تو اوج مستی..

1397/10/28

تعریف میکرد از شب خاص زندگیش که یه بار از پارتی اومده بودیم. سگ مست. از کون آورده بودیم تصادف نکردیم. گندمم هنگ اور. تازه از فازش اومده بود بیرون.
رو لباس شب مشکیش یه مانتو کشیده بود و دکمه هاشم نبست. شالشو سر کرد گف بریم. ساعتو دیدم دو نیم بود. ماشینو پارک کردم.
سوار آسانسور شدیم دیدم ازون نگاه “کیر میخواما” تو چشاش بود.
تکیه داده بود به آینه. شالش رو شونش بود. داشت لب پایینشو گاز میگرفت.
خندم گرفته بود از قیافش. اینقد کیوت بود میخواستی بچلونیش بگیریش زیر بوس بارون.
گفتم امشب تا صب بیداریم؟
خندید. موقع پیاده شدن دستشو کشید به کیرم و یه چشمک زد.
بلد بود چطوری ترن آنم کنه.
یادم نمیاد بعدش چطور گذشت. فقط یادمه پاهاشو دور کمرم حلقه کرده بود.
دستاشو اهرم تنش کرده بود که ببینه چه هیولایی میاد و میره.
داغیشو حس میکرد. انگار فیت هم آفریده شدن. همیشه یه سری حرفا هست که با کلمه نمیشه بیانشون کرد.
تو نگاه منتقل میشن. یه سری احساسات هم هستن که فقط تو سکس اونم فقط یه لحظه منتقل میشن.
اونجایی که دندوناشو بهم فشار میداد موهاش ژولیده تو صورتش بود و لباشو غنچه کرده بود، داشتم به این فکر میکردم چقد خوش شانس بودم که زیبا ترین معماری کائنات تشنه ی رفت و برگشت کیرمه.
نتونستم دووم بیارم. دستامو از زیر بغلاش رد کردم تا پشت سرش. بلندش کردم خوابیدیم رو تخت. بوسیدمش بوسیدمش بوسیدمش.
گونه هاش گل انداخته بود. ریتم و تند تر کردیم. حالا ورق برگشته بود. سینه هاش از لای مشتم میزدن بیرون. صدامون خونه رو برداشته بود. دستمو گذاشتم رو گردنش. محکم تر تلمبه میزدم. صورتش قرمز شده بود. دوتا دستاش دستامو گرفته بود. چشماشو بسته بود.
مثه غزال لطیفی بود به دندون گرگ گرسنه. تو اوج سکس این غریزه و حیوون آدماست که نقش بازی میکنه.
تو‌ همون حال با اون یکی دستم زدم تو صورتش. لباشو خیس کردم. فورا با زبونش بقیه آب دهنمو جم کرد.
با حال تلمبه زدنم ازش پرسیدم تشنته؟
چشماشو بسته بود سرشو تکون داد.
دهنمو نزدیک گوشش کردم گفتم دوست داشتی الان وسط پارتی بودیم همه میدیدن چطوری دارم جرت میدم؟
سرشو تند تند تکون داد و تایید کرد.
گفتم خیلی لذت داره مثه جنده پولیای سر میرداماد داری بهم کص میدی؟
سرشو تند تند تکون داد.
گفتم دوس داشتی همه تو مهمونی به هیکل محشرت حسودی کنن که زیرم بالا پایین میره؟ سرشو تند تند تکون داد. به زور حرف میزد. گف داغی کیرتو حس میکنم. بیشتر میخوامش.
تو حال خودم بودمو نفهمیدم کی تموم شد و سر از حموم دراوردم. فقط وقتی زیر دوش بودم. از پشت بغلم کرد. دستشو گذاشت رو شونه هام. کتفم رو بوسید.
سرش رو گذاشت بین شونه هام. عمیقا احساس خوشبختی میکردم از وجودش.
گفتم یه شبایی خیلی اتفاقی شب خاص زندگیت میشه.
گفت همینطوره.

نوشته: دختر_شِرمغز


👍 28
👎 8
46662 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

742281
2019-01-18 21:38:42 +0330 +0330

نوشته : دختر کوس -مغز
زیبا نیست ؟

1 ❤️

742298
2019-01-18 21:52:45 +0330 +0330

هی بد نبود!! ارزش لایک رو داره

0 ❤️

742299
2019-01-18 21:53:19 +0330 +0330

“مثه غزال لطیفی به دندون گرگ گرسنه” لعنتی نمیگی ادبیات ایران میمیره از این همه آرایه ادبی شرمغز شنقز

0 ❤️

742303
2019-01-18 21:57:36 +0330 +0330

بابا ادیب…بابا ادبیات…بابا دکتری ادب فارسی…نمیگی تن فردوسی تو گور بلرزه…تو که انقلابی در ادبیات ایجاد کردی…کیرم پس کلت

0 ❤️

742333
2019-01-18 22:39:27 +0330 +0330

پسندیدم!

1 ❤️

742342
2019-01-19 00:23:37 +0330 +0330

چی بگم :|

0 ❤️

742347
2019-01-19 01:29:04 +0330 +0330

هارتمون استاپ کرد
دونت کیل اس بابا خارجییی
کیری جوگیر مشروب خورده فاز هالیوود و خرپولای کالیفرنیا گرفته عن

1 ❤️

742363
2019-01-19 06:04:55 +0330 +0330

ریتم اروتیک و سریعش رو دوست داشتم چیزی که از یه ذهن و بدن مست برمیاد شبیه چیزیه که شما نوشتید.
این سبکی بنویس دختر خوب ?

0 ❤️

742386
2019-01-19 09:09:43 +0330 +0330

داری میکنی اون وقت اسمت دختره شر مغزه

1 ❤️

742425
2019-01-19 12:43:56 +0330 +0330

این بهتر از روزهای قبلی بود،خوشمان آمد

1 ❤️

742469
2019-01-19 20:09:43 +0330 +0330

استند بای نشی

1 ❤️

742471
2019-01-19 20:32:30 +0330 +0330

اول لایک به داستانت خیلی خوب بود بازم بنویس
دوم اینکه گسایی که ایراد میگیرن شما که بهترشو بلدی بفرما بنویس ما لذت ببریم
سوم اینکه جدا از کامنتهتی باحالی که هممون باهاش میخندیمو حال می کنیم یه سری کامنتها واقعا کس شهر محضن
در آخر دوست عزیزی که گفتی میکنی ولی اسمت دختره
خو احمق خر داستان نوشته می دونی داستان یعنی چی؟

0 ❤️

742592
2019-01-20 07:25:58 +0330 +0330

دو خط آخرشو خوب نوشتی ، بعضی تصویر سازیاتم بد نبودن
استعداد نوشتنت خوبه و گهگاهی خوندن کارای خوب کمکت میکنه بهتر بنویسی … لایک

1 ❤️

742809
2019-01-21 12:42:30 +0330 +0330

غزال لطیفی فک کردم اسم کس خاصیه :|

0 ❤️

742919
2019-01-21 23:18:19 +0330 +0330
NA

بد نبود…میشه تحمل کرد داستان رو

0 ❤️