سلام من تینا 25 سالمه دانشجوی حسابداری در خارج از محل اقامتم درس میخونم.ایام تعطیلات که میخواستم برای دیدن خوانوادم به شهر خودمون بروم بیلط اتوبوس تهیه کردم وراهی شدم خوشبختانه کنار من کسی ننشسته بود که مزاحم داشته باشم ولی صندلی جلو دوتا جون خوش تیپ نشسته بودن که مدام منو میپاییدن.وحرکاتمو زیر نظر داشتن.بدی اتوبوس اینه که پاها آویزون باید باشه ومنم اصلا دوست ندارم این مسئلرو واسه همین کفشامو درآوردمو پامویه جایی به صندلی جلو تکیه دادم وخوابم برد که ناگهان یه حسی داشتم گویا کسی داشت شصت پامو لیس میزداز خواب پریدم وای چه حالی میداد تمام انگشتا داشت لیس میزد وگاز میگرفت حس عجیبی بود میخواستم بکشم عقب ولی دلم نذاشت نگو پامو بی اختیار لای صندلی جلو کرده بودم.خلاصه منم امید یه نیگا به من کردوبه مسافرای خوابالو بعد دستشو از پشت صندلی آورد جلو ودستمو گرفتو کشوند جلو و باز شروع کرد به لیسیدن انگشتای دستم منم این وسط کیف میکردم ازم شمارمو خواست تا بتونه اس بده کسی نفهمه ندادم واسه همین تو گوشیه خودش مینوشتو نشونم میداد اونم با خط درشت بعد گوشیو داد دستم تااسممو بنویسمو غیره .من که خیلی حشری شده بودم اجازه دادم دستشو روی پاهام بردو نوازششون میکرد زیپش شلوارمو باز کردوکسمو از رو شرت میمالوند منم بیشتر خودمو جلو کشیدم تا راحت تر باشه.یواش یواش شورتمو کشید کمی پایینو انگشتشو گذاشت رو کسمو میمالوند منم کیف میکردم blush این وسط شانسمون همه خواب بودند وکسی متوجه کارای ما نمیشد.گفت یواشکی اینجوری نمیشه رو صندلی دراز بکش شلوارتو بکش پایین همین کارو کردم اونم کنار پنجره بود دستشو آورد دوتا انگشتشو کرد تو کسمو عقب جلو مبکرد وای وای (اینم بگم که اوپنم)اولازم پرسید منم گفتم مشکلی نداره.وای چه حالی میداد.که ناگهان چراغای اتوبوس روشن شد راننده واسه شام یه جا وایساد منم زود خودمو جم وجور کردم.رفتیم پایین شام خوردمیمو اینا وسوار شدیم.بعد یه ساعت که مردم دوباره چرتشون زد داستانمون شروع شد کمکم شمارمو گرفتو اس بازی میکردیم بعد گفت همه خوابند میخوام بیام پیشت تو که تنهایی مشکلی نداری منم گفتم میترسم .اومد کنارم نشست یه بوس از هم گرفتیمو زیپ شلوارشو باز کرد گفت یه بوسش میکنی منم که تا حالا کیر نخورده بودم چندشم شد ولی یه بوس کوچولو ازش گرفتم و واسش ماساژش میدادم عجب کیری داشت بلند وکلفت اینم بگم اون می خواست بره خونه خواهرش چون اهل اهواز بود ولی خیلی خوشتیپ وخوش اندام بودوجون میداد واسه سکس.مجبورم کرد کمی واسش خوردم لیس میزدمو اینا ولی نزدیک بود اوق بزنم ترسیدم صدامو کسی بشنوه زودی درش آوردم اونم واسه منو ولی میمالوندو انگشت میکردتوش نمیتونستیم حرکات موزون بریم خطرناک بود.بعد 10 مین که آبش اومد با دستمال تمیزش کردو سرجاش نشست.تا صبح دستو پاهامو واسم لیس میزد آخ که چه حالی میداد.تا رسیدیم به شهرمون از هم خداحافظی کردیم.
نوشته: تینا
من دوست ندارم به کسی اهانت کنم یا زیر داستانی نظر بدم اما تو مجبورم کردی که بگم خرخودتی جنده شارژی
فکر کردی مردم مثل خودت خرن یا تا حالا سوار اتوبوس نشدن
تو یدونه اتوبوس نشونم بده کل مسافراش قبل شام بخوابن من میام تو دهاتتون کون لخت عرعر میکنم
واقعا چرا بعضیا بخودشون اجازه میدن به شعور دیگران اهانت کنن
اخه ادمین کجاست که هر کس شعری رو میذاره اینجا و میده بخورد ملت
احیانا شما روز 22بهمن بخاطر شعار دادن جر خوردی و پردت رو از دست دادی که باوجود نداشتن پرده به طرف گفتی تاحالا کیر نخوردمو چندشم میشه!!!؟؟؟؟
بعدشم خانوم حسابدار بیا برات یه دوره نیم ساعته بصورت فشره بذارمو بهت املاء یاد بدم
بابا اپن کیر نخورده. ببین چه جنده ای هستی یارو تا دیدت فهمیده اینکاره ای لنگتو تا بیخ چپونده تو حلقش :))
عاغا ما باور كرديم همه تو اتوبوس خواب بودن
اين اتوبوس راننده نداشته كيرم تو اون مغز مجلوقت جلاق زادهء متجلق
لابد راننده هم خواب بوده و اتوبوس برا خودش داشته ميرفته
از پرده هم كه خبرى نبود
دست یارو چه جوری رسید به کوست آیا دستش دراز بود آیا دستی تمام نشدنی داشت آیا آیا آیا ولی برای اطمینان اتوبوس تو کونت
ببین جا داره یادی کنم از عمت
د عاخه کصکش
د عاخه جاکش
عاخه کونی مراکش
کیرم ب مرده زنده هات
مردم همه قبل شام خوابیده بودن؟
والا تو دیگه خیلی مارو قاق فرض کردی
کیرم دهنت بازم
اُپنی ولی کیر ندیده بودی تا حالا؟! حتما با خیار پرده اتو زدی؟!
مرتیکه جقی خر ننه بابات هستن کسخل
بابا ننویسین کسخلا مجبورید مگه
biggrin پسره احمق بوده باید خشک کونت میذاشته تو هم تو اتوبوس نمیتونست صدات در بیاد
بابا جون هر کی که دوست دارین کوس و شعر ننویسین آخه چرا آدمو مجبور میکنید که فحش بده ؟!
اون موقعی ک داشتن عقل رو تقسیم.میکردن یا تو داشتی جق میزدی یا دنبال اب کف بودی برا
جق
داستانت خوب بود. من داستانهاي کوتاه رو که وقت زيادي ازم نميگيرنو دوست ميدارم biggrin
در ضمن، نوع روايت داستانت و محلي که داستان اتفاق افتاده هم، جديد بود
مرسي ازت
نویسنده جنده فکر کنم خودتم یادت رفت که تو اتوبوس بودی
د عاخه چرا کسشعر
د عاخه چرا پرت و پلا
د عاخه ریدی آب قطه با این داستان کیریت
متخیل
مجلوق
جلق زاده
تماما کس گفته مگه شام چه ساعتی میخورن که قبل از شما همه خواب بودن ملجوق
جالبه از يه طرف تا حالا كير نديدي از يه طرف اپن بودي؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
دسته فرغون توکونت.تو کدوم اتوبوس ميشه از کنار صندلي طرف.دستش رو اون هم دراز بکنه تو کوست بماله تورو.کدوم کثافتي حاظر ميشه پاهاي بو گ گندوت رو بليسه .اه اه کيرم تو کون ت
واااااای عزیزم یادت رفت بگی که با کون نشستی رو کیرم.
فکر نمی کردم داستان سکسمون رو اینجا ببینم.
خوش باشی عزیزم
پاتو با جوراب خورد یا درشون اورده بود؟؟
جورابا گند زده شاگرد شوفر تو کون ادم دروغگو beee
بعد از اینکه یکم کلنجار رفتم تا وضعیت و صحنه رو مجسم کنم,نتیجش این شد wacko …لاجرم بیخیال بقیهء داستانت شدم,نه خوب نبود
آقا ما اسم اون مرد رو میدونیم بگیم؟؟؟
اقا ترو خدا ما بگیم؟؟؟
کارگاه گجت
ای دستان پر توان برسید به داد این ناتوان
چیزی که شما گفتی فقط از کارگاه گجت بر میاد (dash)
محتمل یارو مجید دلبندم نبود.؟کیر مجید دلبندم تو کونت