تینا

1397/12/14

سلام
امیدوارم خوشتون بیاد
من فریدم ازدواج کردم حدود 10 سالی میشه با زنم خدارو شکر رابط خوبی دارم ولی خوب آخرش یکم شیطونی کردن دوست دارم داستان من مال همین اواخره ما اصفهان زندگی میکنیم و رابطه خوبی هم با خانواده خانمم دارم البته خوب چون کسی رو هم خودم توی اصفهان ندارم ، بریم سر اصل مطلب یکی از عمو های خانم سه تا دختر داره که یکیشون که هنوز مجرده این آخریا خیلی آمار میداد ، تینا جون خودمون رو میگم منم دیدم پایه آمار خودش گفتم بزار نخ رو بدم چون بدم نمیومد یه حالی بکنم به هر حال خیلی وقت بود دوست داشتم یکم شیطونی کنم ولی هم وقتش نبود هم دوست داشتم با کسی باشم که حداقل بعد ازدواجم ارزشش رو داشته باشه از خانواده خانمم بگم که دختر زیاد دارن روزای اول همه دستم مینداختن که افتادی تو استخر هلو ولی خوب منم مثلا دلن میخواست وفادار باشم،
سرتون رو درد نیارم بریم سر اصل ماجرا خلاصه یه شب که قرار بود خانم و عموش و چند نفر دیگه از اعضای خانواده برن تهران دیدم تینا بازم داره نخ میده منم یه چشمک زدم توی جمع گفتم تو چیکاره ای نمیری باهاشون گفت که نه حوصله ندارم گفتم اوکی کاری داشتی خبر بده که گفت مگه تو هم نمیری گفتم نه من کار دارم بعدم یه چشمک زدو رفت توی اتاقش شب موندیمو فرداش من رفتن سر کار و خانم و بقیه راه افتادن سمت جاده حدود ظهر بود که اس اومد برام دیدم بله تینا خانم هستن گفتم جانم در خدمتم گفت میشه شب قبل خونه رفتن یه کم باهم بریم خرید ، گفتم آره چرا که نه حتما میام البته من فروشندم شبا دیروقت میرم خونه که گفت اشکال نداره منم ساعت 10 شب بود که رسیدم دم در خونشون بهش زنگ زدم که من پایینم اوکی دادو چند دقیقه بعد دیدم اومد یه تیپ مناسب و پسر پسند زده بود کلا آدم راحت و شیک پوشه لباس های مرتب و سنگین استفاده میکنه راستی از این تینا خانم بگم که دختر لاغر و قدشم حدود 150 و البته متاسفانه از سینه بی بهره ولی من دختر لاغر خیلی دوست دارم ، بگذریم خلاصه اومد سوار ماشینم شد و راه افتادیم گفتم کجا بریم گفت یه فروشگاه خوب که یکم تنقلات بخرم ، گفت خوب بریم افق کوروش هم نزدیک بود هم قیمت مناسب خلاصه کلی خرید کرد و برگشتیم خونه گفتم بهش دیگه کاری نیست گفت چرا بریم بالا یه چای بخور گفتم نه برم خونه خستم ، اصرار کرد گفتم اوکی پس فقط یه چای ، رفتم بالا تا بیاد چای حاضر بشه گفت برم لباس عوض کنم ، وقتی برگشت فکر کردم خوابم یه ست ورزشی راحتی که شلوارکش تا بالا زانو بود و تاپشم تا بالای نافش بود تعجبم از این بود که تا حالا اینجوری یا حتی بدون روسری جلوی من نبودن حالا یه دفه چی شد که یاد آمار دادن دیشبش افتادم ، با خودم گفتم فرید کوچولو حاضر شو که امشب کیفت کوک اونم چه کیفی ، چای اورد همزمان داشتم دید میزدم که گفت خوش میگذره گفت شکر ، تو چطور ، گفت انگار به تو بیشتر خوش میگذره ، منم پرو گفتم والا یه هلو دستچین شده جلومه میخوای خوش نگذره تازه میخوام یه کاری کنم که تا آخر عمرت یادت نره ، گفت چیکار ، که منم حرفو کمش کردم و رفت جلو لب گذاشتم رو لبش اول رفت عب فکر نمیکرد اینقدر سریع شروکنم و زود به خودش اومد و هم راهی کرد به خودمون اومدیم لخت نشسته بودیم دستمون لا پای هم بود و من مشغول خوردن ممه های نقلیش بودم اونم دیگه داغ کرده بود کم کم رفتم پایین و داشتم میرسیدم به اصل موضوع که گفت بریم تو اتاق گفتم بریم ، بلندش کردم تو بغلم و بردم انداختمش روی تخت و شروع کردم به خدون کس درجه یک و ترو تمیزش ناله هاش زیاد شده بود و داشت التماس میکرد بکنمش که گفتم اول ارضا شو بعد از کون پذیرایت میکنم گفت از جلو شروع کن گفتم مگه میشه گفت آره حلقویه اگرم خون دیدی کاریت نباشه فقط زود باش دارم میمیرم منم از خدا خواسته سر کیر و گذاشتم رو سوراخ کسش و حل دادم جلو تنگ بود ولی راه خودشو پیدا کرد و رفت تو داشت از درد ناله میکرد و منم داشتم از ناله هاش کیف میردم خلاصه که یه ده دقیقه تو حالتای مختلف از جلو تلمبه میزدم که برش گردوندم از پشت و گزاشتم تو کسش دوباره خوب حال میداد نه سبک وزنم بود راحت جابجا میشد یه بارم ارضا شده بود ولی با اینحال هنوز حشری بود و کیر میخواست بهش گفتم من کون میخوام اونم گفت درد داره ولی قبول منم شروع کردم همزمان با کسش که داشتم میکردمش کونش رو اماده کردن بعد 5 دقیقه دیگه دوتا انگشتن راحت میرفت و میومد که گفتم بیا بقلم لبه تخت نشستم اومد نشست رو کیرم کرد تو کونش اروم اروم شروع کردم تکون دادنش تو بقلم که نشست گفت خسته شدم گفتم میخوام پاشم گفت پس بزار بلندشم که گفتم نه بشین تو گفت آخه اینجوری که نمیشه گفتم میشه نترس خلاصه بلند شدم سر پا که گفت جر خوردم ، وای الان که اینجاش رو تعریف میکنم میخوام برم همین مدلی یک ساعت تموم بکنمش ، گفتم عادت میکنی همه حالش به اینجاشه شروع کردم بالا و پایین انداختنش دیگه خودشم داشت حال میکرد ولی میگفت دارم نصف میشم جیغ میزد گفتم الان همه همسایه ها میان واسه دیدنت که گفت جون منم خسته شده بودم نمیدونم چرا من ارضا نمیشدم بهش گفتم یکم بخورش برام گذاشتمش پایین شروع کرد ساک زدن با اینکه تازه کار بود ولی خوب میخورد میگفت کونم عجب مزه ای میده یکم که خورد دوباره کردم تو کسش البته تو همون مدل بغل دیگه داشت آبم میومد بهش گفتم گفت هر جور دوست داری بگو تا انجام بدم منم دیدم تو کونش بهترین جاس پس کیر و در اوردم چسبوندمش به دیوار همون جوری تو بغلم و کردم تو کونش و با چند تا تلمبه حسابی خالی کردم تو کون مبارکش که دوباره ارضا شد هر دو حسابی خسته بودیم همون جور لخت گرفتیم خوابیدیم صبح که بیدار شدم دیدم صبحانه حاضره خودشم تو حمام داره دوش میگیره رفتم در حمام رو زدم گفتم تنها گفت بفرما ، رفتم تو و اونجا هم یه دور البته خیلی فوری کردمش و هر دو مون دوش گرفتیم اومدیم بیرون ، خلاصه که چند شبی از خجالت هم در اومدیم ، الان چند وقت دوباره دنبال یه موقعیت دیگه هستیم ، شرمنده طولانی شد خستتون کردم.

نوشته: فرید


👍 8
👎 7
15833 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

752276
2019-03-05 21:32:05 +0330 +0330

آ ینی اقد ساده کون داد؟؟؟
اصلا میشه به این راحتی ؟؟؟
بدون هیچ وسیله خاصی دادی تو باسن مبارک؟؟؟
ی امشب اومدم داستان بخونما

0 ❤️

752320
2019-03-06 00:15:51 +0330 +0330

هاااااک تو سر خائنه کثافتت .
امیدوارم سرت بیاااااد
مزن بر در کسی انگشت
که میزنن بر درت مشت

منتظر مشت باش مرتیکه‌ی هرزه ی خاک بر سر
دخترا هم که جندهههههه
خاک بر سر هر دوتاتون

0 ❤️

752332
2019-03-06 03:02:23 +0330 +0330

پری روز تبلیغ اسنپ بود
امروز تبلیغ افق کوروش
دوستان مظنه بازار چنده؟
اگر خوب پول میدن ما هم بنویسیم

0 ❤️

752340
2019-03-06 03:50:24 +0330 +0330

تا اونجا خوندم که گفتی تو اصفهان زندگی می کنی
برو کون تو بده دادا

0 ❤️

752381
2019-03-06 08:40:08 +0330 +0330

تو هم جزو آمار جمعیتی!
تو هم حق رای داری؟
تعجبی نداره که آخوندها به این راحتی سوارمون شدن.
ما چشم امیدمون به همت تو و امثالته که خوشبختانه زیاده.
خخخ(اما تلختر از زهر)

1 ❤️

752448
2019-03-06 15:19:18 +0330 +0330

میخام از کون پذیرایت کنم !!! میخام این مدلی یک ساعت تموم بکنمت!!! فانتزی مسخره با دیالوگ های آبکی،دیس لایک

0 ❤️

752560
2019-03-07 02:55:01 +0330 +0330

نوش

0 ❤️

752571
2019-03-07 03:48:01 +0330 +0330

تا همون چشمك زدناتون خوندم موشِ بازيگوش :)

0 ❤️

752623
2019-03-07 12:13:17 +0330 +0330

این چند وقت یه داستان نخوندم که بیخیال کون طرف بشید چه خبرتونه همه رو کونی کردین رفت بعد همه از دم متخصص کون باز کردنید

0 ❤️

773308
2019-06-13 10:08:06 +0430 +0430

از تو كونش دراوردي !! خورد گفت چه مزه اي ميده!!؟!؟
اي كثيف … ديسلايك

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها