تشنه انتقام، افسوس مادر

1396/10/30

سلام داستانی که میخوام براتو ن بگم کاملا واقعیه.اسم من ارمینه یه پسر 20ساله یه توی شهر کوچیک زندیگ میکنیم ما یه همسایه داریم یه جورایی این خانوم جندس یه زن 35ساله با هیکلی درشت و البته کونی گنده که همه رو دیونه میکنه…بگذریم.بریم سراغ داستان این خانوم که اسمش نداس دوتا بچه داره یه شوهره تقریبا چهل ساله هم داره که بیشتر اوقات سر کاره حالا نا گفته نماند که شوهرشم دنبال زن های مردمه…یه چند روزی بود متوجه شدم یکی از بچه های محل هی میاد و میره از جلو خونش تو محل متوجه شدم مخ اینو. زده .خلاصه از اون روز اینا رو بیشتر زیر نظر گرفتم اینم بگم من یه دوست صمیمی دارم که این دوستمم مخ این خانوممو قبل زده و کلی باهاش حال کرده و سر یه قضیه دیگه ولش کرده…داستان از اونجا شروع میشه که موتور این بچه محلمون که بو برده بودم مخ این زنه رو زده تو کوچشون دیدم و خودش نبود متوجه شدم حدسم درسته و این یارو میاد تو خونه این زنه و ترتیبشو میده اون روز نشستم سر کوچه با همون دوستم که قبلا ترتیب این زنه رو داده بود و منتظر شدیم که این یارو از خونه بیاد بیرون ولی انگار دختر کوچیه این زنه هم میدونست این پسره تو خونشونه چون اون روز امد از خونه بیرون و هی مارو میدید کوچه رو دید میزد ما اولش فکر کردیم داریم اشتباه میکنیم یعنی مادرش چی به این دختره گفته که این دختره هم در جریانه کارای مادرشه ما فکر کردیم اصلا این یارو تو خونه این زنه ندا نیست پاشدیم که بریم دوستم رفت خونشون منم داشتم میرفتم خونه که سر کوچه وایسادم یه لحظه همون موقع در خونه ندا وا شد و اون پسره سریع امد بیرون و سوار موتورش شد و رفتّ …از اون روز ما بیشتر تو نخ اینا بودیم و قصد داشتیم یه روز که این پسره تو خونه است یه جوری بریم تو خونه یا در خونه وایسیم این امد بیرون ازش عکس بگیریم.دیگه ار اون روز کار این پسر این بود بیاد توی خونه ندا و ترتیبشو بده و بره دیگه موتورشم توی کوچه نمیزد سر کوچه میزد…یه روز که این پسره تو خونه بود من با اون دوستم هماهنگ کردم و اولش قرار بود منتظر بمونیم که بیاد بیرون عکس بگیریم ازش که بعدش تصمیم گرفتیم بریم تو خونه زنه از قبلش هم دخترشو دیدم با پشرش که اونارو پرونده بود تو خونه مادر بزرگش بودن خونه مادر بزرگشم نزدیک بود…شوهرشم که طبق معمول تا دیر وقت سر کاره اغا ما مطمن بودیم کسی تو خونه نیست و این دوستنم که قبلا ترتیب این زنه رو داده بود میدونست الان این ندا این یارو رو کجا برده یعنی تو کدوم اتاق برده و داره باهاش حال میکنه ما سریع از دیوار پریدم بالا بی سرو صدا وارد حیاط شدیم یواش از حیاط وار خونش شدیم وقتی وارد شدیم سر و صدا نمیامد من اولش یکم شک کردم که اصلا شاید تو خونه نباشن که دوستم گفت اینا توی اتاق انباری اند رفتیم پشت اتاق انباری و یه صندلی پیدا کردیم از بالای در نگاه میکردیم بله خانوم لخت شده داره واسه یارو ساک میزنه اولش میخواستیم فیلم بگیریم ولی گفتیم اول نگاه کنیم بعد داشتیم همینجور نگاه میکردیم که یهو برگشت قمبل کرد چی داشتم میدیدم یه کون گنده گوشتی بی مو تر و تمیز اون پسره هم یه تف زد و شروع کرد از عقب توی کص زنه گذاشتن البته درست نمیدیم اون صحنه رو چون پشتشون ب ما بود بعد چند دقیقه برگشت و ب پسره گفت بخواب روی زمین و نشست روی کیرش حسابی داشت حال میکرد تو این حال و هوا بودیم که دیدم رفیقم کیرشو داره میماله گفتم کص کش مگه ما داریم فیلم سوپر نگاه میکنیم البته خیلی اهسته گفتم گفت خب چکار کنم گفتم گوشیتو در بیار فیلم بگیر همین که رفیقم خواست گوشیشو در بیاره دیدم این یارو ابش امده و اینا بلد شدن لباساشونو بپوشن ماهم دست پاچه شدیم سریع امدیم پایین یواشکی زدیم از خونه بیرون و خیلی کونمون سوخت که فیلم نگرفتیم.به رفیقم گفتم خوب گوشتیو میکردی هاااا گفت اره حیف شد باهاش دعوام شد پرید گفتم منم میخوام بکنم گفت خب بیا یه کاری کنیم …تو هیمن فکرا بودیم که یه دفعه دیدیم چند تا از بچع محلامونم دارن زاغ اینا رو چوب میزنن متوجه شدم اونا هم فهمیدن این پسره میاد ترتیب این ندا رو میده خلاصه من امدم یه کار کنم که با یه تیر دو نشون بزنم شماره این زنه رو از رفیقم گرفتم وشب بهش پیام دادم گفتم این فلانی خیلی میاد از جلو خونتون رد میشه حواست باشه نیاد توخنتون چیزی ب دزده گفت کی گفتم فلانی گفت مگه دزده گفتم اینا کارشون خرابه گفتم میخوای به شوهرت بگم هیمن که گفتم شوهرت یه دفعه قاطی کردمنم دیدم هوا پسه گفتم منظوری نداشتم گفت نه خوبم منظور داشتی تو من جنده فرض کزدی تو چی راجب من فکر کردی بعد از همه ی پیام های من اسکرین گرفت فرستاد برا مادرم بعد بهم گفت فرستادمشون برا مادرت مادر منم خواب بود منم پیامارو از تو گوشیش پاک کردم و افتادم به التماس کردن و گفتم خیلی ها داشتن زاغ خونتو چوب میزدن گفت من میام فردا پیش مادرت حالا منم تو صبح التماس اینو میکردیم و اینم دید ما ترسیدیم بیشتر لج کرد شانس ما مدرکی هم ازش نداشتیم بیتشر به فاک رفتم اونم دست پیش گرفته بود پس نیوفته …خلاصه هرچی از ما اصرار از اون انکار تا فردا صبح شد من از خونه زدم بیرون راستی اینم بگم اون زنه فک میکرد من یه چیزی شنیدم فک نمیکزد من دیدم …تو خیابون تو این فکرا بودیم که الان ب مادرمون میگه ابرومون میبره زدم به سیم اخر و زنگ زدم به یکی از اقوامم که دهنش قرص بود و با این یارو که ترتیب ندا رو داده بود رفیق بود گفتم بهش بگه من دیدمت به ندا بگو چیزی به کسی نگه که براش گرون تموم میشه اونم زنگ زد به یارو اون یارو هم انکار کرد که من اصلا با فلانی نیستم و از این حرفا. بعد اون اقوام امد پیش من داشتم تو ماشینش حرف میزدم که دیدم موتوره یارو سر کوچه پارکه فهمیدم این یارو باز رفته تو خونه داره ترتیبشو میده من زنگ زدم به رفیقم گفتم بشین سرکوچه این امد بیرون ازش فیلم بگیریم ما یه نیم ساعتی نشستیم دیدم بیرون نیامد رفیقم رفت یه جوری از دیوار بالا و دید شوهر این زنه رو حیاطه و دار با بچه هاش بازی میکنه من فک کردم که این یارو اصلا تو خونش نیست که رفیقم گفت من مطمنم این توخنس و گیر کرده شوهره زود امده اینم جایی قایم شده اغا یه دو سه ساعتی گذشت خبری نشد رفیقم رفت خونشون به همون اقوامم گفتم زنگ بزنه به این یارو اگه گوشیشو ور نداشت حتما توی خونه این زنس و حرف رفیقم درسته و این گیر کرده اونم زنگ زد این گوشیش در دسترس نبود مطمن شدم که این یارو تو خونس یه جایی قایم شده اغا من همینجور داشتم حرکت میکردم سر کوچه که یه دفعه دیدم در خونه باز شد و شوهر زنه با پسر بچش از خونه با موتور امد بیرون و رفت با مطمن بودم که این یارو الان از خونه میاد بیرون اینقد حولم شدم که یادم رفت عکس بگیرم یارو هم سریع از خونه امد بیرون من پشت دیوار قایم شدم موتورشو روشن کرد و رفت من به اقوامم زنگ زدم گفتم این یارو تا این ساعت تو خونه گیر کرده بوده الان شوهر زنه رفته بیرون اینم فرار کرده بگو من همچیو دیدم حالا نمیدونم این اقوامم چی بهش گفت به این یارو منظورمه ولی بدتر شده شب شد و این زنه امد در خونمون و ب مادرم گفت پسرت بهم پیام داده و ابروی منو جلوی مادر پدرم برد …خلاصه از اون روز من بدرجوری تشنه انتقام شدم و میخوام یه جوری تلافی کنم و زهرمو بهش بریزم از شما میخوام کمک کنید و یه راهی جلوی پام بزارین ببخشید اگه طولانی شد…

نوشته: ارمین


👍 0
👎 12
8914 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

670313
2018-01-20 21:34:46 +0330 +0330

نخوریمون منتقم!

2 ❤️

670337
2018-01-20 22:40:47 +0330 +0330

زاااارت

0 ❤️

670339
2018-01-20 22:44:54 +0330 +0330

کونت میخاره آره، الان اساتید میان راهنمایت میکنن

0 ❤️

670341
2018-01-20 23:02:40 +0330 +0330

به دوسته اقوامت بگو به اقوامش زنگ بزنه تا اقوامه مادربزرگش راضی بشه که به اقوام دوستت خبر بده که مادرت باور به حرف اقوام اون زنه نکنه بعد یه اقوام دهن قرص پیدا کن به دوستت حالی کنه جلو اقوامش کیرشو نماله یه اقوام فیلم بردار پیدا کن هر وقت اقوام دوستت اومد فیم بگیره

2 ❤️

670368
2018-01-21 04:39:09 +0330 +0330

کی گفته به تو گوه نخور…غلط کرده برو بخور…!!!

0 ❤️

670370
2018-01-21 04:59:15 +0330 +0330

آخه الاغ این همه خودتو کشتی آخرش هم نتونستی، خاک برسرت گوزوی کونی؛ این همه وقت برای چی گذاشتی من نفهمیدم
علی الحساب اتوبوس BRT آزادی-ترمینال خاوران تو کونت

0 ❤️

670413
2018-01-21 13:15:19 +0330 +0330

تیتر داستان بیشتر شبیه این بود که فهمیده باشی مادرتو گاییدن و بخوای انتقام بگیری

0 ❤️

670422
2018-01-21 15:38:36 +0330 +0330

توام برو به اقوام یارو کیون بده کیونتو مستفیض کن کس خل جلقی بی عرضه

0 ❤️

670427
2018-01-21 16:59:53 +0330 +0330

همون مادر جانتو سگ گایید کس کش

0 ❤️

670478
2018-01-22 01:58:32 +0330 +0330

کیرررم تو اقوااامت خوووب جقی اچن لحظات تحگخیلیت جق نمیزدی فیلم میگرفتی

0 ❤️

670488
2018-01-22 05:58:01 +0330 +0330

تنهاراهت اینه مدام چسب قطره ای بریزی توقفل درب خونشون،،،تانتونن کلیدبندازن واردخونه بشن،،،،یه زنه توآپارتمان مابود مدام مردمیاورد اینکاره بهش کردیم رفت پشت سرش نگاه نکرد

0 ❤️

670660
2018-01-23 19:22:21 +0330 +0330
NA

اصلا مگه تو فضول محل هستی
دلش نمی خواد بهت کس بده
حالا چون همسایه هستید باید هواتو داشته باشه
سعی کن تو زندگی سرت تو کار خودت باشه
به فکر تلافی نباش به فکر باش که آدم باشی
می فهمی آدم.
بعدا از اسم آرمین استفاده نکن
اسمت رو بگذار
دماغ سوخته
فضول محله
گشت ارشاد
جاسوس اجنبی
جیره خوار
این عناوین بیشتر لایق تو هستند

0 ❤️