تیر تو تاریکی

1391/07/27

سلام من نویسنده نیستم و قصد جسارت هم ندارم اما دوس دارم اتفاقی که واسم افتادو واستون تعریف کنم شاید یکم طولانی باشه اما امیدوارم خسته کننده نباشه.
سال90 کنکور دادم خیلی خیلی تخمی یکی از دانشگاهای تهران حسابداری قبول شدم.مهر شدو رفتم دانشگاه.روزای اول خیلی تخمی گذشت تا اینکه با چندتا از بچه ها رفیق شدمو مثل همه شروع کردیم به آمار درآوردنو چشم چرونی.من قیافه خیلی معمولی دارم اما سعی میکنم خیلی تریپ بزنم همیشه.اما دلم میخواست همیشه جواب دخترارو بدمو جلوشون کم نیارم که بیشتروقتا اینجوریم بود واسه همین دخترا باهام رابطه خوبی ندارن.اما یکی از دخترای ورودیمون که خیلیم ساکت بودو به نسبت ازبقیه خشگلتر بدجوری رفته بود تو مخمو جلو بچه ها زیاد ازش حرف میزدم اما دلم نمیخواست آمارم تو دانشگاه گهی بشه واسه همین هیچ اقدامی نمیکردم.

تا اینکه سر یه کلاس عمومی که خیلی شلوغ بود ما ته کلاس نشستیمو دختر اومد جلو رفیقم نشستو سویی شرتشو که یه جیب رو آستینش داشت انداخت پشت صندلی.رفیقم بهم گفت میخوام یه حرکت بزنم جهانی.لاشی شمارمو نوشتو انداخت توجیب سویی شرت دختره.منم خایه نکردم کاری کنم گفتم شاید بدتر بشه.این گذشتو روز به روز رفتار دختر با من بدتر میشد.فهمیدم که دیده و کونم پارست.تا اینکه یه روز یکی به گوشیم زدو هرچی فحش بلد بود بارم کرد.از صداش حدس زدم خودش باشه.بهش زنگ زدمو باهم کلی حرف زدیمو داستانو واسش تعریف کردمو اونم باورش شد.از اون روز رابطمون خیلی خوب شدو به بهونه درس زیاد میومد پیشمو تو دانشگاه باهم بودیم.تا اینکه چند روز قبل امتحان میانترو ریاضی بهم زنگ زدو گفت بیا باهام کار کن.خودتون میدونید بچه های انسانی ریاضیشون داغونه.اما من رشتم ریاضی بودو ریاضیم بد نبود.گفت بیا بهم یاد بده اما اینبار فرق میکرد گفت بیا خونمون.منم از خدا خواسته رفتم.یه لباس معمولی پوشیده بود.یه شلوار تقریبا تنگ یه مانتو با شال.خونه تنها بود.شروع کردیم به خوندن گ بعد دو,سه ساعت خسته شد گفت بشین رو مبل واست چای بیارم.منم نشستم خودشم با چای اومد.گفتم یه سوال شخصی بپرسم گفت بپرس.گفتم تو زید داری که یهو سرشو انداخت پایینو از چشاش اشک اومد.خودم پشیمون شدم.گفتم بیخیال که خودش گفت اشکال نداره و داستانشو واسم تعریف کردو اشک میریخت.منم ناخوداگاه دستامو گذاشتم رو گونش تا اشکاشو پاک کنم که سریع دستاشو گذاشت رو دستمو فشار داد به صورتشو شرشر اشک میریخت.دیگه کم کم ولو شده بود بغلمو شالش افتاد پایین.منم با نازکردن موهاش میخواستم آرومش کنم.بلد شد به چشام نگاه کردو گفت ای کاش اونم مثل تو بود(زیدش).گفتم وقتشه یه تیری تو تاریکی بزنم.بهم نگاه کردیمو پیشونیشو بوسیدمو اونم یه لبخند کوچولو زد که خدایی شل شدم.انگشتامو رو صورتش میکشیدمو با صورتش بازی میکردم.لبامو بردم جلوشو لباشو بوسیدم که خوشش اومد.دیگه خودش شروع کردو لباشو آوردو یه ربعی لب تو لب بودم.داشتم بدنشو میمالیدم.میخواستم دکمه مانتوشو باز کنم که گفت اینجا نه بریم رو تخت.بغلش کردمو بردم رو تخت خوابوندمش.دکمه هاشو باز کردم اونم تیشرت منو در آورد.زیر مانتوش یه تاب سفید خشگل بود.یکم مالوندمشو شروع کردم به درآوردن تابو شلوارش.یه ست شرتو سوتین زرشکی که تو سفیدی بدنش خیلی خشگل بود.از لاله گوشش شروع کردم تا نافش همرو خوردم.به نافش که رسیدم قلقلکش میومد.آروم سوتینشو درآوردمو شروع کردم به خوردن سینه سفیدش.صداش اتاقو پرکرده بود.شرتشو میخواستم دربیارم که پاشو سفت کرد اما آروم آروم شل کرد.درآوردم اونم شروع کردبه مالوندن کیرم از رو شرت.سرمو بردم پایینو یکم کسشو خوردم داشتم بالا میاوردم از بس کیری بود اما اون بدجور خوشش اومده بود.کیرمو درآوردو یکم بازی کرد.بهش نگاه کردم خودش فهمید اما گفت بدم میاد منم نمیخواستم اذیت بشه.گفتم برگرد برگشت یکم مالوندمش یه انگشتمو کردم تو سوراخ کونش که گفت تورو خدا نه درد داره.بازم بیخیال شدم اما تریپ ناراحتی برداشتم اونم فهمیدو گفت بیا من حلقوی ام.یه لحظه کپ کردم خودش پاهاشو باز کرد اما دستاشو گذاشت رو چشاش مثلا خجالت کشید.من میدونستم داره کوس میگه و پردشو زیدش زده بود.با بدبختی یکم کوس لیسی کردمو کوس و کونشو آوردم لب تخت.پاهاشو انداختم رو شونمو آروم فرو کردم تو.تابلو بود قبلا داده.یکم تلمبه زدمو یهو لرزید منم خودمو انداختم روشو بقیشو اونجوری ادامه دادم.تا پاهام شل شدو کشیدم بیرونو آبمو ریختم رو شکمش.یه لب خشگل گرفتیمو پاشید رفت خودشو شست منم همینطور.اومد کلی از هم تشک کردیمو منم رفتم.جفتمون نمره خوبی گرفتیم.
اگه بخواید از کون کردن یکی از دوستای همین دخترو که خیلی لاشی بودو تعریف میکنم
ببخشید اگه سرتونو درد آوردم بازم میگم من نویسنده نیستم.

نوشته: 30k’Tir


👍 0
👎 0
44707 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

338952
2012-10-18 23:37:00 +0330 +0330
NA

بد نبود . می تونست بهتر هم باشه.موفق باشی دوست عزیز.

0 ❤️

338953
2012-10-19 00:48:12 +0330 +0330
NA

آخه كون تلق تولق اين جي بود شاش داري_اون يهو برات يه مكان 4ساعته رديف كرد_دفه بعد داستان دادنت از كون و با يكدست جق زدنتو تعريف كن_ جق بالا جق

0 ❤️

338954
2012-10-19 02:23:22 +0330 +0330
NA

خوبه باز يه خاطره با رابطه نرمال بود
ولي يادت باشه با الت تناسلي زن بهتر برخورد كني واسه ايندت خوبه
نترس نميگن كس ليسي
يكم روي نوشتارت كار كن
در كل بد نبود.

0 ❤️

338955
2012-10-19 02:41:29 +0330 +0330
NA

اه اه قول دادم شلوغ نكنم وگرنه بجاي"ت"در،تير از ك استاده ميكردم -ير درتاريكي.اه اه اوف.
حالا ببين آه اوه نكنم ميگه نيومد اوف اوف كنم ميگه تن لش نره خر از خودت خجالت نميكشي؟حالا چيكارداري به من؟اصلأ نخوندم داستان دروغ نميگم.من بعد اينجوري آبم مياد،جان جون اوف . راضي نيستم با كامنتم دست به اسلحه شي.هرقطره آبي كه از حس من بياد كوفتت،شه.تو اينجا كاري داشتي؟برو برو كه …
تعجب نكن قصدم آشنايي با انواع كامنت بود
“نمونه اي از نظر دادن كيرم به طاقي،هدف ،فقط ،فقط،به رخ كشيدن قدرت در فن بيان زر زدن ميباشد”.
امتيازات
هويج-دسته بيل-شومبول.دول-دودول-٢دول- اليnدول بستگي به كرم شما.ديدين كه براي نظر جايي نيست پس چرا دهنم باز ميكني؟
تعريف وتمجيد وتقدير نظر حساب نميشود.بلكه وظيفه حساب ميگردد.

0 ❤️

338956
2012-10-19 03:17:09 +0330 +0330

کارمون به جایی رسیده که به داستانایی که محارم نباشه هرچقد هم کسوشعر باشه بگیم بدنبود خوب بود.

0 ❤️

338957
2012-10-19 05:30:26 +0330 +0330
NA

موضوع داستان با داستان نمیخوند “تیری در تاریکی”
کیری در تاریکی؟
کیری در تاریکی در کونت؟
تیری در تاریکی در کونت؟
بچه ها این شعر یادتونه:
جلق نامه
بشنو از جلق چون حکایت میکند از نبود کس و کون شکایت میکند
کز افغانستان تا مرا ببریده اند از اب کیرم مرد و زن نالیده اند
در نیابد حال جلقو هیچ خام پس کسشعر کوتاه باید والسلام

0 ❤️

338958
2012-10-19 09:41:55 +0330 +0330

حالا چرا این اسمو گذاشتی مسخره بود ولی بد نبود

0 ❤️

338959
2012-10-19 12:33:01 +0330 +0330
NA

خوب ای بد نبود سعی کردی تمام سادگی رو رعایت کنی خودمونی و واضح گفتی کمی بیشتر تلاش کن موفق باشی

0 ❤️

338960
2012-10-19 16:00:09 +0330 +0330
NA

پسر شاش داری؟

0 ❤️

338961
2012-11-17 13:06:06 +0330 +0330
NA

داستانت بد نبود خیلی به واقعیت نزدیکه فقط همانطوری که اکثر دوستان نیز گفتن سعی کن نگارشت رو بهتر کنی …قسمت های سکسی شم بد نیومدی . در کل خسته نباشی

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها