حماسه سازی در پادگان آموزشی

1392/10/24

اسم من سینا هستش 25 سالمه و خاطره ای که میخوام بگم مربوط میشه به 4 سال پیش که من رفتم سربازی.تا یادم نرفته بگم که من پسر خیلی خوشگل و جذابی هستم که بدنم مادرزادی مو نداره و اندام خوبی دارم همین باعث شده بود که خیلی ها توجهشون به من جلب بشه بعد از گرفتن مدرک کاردانی رفتم سربازی و بعد دوره آموزشی و دوره کد یگان خدمتی من افتاد پادگان آموزشی 03 عجبشیر و من به عنوان گروهبان اموزشی مشغول شدم.هر دو یا سه ماه یکبار سربازای جدید آموزشی میامدن و آموزش میدیدن و میرفتن و من تو اون دو سالی که خدمت کردم با خیلی از این سربازا رابطه برقرار کردم و سکس داشتیم.یکبار یادمه چند تا از این سربازای آموزشی رو برده بودم نظافت محوطه که یکیشون توجه منو جلب کرد اسمش همت بود همسن من بودش بچه مازندران خیلی اندام مردونه و خوبی داشت و خوشگل بود.همونجا تصمیم گرفتم هر طور که شده بهش بدم.بقیه سربازا رو فرستادم برن ولی اونو نگه داشتم که بیاد اتاق فرماندهی رو تمیز کنم خدم هم تو همین حین رفتم خوابیدم رو تخت فرمانده بعد بهش گفتم همت بیا پشت منو ماساژ بده اونم اومد پشتم ماساژ داد ولی هر طوری واسش ناز کردم دوهزاریش نیافتاد که چی میخوام و رفت.
یه روز که همه سربازای گروهان رفته بودن اردوگاه سه روزه من و چند تا سرباز به عنوان نگهبان تو گروهان بودیم که پادگان کلا خلوت شده بود من همت رو صدا زدم که بیا شب اتاق فرماندهی پیش من بخوام من تنهایی شبا میترسم که اونم قبول کرد.چراغ ها رو تازخاموش کرده بودیم و پیش هم خوابیده بودیم که من یواش دستمو انداختم روی شکمش که دی بیدار شد و با ناراحتی گفت سرگروهبان لطفا دستتونو بردارید من گرمم میشه منم خجالت کشیدم و دستمو برداشتم نیم ساعت که گذشت اینبار دستمو گذاشتم از روی شلوار روی کیرش و قبل اینکه اعتراضی بکنه شروع کردم به مالیدن کیرش که دیدم کیرش داره بزر میشه معلوم بود بیداره و خودشو به خواب زده چند دقیقه ای که کیرشو مالیدم دیدم کیرش کامل راست شده بعد دیدم خودش زیپ شلوارشو باز کرد و شلوارشو کشید ولی هنوزم خودشو به خواب زده بود فهمیدم که خوشش اومده منم دستمو بردم تو شورتشو کیرشو گرفتم دستم وای یه کیر خیلی کلفت و بزرگ دستم بود تا حال کیر به اون بزرگی ندیده بودم بعد بی خیال شدمو پشتمو کردم بهش که بخوابم که دیدم از پشت کیرشو بهم چسبونده و یواش داره کیرشو میماله منم یه کلمه گفتم جووون که دیدم دیگه خجالت و درجه و اینا رو بیخیال شد و افتاد روم شلوارمو درآورد و کلا منو لخت کرد و تا چشمش به بدن سفید من افتاد چشماش برق زد بعد خودش لخت شد یه بدن چهارشونه و ورزشکاری با سینه ها و پاهای پشمالو و کیر خیلی کلفت دیگه امونم نداد افتاد روم و داشت سینه هامو میک مید تو همین حین هم انگشتش تو کونم بود که دردم گرفته بود بعد گردنمو لیس میزد و لبامو میخورد که دیگه بعد چند دقیقه منو به شکم خوابوند و خودش رفت پشتم یه تف زد به کیرش و گذاشت دم سوراخم اینم بگم که چون قبلش من با کادری ها و سربازای دیگه هم سکس داشتم سوراخم گشاد شده بود ولی با این همه وقتی که کیرشو فشار داد داشتم جر میخوردم کیرش حسابی بزرگ بود تا آخر کیرشو تو کونم جا کرد بعد شروع کرد به تلمبه زدن و حرفای سکسی میزد میگفت سرگروهبان سینا کونتو میگام بعد کلی تلمبه زدن و سکس در حالتهای مختلف آبشو خالی کرد تو کونم

نوشته: سینا


👍 0
👎 2
60309 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

410217
2014-01-14 11:47:37 +0330 +0330

خسته نباشی حماسه ساز شما حافظ ارزشهاى امام هستيد.اجرتان با خوده امام

0 ❤️

410218
2014-01-14 13:20:51 +0330 +0330
NA

حالم بهم خورد لطفا ديگه از افتخارات ايثارتان ننويسيد!

0 ❤️

410219
2014-01-14 14:01:06 +0330 +0330

لاشی یه جوری تعریف میکنه که انگار دختر باشه میگه سینه هامو میک میزد و از این جور کس شرا چه با آب و تاب هم صحبت میکنه
به نظر من تو باید سردار سپاه میشدی نه سرگروهبان ،کس بچه
شیر مادرتو حلالت نمیکنم لاشی
در ضمن اجرت با امام سیزدهم

0 ❤️

410220
2014-01-14 14:34:44 +0330 +0330

با حال بود. نمی دونستم توی سربازی هم از این بازی ها هست. من که نرفتم. خیلی ماجرای جالبی بود. مرسی

0 ❤️

410221
2014-01-14 15:05:30 +0330 +0330
NA

عجبـــ!
لامصب احترام اون درجه هارم نگه نداشتی کیر ف کل نیروهای مصلح(!) تو چونت

0 ❤️

410222
2014-01-14 15:25:03 +0330 +0330

منم سربازی عجب شیر بودم داستانت یه خورده ایراد داشت. سر گروهبانای ما همیشه چنتا بودن شب امکان نداره یه گروهبان وظیفه تو گروهان تنها باشه.

0 ❤️

410223
2014-01-14 16:13:06 +0330 +0330
NA

تا یادم نرفته بگم که:

0 ❤️

410224
2014-01-14 19:21:21 +0330 +0330
NA

نظرات كاملا جذاب و باحال بود ؛بچه ها تشكر تشكر

0 ❤️

410225
2014-01-14 23:32:09 +0330 +0330
NA

گی بودن دیگه سکس در حالتهای مختلفش کجا بود؟ خوب یک حالت که بیشتر نداره . هههه :D

0 ❤️

410226
2014-01-15 01:06:03 +0330 +0330
NA

اگه تو جنگ اسیر میشدی چیکار میکردی…
کون سفید و بی مو دوس دارم

0 ❤️

410227
2014-01-15 01:47:41 +0330 +0330
NA

کل حرفش این بود که من مازندرانیم کیرای اونجا کلفته اخه گوز خر کیر کلفت که همه جا هست کونیم همه جا هست من خودم 4 سال مازندرانم البته مازنی نیستم خیلی کونی دیدم خیلی کوس کردم خیلیم مرد دیدم اینجا. خصلت خوب و بد همه جا هست کونی /بکن/جنده / مرد /نامرد این ربطی به این شهرو اون شهر نداره

0 ❤️

410228
2014-01-15 01:53:43 +0330 +0330

کونی بود، ننویس . . . . . . . . . . .
اینجوری پیش بری به زودی سرهنگ تمام میشی. فیروزآبادی باید کونت بذاره تا آدم بشی. شاشیدم تو دوران سربازیت، دیگه ننویس.

0 ❤️