جشن تولد و سکس دانشجویی

1392/01/13

با سلام به همه دوستای خوبم در شهوانی
این خاطره ای که تصمیم گرفتم براتون تعریف کنم خیلی برام قشنگ و دوست داشتنی چون اولین سکس من بود.
من دانشجوی شهرستان بودم و یه 7-8 ماهی بود با محمد آشنا شده بودم اکثر اوقات با هم به کافی شاپ و بیرون میرفتیم و یه فروشگاه کوچیک تعمیرات کامپیوتر داشت و درس هم میخوند (تو دانشگاه با هم آشنا شدیم) رابطمون خیلی خوب و صمیمی بود تا اینکه یکی دو روز مونده به تولدم دیدم همخونه ایم یکم مشکوکه ؛ که شب تولدم متوجه شدم با محمد تدارک یه تولد کوچولو برای من دیده بودند ؛ خلاصه اینکه کیک و بادکنک و کادو و کلی خوراکی . همخونه ایم هم 2-3 تا از دوستای دیگمون هم خبر کرده بود و کلی زدیم و رقصیدیم . زنگ زدم از محمد به خاطر همه محبتاش تشکر کنم که گفت یه آژانس میفرسته دنبالم که منو ببره پیشش ؛ منم قبول کردم و به بچه ها گفتم خوش باشن تا من برگردم. زود حاظر شدم رفتم و ماشین منو برد جایی که محمد چند روزی بود کرایه کرده بود برای جا به جایی مغازه. از پله ها رفتم بالا درو که باز کرد پریدم بغلش اونم بوسم کرد و بهم تبریک گفت و همونجوری که تو بغلش بودم نشست رو یه صندلی پلاستیکی که اونجا بود داشتم با شوق و ذوق براش از تولد و کادو خوشگلش و بچه ها تعریف میکردم که پایه صندلی شکست و پهن زمین شدیم ؛ نمیدونم یه دفعه چی شد که ازم لب گرفت ، قبلا یه چند باری از رو شیطنت همدیگرو بوسیده بودیم ولی این بار روی همدیگه و تو بغل هم بودیم ، داغ شدم دیدم محمدم چشماشو بسته و با تمام وجودش داره لبام و میمکه ، دلم نخواست که تکون بخورم و منم دستامو دور گردنش حلقه کردم و محکم فشار میدادم بعد بهم گفت ناراحت نمیشی اگه دستامو ببرم زیر لباست ، نمیدونم چرا اون لحظه به هیچی فکر نکردم و با سر اشاره کردم که نه.
محمد دکمه هامو باز کردو دستشو برد روی سینه هام شروع کرد به مالیدن و تند تند ازم لب میگرفت ، منم دستامو برده بودم تو موهاش و چنگ میزدم که رفت پایین و شروع کرد به خوردن سینه هام یه حالی بودم انگار همه دنیا تو سکوت بود و فقط ما دو نفر نفس نفس میزدیم . از رو زمین خاکی و پاکی منو گذاشت رو میز و شلوارمو درآورد (اولش یه کم سختم شد ولی خودمم چون بهش علاقه زیادی داشتم بدم نمیومد که ازش یه تجربه برای اولین بار داشته باشم ) دستشو برد زیر شرتم و با انگشتش چوچولمو میمالید و از سینه هام تا زیر نافم و لیس میزد و میگفت عاشقتم ، دوست دارم و … لباسشو درآورد و سینه های خودشو گذاشت روی سینه هام و پایین بالا میکرد خیلی حال میداد بعد دستمو گرفت گذاشت تو شرتش . وااااااااااااااااااااااای خدای من یه کیر سفت و بزرگ و گرم منم شروع کردم مالیدن و اونم داشت چوچولم و لیس میزد و زبونشو میکرد داخل کسم . خیلی حال میداد بعد اومد روی میز دوتا پاهاشو گذاشت اینور و اونور سرم و ازم خواست که براش ساک بزنم منم که تو فیلم دیده بودم خایه هاشو که آویزون بالای سرم بودو تا ته میکردم تو دهنم و کیرش و لیس میزدم وااااای اونم یه جوری کسمو لیس میزد که خیس خیس بود یواش یواش انگشتشو با آب کسم میزد به اطراف سوراخ کونم اولش یه کم درد داشت و میترسیدم اما اینقدر با یه انگشت و بعد با دو انگشت داخل کرد که دردش برام عادی شد و از اینور کسم و لیس میزد و از اونور انگشتشو تو کونم میچرخوند یه حال خوبی داشت بعد ازم خواست که لبه میز وایستم تا از پشت کیرشو بزاره داخل کونم ، یه تف بزرگ انداخت رو کیرش و یواش یواش کرد داخل و شروع کرد به تلمبه زدن صدای آخ و اوخمون کل اونجا رو پر کرده بود محمد هی میگفت جوووووووووووووون ، عاشقتم و با کف دستش محکم میزد به کونم و با یه دستشم با چوچولم ور میرفت و هی انگشت وسطیشو میزاشت تو دهنم که براش میک بزنم که یه دفعه دیدم زانوهام داره شل میشه و یه حالی شدم و لرزیدم ( مثل اون وقتایی که تو حموم خود ارضایی میکردم آبم اومد)بعد که محمد دید من دوباره خیس کردم و دیگه نمیتونم رو پاهام وایستم اونم آبشو ریخت تو کونم و کونم داغ داغ شد . (هر دو داشتیم بیهوش میشدیم) لباسامونو پوشیدیم ومحمد منو تا خونه رسوند و موقع پیاده شدن ازم تشکر کردو بهم گفت هیچ وقت این شب و یادش نمیره و خیلی بهش حال داده ، منم بابت تولدم ازش تشکر کردم . وقتی اومدم خونه دوستم خوابیده بود و منم تو رختخواب به تموم اتفاقایی که افتاده بود فکر میکردم نمیدونم کی خوابم برد ولی صبح با صدای زنگ محمد بیدار شدم . بعد از اون شب چند بار دیگه هم با هم بودیم که اگه خوشتون اومد و خواستین براتون تعریف کنم برام پیام بذارید.
ببخشید طولانی شد . با سپاس
تی تی از شهوانی.


👍 3
👎 0
147761 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

371743
2013-04-02 11:07:28 +0430 +0430
NA

از شهریار کسی واسه سکس هستش پیام بده.پولم میدم.

0 ❤️

371745
2013-04-02 16:06:08 +0430 +0430
NA

merciiiiiii hamshahriiiiii

0 ❤️

371746
2013-04-02 16:47:57 +0430 +0430
NA

اين جق نوشته هاي كيريت رو براي خودت نگهدار

0 ❤️

371747
2013-04-02 17:18:08 +0430 +0430
NA

نه خوشمون نیومد و نمیخوایم برامون تعریف کنی
و نمیبخشیم که طولانی شد.
حالا برو گمشو پسره ی کونده

0 ❤️

371748
2013-04-02 18:14:46 +0430 +0430
NA

خوب بود عزیزم ادامه بده

0 ❤️

371749
2013-04-02 20:01:45 +0430 +0430
NA

ای بابا…
اقا از تگزاس کسی نیست؟؟؟؟؟زاهدان

0 ❤️

371750
2013-04-02 21:53:26 +0430 +0430

تی تی حون دوست دارررررم

همیشه شادو حشری آمپر چسبیده باشی
بلند بگین آمیییین

0 ❤️

371751
2013-04-02 23:31:05 +0430 +0430
NA

من نمره خوبی بهت دادم چون بلندش کردی!!!
حالا باس بیای بخوریش =))
نه خوب بود. آقا پسر

0 ❤️

371753
2013-04-03 01:39:24 +0430 +0430
NA

خیلی تابلو بود که نوشته ی یه پسر جقیه…تو حموم خودارضایی میکردم…هه هه

0 ❤️

371754
2013-04-03 02:12:37 +0430 +0430
NA

“با کف دستش محکم میزد به کونم و با یه دستشم با چوچولم ور میرفت و هی انگشت وسطیشو میزاشت تو دهنم که براش میک بزنم…” اشتباه نشه اين انگشت آخرى انگشت پاش بوده!
داشتم فكر ميكردم كه خوب شد ميز وصندلى از يه جنس نبودن، وگرنه الآن بجاى داستان نوشتن رو تخت زايمان بودى…

0 ❤️

371755
2013-04-03 05:44:28 +0430 +0430
NA

بیا خونه من . منم واست سورپرایز دارم . جشن سالگرد جنده شدنت و واست گرفتم

0 ❤️

371756
2013-04-03 06:10:29 +0430 +0430
NA

خيلي به اين صحنه ها فكر ميكني،نه؟ راستي دقيقا كجاش جلق ميزني؟

0 ❤️

371757
2013-04-03 06:23:07 +0430 +0430
NA

ای کسکش
چرا خودتو جای دختر میزنی
ای کونده
کیر احمدی نژاد تو سوراخ دماغت
:)))

0 ❤️

371758
2013-04-03 07:38:34 +0430 +0430
NA

کسی زورت نکرده یسری کس شعر رو جا شعر اینجا بزاری
نه وزن داره نه قافیه
نه رپه نه کلاسیک
کس شعره محضه

0 ❤️

371759
2013-04-03 08:48:40 +0430 +0430
NA

تا وسطاش فکر کردی داستان گیه!!!این چ داستانی بود اخه؟

0 ❤️

371761
2013-04-03 09:06:51 +0430 +0430
NA

نرو مادت فرقی نداره بیا بکونیمت

0 ❤️

371762
2013-04-03 10:45:20 +0430 +0430
NA

دوست داری الان بجای محمد با من باشی قول میدم بهتر از اون برات باشم

0 ❤️

371763
2013-04-03 13:31:34 +0430 +0430
NA

کیرم کوچیکه ولی تو کارم خبره ام

0 ❤️

371764
2013-04-03 17:13:04 +0430 +0430
NA

وقت کردی یه ایمبل به این آقا پوریا از مشهد که دربه در دنبال یه دختر کم سن میگرده بزن به احتمال زیاد به هر دو تا تون حسابی خوش میگذره جان شما !

0 ❤️

371767
2013-04-03 23:58:39 +0430 +0430
NA

خواب زن چپه بلند شو از خواب

0 ❤️

539122
2016-04-30 05:50:59 +0430 +0430

داستانت قشنگ بود و مهمتر این بود که عامیانه نوشته بودی ممنون امیدوارم همیشه شاد باشی

0 ❤️