حس جدید

1400/10/19

سلام به همه
یک سالی میشد که از هم جدا شده بودیم، یه اتفاق و البته اصرار دوستان مشترک باعث شد دوباره بهم برگردیم، قرار شد یک ماه با هم بمونیم اگه تونستیم باهم کنار بیایم ازدواج رسمی بکنیم
غروب رفتم خونش، قبلش حسابی خودمو ساختم، در واحدشو که باز کرد، نتونستم کنترل کنم خودمو و از همونجا بغلش کردم بردمش رو تخت، اونم همکاری میکرد، برعکس قبلنا که زیاد تو فاز سکس نبود اینبار خیلی گرم و پرحرارت همراهی میکرد
اروم اروم دستمو بردم زیر شورتش، داغ و لزج
زبونمو زسوندم لای کوسش، به به، چه عطری
با ولع میخوردم، اونم صداش دراومده بود
بعد چند دقیقه بالش گذاشتم زیر شکمش،واسه اینکه دردش نگیره اروم کیرمو سر دادم توش
تعجب کردم، بدون هیچ عکس العملی ازش تا ته نشست بهش
خیلی تابلو بود گشاد شده تو این یه سال
بهش گفتم تو همون حال، گفت نه فرقی نکرده اصرار کردم
گفت خب چیو میخوای بدونی، مگه خودت تو این مدت با کسی نبودی؟ گفتم چرا، باچند نفر
گفت خب منم با یکی بودم
یه حس گنگی داشتم، هم عصبی شده بودم هم دلم میخواست بیشتر بگه، همینظور که تلنبه میزدم (هنر شیره بودا) گفتم تعریف کن، چطور اشنا شدین
اونم گفت: ماه سوم بعد از جدایی، تو مترو بودم غروب، داشتم از سرکار برمیگشتم
مترو هم وحشتناک شلوغ، مردم لولیده بودن تو هم، دم عیدم بود
دیدم یکی پشتمه و داره بهم فشار میاره، تا اومدم برگردمو چیزی بگم، با لهجه جنوبی گفت ببخشین خانم واقعا منظوری ندارم اما خب جا تنگه و شلوغ، یکم خودمو جابجا کردمو جسبیدم به شیشه پنچره مترو، یکم که گذشت بازم همون حالت پیش اومد، دیگه چیزی نگفتم، میدونستم بی تقصیره،سرشو اورد در گوشم، گفت خانم من دارم سعی میکنم حداقل کسی دیگه بهتون طعنه نزنه
تشکر کردم و ناخوداگاه یکم قمبل کردم
اونم اروم و بدون جلب توجه داشت لای کونمو میمالوند
مترو تو ایستگاه بعدی وایستادو عده بیشتری سوار شدن
اونم کامل منو تحت حمایت و حفاظ خودش گرفته بود
طوریکه همه فکر میکردن زن و شوهریم
بدنم گر گرفته بود، خسته هم بودم، خودمو کامل شل کرده بودمو اونم با یه دستش بغلم کرده بود و با دست دیگه میله رو گرفته بود
خیلی وقت بود سکس نداشتم، داشتم لذت میبردم
یهو. احساس کردم دستش زیر باسنمه
نگاش کردمو فهموندم که میفهمن
گفت حواسم هست، یواش و ممتد میمالوند، واقعا حشری شده بودم، اروم پاهامو یکم وا کردم، اونم راحت دستشو از روساپورت رسوند به چوچولم، دل تو دلم نبود، خیلی خوب بازی میداد کوسمو
تو فضا بودم که یهو متوجه شدم رسیدیم ایستگاه نزدیک خونم
خواستم خداحافظی کنم و پیاده شم که گفت نمیتونم اینطوری ولت کنم این وقت شب تنها بری
منم گفنم خب منم تنهام، اگه میتونی بیا خونم
یه بیست دقیقه بعد رو. همین تخت قمبل کرده زیرش بودم
اون داشت میخورد، منم داشتم سعیمو میکردم از زیر کیرشو بگیرم از روشورت
اما نمیزاشت
خوب که منو حشری و داغ کرد بردتم انتهای تخت چسبوندم به تاج تخت، اومد پشتم شورتشو دراورد، تا خواستم برگردم ببینم
سرمو هل داد پایین، دستشو گذاشت جلو دهنم گفت تف کنم توش، دهنم خشک شده بود، اما یکم تف ریختم تو دستش
زد به کله کیرش، اروم گذاشت رو شیار کوسم
شکه شدم یهو، باورم نمیشد، احساس کردم یه بادمجون خیلی گنده لای پامه، تو مترو احساس کرده بودم کلفته، اما نه اینقدر
فشار داد گفتم واییی یواش، گفت نترس راحت میره توش
یکم دیگه فشار داد اما بازم نرفت، خودش دوباره تف زد به کیرش
والبته لای کوسم، نیم خیز شد، کامل روم مسلط شد و یه فشار سنگین داد بهم جونم داشت درمیومد اما کلاهکش رفتته بود تو
اوووخ اوووخ دربیار، تو رو خدا درش بیار، نمیتونم، گفت مگه تو راه نگفتی سه سال متاهل بودی، پس اون کسکش شوهرت ناز میداده کوستو، گفتم اون بیچاره خیلی هنر کرده باشه ده سانت کیرش بود، مال تو بیست سانتم بیشتره
گفت اره نزدیک 23 میشه
خودمونیم اون تعریف میکرد و من به شهوت جنون امیزی رسیده بودمو داشتم به ارضا شدن نزدیک میشدم
بهش گفتم بگو همشو بگو
گفت بهت حال میده کسکش اره
گفتم اوهوم بگو فقط
دیدم از دستش خلاصی ندارم شل کردم خودمو، با فشار و تقه ی محکم تا ببشتر کیر گندشو تو خودم جا دادم
حسابی پرم کرده بود، رسما جر خوردم
اونم شروع کرده بود عقب جلو کردن
پاهام بی اراده میلرزیدن، هم درد داشتم هم شهوت
تازه داشت دردش برام عادی میشد، لذتم زیادتر شده بود، گفتم بزار برگردم از روبه رو منو بگا
اونم کشید بیرون، صدای عجیبی داد کوسم
برگشتم به کمر خوابیدم، اونم اومد بین پاهام
تازه کیر غولشو دیدم، چطور توم جاداده بودمش خودم نمیدونم
واقعا گنده بود و سیاه و چاق
اروم اروم کرد توم، اوووخ، اوووف، یواشتر برووو، اییی
ارههه، خودشهه، همینه، بزن، بززننن
چته مزه کرده بهت
اوهووم میخوامش
تا الان همچین کیری رفته بود بهت
نه هیچوقت
بازم میخوای
اوهووم
این خوبه یا مال شوهر سابقت
معلومه که این
همونجا روم ارضا شد
منم با پاشیدن اب گرمش رو شکمم واسه چندمین بار به ارگاسم رسیدم
اون گفت عجله داره و باید بره، زنش منتظره
تا چند ماه هفته ای یکی دوبار میومد
تا اینکه ماه پیش واسه همیشه رفتن جنوب
به خودم اومدم دیدم بدجور ارضا شدمو اگه کاندوم نزده بودم
کار دست خودمون داده بودم
الان این شده بهترین فانتزی سکسی ما
هربار که سکس میکنیم، اونم یه دونه از سکسای خودش و اون مرد جنوبی رو با جزییات تعریف میکنه حتی عکس کیر سیاه و زمختشم تو گوشیش داشت و بهم نشون میده
حس جدید و خوشایندی اون لحظه برام پیش میاد
و البته فقط توی همـون تایم سکس این حسو دارم و بعدش انگار که هیچی بینمون غیرعادی نیست برمیگردیم سر زندگی واقعی خودمون
به نظرم ببشتر از اینم واسه رابطه مون خوب نیست
خوش باشین

نوشته: پوریا


👍 17
👎 11
49401 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

852515
2022-01-09 23:20:35 +0330 +0330

من که خیلی دلم پر است، بابا لامصب ها من کوس میخوام ، کس کش ها یکی هم به من بده

0 ❤️

852518
2022-01-10 00:03:42 +0330 +0330

چقدر بی سوادی زیاد شده
اثرات آموزش آنلاین روی بچه مدرسه ای ها
طعنه نزنه غلطه
تنه نزنه باید مینوشتی پسرم.

0 ❤️

852697
2022-01-11 00:43:06 +0330 +0330

جالبه

0 ❤️

852778
2022-01-11 07:13:57 +0330 +0330

اینکه گفتی در همین حد خوبه رو میپذیرم ولی کسکش خوبی میشی بیار ما هم یه تقه ای بزنیم

0 ❤️