تحفه فیس بوک

1391/09/23

پارسال حوالی تیرماه بود تو اداره بودم که یه اس ام اس اومد بیا منو بکن منم اهمیت ندادم یه ربع بعد بازم اس اومد بیا منو بکن ردش کردم دوباره اومد کیر طلا بیا منو بکن برداشتم به همون شماره زنگ زدم دیدم خاموشه اس دادم شما؟گفت تو منو نمیشناسی من دوست یکی از دوستان فیس بوکت هستم گفتم اسمتون گفت سکرته گفتم کجا بیام گفت بیا جلو دفترت من ورت میدرام فوری اس داد نمیتونم اونجا بیام بیا جلوی پیتزا فروشی سر محل اس داد برام یه ست سوتین و شورتو کرست بگیر گفتم سایز و رنگ گفت قرمز 75 باز اس داد پسته و کاندوم بگیر گفتم چشم تو آجیل فروشی بودم دیدم یه 206 وایستاد توش دو تا دختر داف یکی پیاده شد اومد تو گفت نیم کیلو پسته بانیم کیلو بادام هندی. اااااااااااااااااااااااا سلام آقا مسعود شما اینجا من ملیکام دوست مریم جون خیلی تعریفتون رو شنیدیم برگشت به دوستش که تو ماشین بود شیوا بیا ببین کی اینجاس اقا مسعود دوست مریم جون منم سلام و احوالپرسی کردم تو همون حال به گوشی که اس داده بود اس دادم دیدم بله گوشی ملیکا خانومه یه لبخندی زد و گفت مگه ما دل نداریم . پول آجیلا رو بنده حقیر پرداخت کردم برداشتم گفتند بیا بریم یه چیزی بخوریم رفتیم پیتزا فروشی 3 تا پیتزا سفارش دادیم و خوردیم بین صحبتا گفت آقا مسعود به دور و ورت توجه نمیکنی چند سال میخوای با این مریم جون باشی … خلاصه بعد کلی حرف گفتن ما تو خونه میخوایم درسامون رو بخونیم خانوده هامون رفتن مسافرت من و شیوا و مادربزرگ شیوا هستیم…ساعت حدد 4 بعد ازظهر بود منم تا حال دختری به اون خوشگلی بهم پا بده رو ندیده بودم تو کونم گردو میشکوندم سوار ماشین شدم یکم ترس ورم داشت ملیکا متوجه شد گفت مسعود جان چیزی شده گفتم نه خلاصه رفتن چای کنار من که داشتم همهش این ور و اون ورو میدیدم یهویی صدای ملیکا منو بخودم آورد گفت کیر طلا کجایی گفتم چطور گفت آخه حواست نیست گفتم چیزی نیست منو میگی قد 180 چشمام مشکی موهام مشکی پیرهن سفد دو جیب استین کوتاه شلوار سیاه جین با کفش مخملی و ورنی اوخ چه جیگیری شده بودم ملیکا قد بلند توپر چشماش بزرگ سبزه بودن موهای بور قهوه ای تیره داشت با لابی جنیفری . شیوام فقط داشت با چشاش منو میخورد شیوا سینه هاش بزگتر بود کونش هم به چشم میومد
پیچید تو کوچه گفت شیوا پیاده شد در پارکینگو باز کرد میخواست بره تو گفتم کجا گفت بریم خونه دیدم سه میشه تو کوچه گفتم باشه تو ماشین بودم مریم زنگ زد گفتم کجایی دیوونه دلم برات تنگ شده گفت شمالم منم دلم تنگ شده برات گفت ملیکا رو دیدی گفتم چطور گفت خیلی دوست داره باهات باشه گفتم خب گفت یه حالی بهش بده دیدیم نه اینا از قبل باهم هماهنگ شدن ته دلم میترسیدم ولی حاضرم نبودم اینارو ازدست بدم منم خیلی هاتم هم خیلی حشری جلوی زن و دختر کم نمیارم رفتم تو مادر بزرگش تو ویلچر نشسته بود گفت سلام اقای معلم خسته نباشین نگو دخترا کفتن برا تقویت درسامون اومده منم احوالپرسی کردم دخترا منو به اتاق راهنمایی کردن منم تو دستم آجیل بود با کاندوم رفتیم تو اتاق دخترا لباس عوض کردن و اومدن فقط میشد گفت لباس دو تا تیکه پارچه انداخته بودن روشون تو اتاق یه تختخواب بود با یه میز تحریر و ست دانشجویی منم که بله فوری کیرم بلند میه شلوار جین بد جوری جلوش براومده بود شیوا یکم پرروتر بود گفت اقا مسعود اونجای شلوارتون جیب داره یه سیب اونجا نمونده زد زیر خنده ملیکا گفت نه بابا یا موزه یا خیاره سیب که این شکلی نیست من دیم 3 میشه نشستم رو تخت اومدن 2 طرفم نشستن هرکدوم یه چاش رو انداخت رو پام ملیکا دستشو برد زرف سینم شیوا هو درست رفت سر کیرم
گفت مریم سایزشو چند گفته من دیدم بله اینا هوس کیر کردن شیوا دگه شلوارمو باز کرد از لای شورتم زبونشو مالوند به نوک کیرم زبونش گرم بود فقط نوک کیرمو میخورد دور لبش نو ککیرمو گرفته بود زبونشو میزد به نوکش ملیکارم گوشمو میخورد گردنم لباشو گذاشت رو لبام پیرهنم در آورد گفت میخوام سینه هاتو لیس بزنم به کمر خوابیدم سرشو چسبوند به سینم دستمو گرفت برد لب کسش منم مالیدم صداش در اومده بود اصلا قبلا کسش خیس شده بود شیوام تو کار خودش خیلی ماهرانه کیر میخورد ساک میزد گفتم میگفتی برات بستنی میگرفتم گفت دوست دارم بستنی تورو تا ته کرد تو دهنش ولی یه آروغ زد منم موهاشو گرفتم نذاشتم در بیاره از دهنش کیرم 21 سانته ولی تا دلت بخواد کلفته دیکه داشت دور دهنش جر میخورد دیدم داره دست وا میزنه نزدیک بود خفه بشه پاشد لباسشو در آورد فقط یه شورت با سوتین قرمز تنش بود ملیکا گفت لباسامودر بیار از تو نایلون ستی که براش گرفته بودم رو درآوردم لباساشو کشیدم پایین گفت اونارو بذار برا بعد 2 تا هلو جلو م بودن منم شورتو زیر پیراهنمو درآوردم چشاشون برق میزد دوتایی حمله کردن کیرمو گرفتن اول ملیکا خورد شیوام تخمامو گرفته بود تو دهنش منم نشستم زدم به کون ملیکا هلش داد طرف من انگشتمو کردم توکسش خیس بود 69 شدیم ملیکا اومد بالا شیوا زانوزد کیرمو گرفت تو دستش کرد تو دهنش منم کس ملیکارو گرفتم تو دهنم لبه شو مالیدم چوچولشو جوووووووووووووووووووووون چه کس نازی داشت گفت مسعود پراه میشم همه کیرتو نمیکنی تو ها گفتم باشه شیوا بلاند شد برگشت از پشت کیرمو میمالید به کس و کونش و ناله میکرد کیرم داشت شق درد میگرفت ملیکارو بغل کردم انداختم رو تخت افتادم روش لباشو گرفتم جنیفری بود لباشو دوست داشتم گلوش بالا سینه نوک سینه هاش رو گرفتم گفت چپو بخور تا نوکشو گرفتم تو دهنم موهامو گرفت شیوام بیکار نبود کس ملیکارو با تخمای من لیس میزد اون یکی سین وسط سینه نافش ور لیسیدم خودمو کشیدم پایین بلند شدم گفت چیه گفتم بسه گفت کسمو نمیخوری گفت نه گفت خوب میخوری خواعش میکنم گفتم باید التماس کنی دیدم حالش بده همه کسشو گرفتم تو دهنم یه لیس عمیق زدم جیغ کشید گفت جووووووووووووووووووووووووووووووون شیو با خودش ور میرفت من چشمم به کس شیوا بود لامصب بدنش خوش فرم بود متوجه شد گفتم بیا لب بده اومد لباشو گذاشت رو لبام ذستم رو کش ملیکابود شیوارو بغل کردم بلندش کردم گفتم حالت دمرو دراز بکشه از پشت کسشو خیس کردن تا نوک کیرمو گذاشتم لبکسش گفت نه دردم میاد گفتم خوبه برات بیا ملیکارفت زیرش خوابید رو ملیکا بغلش کرد منم از پشت نوک کیرمو گذاشتم لب کسش هلش دادم اروم دلداریش میدادم اخه به بچه محصل داده بود کیر اندازه انگشت تا ختنه گاهکردم توش گفت جوووووووووووووووووووووووووووون قربون کیرت برم منو گرفت هلم داد یعنی همشو بکن منم کمرشو گرفتم همه شو فرستادم تو کسه گذاشتم بمونه تا عادت بکنه تا نوک کلاهک کشیدم بیرون بعد کردم توش گفت جون کسم پرشد از کیر بکش بیرون نفس بکشم اروم میکردم درد نکشه ولی گفت حالش بده تندتر بزن ملیکا رفت کنار یالش گذاشتم زیر شکمش خوابوندمش افتام روش کیرم تو کسش سینه اشو گرفت تو دستم سرشو حرکت داد چیزی بگه لباشو گرفتم زبونمو کردم تو دهنش
تو بغلم بودگفت آخرشو میخوام گفتم مونده تاآخرش تلمبه میزدم ملیکا رو صندلی طاق باز نشسته پاش شکل 7 باز بود دستش رو کسش بود گوشیش زنگ خورد خواست جواب بده پریدم روش نذاشتم چیزی بگه یه جیغ کشید مریم بود زنگ زده بود ببینه کار چطور پیش میره افتادم رو ملیکاه پاشو حلقه کرد دور کمرم لباگذاشتم رو لبش انگشتو کردم تو کونش یه دستم هم رو سنش بود همه کیرم توش بو ناله میکرد جون بکن منو جرم بده قربون صدقم میرفت دم گوشش گفتم میخویا حالو تموم کنیمی گفت چطوری برش گردوندم از رو میز یه کرم نیوا بود مالیدم لب کونش 2 تاانگشتمو کردم توش نمیدذاشت گفتم صبرکن بد بود پای من اونم تحمل کرد باسنشو مالیدم تف زدم به لب کونش کیرمو گرفت تو دهنش گفت هرچی خیس باشه دردش کمتره گفتم اره خب چربش کردم نوک کیرمو گذاشتم لب کونش سرش رفت تو دادش در اومد نمیخوام درش بیار گفتم مامان بزرگ چایینه صداتو میشنوه بالشو گرفت تو دهنش گفتم شل کن حرفمو گوش کرد اروم همه کیرمو کردنم توش گفتم تکون نخور جاباز کنه یه دقیقه مدام ناله میکرد حقم داشت کیرم هم بلنده هم قطرش زیاده خلاصه کفتم آبم میاد شیوا پرید گفت میخوام آبتو دهنشو باز کرد منم کردم تو دهنش گفتم اومد مکید هرچی تو کیرم بود رفت تو گفت من کونم بازه بکن بره توشمن درازکشید اومد نشست رو کیرم ملیکام اومد کسشو گذاشت رو دهنم 3 تایی حال میکردیم یه دفعه در اتاق باز شد مامان بزرگ با عصاش اومده بود بالا ما دیگه نتونستیم در بریم با عینکش عقب و جلو کرد خوب ببینه گفتم بچه ها ادامه بدین اونام با صدای حشری کننده ای ادامه دادن من دوبار ابم اومد ریخت تو کون شیوا دیگه نا نداشتم ملیکه گفت بیچاره مادربزرگ 40 ساله شوهرش مرده اونم نرفته شووهر کنه
گفتم بچه ها یه حالی بهش بدیم دخترا پاشدن ماردبزگو بغ کردن اوردن انداختن رو تخت دنونای مصنوعیشو در آورد کیرمو گرفت تو دهنش وای چه حالی میداد بچه هام لختش کردن یکی کسشو مالید یکی کونش منم سینه هاشو گرفتم گفتم ننه از کس بکنم یا کون خندید منم کیرم واروم فرستادم تو کسش دیدم چاشو بالا آورد گذاشت رو شونه ام منم نامردی نکردم پاشو بغل کردم تا ته کیرمو کردم تو کسش واقعا داشت حال میکرد ننه قربون تبره بکن تو کسم کیر میخواد همه شو میخواد تلمبه زدم دخترا م همدیگه رو میخوردن کشیدم بیرون باز کردم تو دهنش برش گردوندم باسشنو مالیدم گفت بکن کونم کردم تو کونش گفتم آبم میاد گفت بریز تو کونم بلندش کردم کنارش دراز کشیدم اومد تو بغلم دخترام اومدن بغلمون دراز کشیدن 2 ساعت بعد رفتیم حموم 4 نفری یه نمه اونجا کردیم ستی که برا ملیکا گرفته بودم کرد تنش بعدش لباس پوشیدیم یه الویه حاضر کرده بودن خوردیم یه آزانس صدا کردیم اومد منو برد خونمون 1روز کامل خوابیدم
بعدش هروقت دلم کس میواست به ملیکا اس میدادم کس تمام بود
قربون همه تون برم

نوشته: مسعود


👍 0
👎 0
28127 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

348183
2012-12-13 01:24:04 +0330 +0330

شما یادتون نمیاد ما هم یه روزایی مثل ادم زندگی میکردیم
.
.
.
.
.
.
.تا یه دیوثی اومد گفت ینی تو فیسبوک نداری!!!

0 ❤️

348184
2012-12-13 01:46:33 +0330 +0330

Kash vaghti dashti in cherto perta ro mineveshti, dasteto az tu shortet dar miyovordi ke laa aghal ghalat gulut nanevisi!!

0 ❤️

348186
2012-12-13 02:40:56 +0330 +0330
NA

با نظر امام زاده بیژن موافقم دمت قینگی
خودت فهمیدی چی گفتی پسرم؟
دوست داری بزارم بری؟
کجا میخوای بری؟

0 ❤️

348187
2012-12-13 04:49:02 +0330 +0330
NA

دروغ محض!
چهارتا داستان درست حسابی بزارین! همش توهمات جلقی و چرت و پرت!

0 ❤️

348188
2012-12-13 06:22:37 +0330 +0330
NA

ye chizaei khondi ama kos o she
d migeboroo konetoo bedeh adame khiyal baf.

0 ❤️

348189
2012-12-13 06:42:52 +0330 +0330

همون دندون مصنوعی تو کونت (به حالت باز)

0 ❤️

348190
2012-12-13 06:43:06 +0330 +0330
NA

یک مشت دری وری مسخره که فقط از یه ذهن روانپریش خود ارضا شده ققط میتونه بیرون بیاد !!!

یا دختر ندیدی یا تا حالا اصلاً مخ نزدی که این جفنگیات رو نوشتی !!!

0 ❤️

348191
2012-12-13 07:02:47 +0330 +0330

عاغا عجب چیزی بود دمت گرم!!! من فردا ماست موسیر و چیپس هم میارم . . .


.
.

.
جنتی در حضور زکریای رازی ساعتی پس از کشف الکل

0 ❤️

348192
2012-12-13 07:14:28 +0330 +0330
NA

من واسه این داستان های الکی نظر نمیدم همش کس شعرن ولی نمیدونم این ادمین سایت زرتانی راکجا پیدا کنم ببینم نوشته بالای سایتش یه حرف الکی:
«ارتباط باما»
آخه بلد نیستی مدیریت کنی بیخود میکنی الکی مینویسی :ورود به چت روم شهوانی مرتیکه
این3ماه کدوم گوری رفته که منو به چت راه نمیده.شاید دیدی گذارش افتاد به این پست وخوندش

0 ❤️

348193
2012-12-13 07:32:30 +0330 +0330
NA

من واسه این داستان های الکی نظر نمیدم همش کس شعرن ولی نمیدونم این ادمین سایت راکجا پیدا کنم ببینم نوشته بالای سایتش یه حرف الکی:
«ارتباط باما»
تا پیام میدی مینویسه:
ازنظرات شماسپاسگذارم
این3ماه کجا رفته که منو به چت راه نمیده.شاید دیدی گذارش افتاد به این پست وخوندش

0 ❤️

348194
2012-12-13 20:19:57 +0330 +0330
NA

:)) =)) :)) :)) =))
manke hichi nafahmidam=))
hameye dastan dashti esme shiva o melikaro migofti =))
fek konam mikhasti esmashOono hefz koni=))
akhey=))
nesfe shabi delam shad shod=))
arezOo bar javanan eyb nist:D
jagh bezano in shero veraro benevis:D

0 ❤️

348195
2012-12-14 03:46:22 +0330 +0330
NA

آقایون آرزو بر جوانان عیب نیست سرزنشش نکنید
امیدوارم به رویایی که داره برسه

0 ❤️

348196
2012-12-15 00:30:10 +0330 +0330
NA

جدا تخمی,تخیلی ترین داستانی بود که خوندم صد رحمت به هری پاتر

0 ❤️

348197
2012-12-15 00:33:28 +0330 +0330
NA

جدا تخمی,تخیلی ترین داستانی بود که خوندم صد رحمت به هری پاتر

0 ❤️