جرخوردن کونم به دست مهران مهربونم

1391/06/28

سلام اسمم رعناس یه دختر توپر ولی زیاد چاق نیستم سینه هام و باسنم بزرگه طوری که همه تو کفشن 21سالمه این داستان هم برمیگرده به 1سال پیش من تجربه سکس ودوست پسر واینجورچیزارو نداشتم ولی وقتی تودانشگاه قبول شدم وارد اونجاشدم کلی بهم پیشنهاد دادن آخه مامان اینازیاد نمیزاشتن تنها بیرون برم یعنی اصلا نمیزاشتن ولی وقتی دانشگاه قبول شدم یکم راضی شدن تنهابرم خوب برگردیم تودانشگاه بایه وسواس خاصی بایه پسر دوس شدم اسمش مهران بود خیلی جذاب وخوشگل ولی همه میگن تومهران خوشگلتری!بعد یک هفته رفت وآمدم به خونشون شروع شد آخه خونه مجری داشت واینجا دانشجو بود من خودم یکم هاتم ولی بیچاره مهران حتی بوسمم نمیکردفقط نازم میکرد بعدش خودش گف بخاطرمعصومیتت بود که بهت دس نمیزدم بعدازمدتی سکس لاپایی ما شروع شد یه روز بهش گفتم میخوام ازپشت بکنی گف نه امکان نداره دردت میاد منم گفتم باید بکنی خلاصه قبول کرد کیرش یکم بزرگه آخه اهل کردستانه خلاصه لختم کرد وشروع کرد به لب گرفتن وبازی کردن باسینه هام اونقد سینه هامو خورد که نوکشون زد بیرون وکبودشون کرد هی قربون صدقم میرف خودشم میگف فقط ناله کن دوس دارم زن ناله کنه احساس رضایت میکنم منم هی موهاشو میکشیدم و ناله میکرد تا اینکه دستش خورد به کسم و آه ونالم زیاد شد وقتی کسمو میخورد دیگه تو خودم نبودم وهمش بازوهاشو فشار میدادم کیرشو آورد جلو دهنم که ساک بزنم منم بلد نبودم وهی دندون میزدم وداد میزد دندون نزن تا اینکه تخماشو کردم تو دهنم خیلی حال کرد وموهامو میکشی بعد برگش گف بزار بکنم توکونت من ترسیدم ولی گفتم باشه کیرشو گذاشت لب سوراخ کونم همین که فشار داد رفتم بالا ولی اون زرنگتر بود و نگهم داشت و یطوری خشک خشک کرد تو کونم که خون اومد دوتامون ترسیدیم جدی جر خورده بودم ولی باز ادامه داد تا آبش اومد و ریخت تو کونم آب وخون قاطی شد ومهران رف دستمال آورد وتمیز کرد بعدش مثل مرده افتاد کنارم بعد1ساعت گف باید بریم دکتر رفتیم دکتر وجندتا آمپول و…داد تا عفونت نکنه و جاش خوب شه کرم تنگ کننده هم داد بعدازاون قضیه دیگه از پشت ندادم بهش خودشم اصلا نخواست تا اینکه با قرص وداروها برگشت به حالت اولش والانم هر وقت بخواد دستشو بکنه تو کونم اصلا نمیره توش چون تنگ تنگ شدم بعد اون قضیه اومد خواستگاریم و بابام گف درست باید تموم شه تا موافقت کنه ماهم قبول کردیم…اگه خوشتون اومد بگین تا داستان پارگی پردمم به دست عشق ماهم مهران جان که جونش واسم درمیاد و واسه خوشحالیه هم همه کار میکنیم رو براتون بگم که خیلی جالبتره تازه قراره سال دیگه عروسی کنیم دعا کنین.

نوشته: رعنا


👍 0
👎 5
147369 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

335265
2012-09-18 23:17:10 +0430 +0430
NA

رعناخان كف كردم. مال ببربنگال توكون آدم دروغگو.خاركسده كدوم دختري اصطلاحات تخمي تورو بكارميبره؟

0 ❤️

335266
2012-09-18 23:52:37 +0430 +0430

خاطرات یک دیوانه زنجیری در تیمارستان.فقط میتونم بگم خدا شفات بده همین.

0 ❤️

335267
2012-09-19 00:20:56 +0430 +0430
NA

. . . . . . و و و و خلاصه ریدم بحلقت طوری که مجبور باشی قورتش بدی . مرتیکه پفیوز الدنگ.تا حالا در مورد کردستان همه تعریفی شنیده بودیم الا این یکی. از شجاعت ومردانگی وغیرت وتهور ودلاوریو وفضایل دیگه کردها.ولی تو این مورد که تو زر زدی نشنیده بودم.تو بزرگیه آلت عربا اولن .تا بوده عرب تو این مورد حرف اول رو زده .حالا تو میخای این رو ازشون بگیری.همین یه مورد رو دارن که به اون بنازن . من نه کردم نه عرب.تو دیگه در مستراح رو ببند وکمتر گه میل بفرما

0 ❤️

335268
2012-09-19 00:26:30 +0430 +0430
NA

تو بلد نیستی مثل ادمیزاد کون بدی. و داستان بنویسی

0 ❤️

335269
2012-09-19 00:53:14 +0430 +0430

دکتر کونتو چندتا بخیه زد؟. وقتی بعد از خوب شدنت انگشت تو کونت نمیرفت پس چجوری میریدی.ای کونگشاد کونتنگ.

0 ❤️

335272
2012-09-19 02:02:51 +0430 +0430
NA

دلنوشته های یک پسر جقی!!

0 ❤️

335274
2012-09-19 02:38:55 +0430 +0430
NA

اخه بچه کونی کجاها میدادی
جقی کونی بیاخودم

0 ❤️

335275
2012-09-19 03:52:29 +0430 +0430

پسر جون ديدى اينجا كسى داستان گى نميخونه از زبون يه دختر نوشتى جم كن بدو فرار
شعر باز باران با ترانه تقديم به نويسنده:
يك پسر با كون پاره
ميدويد بر بام خانه
یادش آمد روز باران
كردنش یک روز دیرین؛
خوب و شیرین
توی انبارى خانه؛
کونى ده ساله بوده
شاد و خرم
نرم و نازک
چست و چابک
از پرنده،
از خزنده،
از جقنده،
كردند كونش را پاره
هر كجا دولش نمايان
چتر نيلوفر درخشان؛
زير پاهاى درختان
جق ميزد،جق ميزد،با دو دستان؛
بچه ها در حال بازى،
ديدن او را
شور و غوغا
كودكى گفتا به خنده
يك وزغ اينجا نشسته.

<ستاد عملياتى شعر در راستاى مقابله با كسشعر>

0 ❤️

335277
2012-09-19 03:59:24 +0430 +0430
NA

اه …اه… اه… كير خر بره تو كونت تا دوباره جر بخورى
كس كش انتر الان داستان سقفى كه فرو ريخت رو ميخوندم تو حس اون داستان بودم كه اومدى ريدى تو حسم
كير البرادعى تو كس كسى كه تورو زائيده
بيشرف از رو اسم داستانت مى شد كس نوشته هاى توش رو حدث زد اما من خوندم كه نبايد ميخوندم
كيرم تو حلقت بلد نيستى ننويس
شمشيرم تا بيخ تو كونت ننويس
كير تورنادو تو كست ديكه ننويس
شاهنامه فردوسى با تمام اعضاش تو كونت ننويس
حرومزاده ننويس
ان تخمى ننويس
سيكيم آغزواو يازما
سيكيم آمجيغو او ياز ما
سيكيم ننو يازما
سيكيم باجواو يازما
سيكيم نكوارواو يازما
سيكيم وار يوخو او ياز ما
ايت بالاسى داى يازميسان

0 ❤️

335278
2012-09-19 04:01:53 +0430 +0430
NA

آقا رعنا آخه چرا این همه تو توهمی پسرم!برو حقتو بزن بابا جان. از همون اول که نوشتی همه تو کف سینه و کونمن فهمیدم یک پسر عقده ای هستی.خورطوم فیل به همراه عاجش تو کونت که دیگه با کرم و بخیه هم هم نیاد

0 ❤️

335279
2012-09-19 04:57:33 +0430 +0430

رعنا جون؟
رعنا شمایید؟
خانم یه امضا میدین؟
شما به عنوان ده تا جنده برتر سایت انتخاب شدین.
تبریک میگم خانم.
تبریک :party:

0 ❤️

335280
2012-09-19 05:22:51 +0430 +0430
NA

بابا چیکار دارین بچه عقده ای شده بود اومد کونش رو داد و رفت شمارت رو بهم بده هر وقت نیاز به کیر کلفت داشتی خودم میام کونت میزارم

0 ❤️

335281
2012-09-19 06:42:27 +0430 +0430
NA

سلام ادمین عزیزم حالت خوبه؟

0 ❤️

335282
2012-09-19 07:44:48 +0430 +0430
NA

خیلی مسخرست همینطوریش از کون طرف دردش میگیره احساس نارضایتی میکنه حالا این خودش میگه جر خورده چطوره که هنوز احساس رضایت میکنه ؟ حالت بده عزیز

0 ❤️

335284
2012-09-19 10:34:53 +0430 +0430
NA

سوألي فكرذهنم درگيركرده خاركسده چه آدم مهربوني بوده كه كونت جرداده؟اگرمهربوني اين پس چنار توكونت آخه من آدم مهربونيم خوشت اومد؟وجدانن من مهربونترم يا سوژه خودارضاييت؟اگربه مهربونيم ايمان نداري خدا من ماموت كنه اول با عاج بعد باخرطوم بعد همه وجود بكنم توكونت شايد رستگارشوي.

0 ❤️

335285
2012-09-19 11:18:27 +0430 +0430

من یه سوال دارم
با اینکه تا بحال هرکسی داستان نوشته . هزاران فحش نثارش کردن چه دلیلی داره که باز کسی پیدا بشه داستانی را بنویسه ؟ جریان چیه نمی دونم … کسی هست بدونه ؟

0 ❤️

335286
2012-09-19 11:50:23 +0430 +0430
NA

سلام saamaa چيزي بخصوصي نيست كار دل نميتونن خودشون كنترل كن دوست دارن دوستان زحمت بكشن احساسات قشنگشون راجع به داستان بيان كنن.اينجاهيچكس قصد بي احترامي ياتوهين نداره فقط كلمات عادي براي تشكرازچنين عزيزاني كافي نيست.هدف ازاين حركت خودجوش چيزي جز رستگاري نيست.

0 ❤️

335287
2012-09-19 12:21:12 +0430 +0430
NA

مثل خرشرک داره ار میزنه که پسری جقی جون.نوشتم برسر دیوار باغت که از حوض کونت ماهی میگیرم.

0 ❤️

335288
2012-09-19 21:32:37 +0430 +0430
NA
:-
:-
:-
:-
:-
:-
:-
0 ❤️

335291
2012-09-24 18:34:38 +0330 +0330
NA

با شیر جوان موافقم .درست میگه

0 ❤️

525349
2015-12-14 09:32:01 +0330 +0330
NA

کیر ابوبکر بغدادی تا خایه بره بهت با این داستانت

0 ❤️

533284
2016-03-13 21:04:25 +0330 +0330
NA

كيرم تو مغز مريض و كونيت

0 ❤️

533393
2016-03-15 05:33:40 +0330 +0330
NA

1-سینه هام و باسنم بزرگه طوری که همه تو کفشن
2- من خودم یکم هاتم (به کیروخایم)
3-گفت نه امکان نداره دردت میاد گفتم نه باید بکنی
4-داستان پارگی پردمو به دست عشق ماهم مهران جان که جونش واسم درمیره …
پ ن 1- جنده
پ ن 2-جن
ده . رجوع شود به پرانتز موجود در گزینه 2
پ ن 3- خلاقیتت تو ماتحت تنگت .مثلا خواستی برخلاف داستانای دیگه بنویسی که دختره میگه نه درد داره و …
پ ن 4- جندگی مد شده؟ ماهم بریم کیرو برداریم جاش کو*س بکاریم . رجوع شود به پ ن2

0 ❤️

573340
2017-01-11 02:19:41 +0330 +0330

شاید دستش خراب شده که نمیره تو کونت
بیا من امتحان کنم ?

0 ❤️

595354
2017-05-12 14:43:10 +0430 +0430

:| chera enghad abakie dastanetoon ?

0 ❤️