تنها در خانه با زندایی

1391/01/24

سلام میخوام براتون خاطره سکس با زن دایی ام رو تعریف کنم.اول براتون بگم که داییم یه 4سالی میشه که عروسی کرده و یه زن کاملا خوشگل داره مثل این سوپر استارهای فیلم های سکسی هس حدودا 25 سالشه و من هم 20 سالمه خلاصه از موقعی که داییم زن گرفته بود من بدجوری به این زن داییم علاقه پیدا کرده بودم تا اینکه یه روز رفته بودم خونشون آخه من خیلی باهاشون راحتم حتی زن داییم جلوی من خیلی راحته و کاملا راحت میگرده اون روز که رفته بودم خونشون زن داییم یه تاپ و شلوارک تنش بود که چون تاپه خیلی تنگ بود سینه هاش کامل افتاده بود توش و من هم خیلی حشری شده بودم ام خوب دیگه زن داییم بود فقط باید نگاه میکردم دیگه کاری نمیتونستم بکنم البته داییمم خونه بود یه یک ساعتی که اونجا بودم یهو گوشی داییم زنگ خورد و اون گفت که یه کار واجب براش پیش اومده و باید بره(اینو بگم که من کلا آدم خجالتی هستم)بعد منم گفتم خوب پس منم دیگه رفع زحمت کنم و پاشدم که برم که یهو زن داییم گفت نه نرو بمون پیش من منم تنهام داییتم که معلوم نیس کی بیاد منم گفتم نه میخوام برم که داییمم گفت خوب بمون دیگه سارا هم تنهاست(سارا اسم زن داییم هس)من که دیدم دارن اصرار میکنن قبول کردم بعد نیم ساعت که داییم رفت زن داییم اومد و نشست پهلوی من من داشتم از ماهواره تنیس نگاه میکردم که اومد وزد یه کانال که فیلمای خارجی زبون اصلی نشون میده داشتیم نگاه میکردیم که یهو زن و مرد تو فیلمه شروع کردن به لب گرفتن از همدیگه و بعدشم سکس من به زن داییم گفتم این چیه بزن یه کانال دیگه که اون که منتظر چنین فرصتی بود گفت نه مگه چشه داریم نگاه میکنیم منم که اون صحنه های فیلم از یک طرف و سینه های زیبای زن داییم از طرف دیگه که در فاصله چند سانتی متریم قرار داشت داشتم دیوونه میشدم حسابی حشری شده بودم برای اینکه از شهوتم کمی کم بشه پاشدم رفتم دست شویی و اومدم روی اون یکی مبل نشستم تا از اون فاصله داشته باشم اما مثل اینکه اونم از قبل به من علاقه داشت و نمیخواست این فرصتو از دست بده و رفت یه چیزی بیاره بخوریم وقتی اومد خوردنی هارو گذاشت رو میز و دوباره اومد کنارم نشست من دیگه خیلی حشری شده بودم همین موقع ها بود که فیلمه هم تموم شد بعد یه اس ام اس برام اومد دوستم بود بعدم یه چند تا اس ام اس ردوبدل کردیم یهو زن داییم به من گفت ای ناقلا دوست دخترت بود منم گفتم نه دوستم بود اونم گفت باشه تو راست میگی همین موقع بود که تلفن زنگ خورد داییم بود زن داییم که گوشیو گذاشت گفت داییت بود گفت من تا دیر وقت نمیام به سهیل بگو پیشت بمونه تا من بیام من دوست نداشتم اونجا بمونم چون داشتم از شهوت میمردم(البته بگما چون تنها بودیم اینجور شده بودم وگرنه وقتایی که داییم خونه س یا با مامانم اینا میریم اونجا اینقدر شهوتی نمیشم)ولی دیگه چاره ای نبود همینجور که داشتیم تلویزیون نگاه میکردیم یهو زن داییم زد رو پام و گفت تو ازسکس بدت میاد؟من یک لحظه کپ کردم سرخ شدم داشتم از تعجب شاخ در میاوردم آخه اولین باری بود که زن داییم بامن از این حرفا میزد اون نگام کردو زد زیر خنده گفت چرا سرخ شدی بعد گفت حالا بدت میاد نمیدونستم چی بگم گفتم نه واسه چی؟گفت آخه وقتی صحنه های اون فیلمه شروع شد گفتی بزن یه چیز دیگه گفتم خوب خجالت میکشیدم بعد گفت تا حالا با کسی سکس داشتی من که دیگه داشتم از تعجب شاخ در میاوردم گفتم نه بعد بدون مقدمه گفت من دوست دارم با تو سکس داشته باشم من دیگه داشتم از خجالت آب میشدم که یهو دستشو گذاشت رو کیرم منم که کامل پاشده بود ومن به هزار بدبختی قایمش کرده بودم که معلوم نشه بعد بهم گفت ای ناقلا این که پاشده نکنه تو نخ من بودی؟منم گفتم نه به خاطر فیلمه هس بعدم گفتم من میخوام برم اون که هنوز دستش رو کیرم گفت اگه بری هم من ناراحت میشم هم داییت منم که از خدا میخواستم فقط داشتم ناز میکرم بعد اون دکمه های شلوارمو باز کرد و کیرمو کرد تو دهنش وای چه حالی میداد من یکم مقاومت کردم گفتم پس داییم؟گفت اون که تا آخر شب نمیاد خیالت راحت منم دیگه بی خیال شدم گفتم حالا که خودت میخوای باشه داشت حسابی برام ساک میزد منم داشم حسابی حال میکردم بعد من گفتم دیگه بسه حالا نوبت منه من رفتم سمتش و یه لب حسابی ازش گرفتم و از همون بالا شروع کردم به خوردن اونم که داشت لذت میبرد گفت ناقلا خوب بلدیا منم به خوردن ادامه دادم تا رسیدم به سینه هاش سفت نسبتا بزرگ سفید عالی بود تاپشو که در آورده بودم سوتینشو در آوردم و شروع کردم به خوردن بعدم کم کم رفتم پایین تا رسیدم به کسش شلوارکشو در آوردم ویکم از رو شورت کسشو مالیدم خیلی داشت حال میکرد آه اوخش خونه رو برداشته بود منم شورتشو در آوردم شروع کردم به لیسیدن کسش آخ چه حالی میکرد آخخخخخخخخ آهههههههه میزد وسرمو چسبونده بود به کسش و میگفت سریع تر ذیگه خیلی حشری شده بود گفت دیگه طاقت ندارم منو بکن جرم بده منم کیرمو گذاشتم رو کسش چند تا ضربه زدم بعد یواش هل دادم تو وااااااااااااای چه کسی برا همینه که داییم روز به روز جوون تر میشه و شروع کردم به تلمبه زدن صدای اون که خونه رو برداشته بود بعد گفتم میتونم از کونم بکنمت گفت من الان تسلیم توام هر کاری میخوای بکن منم اونو که از کمر رو مبل بود بلند کردم و گفتم زانو هاتو بذار رو زمین و کونتو بده بالا(داگی استیل)اونم این کارو کرد منم رفتم یه تف بزرگ انداختم رو سوراخ کونش و کیرمو روش مالیدم تا کمی نرم شه بعد یواش فشار دادم مثل اینکه دردش گرفت یه داد زد ولی هیچی نگفت منم کیرمو آوردم بیرون یه ذره روش مالیدم یه کمم مالیدم رو کسش بعد یه تف دیگه انداختم واین بار کمی راحت تر فشار دادم تو اونم این فقط یه داد کوچیک زد اونم خوشش اومده بود تا ته کردم داخل و شروع کردم به تلمبه زدن اونم خوشش اومده بود خیلی داشت حال میکرد آهههههههه اوههه میکرد بعد کیرمو در آوردم گفتم دیگه میخوام بهت آب بدم اونو به کمر خوابوندم رو زمین و کیرمو کردم تو کسش چند بار که تلمبه زدم یه جیغ بلند کشید کیر منم حسابی داغ شد اون ارضاشد منم چند تا تلمبه دیگه زدم گفتم داره آبم میاد گفت بریز داخل کسم منم آبمو با یه داد ریختم تو کسش و افتادم روش و شروع کردم به بوسیدنش تمام صورتشو بوس میکردم بعد بهش گفتم از قرص ضد حاملگی استفاده میکنی؟گفت خیالت راحت اتفاقی نمی افته بعد با هم رفتیم حموم تو حمومم برام ساک زد و آبمو ریخت رو صورتش و یکمیشم خورد بعد با هم اومدیم بیرون بهم گفت خوش گذشت؟گفتم خیلی از اون روز به بعد هر وقت خونه یکیمون خالی بشه یه حال حسابی به هم میدیم.

نوشته:‌ سهیل


👍 1
👎 3
479778 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

316512
2012-04-12 23:18:21 +0430 +0430
NA

فکر کنم داییت خونه رو برا تو و زنش خالی کرده تا زنش رو بگایی

0 ❤️

316513
2012-04-13 00:45:27 +0430 +0430
NA

بهت گفت شلوارتو دربیار …مقاومتتتتتتتتتتت کردی ؟؟؟؟؟؟
خدا رو شکر موقع جنگ …تو سرباز نبودی …چون با این مقاومت تو …کل ایران رو به فنا داده بودی

چند تا خبر برات دارم
1- زن دائیت جنده است
2- تو خیلی مقاوم نیستی بلکه تو یک شلینه هستی
3- تا حالا صد بار منی ات عفونت کرده …کی اخه کیرشو میکنه توی کون …باز دوباره میکنه توی کس …
زن دائی جون عفونت میگیره !!!
4- تو ممکنه یک جغی باشی

0 ❤️

316514
2012-04-13 02:59:58 +0430 +0430
NA

خيلي فحشت نميدم ولي كيرم تو داستان كيريت
كسمغز بچه كوني خاليبند

0 ❤️

316515
2012-04-13 03:30:41 +0430 +0430
NA

باز هم يكي از زيباترين داستان هاي كه خوندم…من كه نميكم اين كس شعرا دروغ هست آخه اين كس مغز ها آبروي دروغ رو هم بردن
مرتيكه دست از كيرت بردار بعد فس شعر بنويس بلكه يه كم به واقعيت نزديك تر باشه
كيرم تو مغزي كه نداري

0 ❤️

316516
2012-04-13 04:19:07 +0430 +0430
NA

بشاشم دهنت چرا ابروی ملتو میبری امروز زندایت فردا…

0 ❤️

316517
2012-04-13 04:41:17 +0430 +0430
NA

وااااااااای. بابا خالی نبند

0 ❤️

316518
2012-04-13 05:03:46 +0430 +0430
NA

خاک تو سرت با این داستانه تخمیت

0 ❤️

316519
2012-04-13 05:22:09 +0430 +0430
NA

والا نمی دونم چرا دیگه حال نمی کنم که داستانای جدید شهوانی بخونم این نظرایی که میگذارن خیلی بهتر از داستاناس.

0 ❤️

316520
2012-04-13 06:05:32 +0430 +0430
NA

بابا جون مادرتون یه داستان واقعی بنویسین ااه

0 ❤️

316521
2012-04-13 06:34:02 +0430 +0430
NA

عمو جون کلاس چندمی؟ قوورررررربونت بره زن داییت…داستانت که تخمیه…حداقل نقطه می ذاشتی ته جمله هات!!! یه کله که تعریف نمی کنن آخه!

0 ❤️

316522
2012-04-13 06:35:31 +0430 +0430

ببخشید داداش کوس مغز ما اسم اون کاناله که بعدش سکسم نشون داد چی بود شاید ما هم قسمت شد اومدی خونمون بزنیم اون کانال خودتو بکونیم فقط مقاومت نکن که کونرو به گا دادی چاقال کونی کوس مغز خر بیشعور جغی

0 ❤️

316523
2012-04-13 08:14:12 +0430 +0430
NA

میگم این زن داییا و عمه و خاله و خواهر و مادر که تا شما میرین سراغشون تنهان و حشرشون زده بالا و میگن آه چلقوز من بیا که داغتم…کجا گیر میاد؟
خو بگین لاقل ماهم ببینیم بلکه باورمون بشه…
ای کیرم تو نسلت خمینی که اومدی انقلاب کردیو یه مشت جوون کیرتومشت بی غیرت و گربه صفت بار این مملکت کردی…

سگ صاحاب دایی یعنی برادر مادر…البته بعید میدونم مخ جماعتی مثله تو جز به شامپو و تف کف دست و انگشت کردن سوراخ خودش فکر دیگه ای بگذره…
کاش باندازه ای که نگاهت دنبال کس و کون همخونت میگرده رو غیرت نداشتت تجدید نظر میکرد…

0 ❤️

316524
2012-04-13 08:37:04 +0430 +0430
NA

این معلومه تو زندگیش سکس نداشته عقده ای شده

0 ❤️

316525
2012-04-13 09:41:34 +0430 +0430
NA

زندایتو بیار دسته جمعی بگاییم
خیلی باهاله آخه زنداییت
فقط اول هممون مقاومت میکنیم بعد تا دسته جامیکنیم

0 ❤️

316527
2012-04-13 14:34:43 +0430 +0430
NA

اخه کونی این چی بود نوشتی! خر خودتی.

0 ❤️

316528
2012-04-13 16:51:12 +0430 +0430
NA

تف.حتی از بازگو کردن این دروغها هم خوشم نمیاد.

0 ❤️

316529
2012-04-13 17:35:01 +0430 +0430
NA

کیر توی این داستان تخمیت زن داییت گفت بیا بکن تو هم گفتی چشم داییتم کیر خر

0 ❤️

316530
2012-04-13 17:42:57 +0430 +0430
NA

خیلی کیری بود دهنت گاییدم بااین داستان نوشتنت.

0 ❤️

316531
2012-04-13 18:55:35 +0430 +0430
NA

به به ! چه جالب ! ! ! ! !
چه زن دایی ! ! :))
ولی اخرشو نگفتی اااا
من میگم : مامانم او منو بیدار کرد گفت بدو برو مدرسه دیرت شده (.) اینم نقطه ی آخرش

0 ❤️

316532
2012-04-13 19:48:49 +0430 +0430

من موندم چرا هر پسری میاد اینجا تو داستانش به جا اینکه کیرش دنبال کس باشه،کس گیرش میاد…

0 ❤️

316533
2012-04-13 19:53:19 +0430 +0430

یه جوری گفتی که اگه 1% یه نفر داستان تخمی تو باور کنه اول به این نتیجه میرسه که داییت از داشتن نعمت کیر محرومه…

0 ❤️

316534
2012-04-13 20:44:41 +0430 +0430

برو جلق تو بزن آموووو…ديگه هم اين طرفا نبينمت که کونت گاييدس
اينم بگم جيگرت حال بياد~~~~>کس خواهر آدم خالي بند

0 ❤️

316535
2012-04-13 21:22:30 +0430 +0430
NA

مرتیکه مثلا دائیت هر روز میکرده دیگه حشری بود
خاک تو ملاجت که… .هیچی .همین تو ملاجت.

0 ❤️

316538
2012-04-14 00:20:27 +0430 +0430
NA

خاک بر سرت اصلا تو توهم داری

0 ❤️

316539
2012-04-14 21:31:32 +0430 +0430
NA

سلام به همه دوستان،واقعا برات متاسفم هم براى تو و هم براى اوناييكه اين داستانهاى هدفدارو روى سايت ميذارن و با انتشار اين نوع خزعبلات ميخوان به خيال خامشون مثلا قبح اين جور مسائل را بين جوانترها از بين ببرند كه خوشبختانه همينجور كه از مجموع كامنتها مشخصه بايد به اين افراد گفت زهى خيال باطل،ما ملت ايران با تمدن چندين هزار سال و پيشينه غني فرهنگى گول چند تا بيمار رواني بي فرهنگ را نخواهيم خورد،لطفا حيا كنيد البته اگه هنوز يه كم داشته باشيد و دست از اين كارها برداريد اين همه داستان درخصوص مسائل جنسي ميشه نوشت چرا شماها پيله كرديد به گي،لز،سكس با محارم و سكس با زنان شوهردار و٠٠٠ مشخصه كه هدف داريد از اين كارها!؟

0 ❤️

316541
2012-04-15 09:56:55 +0430 +0430
NA

ای کیرم تو دهنه کس ندیدت.خاک تو سرت.بدبخت زنداییت.آشه نخورده و دهنه سوخته

0 ❤️

316542
2012-04-15 13:53:52 +0430 +0430
NA

خواركسته جلقي، واسه بار اول اين همه كار كردي؟ ولي واقعيت اينه كه داييت اينجوري تو رو كرده نه تو.

0 ❤️

316544
2012-04-16 19:56:37 +0430 +0430

فقط میتونم بگم کیرم تو جفت چشمات تا دنیارو کیری ببینی حرومزاده بدبخت خالی بند عقده ای.

0 ❤️

316545
2012-04-22 00:42:52 +0430 +0430

جلقو دیگه ننویس . . . . . . .
آخرش نفهمیدم که چرا زن دایی، خاله، عمه، خواهر و مادر اکثر نویسندگان این سایت جنده هستند؟ کوس کش ابله دیگه ننویس. کیرم تو مغزت و افکار کثیفت دیگه ننویس. کیرم تو دهن زن فعلیت یا آینده ات دیگه ننویس. اگه کونی نبودی، اگه جلقو نبودی، اگه عقده ای نبودی این اراجیف رو نمینوشتی. کیر سگ تو روحت. دیگه ننویس.

0 ❤️

316546
2012-05-04 14:37:23 +0430 +0430
NA

خیلی جلق می زنی نهههههههههههههههههههه ننویس دیگههههههههههههههههه

0 ❤️

316547
2012-05-07 08:04:12 +0430 +0430
NA

میدونی چیه؟ زیاد پرتاب میکنی(کس پرتاب میکنی)
یه داداش۱۰ساله دارم بهتراز تو انشا مینویسه…
‏.
‏.
تو سقف دهنت

0 ❤️

316548
2012-10-30 15:14:37 +0330 +0330
NA

احتمالا اون موقع داییت داشته ننتو میگاییده که گفته پیشه زنش بمونی

0 ❤️

316549
2012-11-14 16:53:33 +0330 +0330
NA

برو جقتو بزن تخمی

0 ❤️

316550
2012-12-25 17:13:41 +0330 +0330
NA

چیییی میگی
چ زندایداری تو

0 ❤️

316551
2014-01-03 00:33:31 +0330 +0330
NA

چقدر زن دایی حشری داشتی یحتمل داخل ایران زندگی نمیکنی

0 ❤️

316553
2014-09-12 04:37:34 +0430 +0430
NA

حیف وقتم نبود که به داستان تخیلیت گذاشتم مادرجنده؟
نشستی کنار زن داییت و رفتی تو رویا این کس و شعرو نوشتی کون گشاد جقی

0 ❤️

316554
2014-09-20 09:53:38 +0430 +0430
NA

مده همه با زندايى هاشون حال ميکنن ؟؟!

0 ❤️

316555
2015-04-03 18:35:01 +0430 +0430

زنداییت جنده توهم کیرمقاومتی

0 ❤️