سلام امیدوارم این خاطره با عشق حسابی ارضاتون کنه
راستشو بخواید در سالیانه بسیار دور ما خونمون خیابون شریعتی بود که داخل خونه ما یه توالتی بود که زیره درش هیچی نداشت و به راحتی هرچی داخل بود معلوم بود
منم سنم کم بود برای اولین بار اونموقع بود که کس و کیر رو از نزدیک دیدم و فهمیدم که چی هستن
یه روز طبق معمول همیشه از زیره در داشتم شاشیدنه یکی از فامیلامونو میدیدم که واااااااااااااااااااااااااااااای چه کسه قشنگی داشت بعد از دیدن این صحنه رفتم خونه همسایمون که یه دختر داشت به نام الهام
رفتم جریانو براش تعریف کردم که توالت خونه ما اینجوریه اونم کنجکاو شد که بیاد ببینه البته اون از من بزرگتر بود خلاصه قرار گذاشتیم که فردا بیاد خونمون این صحنه رو از نزدیک ببینه
وقتی اومد خونمون انگار یه طور دیگه شده بود تا گذشت که یه نفر رفت تو توالت از خانومای همسایمون الهامم سریع رفت از زیره دره توالته خونمون همه چیزو دید تا باور کرد
یه روز منو دعوت کرد خونشون که برم باش خاله بازی کنم منم دعوتشو قبول کردمو رفتم
وقتی رسیدم گفت بیا مثلا من رفتم قهرمان شدم تو یه مسابقه ای تو ام داری مدال میندازی گردنم منم بقلت میکنم
منم ساده…
بقلش کردم مدالو انداختم گردنش یه دفه دیدم کسشو از رو چسبوند به کیره من منم راست کرده بودم دوباره اومد کونشو چسبوند به کیره من کیرمو از رو شروار تا ته فشار دادم تا گفت آخ
بعد اومد به من گفت بیا بکشیم پایین به هم دیگه نشون بدیم منم قبول کردم گفتم اول تو
اونم کشید پایین واااااااااااااااااااای
برای اولین بار کس رو لمس کردم
شب اومدیم خونه با هم دیگه یه حالی کردیم که نگو و نپرس
الان سالها از اون ماجرا میگذره و من در حسرته یه توالت مثله توالته خونه قبلیمونم اما گیرم نمیاد تا مخ یکی و بزنم
هیف…
امیدوارم از داستانم خوشتون اومده باشه
لطفا نظر بدید
نوشته: علی
سلام به همه دوستان،آخه مثلا اين داستان بود؟پس اگه داستان نبود كه اينجا گذاشتى چكار؟اگه حتي خاطره هم بود بايد حداقل صحنه هاي سكسشو كامل و با جزييات تعريف ميكردى كه نكردى؟ داستان شامل مقدمه،قسمت اصلى و بخصوص توصيف كامل صحنه هاى بخش اصلي(كه در اينجا صحنه هاى سكسه) هست كه شما اصلا رعايت نكردى،عزيزجان اينجا كسى نمياد خاطرات بخونه اونم خاطراتى از مستراح منزل پدرى شما!!
از آنجا که برای کیر فاخرمان ارزش قایل هستیم . حواله متعلقات سفله ایی چون تو نمیکنیم . مبادا به غرور کیر همایونی ما بر بخورد . با این حساب در خاطره تخمی تخیلی شما می رینیم . چون به کون همایونی بر نمی خورد.
دهن تورو باس گذاشت دم سنگ موال تا دسته رید توش… اینجا نباید به تو فحش داد بلکه باس یه چیزی حواله ادمین کرد با این داستان گذاشتنش!
بیسواد ، عقده اییه بدبخت… شرط میبندم هنوز 15 سالتم نشده که گُه زیادی به وفووووووووووور تناول میکنی، نوش جووونت گوشت بشه بچسبه به کیرت که عقده اش به دلت نمونه
پیشنهاد من اینه که بچه های شهوانی همگی “شروار”!!! هاشون رو در بیارند و بشا…ند مستقیم توی استعداد ناشکفته داستان نویسی تو ، اسگل ِ بی مغز ِبیسواد!!! چطوره؟؟ لا اقل خودم تا حالا 10 بار بهت گفتم "ش ل و ا ر " ؟!! به پیشنهادم فکر کنید؟!!!
من با پیشنهاد roodi2موافقم. من موندم این استعدادهای ناب کس مغز از کجا پیداشون میشه؟ چرا ماها از این استعدادا نداریم؟
آخه كيرتومغزت اينم داستان بود كسكش_اوني كه تودستشويي بود مادرت بودكه بعدفهميد بردت بالا كيرباباتوبه عنوان مدال افتخاركردتوكونت تاديگه چشم چروني نكني
ادمین جان مادرت خودت یبار بخون بدوخوب کن بعد بزار لطفا
کیرتوکونت با این کسشرات اه حالمو بهم زدی مثه اون داستان اولین دختری که کردم من موندم اینا استان مینویسن مست میشن؟؟؟میگه اولین دختر بعدوسطاش میگه از همه کسایی که تاحالا دیده بودم زشت تر بود خداشفاتون بده
واقعآ متاسفم برات ادمین که افتادی دنبال این لچر ها و داستانشونو میزاری نکنه داستانات ته کشیده
بچه جلقو دیگه ننویس . . . . . . . . .
ظاهرا هنوز بچه موندی. ببین بچه کونی از این خاطرات کودکانه همه دارن، نه سکسیه و نه گفتنی. خیلی از مستراح خوشت میاد برو مستراح عمومی که شهرداری تو شهر درست کرده و ریدن آقایون رو تماشا کن و کیراشون رو دید بزن تا شهوتی بشی و بعدش به مسئول نظافت اونجا کون بده تا آروم بگیری و به آرزوی خودت برسی. اینجا رو اشتباهی اومدی. کسی کون بچه نمیذاره. برو به همبازیهات کون بده و وقتی بزرگ شدی بیا اینجا. دیگه ننویس. کیر بچه گربه تو حلقت دیگه ننویس.
Ma yek khane dar shariati dashtim mostarahe ma dar dasht. Darash peykar nadash. Zirash malom bud. Davidamo davidam be kire baba residam/ babam kiresh pashm nadasht /kard to kunam dard nadasht
Kos nanat ba in khatere goftanat
Malome ke khonaton khani abade ke daro peykar nadare dar kol ridi jat to hamun mostarahiye ke tush kuni shudi hamun beheshti ke gofti omid varam abadi beshi unja
اوه برای اولین بار چه رمانتیک