جق زدن دوستام برای مامانم تو مدرسه

1400/03/02

سلام اینم داستان دوم من
من توی دوران مدرسه برام کلی اتفاقای خوب افتاد، پر بود از خاطره ها و چیز هایی که برای همیشه به خوبی به یادم میان. این داستان منم برای وقتیه که کلاس هشتم بودم. اون موقع ها اوج سایت گردی من بود تقریبا هرچی سایت پرون بود رو هر روز ساعت ها میشستم تماشا میکردم. توی مدرسه هم حتی همه از من پورن میگرفتن. بعد از کلی اشنایی با فیتیش های مختلف من با کلمه ی cuckold یا همون بی غیرتی خودمون اشنا شدم. من قبل از این با بیغیرتی اشنا بودم و یه جورایی بی بودم ولی توی پورن نمیدونستم همچین چیزی وجود داره. وقتی که دیدیم بیشتر از این نوع پورن خوشم میاد دیگه یه جورایی معتادش شدم. از هر فرصتی برای دیدن کاکولد پورن و ور رفتن با خودم استفاده می‌کردم. کلی لذت میبردم. کم کم دوست داشتم این فاتتزیمو واقعی کنم.و این شروع یه کار باحال بین من و دوستای توی کلاسمون شد. اول بگم که مامان من عضوگروه اولیا و مربیان مدرسه بود برای همین زیاد میومد مدرسمون هم معلمامون هم مدیر و ناظم و اونایی که تو مدرسه بودن رفتارشون با مامان من خوب بود برای همین منم توی مدرسه ازاد تر بودم. مامان من افسانه الان 44 سالشه و هنوزم هات هست. بگیذریم اون موقع ها هم خب جوان تر بود و لباسای تحریک کننده و فلشینگ زیاد میپوشید. من متوجه چشم چرونی های خیلیا توی مدرسه وقتی مامانمو میدین شده بودم و این برام لذت بخش بود. بچه ها و دوستام کم تر توی این داستانا بودن چون سنمون کم بود. ولی توی کلاس دوستایی داشتم که هم ب بلوغ رسیده بودن و خیلی حشری بودن. و از این که کلی باهشون عشق و حال کرده بودم. احسان و محمد و بهنام و سام و پرهام دوستای نزدیک بودیم و من با پنج تاشون سابقه حال وهول داشتم. محمد ک باهام صمیمی تر بود یه بار گفت متین یه زنه هست میاد مدرسه همه تو کفشن چند تا از بچه ها هم هستن میشناسنش خیلی کون بزرگی داره و کلی چیزای دیگه گفت. گفتم خب حالا کی هست. محمد گف نمیدونم منم ولی خیلی دوست دارم دید بزنمش، هر بار میاد مدرسه من میرم دید میزنمش و میرم خونه به یادش براش جق میزنم. وقتی محمد اینو گفت یهو دلم یه جوری شد حس ذوق زدگی و شهوت توم بوجود اومد. به محمد گفتم وای تو میری خونه براش جق میزنی؟ گفت اره بخدا خیلی خوبه از فیلم بهتره. نتونستم خودمو نگه دارم گفتم محمد اون مامان منه. یعو محمد ترسید گفت نه نه اون یکی دیگس اونی که مامانت نیستو میگم. گفتم محمد مگه همونو نمیگی که فلانه و اینجوریه اونجوریه مشخصات دادم.بعد محمد ترسید گفت بخدا نمیدونستم من الکی گفتم اصلا. دیدم داره میترسه گفتم محمد من ناراحت نشدم بابا. بع از این ماجرا شنبه من با کلی عکس مامانم تو گوشیم رفتم مدرسه. زنگ اول تموم که شد محمدو صدا کردم رفتیم نیمکت اخر نشستیم گفت چیه. گوشیمو دراوردم گفتم بیا اینو ببین عکسای تو خونه مامانم رو نشون محمد دادم گفت وای این کیه ازاین فیلم سوپر ایرانیاس؟
گفتم نبابا مامانمه. گوشیمو دادم بهش نگاه می‌کرد حرف نمیزد منم گفتم مامانم که میاد مدرسه باهاش جق میزنی همونه ها. یکم لبخند زد ولی سوکه شده بود دیدم کیرش از رو شلوار داره معلوم میشه و بزرگ میشه گفتم اهان دیدی کیرت تکون خورد. یهو گفت وا متین مامانته هاااا. گفتم اوهوم مامانمه. یهو شروع کرد کیرشو از رو شلوارش مالوندن گفتم محمد من همینو میخام. گف اشکال نداره گفتم نه بهم حال میده. بهش گوشیمو دادم گفتم برو دستشویی برا مامانم جق بزن گف متین واقعا بزنم گفتم اره. گف باشه بعد یهو یه چیزی زد به سرم به چندتا دستمال از تو جیبم دراوردم گفتم بیا بریز تو این بعد بیارش برام من میندازمش بره. گفت خودم میندازم میره گفتم نه بیار من خودم میندازم میره قبول کرد و رفت. اخرای زنگ تفریح بود اومد دستمالو انداخت رو میزم و گفت وای مامانت ابمو اورد. اون لحظه دوست داشتم دستمالو باز کنم بیینم چی توشه ولی نمیشد. گذاشتم توی کیفم و اون روز هر لحظه فقط ارزو میکردم زود تر برم خونه و ببینم دستمال چجوریه. خلاقه وقتی رسیدم خونه سریع رفتم دستمالو از کیفم دراوردم دیدم دستمال خشک شده و حالت گرفته بازش کردم دیدم وسطش یکم خیسه کامل بازش کردم وای وسطش اسپرمای تقریبا زرد رنگ غلیظی بود که داشت دیوونم میکرد. وای چه بویی میداد هنوزم عاشق اون بوی تحریک امیزم بی اختیار اوردمش جلو دهنم هی لیسش میزدم و بو میکردم ولی حیف بقیش خشک شده بود. فرداش یه ظرف کوچولو برداشتم که در داشت اوردم مدرسه از اون روز بود که کارم شده بود عکس های مامانمو ب محمد نشون دادن و محمدم برام جق میزد توی ظرفم و من میوردم خونه و باهاش عشق بازی می‌کردم. هنوزم اون اب کیرایی ک برام توی ظرف میریخت رو طعم و بوشو دوست دارم و جزو بهترین هام بودن. محمد هرجا هستی با این ک نمیدونم کجایی و خبری ازت ندارم ولی همیشه موفق باشی
دوستان ببخشید اگه زیاد خوب نتونستم تعریف کنم ولی امیدوارم خوشتون بیاد
داستنان بعدیم هم از استخر رفتنام با دوستام بگم یا
از خونه هم دیگه رفتن منو دوستام به بهونه بازی و درس؟
کامنتاتونو همه رو میخونم هرچی دوست داری برام کامنت کن
عاشق همتونم متین😍

نوشته: میتن 19فم بوی


👍 14
👎 31
149701 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

811215
2021-05-23 00:04:24 +0430 +0430

بنظرم این ذهن خلاقی که این کصشرا ازش اومده بیرون رو بزاری توی درس بیشتر موفق میشی👌🏼

5 ❤️

811218
2021-05-23 00:15:01 +0430 +0430

بچه ای که از این شخص بوجود میاد چی میشه از الان نگران اون بچه هستم … ☹

4 ❤️

811224
2021-05-23 00:20:58 +0430 +0430

از لوتی کپی کردی جاکش

3 ❤️

811226
2021-05-23 00:22:45 +0430 +0430

بیا چت خصوص لطفن اب منم بیار اینم ایدی تلم:Amiwrm_khb

2 ❤️

811275
2021-05-23 02:44:48 +0430 +0430

خَر

0 ❤️

811292
2021-05-23 08:30:52 +0430 +0430

فقط تاسف از وجود چنین موجوداتی …حالا هم توصیه و خواهش کنیم ادامه نده داستان مسخره تو …هیچ فایده و ارزشی نداره

1 ❤️

811323
2021-05-23 14:10:21 +0430 +0430

داستانت عالی بود منم مثل خودتم خواستی بیا تلگرام بیشتر آشنا بشیم و بیشتر برام تعریف بکن @poorya_jkh

1 ❤️

811351
2021-05-23 18:41:32 +0430 +0430

کیرم تو کص مامانت
این چه داستان کیری بود
می خوای بیغیرتی کنی حداقل مث آدم ننتو بزار بگان

0 ❤️

811354
2021-05-23 19:01:19 +0430 +0430

میشه کلا نگی؟؟؟

0 ❤️

811376
2021-05-23 23:50:57 +0430 +0430

کوث کَش

0 ❤️

811480
2021-05-24 11:13:24 +0430 +0430

جالبه حتما ادامه بده

1 ❤️

812519
2021-05-30 08:26:57 +0430 +0430

اوفففف خیلی خوب بود

1 ❤️

812742
2021-05-31 11:04:15 +0430 +0430

kheili kiri bood jenap 👌

0 ❤️

813809
2021-06-05 20:57:17 +0430 +0430

نمیتونی یکی ازین عکسا واسه ما جور کنی؟ 😁

0 ❤️

820194
2021-07-15 00:29:02 +0430 +0430

وااای فوق العاده بود. آخرین باری که با داستان اینقد تحریک شدم یادم نمیاد
بازم بنویس خواهشا

1 ❤️

956920
2023-11-07 14:36:04 +0330 +0330

اون جریان دستمال و لیسیدن و جق زدن با اسپرم دوستت منو خیلی حشری کرد. بازم بنویس

1 ❤️

956921
2023-11-07 14:37:38 +0330 +0330

ظرف یا دستمال خیس از شاش هم برای لیسیدن و حق زدن بد نیست.

0 ❤️

966627
2024-01-14 12:16:00 +0330 +0330

راست کردم. بخصوص از حشری شدند با بوی اسپرم محمد. بو و مزه شاش هم خیلی حشری میکنه…وای، بخصوص گرمای شاش.تو ‌داستان بعدی “از خونه هم دیگه رفتنت با دوستات به بهونه بازی و درس” بگو

0 ❤️