جق و تغییر مسیر زندگی من ...

1395/10/30

بنام خدا
این یک داستان سکسی نیست،پس صرفا اگر انتظار چنین چیزی دارید از خواندن ادامه داستان صرف نظر کنید. با تشکر
اینجا تنها جایی هست که پیدا کردم تا بتونم داستان زندگی و حرف دلمو بزنم،شاید حرف دل من حرف دل خیلی های دیگه هم باشه.خیلی های دیگه که مسیر زندگیشون مثل من تغییر کرد و نتونستن واقعیت هارو به خیلی ها بگن.خیلی ها که شاید با خوندن این داستان به خودشون بیان و تا دیرتر نشده اقدام کنن و یه فکری به حال خودشون کنن.
اینم بگم این اولین جایی هست که میخوام راجبش کامل توضیح بدم و داستان دیگه ای ارسال نمیکنم.

زندگی بهم آموخت باید خیلی سرسخت باشی تا با هربار زمین خوردن از دور خارج نشی!
من امیرعلی هستم،متولد 76 از شهر قم،یه خانواده از همه نظر متوسط و اینم بگم فرزند اول خانواده هستم و غیر از خودم تنها یه برادر کوچیکتر دارم.من بر خلاف خیلیای دیگه (تو شهر خودم) اصلا مذهبی و تعصبی نیستم.یگانگی خدارو قبول دارم و بس و البته اینم بگم تا پیش از این تحت تاثیر جو یا دوران خام نوجوونی (هر کدوم که اسمشو دوست دارید بذارید) خیلی مذهبی و متعصب بودم،به عبارتی نماز و روزه و … همه سر وقت.
اینا تقریبا همه شامل مقدمه میشدن.من پسر خوبی “بودم”.این که گفتم بودم چون حس میکنم دیگه خیلی وقته که نیستم…
اگه خلاصه و جمع و جور بگم،شروع خیلی خوبی داشتم چون تک فرزند بودم و توجه همه خانواده و فامیل بهم بود،درسم خیلی خوب بود،باهوش و خیلی با استعداد بودم طوری که همه چشم امیدشون بهم بود و تو دل همه جا داشتم.تا سال پنجم ابتدایی همه چیز خوب پیش میرفت(نمرات خوب و موفقیت های تحصیلی و المپیاد و …)و اما همون سال پنجم …
با عده ای از بچه ها آشنا شدم که اسمشونو با اندکی تغییر میذارم دار و دسته ی “مسعود”
مسعود به معنای کلمه گه ترین آدمی بود که تو زندگیم باهاش دوست بودم،یه بچه لش درس نخون عوضی که همش دنبال پیچوندن درسا بود…
تو اون سال ها هم همه ی بچه های همسن من میدونن که بچه ها زیاد تو کف دختر بازی و سکس و این چیزا نبودن کلا فاز همه درس بود جز نهایتا چند نفر.متاسفانه یا بدبختانه “مسعود” کلا علاوه بر اینکه خودش باطل بود خیلی های دیگه روهم باطل کرده بود و دور خودش جمع کرده بود البته !!واسه همین گفتم دار و دسته ی مسعود.
تو اون سال بود که بین صحبتای بچه ها فهمیدم که بچه چجوری بدنیا میاد و چجوری زن و شوهرا باهم حال میکنن و … و اینو بگم که اولش خیلی برام غیر قابل تصور بود چنین چیزایی و شاید تا دو هفته خواب آرومی نداشتم،یجور اضطراب و استرس بیخودی داشتم (شاید چون به این خاطر که کلا فازم مثبت بود).اون سال گذشت و با معدل 20 قبول شدم و سال اول راهنمایی شروع شد.اون سال با یادگرفتن چیزای جدیدتری شروع شد.شاید بتونم بگم اولین جرقه های افت تحصیلیم همون سال خوردن چون محیط طوری بود که بچه های خراب به مراتب بیشتر و بیشتر از قبل بودن.خیلی خلاصه از اون سال میگذرم و میرسم به تابستون سال اول راهنمایی،(بدترین تابستون زندگیم).دقیقا یادم نیست ولی بین تیر ماه و مرداد ماه بود که یه بار توی حموم داشتم خودمو میشستم و حس کنجکاوی بهم دست داد و شروع کردم به ور رفتن با کیرم (که اون موقع دودول بود) و شدت انجام کار رو بیشتر کردم که ناگهان حس کردم یه حس خوبی بهم دست داد،انگار یه جوری از داخل خالی شدم و یه آرامش چند لحظه ای عجیبی داشتم…
اون موقع نفهمیدم که آیا چیزی ازم خارج شد یا نه چون زیر دوش آب بودم ولی از حموم که بیرون اومدم خیلی حالم عجیب بود.هیچ شناختی نسبت به کاری که کردم نداشتم از طرفی دوست داشتم بازم انجامش بدم.اون روز گذشت و تنها چیزی که یادمه از اون روز به بعد توی دستشویی و حمام،هر روز و هر روز،بعضی روزا 5 بار یا بیشتر و گاهی حتی 10 بار جق میزدم و خودمو خالی میکردم.خداشاهده من نمیدونستم دارم چیکار میکنم و هیچ شناختی نداشتم علاوه بر اون مسئله ای نبود که بشه با بچه ها در میون گذاشت و کلا دوستای من اکثرشون تو فاز درس و مشق بودن بیشتر و نمیشد راجب این چیزا باهاشون صحبت کرد…این مسئله همینطور ادامه پیدا کرد و طوری شد که تبدیل به یه عادت و اعتیاد دائمی شد در من بطوری که اگه چند روز انجام نمیدادمش به شدت احساس نیاز میکردم.رفته رفته از سال دوم راهنمایی معدلم پایین اومد و تو خیلی از درسا ضعیف تر از قبل شدم و احساس میکردم دیگه اون توان و استعداد قبلی رو ندارم.
سال سوم راهنمایی هم شروع شد،یادمه اون سال یکی از بچه ها با اسم مستعار “محمد” یه فلش پر از فیلم پورن(که بین بچه ها به فیلم سوپر مشهور بود) بین بچه ها دست به دست میکرد تا به دست منم رسید.یادمه اولین بار که فیلم پورن دیدم،فهمیدم رابطه خیلی مستقیمی بین سوپر دیدن و جق زدن وجود داره،در واقع یجور سکس مجازی یا همچین چیزی …!
اون سال بشدت درگیر جق بودم چون بخش اعظمی از وقتمو ناخواسته پر میکرد،وقتیو که میتونستم بذارم پای مطالعه و درس خوندن و ورزش کردن…و تازه اواخر همون سال بود که یه بار بحثی بین بچه ها بود که متوجه شدم که جق چیه و ضرر داره و باید بعد از بیرون اومدن منی غسل کرد…
و با بخاطر آوردن نماز هایی که تو حالت جنب خونده بودم ناگهان همون لحظه دنیا رو سرم خراب شد !!
از همون موقع بود که تحقیقاتمو راجب انحرافات جنسی و خودارضایی شروع کردم.به خیلی از سایت ها سر زدم و کلی مطلب خوندم،کلی کتاب و کلی پرس و جو از افرادی که میشناختمشون.
اون سال تازه از حس پشیمونی و شروع تغییر مسیر زندگیم باخبر شدم و با همه ضرر هایی که به جون خریده بودم شروع کردم به ترک کردن خودارضایی…ولی ترک کردن کجا بود؟؟!
نهایتا 2-3 روز میتونستم دووم بیارم و بعدش اینقدر حالم بد میشد که خواسته یا ناخواسته باید ارضا میشدم.یادمه اون زمان اینترنت Dial-UP بودش(همون تلفنی ها) و یه بار از یکی از بچه ها فیلتر شکن Free Gate گرفته بودم و چقدر وقتمو با همون تو نت بدنبال عکسای پورن میگذروندم !!
یا هزار بدبختی و صرف چندین ساعت زمان،نهایتا چندتا عکس یا فیلم پیدا میکردم و با کلی تصورات و خیال پردازی های شهوانی خودمو ارضا میکردم و بعدشم مثل “سگ” پشیمون میشدم و دنیا رو سرم خراب میشد.میرفتم عکسارو و فیلتر شکنو پاک میکردم و همه رو از بین میبردم و به خیال خودم از خودم دورشون میکردم،دوباره چند روز بعد به هزار در میزدم دوباره فیلترشکن گیر بیارم همون ماجراها از اول تکرار میشد … فاز اون روزام ناامیدی مطلق بود چون تازه فهمیده بودم درگیر چه کاری هستم و برای کسی مثل من با اراده قوی و توان بالا خیلی سخت بود ببینم یه چیزی مثل زالو بهم چسبیده و نمیتونم از خودم جدا کنمش،بعلاوه میدیدم همه دوستام و حتی ضعیف ترین دانش آموزا در حال سبقت گرفتن ازم بودن و همه اونایی که من الگوشون بودم حالا از کنارم رد میشدن و نیش خند میزدن و با کنایه صحبت میکردن،حال اون روزامو تنها کسی میفهمه که مثل من تجربه کرده باشه …
اون سال یادمه عاشق یه دختری شدم و دیدم خیلی بهم شباهت داشت،چه از نظر اخلاقی و چه وضع خانوادگی،دختر خیلی خوبی بود و خالصانه دوسش داشتم.گرچه برام خیلی خیلی زود بود ولی انگار دوست داشتنش دست من نبود،نمیتونستم بهش فکر نکنم…یادمه اولین باری که دیدمش تا بعد از اون اینقدر ذهنم درگیرش بود که شاید تا 1 یا 2 هفته جق نزدم چون خیلی بهش فکر میکردم،باز همون سال محسن یگانه آلبوم رگ خواب رو داد بیرون و با آهنگ “عذاب” خیلی خاطره دارم و کلا هر وقت دپرس بودم گوش میدادمش…
بعد از گذشت چند ماه تونستم باهاش به هر سختی که بود دوست بشم و رابطمو شروع کنم باهاش،اونموقع 13 یا 14 سالم بیشتر نبود ولی فکر میکردم از نظر عقلی خیلی بیشتر بودم.به هر زحمتی که بود رابطمو باهاش حفظ کردم و درسمو هم کم و بیش میخوندم،ناگفته نماند جق هم سرجاش بود و شاید هزار بار تصمیمم و امتحان کردن راه های مختلف برای ترک تا اون زمان نتیجه نمیداد.رابطه ما 5 سال و 8 ماه طول کشید تا چند ماه پیش که بطور کامل کات کردیم.از خیلی از چیزا فاکتور میگیرم و خلاصه میکنم.رفته رفته وضع درسیم بسیار گهی شد،رشته ریاضی میخوندم و جهش واقعی مسیر زندگیم از سال پیش شروع شد.سال سوم دبیرستان که بودم شدت انجام خودارضایی خیلی بیشتر شد،به منابع وسیع و باز پورن دسترسی داشتم و سایت های مجانی پورن رو خیلی خوب میشناختم بعلاوه با پورن استار های معروف زن آشناییت تمام داشتم و اسم و خصوصییات خیلی هاشونو کامل میدونستم.
افت شدید تحصیلیم دقیقا بر میگشت به اعتیاد شدیدی که داشتم به انجام این کار و اون سال (خرداد 94) با کمال ناباوری 5 تا درس نهایی (حسابان،فیزیک،شیمی،جبر و هندسه)رو افتادم. یجوری انگار ارادمو از دست داده بودم و نمیتونستم تصمیم بگیرم.
خانواده و معلما و مدیر با دیدن مردود شدن من خیلی متاثر شدن،واقعا باورشون نمیشد بعلاوه خانواده که خیلی منو تحت فشار قرار میدادن…واقعا باورش خیلی سخته که همه سال ها از اول بین رتبه های1 تا3 کلاس باشی و ناگهان 5 تا درسو بیوفتی!بقیه درسا روهم با نمره ناپلئونی قبول شدم و نمره مستمر بهم کمک کرد.
اون سال شهریور ماه هم بازم هر 5 تا درسو افتادم و دیگه کلا مادرو پدر و بقیه کسایی که میدونستن ازم ناامید شدن.با کمال نا باوری مجبور شدم پروندمو بگیرم و برم یه مدرسه بزرگسالان ( بین بچه ها مدرسه شبانه معروفه) ثبت نام کنم تا بتونم دی ماه همون سال درسامو پاس کنم و بعدشم تیر ماه کنکور بدم.مدرسه بزرگسالان دقیقا جای آدمای لاشی،معتاد و بچه های کار هست،تو اون محیط واقعا احساس نا امیدی و یاس داشتم.خیلی زود دی ماه 94 هم اومد و از 5 تا درس سال سوم فقط 2 تاش پاش شد و 3 تا درس باقی موند.این یعنی تمام!!یه سال عقب افتادم چون دیگه نمیتونستم تیر ماه 95 کنکور بدم و بماند جنگ و دعواها و تنش هایی که تو خونه داشتم و خیلی مسائل دیگه …
با کلی اصرار و دعوا خیلی زود خرداد 95 هم اومد و از 3 تا درسی که داشتم 2 تاش باقی موند و از همه این مسائل گذشته حالا انگار شکست خوردن دیگه بخشی از وجودم شده بود.چندین ماه تمام خونه نشین شدم و خودمو تو اتاقم حبس میکردم و منزوی شده بودم،هر جوری که بود از بقیه دوری میکردم تا تنها باشم.دیگه برام زندگی معنای خاصی نداشت و بی اهمیت بودم نسبت به همه چیز و همه کس،به معنای کلمه دیگه حس “شاد” بودن رو تا به امروز تجربه نکردم و بیخیال دنیا و آدماش بودم.تنها کاری که میکردم بیشتر وقتمو با کامپیوتر و خوندن اخبار تکنولوژی پر میکردم،به وقتشم (معمولا یه روز در میون) میرفتم سراغ منابع پورن و جق میزدم و خودمو خالی میکردم و بعدشم پشیمونی که همیشه همراهش بود و البته حس نا امیدی،گاهی اوقاتم سریال مردگان متحرک The Walking Dead رو دنبال میکردم.کل زندگیم شده بود همین و بس.
با مردود شدنم در خرداد 95 باید تا شهریور صبر میکردم،شهریور ماه هم خیلی زود اومد و بازم هر جفتشونو افتادم و نتونستم پاس کنم.معمولا نمراتم بین 1 تا 4 میشد.نمیدونم چه حسی بود ولی سر جلسه امتحان واقعا انگار بیهوش بودم و نمیتونستم هیچی بنویسم،همیشه ورقه رو سفید تحویل میدادم.
با شروع سال تحصیلی جدید از مهر ماه بازم دقیقا شرایط پارسالو داشتم،2تا درس پاس نشده و کنکور 96 و یه سال از عمرم که تلف شد و شاهد قبول شدن نزدیک ترین دوستام تو بهترین دانشگاه های کشور بودم و طعنه و کنایه های تموم نشدنی اطرافیانم و بخصوص خانوادم و بغض و درد پنهونم که هیچکسی جز خود خدا ازش خبر نداره و با وجود همه تلاشی که برای ترک کردنش کردم هنوزم پا برجاست.
از مهرماه مصرف سیگارو شروع کردم،اولین چیزی که کشیدم برگ کاپیتان بلک بود و از طعم سیگار اصلا خوشم نیومد ولی ادامه دادم و اکثر سیگار های خوب رو امتحان کردم،کمل سفید،دانهیل نقره ای،سناتور شرابی،مارلبورو آیس بلاست و کاپیتان بلک دارک کریما …
یه وقتایی بعد از مدرسه تنها میرفتم تو پارک و یه ایستک شیشه ای و یه نخ سیگار همه آرامشی بود که برای چند لحظه تو شرایط سختی که گرفتارش بودم بهم میداد و کمکم میکرد تا به خودم تلقین کنم که من یه مرد آزادم و چیزی نیست که بتونه ذره ذره وجودمو از بین ببره …
دی ماه اومد و 2 تا امتحانمو دادم و امیدوارم که قبول بشم.
5نوبت امتحانی مردود شدم،1 سال از عمرم رفت و بین 5 تا 6 سال جق زدم.کاری ندارم به مضرات و کس شعر هایی که تو سایت های مختلف نوشته ولی چیزایی که سر من اومدن :مقدار زیادی از موهای سرم ریختن و هیکل و صورتم خیلی داغون شدن بطوری که الان وقتی کسی منو میبینه فکر میکنه24 یا 25 سالمه،عینکی شدم و هرسال نمره چشمم بالاتر رفت،آرامش ذهنمو از دست دادم و همیشه و همه جا نگرانی بیخودی دارم،شاید بشه اسمشو یجور وسواس گذاشت.قدرت فکر و تصمیم گیریم خیلی ضعیف شده و به سختی میتونم چیزی رو یاد بگیرم و انگار مقدار زیادی از هوشمو از دست دادم.
برای ترک کردن به شدت ورزش کردم،یه دوره 5 ماهه گیاه خوار شدم،2ماه تمام روزه گرفتم ،پیش بهترین مشاور ها رفتم و هزار و یک روشو امتحان کردم.حالا فکر میکنم دیگه برام هیچی مهم نیست،هر اتفاقی که بیوفته یا هر چیزی که پیش بیاد
شاید بخاطر پایین اومدن سطح دوپامین مغزم باشه ولی به معنای واقعی دیگه از زندگیم لذت نمیبرم.
من پسر خیلی شاد و مهربونی بودم،طوری که همه روم حساب میکردن و دوستای خیلی زیادی داشتم ولی الان دور و برم خالیه و انگار تو خلا نا امیدی و نیستی که خودم بوجود آوردم گیر کردم،صورت خیلی قشنگ و مثبتی داشتم ولی حالا انگار نقش شیطان رو صورتم نقش بسته و بدترین حالات رو تو زندگی نسبتا کوتاهم تجربه کردم.
این چند وقت دیگه از خیلی چیزا بیشتر سیر شدم،با دختری که بودم خودم باعث بهم خوردن رابطمون شدم و اعتیادم به خودارضایی گند زد به همه چیز ولی به همه دروغ گفتم که اون بهم خیانت کرد و رفت.
راجب درسمم که مفصل توضیح دادم که چجوری به ته دره سقوط کردم و از نا کجا آباد سر در آوردم.
هیچوقت با کسی سکس نداشتم و بعد از اون دیگه سمت هیچ دختری نتونستم برم…
و همچنان در پاسخ این سوال خودم،جوابمو نگرفتم :
چرا من ؟؟!..

شاید کسی مثل من باشه،که چیزایی مشابه منو تجربه کرده باشه…
و یا شاید تو این دنیای بزرگ،تو این مورد هم تنها باشم…
شاید خیلی هاتون بیاید این پایین بکشید به فحش خواهر و مادر…
یا شاید خیلی هاتون باورتون نشه و بخندید و بگید مگه میشه ؟؟ و فکر کنید براتون از جایی داستان کپی پیست کردم
ولی خود خدا شاهده همش داستان زندگی خودم بود

اگه میتونید،قبل از اینکه خیلی دیر بشه و مسیر زندگیتون تغییر کنه…
جلوشو بگیرید

نوشته: امیرعلی


👍 5
👎 7
16946 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

575053
2017-01-19 21:50:51 +0330 +0330

الان که دارم فکر میکنم تو 5سال قبل خود منی

1 ❤️

575061
2017-01-19 22:34:34 +0330 +0330

تو دیگه جق نمیزنی جق تو رو میزنه :(

0 ❤️

575067
2017-01-19 23:00:57 +0330 +0330

بعله! عرض شود که اینایی که نوشتی، در اصل معضل قشر اعظمی از جوونای این مملکت مذهب‌زده‌‌س که از اولش با این فرهنگ اسلامی، “سکس” و “میل جنسی” رو قبیح جلوه میدن و یه حالت اصرار و مقاومت و دافعه درمقابلش تو مخ همه میچپونن که خدای نکرده کسی (به تعریف خودشون) دچار گناه نشه!
با خوندن این داستان یاد این جمله معروف افتادم که: «همه چی داش خوب پیش میرف نمره‌هامونم عالی بود که یهو یه دیوثی پیدا شد بهمون گف تالا جق زدی؟»
به نوعی میشه گف مشکل مشترک بیشتر پسرا (یا شایدم هر دو جنس) رو در قالب درد دل مطرح کردی. معلومه وختی از اولش فرهنگ مصموم «نهی حشر» تو مخت تزریق کرده باشن یه حس بد راجب سکس تو ذهنت شکل میگیره که حتا اگه بعدها هرچقدم مطالعه کنی و فکرت باز بشه نسبت به این مسائل، بازم اون احساس منفی بطور ناخودآگاه همواره تو مخت هس و همش اون ته مهای ذهنت موجب توهماتی مث احساس گناه و عذاب وژدان عایدت خواهن شد.

بشخصه زیاد اهل داستان سکسی نیسم ولی عنوانت منو کشوند سمت قسمت داستانا. اولن که با فیلتر شکن “فری گیت” نمیشه پورن نیگا کرد اینجا و اون قسمت ده بار جق زدنو بنظرم یجورایی کس گفتی. راجب مضرات جق زدنم تنها چیزی که درست گفتی همون دوپامین مغز بود که از لحاظ علمی ثابت شده درسته.
رابطه بین پورن تماشا کردن و جق هم چندان مستقیم نیس! خودارضایی یه عادت تجربیه که شاید اگه کسی با این عملکرد آشنا نشه، (بقول خودمونی‌تر هیچ دیوثی نیاد جق زدنو یادش بده) هیچ وخ تو عمرش بهش گرفتار نشه. حتا با دیدن پورن! (بحثش مفصله)

اگه نظرات زیر داستانتو میخونی این تاپیکا رو راجب خودارضایی بهت معرفی میکنم بخون بلکه مشکلت تا حدودی حل شه:
پیرامون امر مستحب جق
خودارضایی / پاسخ به ابهامات
آنچه باید از خودارضایی بدانیم

5 ❤️

575071
2017-01-19 23:15:30 +0330 +0330

منم ازاول راهنمای بادیدن سوپرکه بهم نشون دادن وسکس پدرومادرم افتادم توخط جق زدن تاالان که وضعم ازتوخرابترم هست تویه کاری رفتیم نتونستم کارکنم همش به خاطرجق زدنم الان ۲۴ سالمه تاالان سکسی نداشته بودم تقریبا سه چهارماه پیش رفتم بادختری دوس شدم وبااون توتوالت حیاطشون یک دقیقه هم طول نکشیدکه گذاشتم کونش فوری آبم اومد والان دیگه هرچی بدبختیه به خاطرجق زدنه هی میخام بیخیال شم نمیشه ن سربازی رفتیم ن پول داریم ک ازدواج کنیم

3 ❤️

575087
2017-01-20 02:07:56 +0330 +0330

الان که داستانت رو میخونم حس میکنم تو آینده ی منی منم از ۲۰ رسیدم به ۱۴ از امشب دیگه تموم خودمو درست میکنم بکشم خودمو هم درست میکنم

2 ❤️

575091
2017-01-20 03:20:10 +0330 +0330
NA

سلام امیر علی و تمام دوستانی که این مشگل را دارید. علاوه بر این عوارضی که دوستمان گفت کمر درد و کم کم سر درد و گودی زیر چشم و افسردگی هم به نوبت به وجود مییاد و بسیار هم منع شده از نظر اسلام. برای ترک این گناه چند کار است که میتونید انجام بدید . هر نوبت که در معرض گناه قرار گرفتید البته اگر مسلمان باشید و بخواهید که گناه نکنید رو به قبله شوید و به امام حسین ( ع ) و خاندان و اصحاب و یارانش سلام بدهید . حتما از گناه فاصله میگیری و اگر توانستید تو گوشی همراه خود زیارت آشورا بریزید و گوش کنید اصلا دیگه سمت گناه نمیرید و خواندن قرآن بسیار آرامش بخش است یا حتی گوش دادن به آن. و نماز خواندن .و در نهایت هم از رحمت خداوند نا امید نشوید و از او یاری بجویید که فقط اوست یاری کننده مطلق . به امیدی که این مطالب بتونه کمکت کنه .در پناه حق

1 ❤️

575102
2017-01-20 05:42:16 +0330 +0330

كسشر محض، جق هيچ ضرري نداره انقدر كسشر نبافيد بهم

0 ❤️

575104
2017-01-20 05:56:46 +0330 +0330

جواب سوالت که پرسیدی چرا من؟“خودت کردی که لعنت بر خودت باد"هیچ کس مسول اعمال ما نیست حتی اون دوستت مسعود تو خودت این راه را انتخاب کردی.تصمیم نهایی با خود ماست و در انتها"از ماست که بر ماست”.برات متاسفم و برای خیلی های دیگه از جنس شما.اگر ميخوای ترک کنی اولین قدمت اينه که اينجور جاها نياي.

0 ❤️

575110
2017-01-20 07:27:05 +0330 +0330

دوست من ، با این که برای خوندن داستان و خاطره اومده بودم و تو اول سرگذشتت گفته بودی که داستان سکسی نیسا اما تا آخرش رو با دقت خوندم و بعضی جاهاش رو حتی دو بار خوندم.
جق زدن طبق آمار کاریه که حدود 90 درصد پسرها و مرد ها در طول زندگیشون انجام دادن. در حد طبیعی و رفع کشش و فشار جنسی مخصوصا در دوران نوجوانی که دسترسی به راه دیگه ای راحت نیست مشکلی نداره. تمام مستندات و تحقیقات پزشکی و علمی هم اینو ثابت کردند.
اما اینکه تو چرا به این روز افتادی جق فقط یک عامل فرعیه و ریشه مساله جای دیگه ای هست.
هر پسری به هرحال توی یه سنی با جق آشنا میشه. حالا یا خودش کشف میکنه یا تو پورن می بینه یاا از طریق همسالان یا … به هر حال بنا به نیازش یه تعداد دفعه ای هم در روز یا هفته میزنه. اما مشکلی که تو جامعه ما هست و تو هم به تبع شهری که توش زندگی می کنی و خانواده مذهبی اینه که این کار رو ممنوع و گناه می دونن. اولا که توی یه سنی باید خانواده هامون ما رو با این مساله آشنا کنن و خوشبختانه !!! توی 1000 خانواده ایرانی شاید یکی این کار رو به صورت سربسته انجام بده. معلم های مخصوصا دینی و پرورشی مدرسه هم که ماشالله قدیس و قدیسه هستند و طوری در نکوهش حتی فکر کردن به مسایل سکس برای نوجوان ها که در اوج مواجهه با این مساله هستند داد سخن سر میدن که انگار نه انگار این هم مثل خوردن و خوابیدن و راه رفتن یکی از چیزهای طبیعی بدن انسانه.
دینی که تو در اون روزها تابعش بودی که به شدت نهی میکنه.( البته تا به حال فقط به ما گفتن که نهی می کنه. هرگز کسی آیه ای از قران نشون نداده که همچین حرفی بزنه. ) از طرفی هم اون دین و روانشناسی هم که میگه آدمیزاد به هر چیری که نهی بشه حریص میشه. نتیجه این که تو تا زمانی که نمی دونستی جق چیه و توضیح المسایل هم نخونده بودی مشکلی نداشتی. اما از زمانی که فهمیدی ، بیشتر رفتی سراغش و بدتر از اون احساس گناه و پشیمانی و بدبختی که بعد از هر جلسه جق بهت دست میداد. این حسه که تو رو ویران کرده نه خود جق. بقیه مسایل هم مثل ضعف چشم و جوش صورت و این چیزها به هیچ وجه اساس علمی نداره. من یه سوالی دارم ازت. آیا اگر این اتفاقات نمی افتاد و تو نفر اول کنکور بودی و در بهترین دانشگاه ها و رشته ها هم تحصیل می کردی و نمره عینکت بالا می رفت میومدی می گفتی تحصیل کار بیخودیه چون من عینکی شدم؟؟؟؟؟
الان هم با شرایطی که داری اگرچه خیلی فرصت از دست دادی اما هنوز سنت کمه و ماهی رو هر وقت از آب بگیری تازه است.
اولین کار اینه که گذشته ها گذشته. حسرت گذشته رو خوردن دردی از کسی دوا نکرده که از تو بکنه. از همین امروز شروع کن.
دوم اینکه این تفکر رو از سرت بیرون کن که جق یا سکس گناهه و از مزخرفات. نیاز جنسی از طبیعی ترین و ابتدایی ترین نیازهای یک موجود زنده است. بنابراین زمانی که نیاز داری بزن یا اگر سکس در دسترست بود سکس کن. اگه اینا گناهه ، گناهش پای خدا که این نیاز رو تو وجود تو قرار داده. فقط یه چارچوبی رو در نظر بگیر. نرو زن شوهردار همسایه رو بکن و بگو نیاز داشتم :)
سوم برای خودت هدف بزرگ تعیین کن که مثلا میخوای 1 سال دیگه بهش برسی و یه تعداد هدف های کوچیک در راه رسیدن به هدف اصلیت و توی این مسیر قدم بردار و به هرکدوم که میرسی به خودت جایزه بده.
مطمئن باش یک سال دیگه هیچ کدوم از این مسایلی که باهاش درگیر هستی رو نخواهی داشت.

2 ❤️

575113
2017-01-20 07:56:26 +0330 +0330

کیرم توش

0 ❤️

575115
2017-01-20 08:02:56 +0330 +0330

چقدر جقی داشتیم و نمیدونستیم :/

0 ❤️

575117
2017-01-20 08:50:20 +0330 +0330

پسرم، فرزندم! مشکل اصلی نفس جق نیست بلکه عذاب وجدان و احساس گناهیه که بعد از جقیدن در شهر مقدس قم بهت دست میده. جوانی نیاز داری و دسترسی به کس و کون هم که محاله. باید جق بزنی. اگه نزنی لوله های اسپرمت نشت میکنن پروستاتت ورم می کنه بدبخت میشی! این نیاز باید برطرف بشه و چه کاری آسونتر و بی خطرتر و کم هزینه تر از عمل شنیع جق! به نظر من احساس گناه و بی اراده بودن هستش که باعث بدبختیت شد. با مسعود و بی مسعود تو بالاخره کفدستی را به طریقی یاد میگرفتی. الانم به مدت یکماه روزی یک وعده از جق هات کم کن شاید فرجی شد!

1 ❤️

575120
2017-01-20 09:22:45 +0330 +0330

پرایوت بهم‌ پیام بده

0 ❤️

575131
2017-01-20 11:34:58 +0330 +0330
NA

دقیقا جق این بلارو سر منم درآورده
من کارم به جاهای باریکتر از تو رسید
چندبار خودکشی کردم نه حوصله دارم برم جایی کار نه دیگه حال زندگی دارم خونه نشین شدم دلم میخاد بمیرم امیدی به اینده ندارم افسردگی شدید گرفتم آمپول هوا زدم تیغ زدم قرص خوردم هیچ کس نفهمید چرا این کارارو می کنم چون نمی تونم ازدواج کنم بیکارم لیسانسم شد فوق دیپلم تمام این بدبختی ها هم به خاطر آشنا شدن با جق بود فقط از خدا میخام بمیرم و امیدوارم این پرونده سیاهمو ببخشه الان یه هفتس که دارم نماز میخونم ولی اصلا به خودم اعتماد ندارم ذهنم بازم درگیره جقه به دلیلشم اینه که باز اومدم سایت شهوانی خسته شدم دیگه حتی خداهم کمکی نمی کنه دوستانی که اول این کارید ترکش کنید بدبخت می کنه ادمو انرزی و اعتماد به نفسو می گیره بیچاره میشه ادم

1 ❤️

575140
2017-01-20 12:34:27 +0330 +0330

سلام امیر علی جان
من اهل داستان خوندن نیستم و بعــد از 5 6 ماه به این سایت اومدم و اولین چیزی که به چشم خود تیتر داستانت بود و با دقت خوندم و کاملا بات همزادپنداری کردم
کاملا بات حس همدردی کردم ، چون منم درگیرش شدم و حتی دوبار ترکش کردم ولی باز رفتم توی همین باطلاق
کامنت های دوستان هم خوندم که اومدن و دارن فلسفی و اجتماعی و پزشکی و منطقی جواب شمارو میدن که میگن جق زیاد مهم نیست ولی کاملا اشتباه میکنن

از خیلی از مضرات جق بگذریم ، یکی از بدترین و بدترین ضرر هاش بی حوصلگی فــرد هست ، فرد بیحیال زندگی و اطرافیان و آیندش میشه
کلا هیچی واسش ذوق و شوق نداره ، دیگه هیچی واسش مهم نیست

این بدترینه
حالا افسردگی و وس واس رو بهش اضافه کنید

ولــــــی عقیده دارم ، که میشه ترکش کرد،هر موقع ماهی رو از آب بگیری تازس

امیرعلی جان برات بهترین آرزو هارو دارم <3

1 ❤️

575142
2017-01-20 13:17:54 +0330 +0330

داشتم میخوندم کلا یاد زندگی خودم افتادم.ولی با یه فرق
چون من با اینکه زیاد میزدم ولی درسمو خوب خوندم و الانم کلی تر و تازه هستم.تازه قهرمان کشوری کونگ فو هم شدم توی مبارزه

1 ❤️

575215
2017-01-21 00:11:52 +0330 +0330

داداش شاید شنیدی که فلا پسر چند سال تزریق میکرده
و پنج ساله پاک شده یا بهتره بگم پنج ساله داره زندگی میکنه
تو احتیاجی نه به روانشناس داری نه به مشاوره
تنها کسی که میتونه تغیرت بده خودتی
درسته کشور ما از همه لحاظ بوی خفقا ازش میاد
گاهی زیر پای همو خالی میکنیمو میخندیم
بیشتر رابطه هی گی و حتی زن و شوهر ها اکثرن
تو رابطه ناموفقا …ما هنوذ یاد نگرفتیم زندگی چه معنای داره؟
ایا ازادی زیاست؟ ازه زیباس اما وقتی زیباس که فرهنگ
هضم بعضی چیزهای که ندیدمو داشته باشم…
ازادی این نیست هر کار میخایم بکنیم
تو با همون تلقینی که اون بلاررو به سر خودت اوردی
میتونی تلقینی مثبت برای بهبودی خودت رو تو ذهننت جزب
بکنی …امیدوارم هیچوقت باعث ازار و اذیت کسی
نباشیم
و هیچوقت این قدرتو نداشته باشیم که دل کسیو بشکنیم

0 ❤️

575221
2017-01-21 01:09:04 +0330 +0330

امیرعلی دادا,نزدیک پنج ساله که میام شهوانی و داستان هارو میخونم واسه ذره ای ارامش فکری!! اما این داستان تو مجبورم کرد ثبت نام کنم تا نظر بدم.همدرد زیاد داری دادا,یکیش خود من که علاوه بر خود ارضایی, ورود به یه رابطه ی احساسی,روبرگردونون خونوادم,شکست های رفاقتی و شکست درسی و داغ عزیز دیدن از این زندگی عایدم شد.یه عده از جوونای خوب میگن جغ زدن ما سگش شرف داره به ناموس بازی.یه عده میگن این عقاید خرافاته !! هرکسی به نوعی خودشو داره اروم میکنه با دلیل هاش. من میگم خود ارضایی یه راه آرامشه.واسه چند لحظه حتی!! خالی میشه مغزت از هرچی درد و رنج و ناراحتیه.بازم نمیدونم چی بگم.ایا چند دقیقه ارامش ارزش ضرر رسوندن به سلامت فکر و بدن رو داره؟! جوابش با شما…

1 ❤️

575421
2017-01-22 00:41:22 +0330 +0330

خدایی که از بین میلیاردها انسان فقط چند نفر خاص رو تونسته پیدا کنه تا حرفاشو بهش بگه.
شیطانی که با میلیاردها انسان خیلی راحت ارتباط برقرار میکنه و احتیاجی به واسطه نداره.
باید بپرسیم اونیکه از رگ گردن بهمون نزدیکتره و در فطرت همه ما هست کیه ؟
کدوم خداست؟
خودِ خدا به ابوالبشر گفت اون سیب رو نخورید. اما میدونست در وجود و نهاد انسان چیزی قرار داده که حرف خدا هم نمیتونه اونو متوقف کنه.
مطمئن باش خدا اینو یه روز میپرسه که (( من بهت گفتم فلان کارو بکن , تو چرا گوش دادی. مگه عقل بهت نداده بودم.
پس فکر گناه رو از زندگی و افکارت محو کن. این خود وجود ما ادماس که ارزشمند و مقدسه.
اگه ما نبودیم هیچ زیبایی و تجلی خدا اصلاً دیده نمیشد.
خودتو از این گلیم پوسیده افکار کهنه نجات بده پسر

0 ❤️

575482
2017-01-22 14:45:35 +0330 +0330
NA

سلام امیر علی.داستان زندگی تو داستان خیلی از جوونای ایرانیه .من خودمم این دوران گذروندم همراه با افت تحصیلیو خیلی مسایل دیگه.هنوزم دارم ادامه میدم.خیلی مثل منو تو هستن.درود به تو که اومدی و بیان کردی چون مساله مهمیه.
منم مطلب زیاد خوندم یکی میگه بده یکی میگه خوبه باید مایع خارج شه.ببین اینا همه دست خودتهه چیزی که زیاد از حد بشه و به افراط انجام بده آدم خب طبییعه ضرر داره.
منم مطلب زیاد خوندم که چطور باید این عادتو ترک کرد اما بدون تنها کسی که میتونه تغییر بده اوضارو فقط خودتی.ببین تو به مرور این کارو انجام دادی تا تبدیل به اعتیاد شد.پس به مرورم کمش کن.اگه هرروز انجم میدی بکنش یه روز در میون.دوروز در میون و به همین ترتیب.مطمعنم نتیجه میگیری.فقط باید بخوای.رفتارایی که به مرور و بلند مدت باشن نتیجه دایمی دارن.پس همه چی به خودت بستگی داره. :)

0 ❤️