حمام با کس آبدار زن همسایه

1395/01/05

سلام. خاطره ای که میخوام تعریف کنم، عین واقعیته، به جز اسمها.

اسم من حسامه. این خاطره برمیگرده به 2 سال قبل که من 19 سالم بود. قدم 1.80 و 90 کیلو هم وزنمه. یه بدن معمولی، ولی قیافه خیلی توپی دارم. سفید مفید و خوب.
داستان ما از اونجایی شروع شد که وقتی 17 سالم بود، خونه کلنگیمون رو ساختیم خودمون رفتیم طبقه چهارم نشستیم، به مرور واحدهامونو فروختیم و اجاره دادیم تا رسید به طبقه پنجم که یه زن و شوهر اومدن خریدن. خلاصه چشمتون روز بد نبینه، از وقتی که من این زن رو دیدم، یه دل نه صد دل عاشقش بودم. می دونستم نباید به زن شوهردار نظر داشته باشم، ولی خب دله دیگه، کاریش نمیشه کرد. از اون بدتر این کیر خرو نمیشه کاریش کرد.
خلاصه گذشت و گذشت، اینا خیلی با ما صمیمی شدن. زنه که اسمش مینا بود روزا که تنها بود میومد خونه ما ناهار می خورد (خونه ماهم مامانم بود و من، که تازه درسم تموم شده بود و 2 روز تو هفته می رفتم دانشگاه). کم کم دیگه مینا جان راحت شده بود با ما، چون داداشم نداشت به من می گفت تو مثل دادشمی. واسه همین همیشه جلوی من راحت لباس می پوشید. تاپ تنگ و ساپورت و شلوار جین تنگ و دامن کوتاه. تا جایی که مامانم جا اون خجالت می کشید که اینجوری میومد جلوی من.
درضمن مینا، یه زنی بود هم قد خودم، کمر باریک، 29 ساله، سایز سینه هاشم فکر می کنم 80 می شد، سینه های لرزون که هیچ وقت سوتین نمی بست. همیشه زیر لباسش می لرزیدن.
خلاصه از وقتی اینا اومدن کار ما شده بود که با یاد مینا خانوم جق می زدیم. حتی میرفتن مسافرت، کلیدو میدادن به ما، منم کلیدو یواشکی برمیداشتم و می رفتم با شرتاش جق می زدم. وااااای خدا چه بویی داشتن.
تا اینکه یه روز ناهار اومده بود خونمون. زنگ درو که زد، با خوشحالی رفتم درو باز کردم، وااای خدا چی می دیدم، مینا با یه ساپورت سفید و تاپ سفید یقه باز بود، کل چاک سینه هاش بیرون بود. اینو که دیدم کیرم داشت میترکید. اینقدر از خود بی خود شده بودم که یادم رفت تعارف کنم بیام تو، زل زده بودم به چاک سینه هاش. اونم که کیر راست شدمو دیده بود، فهمیده بود، یه خنده ای کرد و گفت “حسام جان، نمی خوای تعارف کنی بیام تو.” منم که جا خورده بودم و البته شرمنده، گفتم “ببخشید میناجان، حواسم جای دیگه بود، بفرمایید.” با یه لبخند سکسی جواب داد که “تا باشه از این جاها” اومد تو و نمی دون
م از قصد یا غیر عمدی، کونشو مالوند به کیرمو از جلو در اومد تو. یعنی داشتم میمردم. سریع رفتم تو اتاقو جقو زدم. یقه تاپش اینقدر باز بود که وقتی خواست از رو زمین بلند شه بعد ناهار، یکی از سینه هاش افتاد بیرون، خداروشکر که مامانم اونور بود. باورم نمیشد. چه سینه هایی. میناهم دوباره یه خنده ای کرد و سینشو کرد تو تاپش. یعنی با اون خنده هاش گاییده بود منو. جقی کرده بود منو با خنده هاش.
خلاصه از اون جریان گذشت و گذشت و روی من و مینا بیشتر به هم باز شده بود، مثلا وقتی کنار هم می شستیم، تلویزیون می دیدیم، دستشو میذاشت رو رون پام، بعضی وقتا بازوشو مینداخت دور بازوم، سینش می خورد به بازوم. دیگه به مرز جنوووووون رسیده بودم. جق پشت جق
تا اینکه شانس در خونه مارو زد. شوهر مینا خانوم واسه ماموریت رفت ترکیه (اینم بگم که فهمیده بودیم که شوهرش اطلاعاتیه)، و واسه 1 سال رفت. 2، 3 ماه که از رفتنش گذشت، دیدم مینا نگاهش اصلا عوض شده، مثلا موقع ناهار همش چشمش به کیرم بود. حتی یه بار جلو تلویزیون فیلم میدیدیم که من پاپ کورن و گذاشته بودم رو پامو، اونم می خورد، که یهو دیدم دستش به جای اینکه بره تو کیسه پاپ کورن، کیرمو گرفت تو دستش. مطمئن بودم که از قصد این کارو کرده ولی به روی خودم نیاوردم.
تا اینکه مینا خانوم از پله ها افتاد و پاش شکست. چون شوهرشم نبود، مامان من کاراشو می کرد. حتی مامان من حموم می بردتش.
تا اینکه مامان و بابای من واسه یه کاری رفتن شهرستان، من موندم و میناجونم. فردا صبحش زنگ زد، که “سلام حسام جان، خیلی ببخشید، می تونم یه زحمت بهت بدم؟” گفتم “خواهش می کنم، بفرمایید”
گفتش “من شب می خوام برم تولد دوستم 3 روز هم هست که حموم نرفتم، اگه زحمتی نیست من می رم حموم، بیا یه کمکی بده”
وایییی خدا، چی داشتم میشنیدم، من و مینا، تو حموووووم. اولش خواستم کلاس بذارم و من و من کردم که دانشگاه دارمو از این حرفا، ولی بعدش گفتم، باشه یه آبجی مینا که بیشتر نداریم.
اونم قه قه خندید و گفت “مرسی عزیزم، پس من درو باز می ذارم، خودم می رم حموم لخت می شم تا تو بیای”
اسم لخت رو که شنیدم داشتم دیوونه می شدم، آتیش داشتم می گرفتم. اونقدر هیجان داشتم که نگووو. اولین سکس عمرم در انتظارم بود.
لباس پوشیدم و رفتم بالا. در باز بود. رفتم تو، رفتم جلو حموم که در بسته بود، صدا کردم " مینا جان" گفت “حسام، درو باز کن بیا تو”
درو باز کردم، کیرم دیگه داشت میترکید، خداااا چی داشتم می دیدم، مینا لخت لخت فقط با یه شرت مشکی رو توالت فرنگی کنار حموم نشسته. بود. اول سرمو انداختم پایین، اونم با خنده گفت " چیه عزیزم چزا خجالت می کشی، تو که قبلا پستونمو دیده بودی، پس خجالت چرا"
جا خوردم این حرفو زد، دیگه جون نداشتم، آبم هر لحظه امکان داشت بیاد. گفتم “نه خجالت چیه، تو مثل آبجیمی”
گفت “پس حالا که خجالت نمی کشی، توام لخت شو که نه لباسات خیس شه، نه من خجالت بکشم.” گفتم “آخه مینا خانم، ببخشید، ولی شرت پام نیست”
اونم شروع کرد خندیدن، قه قهه می زد، گفت “اشکال نداره عزیزم، تو مثل داداشمی، بعدشم تو مردی، اشکال نداره که”
می دونستم که امروز می کنمش، حتی اگه خودشم نده، به زور باید می کردمش، دیگه طاقت نداشتم. گفتم باشه و شلوار و لباسمو در آوردم.
کیرم تا حالا اینقدر بزرگ نشده بود. فکر می کنم 18 سانت می شد. کیرمو که دید خشکش زد، فقط لبخند زد و هیچی نگفت، ولی یه لحظه هم چشم از رو کیرم بر نمی داشت.
گفتم " خب مینا جان چیکار کنیم؟" گفت بیا اول بدنمو خیس کن. دوش آبو برداشتم و با آب همه جاشو خیس کردم. دستشم که گچ بود کرد تو کیسه که آب نخوره، پاهاشو باز کرد، لاپاهاشم آب گرفتم و با دستش خیس کرد. همونجوری که رو توالت فرنگی نشسته بود، گفت بیا لیف بکش، لیفو کفی کردم و رفتم جلوش، از نوک پاش شروع کردم، وای خدا چه بویییییی داشت. انگار تو بهشت بودم.بادست راستم لیف می کشیدم و با دست چپم می مالوندمش. اومدم بالا تا به رونش رسیدم. رو زانوم نشستم که رونشو بشورم، کیرم رفته بود لای ساق پاهاش، یواش یواش جلو، عقب می کردم. دیگه داشتم دیوونه می شدم. مدام به چیزای دیگه فکر می کردم که مبادا آبم بیاد و آبروم بره.
رفتم بالاتر تا به رون کنار کسش رسیدم. گفتم میناجون از رو شرت نمیشه اونجاتو بشورم. اونم اخم کرد و با صدای بلند گفت، که بچه جون دیگه پررو نشو، اونجارو خودم می شورم. بدجور خورد تو ذوقم، یه لحظه انگار آب سرد ریختن روم. کیرم خوابید یه ذره، سرمو انداختم پایین، وقتی دید اینجوری شدم، یه خنده ای کرد و کیرمو ناز کرد و گفت “حالا عیب نداره، به کسی چیزی نمی گم. پس فردا کیرت کوچیک می مونه میندازی تقصیرمن”
دوباره کیرم راست شد تو دستش، داشت از کیر من حرف می زد. وایییی خدا. کیرم که راست شد، دستشو کشید و با خنده گفت چقدر بی جنبه ای بابا تو. حالا بیا پشتمو بکش. رفتم پشتش وایستادم و لیف کشیدن، کیرم می خورد به بازوش، وای خدا، چه بازوهای نرمی.
دید که کیرم می خوره به بازوهاش، یه کم بازوشو باز کرد، واییییییی خدا جووووون، داشتم میممردم. دیگه هیچی حالیم نبود، شروع کردم، از پشت بازوش تو زیربغلش تلمبه زدن. 20 تا تلمبه آروم که زدم، دیگه جون نداشتم، آبم خالی شد و اونقدر فشار داشت آبم که ریخت رو در و دیوار و البته یه کمم رو رونش و یکم رو لبه اون ممه های نازش.
مینا که دید، برگشت و یه شهوتی چشمشو گرفته بود، چشماش قرمز بود، گفت “چقدر داغ بود آبت” منم که دیدم راضیه، همزمان هم خوشحال بودم، که از این به بعد مینارو خواهم کرد، هم افسوس که چرا 2 سال الکی جق زدم.
برگشت کیرمو گرفت تو دستش و بهم گفت “ولی خیلی به جنبه ای، کاری نکردیم که هنوز آبت اومد، بعدشم خیلی نامردی، خودت حالتو کردی و آبتم ریختی، ولی من بیچاره 6 ماهه، حال نکردم.”
گفتم “عزیزم، تو جون بخاااا از من. من حاضرم تا خود شب یه کله تورو بکنم و 10 بار آبم بیاد، تا حالا 1000 بار جق زدم برات”
اینو که شنید، سرشو برگردوندو کل کیرمو که حالا نیمه راست بود کرد تو دهنش، آنچنان ساکی میزد که تو 30 ثانیه دوباره کیرم راست شد. میگفت “کثافت عوضی تو 2 ساله داری جق می زنی، اونوقت من 6 ماهه این بالا لنگ 2 سانت کیرم. خیلی کس خلی”
با دست سالمش تخمامو گرفته بود تو دستشو ساک می زد، منم که اسیر اون سینه های مرمریش شدم، گرفته بودم تو مشتم و ولشون نمیکرد. تا نیم ساعت اون فقط برام ساک می زد و منم با سینه هاش بازی می کردم، تا اینکه در حین ساک زدن، آبم اومد و همش ریخت تو دهنش.
گفتم ببخشید مینا جان حواسم نبود بگم. ولی برعکس اون خوشش اومده بود، گفت “اوووووووووم، چه داغ و شیرینه. دووسش داشتم. ولی هنوز یه جا مونده که آبمو نریختی، تو دهنمو رو سینم که ریختی، ولی این کس بیچاره هم آب می خواد.” من که دیگه جون نداشتم رو پاهام وایستم، همچنان که دستم رو سینه هاش بود، نشتم رو پاش، گفتم مینا دیگه جون ندارم. گفت گه نخور بابا، تازه اولشه، باید تقاص اون جقارو همشو بدی.
گفتم پس عزیزم بذار یه جیش بکنم، شروع کنیم، گفت بشاش رو من. منم شاشیدم رو سینه هاش، دوباره سینه هاشو کف مالی کردم و شستم، با دوتا دستم دو تا سینه هاشو میشستم، نیم ساعت فقط سینه هاشو شستم براش. اونم با کسش ور می رفت، تا اینکه دیدم پاهاش میلرزه، یه چک زد تو صورتم، گفت بسه دیگه، جرم بده حسام.
سینه هاشو آب گرفتم و با یه جرکت سریع شورتشو در آوردم. چی داشتم می دیدم، یه کس بی مو، با چوچول صورتی روشن، تر و تمیز. انگار نه انگار که شوهر داره و هرشب میده. مثل کسای دست نخورده بود. رفتم جلو که کسشو بخورم، واااای چه بویی داشت. کسش بوی لیمو ترش تازه می داد. ایننقدر خوش بو بود که نفسم داشت بند می اومد، شروع کردم خوردن کسش، زبونمو دور چوچولش می کشیدم. همزمان انگشتمو از زیر کرده بودم تو کسش، اونم چشماشو بسته بود و با سینش ور می رفت. دیگه آخ و اوخش در اومده بود، اینقدر حشری بود که خودش کمرشو جلو عقب می کرد که زبونم بره تو کسش. آب کسشو حس می کردم تو دهنم، کل کسشو م
یک زدم براش، با دندونام چوچولشو می گرفتم و محکم می کشیدم. اونم اینقدر دردش می یومد که گریش دراومده بود، ولی می گفت بازم ادامه بدم. کسشو می خوردم و دوتا دستامم از زیر توالت فرنگی انداخته بودم زیر کونشو، فشار می دادم لپای کونشو. اینقدر آبش اومده بود که دهنم پره آب بود.
گفت بسه دیگه، پشو بکن. گفتم چشم با کمال میل. بلند شدو شکمشو گذاشت رو توالت فرنگی و زانوها رو زمین به حالت سگی نشست. رفتم پشتشو با یه حرکت کل کیرمو کردم تو کسش، یه جیغی زد که گفتم الانه که کل ساختمون بریزن اینجا. یه ذره تو همون حال نگه داشتم، شروع کردم آروم آروم تلمبه زدن، جلو و عقب می کردم و آب کسش همچنان می رفت. کسش اینقدر آب داشت که بعد از 10 سال که این همه کس کردم، هنوز کسی به آبداریه اون ندیدم.کم کم محکمش کردم و تند تند تلمبه می زدم، افتاده بودم روش و تلمبه می زدم و با دوتا دستمم سینه هاشو از پشت فشار می دادم.
آخ وا اوخ می کرد. خیلی ناله می کرد. فحش می داد. می گفت “کثافت خارکسه، من خارکسه توام، جنده توام، جر بده کسمو، حیووووون کس من کییییییر می خواد، کیرت تو کسم، آآآآآآآآآآآآآآآخخخخ، آآآآآآآههه.” اینقدر حرفای سکسی زد، که داشتم دیووونه می شدم، دیدم اینجوریه، بازم محکمتر تلمبه زدم. یه جوری میکردمش که با هربار تلمبه زدن، کلش 30 سانت پرت میشد جلو. بالاخره بعد از 1.5 ساعت تلمبه زدن بی وقفه آبم ریخت تو کسش. دیگه جون نداشتم تکون بخورم. کیرم تو کسش مونده بود.نیم ساعت تو همون حالت که کیرم که آبش دراومده بود، تو کسش بود و افتاده بودم روش. دیگه داشت خوابم می برد که یه دونه زد رو کونم و گفت پشو، خودمونو آب بکشیم و بریم بیرون. دیگه طاقت وایستادن نداشتم. به زور خودمو شستم و میناهم شستم و رفتیم بیرون.
لباسای خودمو پوشیدم، لباسای مینارم پوشوندم و زنگ زدیم، شامو آوردن.
بعد شام یه فیلم دیدیم. مدام حین فیلم کیرمو می مالوند. منم که سرحالتر شده بودم، گفتم مینا، یه راه دیگه بریم، گفت نه، بذار واسه شب جون داشته باشی.
دیگه شب نرفتم خومون، رفت لخت شد و خوابید، منم رفتم کنارش. چراغارو خاموش کردم و با حالت رمانتیک از پشت بغلش کردم و آروم آروم تلمبه می زدم.
دیگه خبری از اون فحش و سکس سنگین عصر نبود. حالا نوبت عشق بازی بود. سینه هاش تو دستمو، لبش تو لبم و کیرم تو کسش.
بهترین شب عمرم بود. برای بار چهارم بود که اونشب آبم می اومد. دوباره ریختم تو کسش و اینقدر خسته بودم، تو همون حالت خوابم برد و تا صبح کیرم تو کسش بود.

از اون موقع به بعد تا زمانی که مینایینا برن خارج از کشور، 5، 6 سال گذشت و تا موقعی که شوهرش نبود، هر موقع که اراده می کردم، می کردمش.
بعد از اینکه شوهرش اومد، گفت دیگه باید این کارارو تموم کنیم. ولی چون می دونم می ری جق می زنی، هفته ای یه بار اشکال نداره. خلاصه ما هفته ای یه بار سر ظهر می رفتیم و میناجونو می کردیم.

این بود داستان من و سکسی ترین زن زندگیم و آبدارترین کس عمرم
نوشته: حسام


👍 6
👎 9
184837 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

534289
2016-03-24 21:36:04 +0430 +0430

اخه جقول پقول فهمیدی چه چرتی نوشتی؟
پاش شکست اونوقت دستش و کیسه پلاستیک کرد؟
اخه مجبوری مگه شعر بنویسی. 🙄

0 ❤️

534290
2016-03-24 21:51:39 +0430 +0430

کس کش
یبار میگی پاش شکست و یبار میگی دستش
اگه خودش عرضه داشته بره توی حموم ، چه نیازی به تو داشته
اگر کسش صاف و تمیز بوده ، با کدوم دستش کسشو صاف و تمیز کرده
اخه جقی بدبخت

2 ❤️

534295
2016-03-24 22:13:48 +0430 +0430

سلام
آرزو بر جوانان عیب نیست!..اون گاف بزرگم که بچه ها قبلا گفتن…مرسی

1 ❤️

534298
2016-03-24 22:26:04 +0430 +0430

اخه پچول جیندا بالاسی حرومی دوبار ابت اومده بعد باز کردی؟پاش شکسته بود بعد دستشو مشمبا گرفته بود اب نخوره به گچش؟اخه یه خورده فک کن بی ناموس خودت باورت میشه که یکی به تو بگه بیا حموم منو بشور؟سیکتیر دیگه اینورا نبینمت

0 ❤️

534313
2016-03-24 23:22:37 +0430 +0430

بیایید یه بازی ریاضی انجام بدیم.توجه شما رو جلب میکنم

  1. “این خاطره برمیگرده به 2 سال قبل که من 19 سالم بود”
    2.“اونقدر هیجان داشتم که نگووو. اولین سکس عمرم در انتظارم بود”.
    و در قدم آخر توجه شما را به قسمت سوم مسئله جلب میکنم
    3.“کسش اینقدر آب داشت که بعد از 10 سال که این همه کس کردم، هنوز کسی به آبداریه اون ندیدم.”

حال سوال مسئله:
چطور ممکن است دو سال پیش حسام اولین سکسش را انجام داده باشد اما الان که دو سال از اولین سکس اون میگذرد،او اندازه ده سال سکس داشته باشد؟
آیا این دلالت بر نسبیت زمان انیشتین در سرعت های بالا ، دارد؟
واقعا خوب ملتی هستیم…آفرین…با همین فرمون پیش بریم انسان های اولیه از جفت گیری و ادامه نسلشون که به ما ختم میشه پشیمون میشن

5 ❤️

534314
2016-03-24 23:24:39 +0430 +0430

لطف کن دیگه ننویس پاش شکسته دستش گچه
بعد دستش گچه مامانت براش شیو کرده

2 ❤️

534318
2016-03-25 00:00:25 +0430 +0430

داستان مینویسی حواست باشه سوتی ندی

0 ❤️

534320
2016-03-25 02:14:32 +0430 +0430

akhe maljugh!!! aval migi dastan male 2 sale pishe badesh tu dastan 10 sale hamchin kosi nakardam, badesham migi 5/6 sal gozasht!!! akhe chera inghad jafang migi ???

0 ❤️

534322
2016-03-25 03:04:35 +0430 +0430
NA

حیف که سایت نمیزاره هی میگه متن شامل کلمات غیر مجاز است وگرنه کاری باهات میکردم که خودتو حلق اویز کنی 10 بار متنو عوض کردم بازم نزاشت…

0 ❤️

534323
2016-03-25 03:13:04 +0430 +0430

wTf MsTbT 🙄

0 ❤️

534325
2016-03-25 03:49:47 +0430 +0430

به به. عجب داستانی نوشتی پسر. ینی تهش بودا. فقط یه تیکه داستانو جا انداختی که مینا دیگه نرفت تولد دوستش در عوض زنگ زد اونا اومدن و تو همه رو کردی. راستی؟ این مینا خانومه شما کرگدنه که نیم ساعت سینه هاشو شستی پوستش نرفت؟ البته اگه مینا کرگدنه که دیگه داستان سوتی نداشت. پاش تا حدودی دستشم حساب میشه. (hypnotized)

0 ❤️

534326
2016-03-25 03:59:09 +0430 +0430

من کاری به داستان نذارم . فقط نمیدونم جدیدا همه بچههاقتشون یه ده بیست سانتی بلند شه!!!فقط نمیدونم اینا روزا کجان چون که شبا که حتما کون میدن…

0 ❤️

534327
2016-03-25 04:30:59 +0430 +0430

دیگه والا کسشر هم حدی داره :)

0 ❤️

534332
2016-03-25 05:15:08 +0430 +0430

کیر مامور اطلاعات تو کس خواهرت اخه مجبوری کون گلابی جقول

0 ❤️

534334
2016-03-25 05:37:45 +0430 +0430

بچه جون…بهتره بری کیرتو گچ بگیری.انقدر جق زدی که پوستش رفته…همه عالم و آدم بگا رفتن تا تو یه کسشعر تفت بدی…کله کیری دیگه ننویس…راستش بگو در زمان نوشتن دست تو شرتت بوده؟؟

0 ❤️

534336
2016-03-25 06:10:42 +0430 +0430

عزیزان چرا اذیت میکنید مهم نی که کجاش شکسته مهم اینه که کیر رف تو او کوس خوشگل بیخیال زیادی گیر ندین

0 ❤️

534359
2016-03-25 06:57:41 +0430 +0430
NA

اولا کص ننه دروغگوت دوما پاش شکسته بعد دستشو کردی تو پلاستیک نه …ملجوق کونی

0 ❤️

534361
2016-03-25 07:12:31 +0430 +0430

تو تمام مدت چند ساعتی ک تو حموم میکردیش اب باز بود؟؟؟؟ خاک بر سر اسراف کارت
بقیه سوتی هاتم ک گفتن
همون دوسال جق مغزتو گاییده

0 ❤️

534364
2016-03-25 07:32:16 +0430 +0430

سكس من و زن سكسي همسايه پاييني

اول بگم كه اين داستان كاملا واقعيه
هركي باور نكنه خره و هركي بياد بگه دروغه كيبورد كامپيوترم تو كونش
من جعفرم ٢٣ سالمه و اين اتفاق ٣ سال پيش افتاد
من طبق روال معمول داستانا ١٨٠ سانت قدمه و ٩٠ كيلو و ورزشكارو بدنساز قيافه هم تووووپ
يعني ي چي ميگم ي چي ميشنويا
خلاصه همسايه ما اومدن طبقه پايين ما آخه ما برج داريم و خودمونم توي پنت هاسشيم
ي زن و شوهر كه شوهره كسخل بود و زنه خود خود كس
اسمشم كوكب بود خيلي هم زن خنده رو و با سليقه اي بود و هرشب دندوناشو مسواك ميزد
سينه هاش ٨٥ و قدش ١٧٩،٥
هرروز ميومد خونه ما و باما خيلي سر و كون يكي بود منم شبانه روز به يادش جق ميزدم
تا اينكه شوهرش رفت ي ماموريت كاري ١ ساله به قطب جنوب حالا بماند كه توي هيچ جاي دنيا ماموريت كاري بيش از ٣ ماه طول نميكشه
مگر اينكه طرف بره فضا كه اونم نميزارن ٦ ماه بيشتر بشه، شانس من بود ديگه اين كسخلا ١ سال فرستادن ماموريت
ديگه كوكب بي كير شده بود هر روز ميومد خونه ما با شورت و دامن كوتاه كه من براش جق بزنم كه درر باز كردم ديدم يا حضرت ممه
پسوناش از زير گلوش زده بيرون اونم كونشو ماليد به كير منو گفت جعفر جون حواست كجاست؟
بعد مامانم حواسش نبود برام استريپ زد و پسوناشو نشونم داد بعد نشت رو پامو با كيرم بازي ميكرد
فرداش لگن كوكب شكست و برا همين دستشو گچ گرفتن
و از اونجايي كه خودش و شوهرش نه خاهر برادر داشتن و نه ننه بابا مامانم ميرفت هر روز پشماشو براش ميزد و دندوناشو مسواك ميكرد
تا اينكه ننه بابام رفتن مسافرت
كوكب زنگ زد گفت جعفر جون بدو بيا منو تو حموم بكن
منم سريع شلوار كردي مارك دارمو با زير پيراهني تور توري مدل زخمي رو پوشيدمو رفتم خونشون
تا منو ديد كسش خيس شد و من لباساي ماركمو در آوردمو ٢٨ سانت كيرمو كردم پس گردنش تا آبم اومد و ريخت تو گوشش و سقف حموم و در ورودي و شيشه اتاق سرايداري
بعد گفت بلا منم ميخوام و كيرمو ٦٤٨ دقيقه ساك زد
بعد با روش الاغي رو توالت ٣ ساعت و ٤٨ دقيقه كردمش تا اينكه آبم اومد
بعد اومديم بيرون و تا صبح ميكردمش
من ١ سال كردمش تا شوهرش اومد و بعد من ي گود باي پارتي معروف گرفتم و رفتم تو افق محو شدم
الان ١٢ ساله كه من بعد اين قضيه جق ميزنم و هنوز كس به اين خوبي نكردم.
اميدوارم از داستان واقعي من لذت برده باشيد و اگه بچه هاي خوبي باشيد و با دهن پر حرف نزنيد و مسواك بزنيد و دمپايي توالتو خيس نكنيد بازم از سكساي خفنم ميگم براتون.


534372
2016-03-25 10:11:46 +0430 +0430

کیرم تو اون مغر کپک زدت

0 ❤️

534373
2016-03-25 10:12:54 +0430 +0430

كس خارت
پاش شكست اونوقت دستش تو گچ بود
بعدش تو ١.٥ ساعت بي وقفه تلمبه زدي؟؟؟؟
جاني خارتو بگاد
حالا جريان مال دوسال پيشه و تو بعد از اون ده ساله داري كس ميكني و كسي به خوبي اون نديدي؟؟
سال ها رو جهشي ميري؟؟؟
هرسال ما ميشه پنج سال تو

1 ❤️

534375
2016-03-25 10:20:18 +0430 +0430

خاک بر سرت جلوی خودتوبگیر کونی

0 ❤️

534383
2016-03-25 11:06:33 +0430 +0430

خودت اذیت نکن عزیزم برو جق بزن کس شر ننویس وقتت همون تو جق بزاری بهتره

0 ❤️

534384
2016-03-25 11:35:29 +0430 +0430

پاش شکست دستشو گچ گرفته بود
توهماتت خیلی شدیده باید کیرتامینوفن بخوری

0 ❤️

534402
2016-03-25 13:58:06 +0430 +0430

کسکش 17 سالته بعد میری دانشگاه؟
کس مغز همون اولش دیدم اینو دیگه نخوندم

0 ❤️

534409
2016-03-25 15:11:52 +0430 +0430
NA

اول ك پاسخ شكست بعد يهو شد دستش؟؟

0 ❤️

534447
2016-03-25 22:03:03 +0430 +0430

حسام گوزید زن همسایه ازترس مُرد تو اعلامیش نوشتن بادی وزید وگلی پرپر شد ? ? ?

0 ❤️

534476
2016-03-26 00:50:55 +0430 +0430
NA

یا دکتره کسخل بوده که بجا پا دستشو گچ کرده
یا تو کس مغزی که حواست به گافت نبودی
جغییییی

0 ❤️

534500
2016-03-26 08:20:24 +0430 +0430

wanted_7
وای چقدر باحال نوشته بودی چقدر خندیدم عین واقعیت بود داستانت

1 ❤️

534534
2016-03-26 16:05:12 +0430 +0430

تو که راست میگی گچ دست اون خانم حواله عزیزانت. بچه تا صبح توش بود . برو بکار خودت خودت ادامه بده . ولی سعی کن صابون ایتفاده نکنی . بچه

0 ❤️

534561
2016-03-26 22:00:54 +0430 +0430

کیرم دهنت، بی مغز ابلهی بیش نیستی

0 ❤️

534591
2016-03-26 23:15:41 +0430 +0430

خاک بر سر جغیت کنن با این داستانت . برو همون جغتو بزن بدبخت کس نکرده

0 ❤️

534593
2016-03-26 23:25:59 +0430 +0430

1:حمام با کس آبدار زن همسایه
1395/1/5
سلام. خاطره ای که میخوام تعریف کنم، عین واقعیته، به جز اسمها.

اسم من حسامه. این خاطره برمیگرده به 2 سال قبل که من 19 سالم بود

2:
از اون موقع به بعد تا زمانی که مینایینا برن خارج از کشور، 5، 6 سال گذشت و تا موقعی که شوهرش نبود، هر موقع که اراده می کردم، می کردمش.
مگه سال 95ننوشتی!!!
دوسال قبلش93!
حالا اخر داستان نوشتی5تا6سال بعد !یعنی حدقل 1400!!
کجای کاری داداش!!
میتونستی یه قسمتتاشو حذف کنی!
و به جای واقعی بگی ایسن داستان خودم با خیالات خودم نوشتم
اونوقت میشه گفت خیلی عالی میشد!!

0 ❤️

534643
2016-03-27 14:09:18 +0430 +0430

حاجی خیلی داغانی،یعنی خخخخخیییییلللللللییییییی

0 ❤️

534653
2016-03-27 17:22:16 +0430 +0430
NA

کس نگو کس مغز تو چهار بار ابتو ریختی تو کسش و اونم بچه دار نشد (wanking)

0 ❤️

535178
2016-03-30 07:16:41 +0430 +0430

جقپردازيت خوبه/پاى ج ن ده خانم شيكست،خوبه نيومدن دودول تورو كچ بگيرن خخخخ 🙄

0 ❤️