوراخ کون یکی دیگه رو لمس میکردم…کونش سرد بود و لب سوراخش گرم بود… این تفاوت دما خیلی زیاد حشریم کرد… انگشت کوچیکمو آروم و با احتیاط کردم داخل… داخل سوراخش خیلی داغ بود…و از تنگی داشت به انگشتم حسابی فشار میاورد…چند بار انگشتمو جلو عقب کردم تا روون شد…بعد انگشت اشارمو کردم… بعد دوتا انگشت اشاره و وسط… و یادمه که بعدش حتی انگشت اشاره دست دیگمم با اون دوتا انگشت قبل ، کردم داخل… مطمئن شدم که سوراخش کاملا شل شده…
لذت همراه با استرس… خیلی موقعیت عجیبی بود
وقتی داشتم این کارارو میکردم صدای پای مردم رو میشنیدم که از کنار درتوالت ما رد میشدن یا حتی صدای باز و بسته شدن درب توالت کناری رو میشنیدیم…
بعضی ها هم منتظر بودن که یکی از توالت ما خارج بشه تا بیان تو برای همین چند بار سعید از خودش صدا در میاورد انگار کسی که داخله حالا حالا ها کارش طول میشکه .
بگذریم…
دوباره تصویر اون عکس گی تو ذهنم اومد
تو اون تصویر یک پسر به حالت 4دست و پا ( دو کف دست و دو زانو روی زمین )بود و پسر پشتی در حالی که با دو دستش ، چپ و راست کون طرف رو گرفته بود ،کیرش رو داخل کرده بود…
من هم همین کارو کردم
اما چون توالت بود نمیشد رو زمین خم بشه برای همین دولا شد و دستشو گرفت به زانو هاش
بعد یکم تف زدم لب سوراخش… اونم برگشت و دوباره برام ساک پر تف زد تا لیز بشه
منم دوتا دستم رو گرفتم کنار کونش…
کیرمو گذاشتم لب سوراخش
یکم که فشار دادم داخل…دستشو آورد بالا گذاشت روی دست من که کنار باسنشو گرفته بودم…
هنوز سر کیرم رفته بود داخل
همون رو عقب جلو کردم تا سوراخش بازتر بشه
بعد روش خم شدم… شکمم چسبید به کمرش…آروم آروم فشار رو بیشتر کردم…
تا اینکه تمام کیرم رفت داخل
وااای باورم نمی شد…یه نگاه به پایین نافم انداختم…بدنم چسبیده بود به یک بدن دیگه…
کیرم تا ته رفته بود توی یک سوراخ تنگ…
داشتم دیوونه میشدم… تا خواستم عقب و جلو کنم
یهو کونشو کشید جلو و کیرمو در آورد…برگشت و دوباره برام ساک زد
یکم که خورد…دوباره چرخید…من باز کیرمو گذاشتم دم سوراخش…و اینبار خیلی راحت کیرم رفت داخل…
شروع کردم به تلمبه زدن
ولی خیلی آروم…دوست نداشتم درد بشکه
نمیدونم چرا ولی دوباره کیرمو از داخل کونش در آورد و چرخید برام ساک زد…
بعدش چرخید و دوباره کیرمو کردم داخل…
یهو احساس کردم که داره آبم میاد … ولی به کردن ادامه دادم
آبم شروع کرد به اومدن و من توقف نکردم…خیلی حس خاصی بود…
بدنم میگفت صبر کن ولی من ادامه میدادم…احساس قلقلک میکردم ولی دست نگه نداشتم …اینقدر حشری بودم که ،کیرم شل نشد… به کردن ادامه دادم…خیلی لیزتر شده بود و داشتم از لذت منفجر میشدم…
اون هم دوباره کیرمو در آورد و برام ساک پر تف زد… و باز دوباره چرخید و شروع کردم به کردن
شاید تا اخر 7-8بار همین کارو کرد
اینقدر اون سوراخ ناز و تنگو کردم که دیگه واقعا خسته شدم…
احساس میکردم کمرم داره میشکنه
دست نگه داشتم
گفتم همینقدر کافیه… دیگه نمیکشم…
بعدش من شلوارمو کشیدم بالا و کمربندمو بستم
اونم نشست و یکم زور زد … دیدم آب کمرام از کونش ریخت بیرون…
خودشو شست و شلوارشو کشید بالا .
حالا رسیده بودیم به نقطه خطر بعدی ( خارج شدن از توالت بدون اینکه کسی ما دوتا رو اونجا ببینه )
به صداها گوش کردیم… محیط ساکت شده بود… صدایی نمی اومد…
فقط انگار یکی توی توالت کناری مشغول بود…
بعد سعید در گوشم گفت من میرم بیرون…اگه برنگشتم داخل یعنی کسی بیرون نیست…توهم بیا بیرون…
اون رفت بیرون و من هم بعد چند ثانیه خارج شدم… هیچکس مارو ندید…
داشتم میلرزیدم…
از مدرسه خیلی طبیعی خارج شدیم…
رفتیم اون طرف خیابون و بعد از هم جدا شدیم…(خجالت میکشیدیم باهم صحبت کینم )
ولی من واستادم و رفتنشو تماشا میکردم… واسه اینکه ببینم درد داره یا نه…برام مهم بود که درد نکشیده باشه…ولی دیدم راه رفتنش مشکلی نداره…خیالم که راحت شد منم برگشتم خونه…

بعد توی یاهو اومدیم راجب اون رابطه صحبت کردیم
ازم عذر خواهی کرد… حسابی تعجب کردم !
گفتم چرا !؟ خیلی هم عالی بود ! خیلی بهم حال داد سعید…خیلی لذت بردم…
گفت نه ،خوب نبودم …
گفتم عالی بودی…چرا همچین حرفی رو میزنی ؟
گفت آخه ارضا نشدی…اگه خوب بودم ارضا میشدی
گفتم آهااا… نه سعید… اتفاقا ارضا هم شدم…
گفت جدا !؟ گفتم آره … تو بی نظیر بودی… در حال کردن یک بار آبم اومد ولی وا نستادم و ادامه دادم…
گفت راست میگی؟؟؟ !! یه لحظه احساس کردم داخل کونم گرم شد…پس اون موقع آبت اومده بود ؟ گفتم آره…خودت قبلا گفته بودی که آبمو بریزم داخلت…
آهاا … آره…
دوست نداشتی آبمو بریزم ؟
چرا خیلی دوست داشتم …ولی فکر میکردم ارضا نشدی…ناراحت بودم…
بعدش کلی راجب اون لحظه صحبت کردیم…

بعد اون ماجرا هم… 3بار دیگه با سعید جاهای مختلف سکس داشتم… اگه بازم فرصت شد ،خاطره اون هارو هم براتون می نویسم.

امیدوارم که از این خاطره خوشتون اومده باشه

خیلی دیدم تو داستان های سایر دوستان ،کاربران نظرات خوشونو متاسفانه همراه با فوهش ارسال میکنن ،لطفا تو نظراتتون فوهش ندین ،چون وقتی ببینم کسی استقبالی نکرده و حاصل نوشتن کلی خاطره ،نصیب شدن چند تا فوهشه ،داستان های بعدی رو هم اشتیاقی پیدا نمیکنم بنویسم.

مرسی که وقت گذاشتین و این خاطره رو خوندین .

نوشته: آلوچه رنگین کمونی


👍 14
👎 9
17540 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

749052
2019-02-18 21:56:13 +0330 +0330

کونی
این چه طرز کون کونکیه!؟ توی مستراح!؟ حالتون بهم نخورد از بوی گند اونجا؟ شاشیدم توی آلوچه‌های رنگین کمونت. فکر کنم به خاطر کون دادنت همیشه شورتت کثیف و به رنگ رنگین کمون شده.

**تو جلقی هستی یا یک فرد کونی
شدی با کونیان همراه و جونی
گذر کردی به سوی مستراحی
بدادی کون ،شدی رنگین کمونی
**

ها کوکا

1 ❤️

749072
2019-02-18 22:12:34 +0330 +0330

خوب نبوو

0 ❤️

749084
2019-02-18 22:29:06 +0330 +0330

کون کونک بازی کردین گویا
نخوندم
ولی از دوستان گلم که بهت ریدن معلومه حسابی تر زدی

1 ❤️

749204
2019-02-19 11:53:50 +0330 +0330

سکس بدون کاندوم!!!بگم عمو کاندومی و خرچنگ فوهش مودبانه بهت بدن

0 ❤️

749222
2019-02-19 14:52:01 +0330 +0330

واقعا از کسی که بار اولش بود بعید بود اینقدر حرفه ای بکنه .اونم تو دستشویی .اگه از خیالی بودنش بگذریم خوب بود

0 ❤️

749253
2019-02-19 19:36:48 +0330 +0330

نشست زور زد که اب کیرت از کونش بریزه بیرون بعد نفهمیده بود ارضا شدی!!!
صنعتی میزنین یا سنتی شماها!

1 ❤️

749346
2019-02-19 22:35:35 +0330 +0330

داستانت واقعی بود بنظرم ممنون که نوشتیش به فحاشی احمق ها توجه نکن

0 ❤️

971912
2024-02-20 19:06:01 +0330 +0330

حالا میشه یک کون هم به من بدید جا هم دارم ولی خیلی دوست دارم اول کون اکبندت تو را باز کنم حیف اون کون خوشگل

0 ❤️