توفیق اجباری

1390/06/24

سلام دوستان…
ميخوام براتون داستان سكسم با نازنينو بنويسم… اميدوارم خوشتون بياد.
من داود هستم.22 سال سن دارم و دانشجوي سال دوم مهندسي عمران هستم… به ورزش هم علاقه زيادي دارم… براي مسابقات ليگ برتر با تيم سيستان و بلوچستان قرارداد بستم.پول خوبي ميدادن… براي همين از دانشگاه شهرمون به زاهدان مهماني گرفتم.(مجبورم رشته ورزشيم رو نگم چون ممكنه بعضي ها بشناسنم)
مدتي انجا بودم. تا اينكه يه روز كه خوش تيپ كرده بودمو داشتم ميرفتم سر تمرين به يه دختر ناز برخوردم.چشم گرفتش.خيلي خوش تيپ و مامان بود.ديدم آمار ميده… براي اولين بار با پررويي رفتم جلو باهاش حرف زدمو بهش شماره دادم…
چند ساعت بعد زنگ زد و يكم باهم بيشتر آشنا شديم. دو روز بعدش زنگ زد گفت بيا بريم بيرون.منم ماشين دوستمو گرفتمو رفتم دنبالش… يكم با ماشين چرخيديم بهش گفتم كجا بريم من زياد با اين شهر آشنا نيستم.گفت نميدونم ميترسم كسي مارو ببينه… ازم پرسيد خونه نداري بريم اونجا؟! منم كه يه خونه اجاره كرده بودم و تنها زندگي ميكردم…
با هم رفتيم خونه من.
كنا هم رو يه مبل نشستيم.بهم گفت عجله دارم بايد زود برم مامانم منتظرمه. يكم ناراحت شدم.نازنين خيلي خوشگل بود.باورم نميشد اومده خونم! دستشو گرفتم تو دستم.اصلا تو فكر سكس باهاش نبودم… يكم باهم حرف زديم.ديدم خودشو چسبوند بهم. نگاش كردم يه چشمك زدم خنديد.بعد اومد بقلمو شروع كرد به خوردن لبام.خيلي جا خوردم. بعد بلندم كردو كف پذيرايي خوابوندم.خودشم اومد روم. بازم ازم لب گرفت.با اين كاراش منم داشتم داغ ميشدم.چرخوندمش اومدم روش.يكم لباشو خوردم.بعد سينه هاشو از رو لباس ماليدم.خيلي حشري شده بود.صدا ناله هاش دراومد.خواستم دكمه هاي مانتوشو باز كنم اما مانتوش دكمه نداشت!!!
خودش بلند شد نشست مانتوشو از تنش در آورد باز دراز كشيد.سوتينشو دادم بالا.سينه هاشو ماليدمو بعدم خوردم.خيلي داغ شده بود… به خودش ميپيچيد سرمو تو سينه هاش فشار ميداد.بعد بلند شد.بوسم كردو تي شرتمو درآورد… كمربندمو باز كرد شلوارمم در آورد.شرتمو يكم داد پايين.بعد كيرمو كرد تو دهنش… خيلي حال كردم با اين حركتش.دهنو لباي كوچيكي داشت.نميتونست همشو تو دهنش كنه.فقط سرشو ميخورد.
انگار از خوردنش لذت زيادي ميبرد.حدود 7 يا 8 دقيقه ساك ميزد… من خسته شدمو گفتم بچرخ ميخوام بكنمت.گفت نه دردم مياد امشب مراسم داريم بايد برقصم. گفتم آروم ميكنمت… خيلي زود قبول كردو 4دست و پا نشست. ازش پرسيدم پرده نداري؟ گفت دارم از عقب بكن.يه تف پدر مادر دار انداختم دمه سوراخش بعد آروم كردم داخلش.وقتي رفت تو داد زدو دراز كشيد.منم روش خوابيدمو از عقب مي كردمش.خيلي حال ميداد اما فكر كنم به اون بيشتر حال ميداد… ازم خواست موقع كردن ببوسمش.منم لپشو ميبوسيدم.نفس نفس ميرد.صداش بهم لذت خاصي ميداد. اونقد كردم تا آبم اومد.همشو ريختم تو كونش… از روش بلند شدم.بدنم سست شده بود.دراز كشيدم و چشامو بستم.يهو نازنين صدام زدو گفت من هنوز باهات كار دارم.اومد روم.كوسشو رو كيرم مالوندو اومد لبامو عين وحشيا ميخورد.بدجور حشري شده بود.با يه دستش كيرمو ميمالوند با يه دستش كوس خودشو… گفتم بذار بكنمت تا توهم ارضا شي.گفت نه دردم مياد همينجوري خودمو ارضا ميكنم.كيرمو گذاشت لا پاهاش و تند تند پاهاشو بالا پايين ميكرد… همين موقع آبش اومد.تمامه رونهاش خيس شده بود.يهو گوشيش زنگ خورد اما انگار نميشنيد.نگاه كردم ديدم مامانشه.بهش گفتم مامانت داره ميزنگه.گفت ولش كن.دوباره اومد روم.منو چرخوند رو خودش.يكم سينه هاشو خوردمو كيرمو كردم تو كونش.پاهاشو داد بالا و شروع كردم تلمبه زدن… دستشو كرد تو موهامو داد ميزد: دوست دارم داود.عاشششششششقتم.ديگه باهات چيكار كنم؟؟؟ميخوامت.بكن منو و ازين حرفا…
گوشيش همين طور زنگ ميخورد اما اصلا اهميت نميداد… يكم ديگه بقل هم بوديم. من ساعتو نگاه كردم.حدود 2 ساعت گذشته بود.اما هيچ كدوممون متوجه گذر زمان نشده بوديم.
نازنين سريع لباساشو پوشيدو ازم خواست برسونمش. منم لباسامو پوشيدم كه نازي بازم اومد بقلم.ازم كلي لب گرفت و گفت دوست ندارم برم. يكم تو بقلم موند.بعد با هم رفتيم سوار ماشين شديم تا برسونمش. تو خيابون هرجا خلوت ميشد بوسم ميكردو كيرمو ميمالوند…
تا اين كه رسيديم در خونشون.دلش نميومد پياده شه. اما مجبور بود بره… يه چشمك زدو رفت… اين آخرين نگاهمون به هم بود. آخه من بايد بر ميگشتم شهرمون.به خاطر همين ديگه نديدمش.
اميد وارم خوشتون اومده باشه…

نوشته: داود


👍 0
👎 0
30316 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

299155
2011-09-15 23:24:16 +0430 +0430
NA

:? :? :? :?
:W :W :W

0 ❤️

299156
2011-09-16 00:09:20 +0430 +0430
NA

Chera doroq migi kodum dokhtari 2ruze miad mide.hatman jende ta6rif dashtan.meske ma khodemun dokhtarima.valla enqad zud pa nemidim
:|
Tofiqe ejbari ji bud in vasat
:|

0 ❤️

299157
2011-09-16 00:36:14 +0430 +0430
NA

تو توهمات پسرا , دخترا 3سوته خر میشن میان میدن
اونم تو شهرستان اونم زاهدان ک همه میدونن چه جور شهریه
واقعا تخمی تخیلی بود مث اکثر داستانا

0 ❤️

299158
2011-09-16 01:07:30 +0430 +0430
NA

x-( x-( x-(

0 ❤️

299159
2011-09-16 02:39:10 +0430 +0430
NA

جدا نویسنده عزیز چی بهت بگم؟؟؟ها
اخه هرکی تو هر جای ایرانم باشه بهش بگن زاهدان،میدونه کجاس حالا تو اومدیو همچین چرتو پرت هایی رو می نویسی که آدم شک میکنه به شعورت!!
برو همون ج ق تو بزن تو همون دانشگاه اولت وگرنه تو زاهدان چنان برادران بلوچ چیزت بزارن که از 1000 کیلومتریشم دیگه رد نشی!!
آفرین برو جا تو اینجا نیس برو

0 ❤️

299160
2011-09-16 03:30:19 +0430 +0430
NA

خوب معلومه رشته ی ورزشیت چیه.احتمالا کبدیه

0 ❤️

299161
2011-09-16 05:16:29 +0430 +0430
NA

موبايلش زنك زد و اون نميشنيد؟ يعنى ميخواستى بكى كه خيلى حشرى بود…؟ يه جورى كفتى رشته ورزشيمو نميكم ممكنه شناسايى بشم فكر كردم على دايى هستى!!!

0 ❤️

299163
2011-09-16 08:32:42 +0430 +0430
NA

pif

0 ❤️

299164
2011-09-16 10:04:12 +0430 +0430
NA

کسکش دیوس برو این اراجیف رو واسه عمت تعریف کن !

0 ❤️

299165
2011-09-16 10:06:34 +0430 +0430
NA

آي… مريم كشته نظراتت هستم… جدا گل گفتي …ما هم نديديم دختري به اين راحتيا پا بده…مريم خانم نگران نباش اينا همه داستانهاي زاييده تفكرات سركوب شده يه عده پسر بد بخت بينواست. كه آرزوهاي تخمي خودشونو به اسم داستان يا خاطره مينويسند… من شخصا تو عمر گهر بار خودم دختري را نديدم كه پيشنهاد سكس بده… حتي ديدم جنده هاي رسمي را كه شغلشان دادنه هيچوقت شروع كننده نبودن و بايد اول پسره مطرح كنه بعدش خانم با كلي اكراه و ناز قبول ميكنه تازه اونم مستقيم نميگه با ايما واشاره طوري ميفهمونه كه بله بيا من راضييم… اين تفكرات هم در اثر جلق زياد وارد مغز مبارك آقايون ميشه…بعدا ميگن جلق ضرر نداره… بفرما اينم ضرر =)) =)) =)) :)) :)) :)) :H :H :H 8} 8} 8} 8}

0 ❤️

299166
2011-09-16 10:11:09 +0430 +0430
NA

Merc aziz.omidvaram kardi
:-)

0 ❤️

299168
2011-09-16 11:18:40 +0430 +0430
NA

پسر خوب کمی مدارا کن اینقدر دخترهای مردمو نکن آخه کیرم تو هیکلت یه دختری که برای اولین بار با یه پسره آشنا میشه توی اولین برخورد 2 3بار کون میده احمق؟ تو خودت بخوای کون بدی یک ماه طرف و سرگردان میکنی در ثانی لباسی که دگمه نداشته باشه مانتو نمیشه گفت شاید زیر پیراهن بوده چون دختره صرفا برای دادن اومده بود اونم بخاطر تیپی که زده بودی به نظر من تو کون بدی دیگران بنویسن بهتراز دروغ بافی هستش موفق باشی

0 ❤️

299169
2011-09-16 11:24:50 +0430 +0430
NA

آي … مريم … :P :P :P

0 ❤️

299171
2011-09-16 12:32:34 +0430 +0430
NA

سلام به همه! مريم خانوم فكر كنم aliii49برات نقشه كشيده!
ولي راست ميگي : منكه هيچ دختري رو نديدم به اين زودي بده ! جنده هم به اين زودي نميده!
اصولا توي اين سايت يسري چيزاي مشترك همه دارن!
1- همه پسرا سربه زيرن
2-همه پسرا تو نگاه اول ميخوان دختره رو بكنن(البته اين يكي فرا گيره)
3- همه پسرا بعدش ديگه نمي خوان بكنن ولي جور ميشه.
4- دخترا همه اول شروع ميكنن به دادن" هيچ پسري تو اين سايت خايه مالي دختره رو نمي كنه تا خونش بياد.
5- اصولا همه پسرا ورزشكارن و هيكل توپي دارن "و به هر دختري گير ميدهن 3سوت يارو لنگارو بالا ميده.
6-همه دختراي داستانا تي شرت يا تاپ صورتي ميپوشن و بسيار حشري هستند
7 - همه كيرا بالاي 20 سانته و همه دخترا واسه اولين بار كه كير پسراي اين سايتو ميبينن قربون صدقه ي كير يارو ميرن!
8-ماشاا… به كمرا "همه كمرا توپه هيچ كدوم زير 20 دقيقه سكس ندارن!
9-همه دخترا كونين و خيلي سريع كير به اون كلفتي و درازي رو جا ميكنن!
10 -هيچ كدوم هم ليدوكايين مصرف نمي كنن!
11-بالاي 7يا 8بار دخترهرو به اورگاسم ميرسونن! بااين بيان كه لرزيد !(همه دخترا روي ويبره هستن !وقت سكس)
12 - واز همه مهمتر اينكه اكثر پسراي اين سايت جقي اند

0 ❤️

299172
2011-09-16 14:27:14 +0430 +0430
NA

من فقظ قربون نظرstefan برم که نقاط مشترک رو به خوبی پیدا کرد. البته نشان از تجربه بالا و مطالعه بر روی یک پایگاه داده قوی ایشون داره که به نوعی مؤید بند 12 نظراتشون هم هست!

0 ❤️

299173
2011-09-16 15:05:40 +0430 +0430
NA

رشته ورزشیش گئ در سیستان بوده
همه میدونن جایی که ک…س نباشه گئ پادشاهه پس معلومه رفتی سیستان توی گئ کده(جنده خانه مردانه)کار کنی که پول خوبی بهت میدادن

0 ❤️

299174
2011-09-16 15:23:09 +0430 +0430
NA

maryam
خوب دارن برات نوشابه باز ميكننا
به اين ميگن از آب گل آلود كس گرفتن
داستان كه كيري بود اين وسط كس ليسي بدتر از داستان هست
علي هم كه داره يه كله ميليسه

0 ❤️

299175
2011-09-16 15:25:58 +0430 +0430
NA

Havasam hast.
:|

0 ❤️

299176
2011-09-16 16:12:35 +0430 +0430
NA

:)) من فکر میکنم که رشته ورزشیت کون دادن باشه که اونجا هم اشتباه کردی طرف دختر نبوده چون اینجور که

از داستان معلومه اون اومده بود که تو رو بکنه

0 ❤️

299177
2011-09-16 17:08:46 +0430 +0430
NA

BadeSh Az kahb Bidar Shodo did Kharab kari karde.Raft Hamomo Ye Jalgham Beyade On Khabe Ghashang Zad

:))

0 ❤️

299179
2011-09-16 19:01:45 +0430 +0430
NA

اولا که حال کردم با نظر stefan
دوما که حیف کیرم که نثار اون مغر گه تموم تو بشه…
بابا … رضازاده … مربی بارسلونا هم همچین کلاسی واسه آدم نمیداره…
آخه گوزیدم تو ذهن بیمارت… رفته بودی مسابقه بدی یا کون بدی به برادران بلوچ؟ آخه یابو علفی مگه ما دانشگاه ندیده ایم که چرت و پرت میگی؟ مسابقه دانشگاهیه یا لیگ برتره که واسه خودت آرزوی قرارداد میکنی؟
جقی بدبخت .
احتمالاً دختره با لنگای تو هوا نیومد تو خونت؟ یا همونجا تو خیابون برات ساک نزد که یه بار خالی کنی تو دهنش و اونم تا قطره آخر آبت رو بخوره؟ اینارم می نوشتی که همه بفهمن چه دست گرمی باحالی داشتی… >:) X(

0 ❤️

299180
2011-09-16 20:26:45 +0430 +0430
NA

=; آخه کس مشنگ کدوم دختر احمقی توی زاهدان کونشو داره بیاد توی خونت بکنیش تمام ایل و قبیلش از کون دارش می زنن تو رو هم از تخم تا عبرتی شه واسه بقیه،برو بابا گوزیدی بو می دی

0 ❤️

299181
2011-09-16 23:57:44 +0430 +0430
NA

عزیزم تو برو داستان کون دادن به سرمربی تیم رو بنویس چون لااقل واقعیه ودر ضمن طرفدارهای زیادی هم داره!

0 ❤️

299182
2011-09-17 03:22:01 +0430 +0430
NA

اخه کون تلمبه کی تورو میشناسه که میگی میترسم خودمو معرفی کنم؟

0 ❤️

299184
2011-09-17 05:09:08 +0430 +0430
NA

بابا اینجا مگه سایت فدراسیون ورزشه؟!هرکی اینجاست مثه این که ورزشکاره!مگه تو فدراسیون از این ورزشکارا تست جق نمیگیرن؟!بابا اینا خیلی توهم زدن!شده فیلم inception …!

0 ❤️

299185
2011-09-17 16:26:51 +0430 +0430
NA
اصلا تو فكر سكس باهاش نبودم.
پس آورده بودی خونه که بعدا به یادش جق بزنی؟
0 ❤️

299188
2011-09-18 08:02:22 +0430 +0430
NA

che chertooo perthaii baladiaaaaaaaaaaaaaaa

0 ❤️

299189
2011-09-18 17:27:37 +0430 +0430
NA

baw aberoye maro bordi k.ridi b obohate mardunamun.akhe chera enghad jagh mizani k akharesh fosh bokhori amu jun.

0 ❤️

299190
2011-09-20 09:15:13 +0430 +0430
NA

با نظر stefan خيلي حال كردم
دمت گرم
واقعا زدي وسط سوراخ

0 ❤️