حسام و سکس با خاله

1396/05/29

****سلام دوستان
خسته نباشید
ممنون از این که وقت گذاشتید و داستانمو میخونید.
من اسمم حسامه و ۲۰ سالمه
چند تا خاله دارم که اسم کوچک ترینش اعظم هست و قد نسبتا کوتاهی داره اما بدنش واقعا توپه
حدودا ۵ سال میشه عروسی کرده ولی خودش نمیتونه بچه دار بشه واسه همین منو خیلی دوسداره و رفت امدمونم زیاده

داستان از اونجایی شروع میشه که من باخالم خیلی راحت بودم همیشه هم باهم مینج . شطرنج و فوتبال دستی بازی میکردیم
شوهرشم چون یه زنه دیگه داره و از اون بچه داره زیاد بهش محبت نمیکنه و بیشتر وقتا تنهاس

یه روز مامانم اینا رفته بودن شهرستان واسه دکتر
منم چون تو مغازه تنها بودم (یه اخلاقی دارم وقتی گشنم شد کسی نمیتونه از صدای دادو بیداد من تحمل کنه )
مامانم زنگ زد که به خالت گفتم که ناهارتو اماده کنه
درست تو همین هین بود خالم زنگ زد
-سلام حسام جان
+سلام خاله
-خوبی حسام؟مامانت خبر داده که ناهارو مهمونه منی؟
+اره خاله-همین ۱ دیقه قبل بهم اطلاع داد
-خوبه.راستی حسام اومدنی یا دلستر بگیر یا دوغ
+باشه چشم خاله حتما
-راستی اومدی از مغازت یدونه هم روغن بادام داشتی بیار ببینم امروز میتونم یکی خر کنم یکم ماساژم بده؟
+باشه چشم میارم‌

مغازه که خلوت شد زود بشتم تا مشتری نیومده
پیاده رفتن یدونه دلستر خردیم و رفتم ب سمت خونه ی خالم
زنگو که زدم تق در باز شد
رفتم تو .
منم چون مغازم ارایشی بهداشتیه همیشه لباسم و تیپم بخاطر این که اکثر مشتری هام زنه باید خوب باشه و تمیز باشم

+سلام خاله
-سلام حسام-چه خبر چطوری؟مامان اینا هم رفتن دکتر اره؟گفتم اره
رفتیم تو اشپز خونه ناهارو خوردیم
من رفتم پای تلوزیون
یهو داد زد حساممممممم اون روغن بادامه چیشد؟
گفتم اوردمش اوناها تو پلاستیکه
بعد اونو برداشت
من سر گرم تلوزیون بودم که متوجه شدم داره غر میزنه که کی اینو بمانه و این چیزا
من پا به پی نشدم و چن دیقه بعد دیدم داره با دستش خودش ب کمرش میمانه
گفتم خاله مگه مجبوری؟
برگشت گف گو نخور باو
گفتم عه چه حرفا با کی بودی؟
گف شوخی کردم به جای این حرفا خودت بیا بمال دیه
رفتم پیرهنشو در اورد بند سوتینشو وا کرد گف بمال و تا گودی کمر مالیدم
بعد شروع کردم به ماساژ دادنش
از گردنش شروع کردم و گرفتن رگ هاش تا رسیدم به گودی کمرش و گفتم خاله تمومه پاشو
برگشت گف که عه پس پاهام چی؟رگو تا پاشنه های پا میگیرنا
گفتم خاله حرفا میزنی ها
من الان روغن بادامو بریزم رو شلوارت.عجب ¡¡¡
+هوی الان مگه تو ماساژور نیستی؟
-چرا فعل حال الان ماساژورم بلی
+خب ماساژ بده دیگه حسش رف
-خب از رو شلوار نمیشه که خاله
+شلوار به پام دوخته نشده که زیرش شرت دارم بکش پایین ماساژتو بده
-باشه چشم
+دهنتم اینجوری کج نکن پوله ماساژو روغن بادامو میدم ولی پول ناهارو کسر میکنم
-باشه باو کم کن خخخخ
+پس گو نخور خخخخ

دستمو بردم پهلو هاش اروم شلوارو کشیدم پایین و در اوردم
کونش تپل بود ولی کوچیک بود اما خیلی سفید یدونه مو هم نداشت و مث ژله بود
یدونه شرت سبز پاش بود شرت هم از قرار رفته بود لای کونش
منم بغلش نشستم دارم ماساژ میدم که گفتم خاله اینجور نمیشه که کتفم درد میکنه
گف خو بشین رو پام اروم ماساژ بده
منم نشستم درست رو باسنش
اونقد نرم بود که تانشستم کیرم شق شد منم از قصد پشتشو که میمالیدم خودمم عقب جلو میکردم بعد اروم اروم یکم دیگه روغن ریختم رو کونش و شروع ب ماساژ کردم
و همه جای کونشو ماساژ دادم
دوباره رفتم بالا و از پهلو(زیر زیربغل هاشو تا ممه هاش ماساژ دادم )
یواش یواش حس کردم که نفسای خاله نامنظم شده
گفتم خاله یکم پاهاتو از هم وا کن که ران هاتم بمالم
یکم باز کردم دیدم درست جلو کوسش یکم نم شده
رو شرت …
+خاله؟
-جونم؟
+بسه یا بازم بمالم؟
-نه بابا کجا بسه تازه من رفتم تو حسش خخخ
+خاله کجاهاتو بمالم؟
-بیشتر باسنمو
+چشم

یکم که مالیدم یه لحظه به فکرم زد بابا این کونش درست زیره کیرته
اگه بکنی مثلا به شوهرش که اجباری زندگی میکنن بهش میگه؟
در همین حین بود که گفتم
+خاله شلوارم روغن میشه ها
-خب در بیارش
+چشم
شلوارمو در اوردم با شورت نشستم رو کونش
کیرمم درست افتاد رو کونش یه خودشو شل کرد منم شروع ب ماساژ دادن کردم
شرتشو یکم کشیدم پایین گفتم خاله میخوام زیرشم ماساژ بدم
گفت ایرادی نداری
شرتو کشیدم باید اروم ماساژ میدادم که یکم کونشو از هم وا کردم و تا خط کوسشو دیدم کونشم سفیده سفید بود
یکم رفتم عقب تر
گفتم:
+خاله چشماتو ببند
-من که چشمم بستس از اولش
+عیبی نداره که خوب ماساژ بدم؟
-نه کارتو بکن
اروم زبونمو گذاشتم رو سوراخه کونش و کم کم فشار دادم تو
خالمم که انگار تو انتظار همین لحظه بود
کونشو داد بالا
منم هی زبون زدم بوسیدم
یکم که کونشو لیس زدم و باز شد کونش
شورتمو کشیدم پایین
کیرمو گذاشتم لایه پاهاش
خوابیدم روش و دو سه تا لاپا زدم
لبمو گذاشتم رو گردنش و خوردم بعد لاله ی گوشو این چیزا که صورتشو اورد طرفم و لبام افتاد رو لبای نرمو داغش که تند تر لب خوردیم و زبونشو اورد دهنم
در همین حین کیرمو اروم گذاشتم رو سوراخ کوسش یکم فشار دادم رف تو
همون‌جوری بالا پایین میکردم تند ترش کردم و صدای شق شوق رف هوا
+خاله جونننن چه بدنی داری؟
-اوووف تند تند بزن حسام یکم تند تر
منم تند تر کردم یکم گذاشت که کیرمو اوردم بیرون بدنش یکم سفت شد بعد اروم شل شد
منم کیرمو در اوردم
گذاشتم دم کونش
+خاله میخوام بکنم توش
-اروم اروم بکن فقط اگه دردم گرفت درش بیار

کیرمو کردم یکم تو کونش که اخو اوخش رف هوا
کونش به کیرم خیلی فشار می اورد
شکمم که به کونش میخورد بدنش خیلی داغ نبود واسه همین حسه خوبی داشت
کم کم کردم تو کونش و یکم تند ترش کردم
درش اوردم
+خاله برگرد
-چطوری بخوابم؟
+شکمت رو به سقف باشه
-چشم

خوابید بعد سینه هاشو یکم مالیدم که کوچیک بودن
یکم لب گرفتم ازش
پاهاشو از مچ گرفتم و جفتی دادم بالا که از زیر سوراخ کونو کوسش وا شد
اروم کیرمو کردم تو کونش و اروم فشار دادم
تلمبه رو بیشتر کردم
ابم اومد
همون جور ریختم تو کونش
بعد خودم بی حال موندم
کیرمم تو کونش بود
در اوردم ابم از کونش سرازیر شد
بعد پاشدیم رفتیم حموم
دوش گرفتیم
اومدیم خالم رفت ظرف بشوره که یه بارم جلو کابینت سرپایی لاپایی کردمش
خدافظی کردیم و اومدم مغازه
از اون ماجرا تا الان مرتب سکس داریم
چن وقتیه از شوهرش طلاق گرفته و خونه رو برداشته که چون تنهاس من پیشش میخوابم
انگار زنمه
خیلی خیلی دوسش دارم و عاشقش هستم و اونم همینطوری
میخوایم بریم ترکیه به عنوان زنو شوهر باهم زندگی کنیم

مرسی که وقت گذاشتید
اگه بد بود خودتون ببخشید
چاکر همتونم

****>

نوشته: حسام ۷۴


👍 10
👎 21
39730 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

646441
2017-08-20 20:52:09 +0430 +0430

با خالت؟؟؟؟؟بچتون باید به مامانت بگه خاله یا مامان بزرگ (dash) کجا داریم میریم

3 ❤️

646442
2017-08-20 20:52:42 +0430 +0430

خیلی عجله داشتییی

0 ❤️

646443
2017-08-20 20:53:48 +0430 +0430
NA

کسه ننت در هر صورت :)

1 ❤️

646467
2017-08-20 21:26:19 +0430 +0430

دیدم اسم خاله اومده بیام از خجالتت دربیام ک یرم تو فرق سرت پفیوز نسناس
سایت هم که نمیذاره فحش بدیم

0 ❤️

646506
2017-08-20 22:33:37 +0430 +0430

خاک تیف بیشعور

0 ❤️

646526
2017-08-21 01:28:02 +0430 +0430

کیر گرگ کرسنه تو کونت ? لاشی جاکش دیوص تو بقران اندازه یه بچه شونزده ساله شعور نداری انگشتتو از کونت در بیار بعد بنویس

0 ❤️

646546
2017-08-21 03:10:55 +0430 +0430

قشنگ ترین جای دالستان اونجایی بود که خالت گفت پس گوه نخور خخخخ بقیش خالی بندیه

0 ❤️

646553
2017-08-21 04:02:08 +0430 +0430
NA

میگی خاله ز سیرشم ماساژ بدم میگه اشکال نداره ؟ گلم تو ی کونی ای اونم جنده . پیوندتان مبارک. درضمن کیر شوهرخاله هات تو کونت

0 ❤️

646562
2017-08-21 05:33:16 +0430 +0430

ولی اون موقع ها که من خیلی میومدم شهوانی
هم داستانا بهتر بود
هم کامنتا
کلی میخندیدیم
الآن همع جغیا ریختن تو سایت
چیه این ایکس شری که نوشتی
جغی

0 ❤️

646569
2017-08-21 06:39:42 +0430 +0430

فک کنم شوهر خالت اکبر اقا سیبیل سیاه باشه.همچین کیونت گذاشته عقده ای شدی اومدی اینجا داری کُص میگی

0 ❤️

646587
2017-08-21 08:45:56 +0430 +0430

آخه با خاله (dash) (dash) (dash) (dash) به کجا داریم میریم

0 ❤️

646594
2017-08-21 09:50:19 +0430 +0430

خییییلی باحال نوشتی… اییییول … تو کل داستان خودمو جای خاله اعظم گذاشتم و کلی کیف کردم… عالی بوووووود

0 ❤️

646624
2017-08-21 11:43:24 +0430 +0430

کف خالشه کوس میگه

0 ❤️

646647
2017-08-21 13:17:48 +0430 +0430

عجــــــــــب
میخواین برین ترکیه! ها؟
ﻛﺒﻮﺗﺮ ﻋﺸﻖ ﻛﻪ ﻋﺎﺷﻘﺎﻧﻪ ﭘﺮ ﻣﻲ ﮔﺸﻮﺩ ﻭ ﻋﺎﺷﻘﺎﻧﻪ ﻻﻧﻪ ﻣﻴﺴﺎﺧﺖ ﺭﺍ ﻳﺎﺩﺕ ﻫﺴﺖ؟

0 ❤️

646686
2017-08-21 20:36:01 +0430 +0430

کبوتره بود که گفتما!!
گربه خوارشو گا*ید

0 ❤️

646696
2017-08-21 20:45:41 +0430 +0430

بیناموس …

0 ❤️

646821
2017-08-22 10:11:20 +0430 +0430

به حضرتعالی مقام جقیوس اعظم را میدهیم

0 ❤️