حکایت کوس ترانه

1392/12/04

کیرش اینقدر کوچک بود که به زحمت میشد دودول صداش کرد ،شوهر من اینقدر سرد بود که تو ٢ سال زندگی مشترک روی هم رفته ١٠بارم منو نکرد .
خیلی پول دا ر نبود اما مشکل من پولش نبود کیرش بود ،بهر بدبختی بود ازش جد ا شدم ،نمیخواستم خیانت کنم ،برای همین جدا شدیم ، ٤ ماه از جدایم گذشته بود که با شهرام آشنا شدم .بچه بدی نبود خوش تیپ بود .ی روز منودعوت کرد خونش ،وقتی رسیدم ،خونش با یک لیوان شربت ازم پذیرای کرد .
کم کم صحبتمون گل کرده بود که دستامو گرفت تو دستش ،قلبم داشت بشدت میزد .کسم خیس شده بود .وقتی خواست لبامو ببوسه مقاومت نکردم ،کم کم همراهیش کردم .دیگه کسم خیس خیس شده بود ،یواش یواش لباسا مو درآورد ،یکم خجالت میکشیدم اما واسه این حرفا دیگه دیر بود،شورو کرد به خوردن سینه ها م .نفسم دیگه در نمیومد .منم دکمهای پیرهنشو یکی یکی باز کردم .بعدش کمربندش ،شلوارشو دراوردم .کیرش داشت شورتش و پاره میکرد .ارم ارم کیروشو آوردم بیرون ،عجب کیری داشت .رشید و کلفت چنتا بوس آبدار نسار کیرش کردم .ارم ارم بردم تو دهانم ،شورو کردم به خوردن .به حالت 69خوابیدیم .اون کوسه منو میخورد من کیرشو اون چوچولمو لیس میزد من خایهاشو ،یک کمی ادامه دادیم من که داشتم ارضا میشدم . کیرشواز تو دهنم کشید بیرون .منم پاهامو باز کردم طاق باز .سر کیرشو گذاشت در کوسم و شروع کرد به مالیدن چوچولم با کیرش ،انگار ی داشت در میزد .کیرشو و با آب کسم لیزکرد ،یواش یواش داد تو کسم دیگه هیچی نمیفهمیدم .تو اوج اوج بودم .برای اولین بار کوسم یک کیرو تا خایه تو خودش جا داده بود ،شروع کرد به تلمبه زدن ،چه لذتی داشت .چند دقیقه همین جور ی نفس میکرد از آمدو رفت کیرش حال میکردم یهو تمام بدنم شورو کرد به لرزش از نوک چوچول کسم لذتی وصف نشدنی وارده بدنم شود همی وجودمو لذت در بر گرفت ،دیگه بیحال بیحال شدم ،اما اون همچنان تلمبه میزد یهو تندتر شد .داشت آبش میومد ،کیرش و کشید بیرون .گذاشت لای سینهام چند بار که عقب جلو کرد آبشو با فشار زیادی پاچید رو سرو سینه و گردنم.بیحال کنارم دراز کشید .الان ی مدتی ست که باهم سکس میکنیم .و از هم لذت میبریم .ممنونم که حکایت کوس منو خوندید …خوش باشید .

نوشته: ترانه


👍 0
👎 0
42062 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

413502
2014-02-23 01:51:30 +0330 +0330

این چی بود الان؟؟؟؟!!!
داستان بود؟؟؟؟
نه بابا فک کنم تریلرش بود واسه تبلیغات…

0 ❤️

413503
2014-02-23 02:32:16 +0330 +0330
NA

کسی که ک.س رو کوس بنویسه سالی یبار کردنم ،زیادشه :دی

0 ❤️

413504
2014-02-23 04:25:43 +0330 +0330
NA

دم شهرام گرم كه به تو شربت داد.

0 ❤️

413505
2014-02-23 07:55:53 +0330 +0330

“پیامک!” خواندیم از کس ترانه
که شهرام توش چپوند بس دلبرانه
دلیل آن جدایی بود کیری
از آن پس توش فقط کیر خرانه

0 ❤️

413506
2014-02-23 09:26:21 +0330 +0330
NA

‏‎ ‎بود در رادمردی طبعی شاعرانه
که ایشان همچو ایرج خوش بیانه
برای هر داستان شعری سرودی
ننه ی بعض صاب داستان را بکرده شاعرانه!
ایرج(ایرج میرز)
بعض(بعضی)
مشق شعر کردم از رو دست ‏mostoufi‏ عزیز و جناب ‏takavar

0 ❤️

413507
2014-02-23 10:46:21 +0330 +0330
NA

mostoufi ,takavarاستيو،يه كف مرتب براي شما

0 ❤️

413508
2014-02-23 11:03:14 +0330 +0330

وهیچ کلمه جز سیکتیر لایق این داستان نمیباشد
پس با تمام وجود میگویم سیکتیرشو

0 ❤️

413514
2014-02-23 11:26:02 +0330 +0330
NA

خوب بود ها

0 ❤️

413509
2014-02-23 11:52:39 +0330 +0330
NA

‏‎ ‎مچکرییمkhanom doctor

0 ❤️

413515
2014-02-23 14:50:47 +0330 +0330
NA

كيرم تو داستانت.

0 ❤️

413511
2014-02-23 22:20:43 +0330 +0330
NA

بر خلاف دوستان،من از نوشته ات خوشم اومد .ولی خیلی مختصر نوشته بودی .میشه گفت یه سریال چندین قسمتی رو تبدیل کردی به یه فیلم کوتاه یه دقیقه ای.
ولی در کل خوب بود.

0 ❤️

413512
2014-02-23 22:38:32 +0330 +0330

شورو… شورو…شورو… من کاری به راست و دروغ و زن و مرد بودن نویسنده این داستان ندارم ولی حیرون اینم که یعنی تو عمرت کلمه “شروع” رو هیچ کجا ندیدی؟ مدرسه ای،کتابی، تابلویی، تبلیغی … هیچی؟؟؟؟ اونم آدمی که اینقدر سواد داره که ساین این کنه و با کامپیوتر کار کنه و داستان آپلود کنه؟؟؟ یعنی با یه موردهایی آدم اینجا روبرو میشه که کله کیرش اسفناج درمیاد از تعجب…

0 ❤️

413513
2014-02-28 09:20:29 +0330 +0330
NA

تو این وانفسای بی شوهری دیونه ای که طلاق گرفتی ؟
البته اگه داستانت راست باشه ؛ ولی من احساس میکنم که شما پسر تشریف دارین و فقط خواستین یه داستانی بنویسین
با این همه غلط املایی که داشتی تو این داستانکی که تعریف کردی ؛
خسته نباشی

0 ❤️