توفیق سکس ضربدری

1392/11/04

من نیما 29 سالمه قد 172 وزن 68 ؛ بدلیل طولانی بودن خاطره ام از توضیحات اضافی پرهیز میکنم وبه این دلیل میگم خاطره نمیگم داستان چون واقعیته و اما ماجرا از اونجا شروع شدکه من تو خونه تنها نشسته بودم لوک اروند نرم افزار ویچت موبایلم زدم واسه خیلی پیغام فرستادم یکی جواب دوستیم رو داد معرفی کرد زهره 34 ساله گفتم متاهلی گفت اره و خلاصه بقیه حرفا و گرم گرفتنا گذشت و یهو به ذهنم رسید ببرمش تو فاز مسایل جنسی ، مسایل و مشکلات جنسی که دارم بهش گفتم و اونم بقولا مشاوره میداد تا روز بعد که یهو گفت سلام اقا نیما راستی داداشت علی میشناسم خونت فلان جاست خانمت فلانیه اسم پسرت که شش ماهشه فلانیه و آمار خودمو بیشتر از خودم بهم داد تخمام چسبیده بود گفتم خب منظور گفت میخام بیام پیش زنت نمیدونستم چکار کنم از خوش شانسی من دو صوتی روز قبل ازش داشتم یک روز کامل اینقدر گوش دادم تا شناختمش خواهر همسایمون بود 2 تا بچه هم داشت یکی دو بار از دور دیده بودمش ؛ گفته بود نمیشناسی یک روز حسابی حالمو گرفته بود موقع پاتک من رسید خیلی اذیتم کرده بود بهش گفتم شناختمت آمارشو دادم اولش گفتم تو زهره نیستی نازنینی حالا نوبت اون بود هنگ کنه گفت تو رو خدا نگو دیگه طاقتش ندارم ولی من ول کن نبودم از بس امارشو دادم و اون فشار روش بود میخاست خودکشی کنه که جلوشو گرفتم با هزار و یک حرف راضیش کردم شمارشو بده شمارشو گرفتم سه ساعتی فکر کنم حرف زدیم ارومش کردم رامش کردم باز بردمش تو فاز حرفای سکسی و جنسی بهش گفتم درسته آشنا شدیم اما به خاطر مشکلات جنسیمون بهم دیگه مشاوره میدیم اخه خیلی زیاد شهوتیه و هر جفتمون خودارضایی داریم خلاصه تو روز سوم آشنایی اولین سکسمو باهاش انجام دادم خیلی حال داد همه جوره ؛ نازنین فوق العاده شهوتیه شوهرش تاجره رفته بود مالزی دو تا کوچولو هم داره راجب سکسمون مفصل بعد تعریف میکنم و اما خاطره ای که میخام تعریف کنم چند روزپیش اتفاق افتاد واسم از روزی که بهم گفت که نیما میخام یه اقرار کنم گفتم بفرما گفت من قبل از شما با همسایمون دوست بودم و هنوزم هستم مثل دوستی با تو بوده همه نوع حرفی بوده اما جان بچه هام قسم که سکس نبوده تنها سکسی که تو زندگیم داشتم غیر از شوهرم فقط و فقط با تو بوده منم فقط بهش گفتم ممنون بخاطر اعتمادی که کردی و گفتی ؛ خلاصه اون شب گشتم یه داستان سکسی فرستادم واسش یه سکس ضربدری جالب بود صبح گفت خیلی با داستانه حال کردم و سه بار خودارضایی کردم کلی بهش خندیدم و وسوسه شدم بهش گفتم نازنین با محمود (همسایه ای که باهاش دوست بود) راحتی گفت اره گفتم با زنش ( مینا ) چطور گفت اونم اره گفتم پس این داستان ها بهشون بده بخونن و نظرشون رو بپرس روز بعد زنگ زد گفت مینا بدش نمیاد اما تجربه ای غیر از شوهرش نداشته گفته خوشم اومد تحریک شدم (اینم بگم نازنین بهم گفته بود که محمود و مینا خیلی کم با هم رابطه جنسی دارن همدیگه رو نمیتونن تحریک کنن مخصوصا مینا راضی نیست)و محمود هم تحریک شده با داستان ولی زیاد تمایل نداشته گفته خوشم نمیاد بهش گفتم نازنین یه سوال دوست داری با محمود سکس داشته باشی گفت نه اصلا گفتم نازنین ببین من ناراحت نمیشم حرف دلتو بزن با من و من گفت دوست دارم ولی زنش دوستمه دوست ندارم بهش خیانت کنم گفتم نازنین یه پیشنهاد گفت چیه گفتم آمادشون کن واسه سکس ضربدری گفت چی میگی محمود عمرا قبول کنه گفتم امتحانش مجانیه و مطمءنم قبول میکنه چون عاشق سکس با تو هست گفت چجور میفهمی گفتم ازش بپرس گفت باشه و روز بعدش بهم گفت دیشب تو واتساپ با هم حرف زدیم دوست داره با من سکس کنه و کلی باهاش راجب سکس ضربدری حرف زدم اولاش راضی نبود تا حدودی راضی شد اما گفت بعید میدونم که مینا قبول کنه منم بهش گفتم که نه اینجور نیست زیر زبونش رفتم اونم بی تمایل نیست خلاصه مطلب این که محمود میخاد تو رو ببینه بعد نظرشو بده منم با وجودی که مینا رو ندیده بودم خیلی خوشحال شدم آخه سکس جدیدی رو میخاستم تجربه کنم بعد از ظهر قرار گذاشتیم محمود اومد همدیگه رو دیدیم و سلام احوالپرسی عادی کردیم اما زود رفت کلی ضد حال خوردم گفتم خوشش نیومده ازم اما بعد از غروب بود که نازنین پیام داد محمود راضیه امشب برنامه ردیف کنم
گفتم بخدا محشری نازنین گفت زیاد خوش بحالت نشه نیما خان تو که خیلی کم به کس من میرسی امشب تجربه جدید میخاد کنه بیشترش بخاطر خودمه که زود جورش میکنم خلاصه شبی به خودمون صفا دادیم و به خانم گفتم من میرم دوسه ساعتی به یکی از دوستام دوره کوچک دو سه نرم افزار کامپیوتر بدم و برگردم خلاصه پیچوندمش و رفتم ؛ خونه نازنین بلد بودم اونم که همسایه شون بود رفتم اونجا محمود اومد درو باز کرد با خنده و کمی شرم گفت بفرما رفتم تو و روی مبل نشستم باهاش گرم گرفته بودم که یکی گفت سلام چشمم برگردوندم طرف صدا دیدم یه خانم خوشتیپ با دامن مشکی بلند و بلوز قرمز و روسری قرمز سن 28 سال قد 170 و وزن 75 (بعد سکس ازش پرسیدم) صورت ماه اندام گوشتی و فوق العاده سکسی بلند شدم سلام کردم محمود معرفی کرد همسرم مینا نمیدونم چرا تا اسمش گفت کیرم راست شد احوالپرسی کردیم و اومد جلوم کنار محمود نشست منم چشمم به محمود بود و دزدکی مینا رو میپاییدم و پاهام رو هم انداخته بودم که رسوا نشم مینا پاشو رو هم.انداخته بود فرم روناش دیوانه کننده بود عذاب بودم میخاستم به نازنین بگم معلومه کدوم گوری هستی که زنگ ایفن خورد محمود درو باز کرد مثل همیشه با خنده نازنین اومد تو سلام و احوالپرسی کرد و اومد کنارم نشست گفتم معلومه کدوم گوری بودی گفت اماده میشدم و گفت چیه مینا رو پسند کردی گفتم ماهه هلو ناراحت شد گفت خیلی بیمعرفتی گفتم نازنین تو که تکی قضیت جداست داشتیم حرف میزدیم با نازنین که مینا گفت با اجازه برم شربت بیارم بلند شد و رفت طرف آشپزخانه رفتنش نگاه میکردم چشمم افتاد به کونش وای چه کونی داشت محشر بود قنبل ، خوش فرم ، متناسب سکسی دیوانه کننده بود چشمم از کونش نمیتونستم بگیرم راه که میرفت و تکونی که میخورد دیوانم کرده بود رفت تو اشپزخونه اما چشمم هنوز اونجا بود نازنین یه تنه بهم زد گفت کجایی نیما دستت بهش میرسه چند دقیقه دیگه صبر کن خندیدم سرم انداختم پایین با خودم میگفتم که خدایا این چه لعبتیه که خلق کردی واقعا محمود بی لیاقته مگه میشه از مینا گذشت تو همین فکرا بودم و نازنین و محمودم گرم گرفته بودن که مینا اومد اول اومد طرف من شربت رو تعارف کرد خم شد سینه هاش بهم چسبیده شد و بزرگتر نشون میداد نگاهم به سینه هاش بود که باز گفت بفرما یکی رو برداشتم و آروم گفتم ببخشید رد شد ازم جلو نازنین گرفت نازنین بهش گفت شیطون اول شربتو میدی به آقا نیمات خندید بعد برد طرف محمود جلو اون که خم شد باز اون کون زیباشو دیدم نمیشد چشم ازش برداری چند دقیقه به سکوت گذشت و همه شربتاشون خوردن باز کسی حرف نمیزد ظاهرا همه از حرف خسته شده بودیم که مینا سکوت رو شکست و گفت با اجازه من لیوانارو جمع کنم برداشت و رفت تو آشپزخانه صدای شر شر آب اومد معلوم بود داره لیوانا رو میشوره نازنین گفت نیما قصد نداری بری کمک مینا خسته میشه با خنده گفتم چشم حتما و بلند شدم نگاهی به محمود انداختم سرش پایین بود ظاهرا نمیخاست تو صورت کسی که تا چند دقیقه دیگه زنش رو میگاد نگاه کنه رفتم طرف آشپزخونه دلم آشوب بود دیدم پشت به من وایساده لیوانا رو میشوره یه نیم نگاهی به عقب انداخت گفتم منم اومدم کمک خندید باز به کارش مشغول شد رفتم از پشت چسبیدم بهش دست انداختم دورش گفتم اجازه میدی کمکت کنم زیبای من و کیرمو چسبوندم به کون خوش فرمش لذت عجیبی داشتم کیرم داشت شلوارمو پاره میکرد مینا مشغول کارش بود و عکس العملی نداشت با دست چپم سینه راست و با دست راستم سینه چپشو گرفتم تو مشت و با کیرم میمالیدم به کونش چند ثانیه ای همین جور ادامه دادم دیدم واکنش نشان داد دست از کار کشید و لیوان از دستش افتاد تو ظرفشور و شیر آبو بست سرش اورد عقب گذاشت رو شونم چند تایی بوس کردمش شهوتش زده بود بالا کونشو محکم به کیرم میچسبوند و اروم و اروم اه اه میکرد منم سینه ها رو میمالیدم دست راستمو ورداشتم از رو شلوار بردم طرف کسش خیسی کسش تا دامن رو نمناک کرده بود معلوم بود فقط شرت و همین دامن نازک پوشیده شلوار بپا نداشت صدای اه گفتنش بیشتر شد دستمو از بالای دامنش کردم تو شرتش و کس پرآبشو گرفتم پر آب و لیز لیز بود و داغ دستم به کسش که رسید تمامی سنگینی بدنش رو من انداخت و چشماش رو بست فهمیدم که دیگه طاقت وایسادن نداره تند تند با چوچولش ور میرفتم اوج شهوت رسیده بود اما من دوست نداشتم اینجور تحریک و ارضا بشه دستم از رو کسش کشیدم چند ثانیه ای پاهاش به هم مالوند و فهمید که نظرم چیه برگشت روبروم وایساد چسبید بهم یه بوسم کرد خمار خمار بود منم بوسیدمش گفتم مینای من گفت.جانم گفتم دوست دارم دعوتم کنی اتاق خوابت گفت چشم و دستمو.کشید از آشپزخونه اومدیم بیرون دیدیم نازنین زیر و محمود هم روش افتاده پشتشون به ما بود و فقط میدیدیم کیر محمود مرتب و با سرعت میره تو کس نازنین و در میاد و مثل سکس من و نازنین اینجا هم نازنین اخ و اوفای بلندی میکرد مینا میخ کوب کرده نگاه میکرد چسبیدم بهش گفتم عزیزم حسودی نکن تا چند دقیقه دیگه نیما کوچولو (کیرم) همین کارو واست میکنه خندید با هم رفتیم تو اتاق خواب همه چیز اماده یه سکس شیرین بود چرخوندمش طرف خودم روبرو خودم وایسوندمش با لبخند کشیدم به طرف خودم و لبشو اروم بوسیدم لبخندی زد روسریشو ورداشتم موهاشو باز کردم باز ببوسیدمش شروع کردم به باز کردن بلوزش از تنش کشیدم بیرون تاپشم بیرون اوردم پوست بدنش سفید و بی مو بود تو کرست سینه هاش حالت قشنگی داشت خط سینه زیبایی داشت رو خط سینه بوسیدم و از پشت دست کردم کرست رو باز کردم سینه های ماهش افتاد بیرون خیلی خوش فرم بود سایزش بعد پرسیدم گفت 75 چنگی زدم به سینه چپش عقب عقب بردمش به تخت خواب خورد افتاد رو تخت خواب افتادم روش سینهاشو کردم تو دهنم و خوردم اول سینه راست با دست چپم هم سینه چپ میمالیدم فوق العاده خوش طعم و خوش بو بود هر دو لذت میبردیم تو اوج لذت بودیم افتادم رو سینه چپش و خوردن و نرم نرم گاز گرفتن دوباره شهوتی شده بود با صدای بلند اه اه میکرد از روش بلند شدم دامنشو کشیدم پایین وای چه رونای سفید و بی مویی داشت چندجاشو لیس زدم و بوسیدم مینا هم مرتب اه و اوف جان میکرد شرتشو گرفتم کشیدم پایین به زور از تو اون کون خوش فرمش اومد بیرون از زیر ناف شروع کردم به بوسیدن تا رسیدم به کسش به چوچوله رسیدم یه زبون بزرگ زدم که کمرشو بلند کرد کوبوند رو تخت خواب و بلند گفت اخخخخخ جان لیس میزدم و کسش رو میخوردم به اوج اوج رسیده بود دست از خوردن کشیدم گفتم مینا نمیخای یه حالی هم به من بدی خندید گفت تو که دست از نقاط حساس بدنم ور نمیداری فکر تو بیفتم و لباسام بیرون اورد شرتم که کشید بیرون کیرمو گرفت و با خوشحالی گفت وای چه نازه کلفتیش با کیر محمود یکیه اما قدش بلندتره منم بهش گفتم نوش جونت بخورش تا آب نشده خندید و کرد تو دهنش نامرد خیلی استاد بود همین جور که تو دهنش بود با زبونش زیر کیرمو تحریک میکرد نذاشتم زیاد بخوره گفت چرا نمیزاری گفتم مینا من زودارضایی دارم میترسم زود بیاد داغ کردن کست به دلم بمونه خندید و گفت شانس ما رو ببین هلش دادم رو تخت ؛ افتادم جون کسش با زبون لیس میزدم با انگشت دست چپم کرده بودم تو کسش و با دست راستم سرسینشو فشار میدادم دوباره به اوج لذت رسیده بود که صدا زد نیما گفتم جانم گفت کسم کیرتو میخاد گفتم چشم کیرمو گذاشتم لب کسش و میکشیدم رو کسش اخ و اوفش بالا بود میگفت نیما خواهش میکنم بزار تو منم بیشتر میکشیدم روش نمیذاشتم داخلش شهوتی تر بشه که یهو بلند شد منو انداخت رو تخت خودش افتاد روم و کیرمو گرفت کرد داخل کسش و بالا پایین کرد وای چه کس تنگ و داغی داشت خیلی لذت میبردم تند تند زدن اون و اب کسش باعث شده بود صدای شالاپ شلوپ بلند شه کمی اروم تر شد خوابید روم عقب و جلو کرد تو همین حالت برگردوندمش حالا من بالا بودم و میکردمش چشماش باز و بسته میکرد از شهوت و اخ و اه و اوفش بالا بود آرنجام زده بودم کنارش و دست تو موهاش هم میکشیدم و همه نگاهم به اون صورت ماهش بود که صداش بلندتر شد و دستش محکم دور کمرم حلقه کرد و فشار داد و صداش بلند و بلندتر شد که به جیغ رسید و ارضا شد و بدنش شل شد و چشماش رو هم بست اروم صداش کردم مینا ارضا شدی با سر تایید کرد و منم بوسیدمش گفتم مبارکت باشه خندید و سرمو کشید طرف صورتش و لبمو بوسید و گفت مرسی منم باز شروع کردم به تلمبه زدن اینم.بگم فاصله کردن داخلش تا ارضا مینا کمتر از دو دقیقه شد چون قبلش کامل تحریکش کرده بودم که کم نیارم ؛ تلمبه زدنمو تندتر کردم داشت آبم میومد نگه داشتم گفت چرا نمیکنی گفتم دلم کونتو میخاد گفت نه اصلا بهش فکر نکن کلی التماسش کردم گفت نیما من به محمود ندادم هرگز اما نمیتونم به تو نه بگم از شادی نمیدونستم چکار کنم اون کون زیبا رو الان میکردم بالش کشیدم طرف خودم و گذاشتم زیرش کونش قنبل بود قنبل تر شد و سوراخش باز شد با انگشت آب کسشو چند بار کشیدم تو سوراخ کونش که نرم بشه کیرمو اروم فرستادم تو سفت گرفته بود گفتم مینا خودتو شل بگیری درد نمیاد خلاصه راضیش کردم و اروم اروم تا آخر فرستادم تو هنوزم سفت گرفته بود به آخر که رسید شل شد گفتم دیدی درد نداشت و اروم اروم تلمبه زدم اصلا حواسم بهش نبود که یه تکونی خورد که با ناله گفت نیما کشتیم بسه دیگه فهمیدم از حال رفته بود نمیدونستم چکار کنم بکشم بیرون حسرتش به دلم میمونه نکشم درد داشت دلم واسش میسوخت خلاصه قانعش کردم یک دقیقه بهم مهلت بده چون میدونستم کمتر از یک دقیقه ارضا میشم قبول کرد و تلمبه زدنمو کمی تندتر کردم چند تایی که زدم احساس کردم شل کرد خودشو و راحت تر شده بود ظاهرا جا باز کرده بود اعتراضی نمیکرد از یک دقیقه گذشته بود اعتراضی نکرد حس کردم داره آبم میاد تند تر کردم و دستم انداختم دورش فشاری بهش دادم و آبمو خالی کردم تو کونش همون حالت روش موندم یک دقیقه ای گذشت که کیرم کامل خوابید چرخیدم افتادم کنارش بلند شد بالش گذاشت کنار و اومد کنارم خوابید و سرشو اورد طرف صورتم و منو بوسید گفت حالا نوبت منه بهت تبریک بگم مبارک باشه و خندید و منم بوسیدمش سرشو گذاشتم رو سینم یه ربعی همین حالت خوابیدیم بعد پوشیدیم که بریم بیرون هر دو کاملا راضی بودیم داشتیم از اتاق میرفتیم بیرون که یه سوال به ذهنم رسید گفتم مینا گفت بله گفتم یه سوال چرا موقعی که التماست کردم که از کون بدی گفتی نمیتونم نه بگم به تو ؛ خندید گفت به دو دلیل دلیل اول تو سکس احترام میذاشتی بهم اول منو ارضا کردی بعد خودت برخلاف محمود و دوم محمود موقع کردن به کیرش و حالت تلمبه زدنش نگاه میکنه اما تو به چشمام نگاه میکردی عاشق نگاهت شدم تو با این کارت فکرمو نسبت به خودت عوض کردی بجای ارضا عاشقم کردی.

نوشته: نیما


👍 2
👎 0
159024 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

410725
2014-01-25 01:02:11 +0330 +0330
NA

بدک نبود،شربتم داشت،،،،بعنوان داستان قابل قبول بود

0 ❤️

410726
2014-01-25 04:14:18 +0330 +0330
NA

مينا با روسري ميداد؟

0 ❤️

410727
2014-01-25 17:38:22 +0330 +0330
NA

بي لياقت.

0 ❤️

410728
2014-01-25 17:59:33 +0330 +0330
NA

یه خط خوندم فهمیدم کس شعره

0 ❤️

410729
2014-06-11 09:39:10 +0430 +0430
NA

امان از وقتی که مغز آدم بره تو کیرش…
حالا هی از این گوه کاریا و ضربدری بازیا دربیار تا بگیرنت.
اونوقت دوتا کار باهات میکنن…
اول ضربدری و صلیبی میکننت.
دوم ضربدری و تقسیمی میکشنت.

کونی گوزو

لت وپار

0 ❤️

410730
2014-08-28 16:17:04 +0430 +0430
NA

کیر تو اون داستانت
از همون اول کس شعر تلاوت کردی دیوث
اصلا انشا که بلد نبودی نوشتنن هم تخمی بود
جون زن جندت دیگه ننویس کله کیری

0 ❤️

744282
2019-01-28 13:26:59 +0330 +0330

خوشم میاد که شربتو باید حتما داشته باشه

0 ❤️

850081
2021-12-27 19:36:55 +0330 +0330

فانتزی ضربدری واقعا جالبع اما همزمان بودنش به نظر من واقعا عالیه …ینی هر دو تا زوج کنار هم بکنن و زناشون هم لز کنن

0 ❤️