حسین و دختر همسایه

1393/11/19

باسلام
چندروزی بود اومده بودیم خونه جدیدمون،یه همسایه داشتیم، یه دختر داشت بایه پسر کوچولو دختر اسمش شیمابود 17 سالش بود منم20 سالم بود خلاصه ماخیلی توکف ایشون بودیم تا اینکه مابا یه بدبختی شمارمون بهش دادیم خلاصه با آبجی ما خیلی رفیق شدن هرروز ميومد خونمون پیش،آبجیم خلاصه خیلی سروگوشش میجنبیدماهم خیلی رومخش کار کردیم تاراضی شد باهم یه حالی بکنیم یه روز که کسی خونمون نبود بهش زنگیدم وگفتم بیا خونمون اونم به بهانه خواهرم اومد خونمون منم اسپری و ازقبل تهیه کرده بودم خلاصه تاآیفون به صدا درآمدقلبم دلم یهو لرزید دروبازکردم و اومدداخل بعداز کمی صحبت باهاش بحث سکس وآوردم وسط اول کمی من من کرد ولی بالاخره راضی شد خلاصه یکم ازش لب گرفتم ولی نامرد بلد نبود چنباری لبم گاز گرفت منم گذاشتم رو حساب تازه واردیش خلاصه همینطورکه لب میگرفتیم دستمو بردم تو پیرهنش وازروسوتین سینشومالیدم خلاصه پیرهنشو درآوردموشروع کردم خوردن سینش ازروی سوتین اونم کیف میکرد بعد ازکمی دستمالی کردن شرو کردم درآوردن شلوارش وای باديدن کسش برق از چشام پریدیه کس سفید وبیموخلاصه شروع کردم نوازش کردن کسش هی میگفت نکن نکن خنجولکم میشه ولی من گوشم کر شده بود فقط زبونم فرمان روا بود بعد ازکمی خوردن شلوارمو که خاستم دربیارم گفت نه در نيار خجالت میکشم ولی من توجهی نکردم به حرفش شلوارمو که درآوردم یه دفعه ای یه واااای گفت، گفت تاحالا ازنزدیک کیرندیدم گفتم دیگه از الان باید هرروز ببینی وخندید منم گفتم من برات خوردم توهم باید بخوری خلاصه بایه بدبختی راضی شد بخوره کمی برام خورد وگفتم بچرخ وحالت سگی نشوندمش کمی کرم آوردم وزدم سر کیرم کمی هم به سوراخ شیما خلاصه ماهرکاری میکردیم این کیر لامصب بره داخل نميرفت وشیماهی داد میزد نکن درد داره خلاصه به هربدبختی بود کیر و آروم کلاهکش روکردیم داخل خیلی کونش سفید بود منم خیلی حشرم زده بود بالا آروم آروم تندش کردم ودیگه دادوفریادش تبدیل شده بود به آه آه کردن منم باصداش حشرم بیشتر میشد خلاصه بعد ازکمی تلمبه زدم کیرم درآوردم برش گردوندم وکمی کیرمو میمالیدم روکس و آخه خیلی تحت تاثيرقرارمیگرفت بااين کارم بعداز کمی مالیدن چنتا لا پایی زدم و بعد دوبار شروع کردم لب گرفتن ازش وبادستم کس وبعد سینشومالیدن بعد ازکمی لب باز شروع کردم کردن داخل کونش بعد از چن دقیقه دیدم آبم داره میادو چیزی بهش نگفتم همه آمو ریختم توکونش که یکدفعه ای گفت کونم داغ شد گفتم مشکلی نداره آبم داغ بوده گفت چرا اینکار کردی دلم میخاست آب کیرو از نزدیک ببینم خلاصه بعد من رفتم یه ماساژور دلفینی آوردم ورودورآهسته گذاشتم ورو کسش میکشیدم خیلی آه آه میکرد که یدفه ای آب کسش که خیلی سفید بود اومدوفهمیدم ارضا شده این بود خاطره سکسی من وشیما امیدوارم خوشتون بیاد اینم بگم که فهش ندید بی زحمت هرکی بده به خودش داده مرحمت زیاد.

نوشته:‌ حسین


👍 1
👎 1
78678 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

452819
2015-02-08 14:06:58 +0330 +0330
NA

چقدر راحت مردم کوس و کون میکنن ما پدرمون در اومده از بس جلق زدیم یه همسایه هم واسه ما پیدا کنید

1 ❤️

452820
2015-02-08 15:00:16 +0330 +0330
NA

من نمیدونم این کونیا این داستانارو از کجاشون درمیارن. یه دفعه دختره گفت کونم داغ شد،آخه مغزتو من گاییدم مگه آبت چقد گرما داره؟ یجوری میگی که انگار یه لیتر آب جوش ریختی تو کون دختره.
دختره گفت نکن خنجولکم میشه؟ این گویش مال کدوم قبرستونه

0 ❤️

452821
2015-02-08 17:02:06 +0330 +0330
NA

رو یه دختر 5 سال کار کردیم آخرمم کیرمون از بی کسی زنگ زد حالا طرف با یه چشمک کون کس میکنه…خدا بخیر کنه نسل جغلا داره میاد

0 ❤️

452822
2015-02-08 18:23:54 +0330 +0330
NA

خنجولکم مبشه؟؟ این خاطرات و خالی بندی های سفر افغانستان بود؟؟

0 ❤️

452823
2015-02-08 20:25:19 +0330 +0330

رو کسش میکشیدم خیلی آه آه میکرد که یدفه ای آب کسش که خیلی سفید بود اومدوفهمیدم ارضا شده

توله سگ جقی کس ندیده
کدوم کسه که آبش خیلی سفیده و ازش میاد بیرون ؟
پریود الهام چرخنده تو حلقت بره ننویس . جق پرورده . مخ کپک زده ننویس

0 ❤️

452824
2015-02-08 21:32:58 +0330 +0330
NA

خلاصه مغز مجلوقت خلاصه خلاصه، خلاصه . . . . . ;) ‏O_o

0 ❤️

452825
2015-02-09 00:32:11 +0330 +0330
NA

نمیدونم پسرای محله ما بی عرضن ، یا ما سخت گیریم
17 سالگیمون نهایتا خلاصه میشد توی تیکه شنیدن و* kiss3
آدم این داستانارو میخونه خود کم بینی میگیرتش همه روشن فکرن

0 ❤️

452826
2015-02-09 03:40:50 +0330 +0330
NA

جالق بینوا …بدان و آگاه باش که جلق مغزت را نابوده کرده و اکنون در کاسه سرت جز گوز چیزی وجود ندارد

و به زودی روح کیریت به رابینسون کوروزئه پادشاه جلقیون میپیوندد… همان که در جزیره ای سالیان سال تنها

زندگی کرد و در غربت جلق زد…

0 ❤️

452827
2015-02-09 07:28:16 +0330 +0330
NA

الهام زهرایی شده جدیدا. یادش رفته خر همونه فقط پالونش عوض شده. بدجور دلم میخواد این جنده رو بکنم

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها